واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دعواي پسر داييها با قتل به پايان رسيد خبرگزاري فارس: درگيري خونين 2 پسر دايي بر سر مسايل خانوادگي با قتل يكي از آنها به پايان رسيد. به گزارش خبرنگار حوادث فارس، ساعت 15 روز 6 شهريور امسال از طريق كلانتري 157 مسعوديه يك مورد قتل در شهرك مسعوديه به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام شد. بلافاصله اكيپي از كارآگاهان قتل و تشخيص هويت پليس آگاهي به همراه هنرمند بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنائي تهران در محل حاضر شدند. تحقيقات اوليه كارآگاهان اداره 10 حاكي از آن بود كه مقتول به نام رحمان 28 ساله با ضربات متعدد چاقو به قفسه سينه و پهلوها مجروح و توسط همسايگان به بيمارستان بعثت منتقل شده اما به علت شدت جراحات وارده و خونريزي زياد فوت كرده است. بررسيهاي بعدي افسر ويژه قتل پليس آگاهي حاكي بوده كه مقتول مدتي است با همسرش اختلاف شديد داشته و همسرش نزديك يك ماه بوده كه به حالت قهر در منزل پدرش زندگي ميكرده و مقتول قصد طلاق همسرش را داشته است. تحقيقات تخصصي پليسي در بررسي صحنه قتل نيز حاكي از آن بوده كه قاتل يا قاتلان بدون توسل به زور وارد منزل مقتول شدند و مقتول در حالت خواب يا بيحالي به قتل رسيده است. با احضار همسر مقتول به اداره دهم، وي مدعي شد يك روز قبل به علت احتياج به لباسهايم، كليد خانه را به برادرم به نام حميد 27 ساله دادهام. اما از اين كه برادرم او را به قتل رسانده است يا نه هيچ اطلاعي ندارم و حتي نميدانم كه برادرم قصد كشتن وي را داشته يا خير. در اين مرحله از همسايگان تحقيقات لازم انجام شد و تعدادي از همسايگان برادر همسر مقتول را قبل از حادثه كه با استفاده از كليد وارد خانه مقتول شده بود ديده بودند. حميد به عنوان مظنون اصلي تحت تعقيب قرار گرفت. بررسيهاي كارآگاهان اداره دهم حكايت داشت، متهم كه مجرد بوده و در منزل پدري زندگي ميكرده پس از قتل ناپديد شده و خانواده نيز از وضعيت وي اظهار بياطلاعي ميكردند. با تحت نظر قرار دادن محلهاي احتمالي حضور متهم، اقدامات همه جانبهاي براي دستگيري وي اجرا شد اما با توجه به عدم نتيجه و عدم همكاري خانواده، با دستور مقام قضايي، همسرمقتول بازداشت و به پليس آگاهي منتقل شد. با توجه به بازداشت همسر مقتول، برادر وي در تاريخ 8 شهريور امسال خود را به اداره دهم پليس آگاهي معرفي كرد و با پذيرفتن مسئوليت قتل رحمان به افسر پرونده گفت: مقتول پسر دايي من و از بچگي دوست من بوده و با هم بزرگ شده بوديم. وي چند سال قبل با خواهرم ازدواج كرد و يك فرزند نيز داشتند. مدتي بود كه او با خواهرم اختلاف داشتند و اين اختلاف منجر به قهر خواهرم از خانه شوهر شده بود. مقتول تصميم به طلاق خواهرم داشت. من يك روز قبل با گرفتن كليد منزل از خواهرم به آنجا رفتم و سعي داشتم تا مقتول را از تصميمش مبني بر طلاق خواهرم منصرف كنم، اما او تصميمش را گرفته بود. وي افزود: من از او خواستم تا به خاطر مسائل فاميلي و خانوادگي طلاقشان توافقي باشد. من و رحمان كه هم سن و باهم بزرگ شده بوديم واز قديم خيلي با هم صميمي بوديم؛ هر 2 سابقه چندين ساله اعتياد به مواد مخدر از نوع شيشه داشتيم. در اين مرحله تصميم گرفتيم تا آخرين خوشي را با هم تجربه كنيم و بعد از آن و جدا شدن وي با خواهرم؛ دوستيمان را قطع كنيم. حميد گفت: وي از زندگي دل خوشي نداشت و هر لحظه روي اعصاب من راه ميرفت تا من با او دعوا كنم. حتي در مورد كشتنش مرا تحريك ميكرد. تا اينكه بين ما بر سر اختلافات او با خواهرم عصبانيام كرد و من هم با كار خانه وي را با چهار ضربه از پاي در آوردم و سريعاً آنجا را ترك كردم. سرهنگ كارآگاه سعيد ليراوي معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران گفت: با توجه به فاميلي قبلي مقتول با همسرش، به نظر ميرسد كه ريشه اصلي و علت اختلاف آنها، اعتياد مقتول به مصرف مواد مخدر باشد. انتهاي پيام/ب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]