واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: حاشيههاي خواندني ديدار احمدينژاد با دانشجويان دختر
به گزارش شبكه ايران، حضور سر زده رئيسجمهور در جمع دانشجويان خوابگاه فاطميه دانشگاه تهران، كه در ميان استقبال دانشجويان بيش از چهار ساعت به طول انجاميد، حاشيههايي خواندني را به همراه داشت، هرچند اين بازديد آنقدر ناگهاني بود كه بسياري از خبرنگاران نيز از همراهي رئيسجمهور در آن جا ماندند. در ادامه برخي از اين حاشيه ها كه در خبرگزاري هاي منتشر شده است را مي خوانيد:
*محمود احمدينژاد شنبه شب در حالي كه در جلسهاي در دفتر كار خود با فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران به بررسي مشكلات دانشگاه تهران مي پرداخت، در يك تصميم غافلگير كننده، براي پيگيري نزديك مشكلات اين دانشگاه، پيش از ساعت 10 شب به صورت سرزده به خوابگاه دانشجويي فاطميه واقع در كوي دانشگاه تهران رفت و بيش از 4 ساعت از نزديك شنونده مشكلات مختلف دانشجويان بود.
*تصميم رئيسجمهور براي حضور در خوابگاه دانشجويان آنقدر ناگهاني بود كه حتي تيم رسانه اي دفتر رئيسجمهور هم از موضوع بازديد با خبر نشد و اين شد كه از اين نشست و برنامه به جز عكس هاي آماتور چند دختر دانشجو تصويري منتشر نشد.
* دانشجويان خوابگاه فاطميه كوي دانشگاه تهران، نزديك ساعت 9:30 شب بود كه متوجه حضور احمدينژاد در خوابگاه دانشجويي خود شدند. ديداري كه تا ساعت 3 بامداد همچنان برقرار بود.
* زاهدي وزير علوم، رهبر رئيس دانشگاه تهران و چند نفر از مسئولان خوابگاه احمدينژاد را در اين بازديد سرزده همراهي ميكردند.
* احمدينژاد بازديد خود را با ورود به يكي از اتاق ها آغاز كرد، قرار بر اين بود كه احمدينژاد يكي پس از ديگري به اتاق ها سر بزند و با دانشجويان به گپ و گفت بنشيند، اما از آنجا كه خبر آمدن رئيسجمهور بلافاصله در خوابگاه پخش شده بود، دانشجويان تنها فرصت بازديد از همان اتاق اول را به رئيسجمهور دادند.
* ميهماني يا به عبارت بهتر ميزباني شامگاهي به اتاق دوم نرسيده، حلقه پر سر و صداي دانشجويان مشتاق، احمدينژاد و همراهانش را محاصره كرد.
* از همان ابتدا دانشجويان با شور و هيجان به بيان مشكلات و گلايه ها و گفتني ها و نگفتني هاي خود با رئيسجمهور پرداختند.
* اين بار اين رئيسجمهور بود كه به گفتگو با تك تك دانشجويان مي پرداخت، دانشجويان نيز فرصت را غنيمت شمردند و مشكلات خود را بصورت شفاهي و يا در ياداشت هاي پراكنده بدون هيچ واسطهاي به رئيسجمهور منتقل كردند.
* حلقه متحرك دانشجويان و احمدينژاد در راهرو به سمت آمفي تئاتر هدايت شد و بالاخره در آنجا كمي شكل و شمايل اين ديدار رسميتر شد.
* در ادامه و براي حفظ نظم، قرار شد دانشجويان با بالا بردن دست خود براي صحبت كردن اجازه بگيريند. هر چند اين قرار و مدار بيش از 4-5 نفر دوام نياورد و دوباره همان سرو صدا و قطع كردن صحبت ديگران.
* بعضي از دانشجويان آنقدر با شور و حرارت با احمدينژاد درد دل ميكردند، كه احمدينژاد را وادار كرد اين بار نيز فقط گوش باشد.
* در ميان سؤال ها و صحبت هاي تلخ و شيرين دانشجويان، احمدينژاد بارها خواست پاسخي بدهد اما به واسطه اصرار و اشتياق دانشجويان براي گفتوگو با احمدينژاد، حتي فرصت كوتاهي براي همين پاسخ هاي كوتاه رئيسجمهور هم فراهم نشد.
* جمع دانشجويان سالن آمفي تئاتر خوابگاه فاطميه را نمي شد به گروه يا قشر خاصي محدود كرد. همه دانشجويان از اقشار مختلف و با ظواهر متفاوت به پيشواز مهمان ناخوانده خود آمده بودند.
* دختران دانشجو از مشكلات خوابگاه و گلايه از برخي استادان گرفته تا بن كتاب و بن غذا را مطرح كردند. آنان همچنين از مشكلات دانشجويان شهرستاني در شهرهاي خود و پارتي بازي در قضيه بومي پذيري كنكور و خلاصه از همه چيز سخن گفتند.
* واكنش و گاهي پاسخ كوتاه رئيسجمهور بعد از شنيدن حرف هاي دانشجويان جالب وديدني بود. احمدينژاد مشكلات بومي پذيري را كه شنيد اول به دانشجويان گفت: چيزي به نام بومي پذيري اصلا وجود ندارد، وگرنه الان شما اينجا چه كار ميكرديد؟ بعد هم خنديد و به دختران دانشجو گفت: اگر هم چنين چيزي عملي شود، شما خانمها همه فرصتها را ميگيريد و براي پسرها چيزي باقي نمي ماند.
* حرف هاي دانشجويان در مورد بن كتاب هم براي احمدينژاد جذاب و البته باور نكردني بود. او بعد از شنيدن صحبت هاي بچه ها چند سؤال از نحوه توزيع بن ها از دانشجويان پرسيد، و وقتي پاسخ دلخواهش را نشنيد سر برگرداند و با تعجب نگاهي تامل برانگيز به زاهدي وزير علوم كرد.
* يك سؤال جالب هم در لابه لاي صحبت ها از طرف چند تا از دانشجويان مطرح شد«آقاي احمدينژاد تاحالا كجا بوديد؟ چرا حالا كه نزديك انتخابات است؟» رئيسجمهور در پاسخ به اين سؤال هم خنديد و گفت: بازديد از دانشگاه ها را هر ترم در برنامه كاريمان داريم ، اما اين ترم از همان ابتدا گفتم كه ميخواهم به جاي دانشگاه به يكي از خوابگاه ها بروم .
* جلسه اي كه دير وقت شروع شده بود و از مرز 3 ساعت گذشته بود، همچنان پرهيجان و پر سر و صدا ادامه داشت.
* سؤال ها يكي پس از ديگري و بيشتر وقت ها نه به اين نظم و ترتيب، كه در هم و با همهمه فراوان پرسيده مي شد. آثار خستگي بر سر و صورت بعضي از همراهان رئيسجمهور شان كاملا آشكار شده بود. احمدينژاد صبوري كرد و حرف ها را تا آخر شنيد.
* اما حوالي ساعت 3 بامداد و پس از پايان بازديد سرزده از كوي دانشگاه، تازه نوبت وزير علوم و رئيس دانشگاه تهران بود كه در جلسه اي با احمدينژاد در دفتر كار رئيسجمهور، جلسه آن شب با دانشجويان را جمع بندي كنند. و اين در حالي بود كه روز پر كار رئيسجمهور از 4 ساعت بعد يعني ساعت 7 بامداد آغاز مي شد.
يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]