يادى از شهيد حسين خرازى فرمانده لشكر امام حسين (ع) علمدار

واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: يادى از شهيد حسين خرازى فرمانده لشكر امام حسين (ع) علمدار
راضيه مكوندى«وقتى از اين كانال كه سنگرهاى دشمن را به يكديگر پيوند داده اند بگذرى، به فرمانده خواهى رسيد، به علمدار.او را از آستين خالى دست راستش خواهى شناخت. چه مى گويم، چهره ريز نقش و خنده هاى دلنشينش نشانه بهترى است. مواظب باش، آن همه متواضع است كه او را در ميان همراهانش گم مى كنى. اگر كسى او را نمى شناخت، هرگز باور نمى كرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسين (ع) روبرو است. ما اهل دنيا، از فرمانده لشكر، همان تصويرى را داريم كه در فيلم هاى سينمايى ديده ايم، اما فرماند هان سپاه اسلام، امروز همه آن معيارها را در هم ريخته اند. حاج حسين را ببين، او را از آستين خالى دست راستش بشناس. جوانى خوشرو، مهربان و صميمى، با اندامى نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان كه درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بيش از خصائل وى تاكيد كرده اند: شجاعت و تدبير. حضور حاج حسين در نزديكى خط مقدم درگيرى، بسيار شگفت انگيز بود، اما مى دانستيم او كسى نيست كه بيهوده دل به دريا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسين كسى نبود كه لحظه اى از اين حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبير درست، مستلزم دسترسى به اطلاعات درست است. وقتى خبردار شديم كه دشمن با تمام نيرو، اقدام به پاتك كرده، سر وجود او را در خط مقدم دريافتيم.»اينها را سيد شهيدان اهل قلم، سيدمرتضى آوينى درباره حاج حسين خرازى فرمانده لشكر امام حسين (ع) گفته است. از او كه صادقانه در ميدان خونبار جهاد فى سبيل الله قدم نهاد و سر افراز و پرافتخار در خيل اولياى خاص الهى راه كمال پيمود.حسين خرازى در سال ۱۳۳۶ در يكى از محله هاى فقيرنشين شهر اصفهان به نام كوى كلم به دنيا آمد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ ديپلم طبيعى عازم خدمت سربازى شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازى، به تحصيل علوم قرآنى در مجامع مذهبى مبادرت ورزيد. پس از مدتى، پيش از انقلاب، براى تنبيه او را به عمان فرستادند تا جزو گروهى باشد كه قرار بود شورشيان ظفار را سركوب كنند. او از انجام اين كار بسيار ناراحت بود و به دليل اينكه معتقد بود اين سفر، سفر معصيت است نمازش رادر آنجا كامل مى خواند.در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان امام خمينى (ره) مبنى بر فرار سربازان از پادگان ها، حسين به همراه برادرش از پادگان فرار كردند و به مردم انقلابى پيوستند.با پيروزى انقلاب اسلامى، حسين خرازى در كميته انقلاب اسلامى فعاليت داشت و علاوه بر آن درگير مبارزه با ضدانقلاب داخلى و جنگ هاى كردستان نيز بود. پس از مدتى، با شروع فعاليت عناصر ضدانقلاب در شهر گنبد، براى بررسى امور عازم اين شهر شد. در همين ايام بود كه دشمن غائله كردستان را ايجاد كرد و حسين خرازى در اوج درگيرى ها راهى كردستان شد. بعد از رشادت هايى كه در زمينه آزادسازى شهر سنندج به همراه شهيد على رضائيان فرمانده قرارگاه تاكتيكى حمزه داشت در سمت فرماندهى گردان ضربت كه قوى ترين گردان آن زمان محسوب مى شد وارد عمل گرديد و در آزادسازى شهرهاى ديگر كردستان از قبيل ديواندره، سقز، بانه، مريوان و سردشت نقش موثرى ايفا نمود و با تدابير نظامى، بيشترين ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد. پس از يك سال خدمت در كردستان با شروع جنگ تحميلى عازم جبهه هاى جنگ شد و به سمت فرمانده اولين خط دفاعى كه مقابل عراقى ها در جاده آبادان ق€… اهواز در منطقه دارخوين تشكيل شده بود منصوب شد. اين خط، بعدها در ميان رزمندگان به خط شير معروف شده بود. رزمندگان ايرانى در اين خط، نه ماه در برابر مزدوران عراقى دفاعى جانانه كردند و با وجود كمبود شديد امكانات و تجهيزات جنگى، خالصانه با سختى ها و مشكلات مقابله كردند.حاج حسين خرازى در عمليات شكست حصر آبادان، فرماندهى جبهه دارخوين را برعهده داشت و دو پل حفار و مارد را كه عراقى ها با نصب آن دو پل بر روى رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند به تصرف درآورد. در سال ۱۳۶۰ پس از آزادسازى بستان تيپ امام حسين (ع) را رسميت داد كه بعدها با درخشش او و نيروهايش به لشكر امام حسين (ع) ارتقا يافت. شهيد خرازى شخصا به شناسايى مى رفت و تدبير فرماندهى اش مبنى بر اصل غافلگيرى و محاصره بود.در عمليات فتح المبين، دشمن را در جاده عين خوش حدود ۱۵ كيلومتر دور زد و آنها را غافلگير نمود. يگان او در عمليات بيت المقدس جزو اولين لشكرهايى بود كه از رودخانه كارون عبور كرد و به جاده اهواز ق€… خرمشهر رسيد و در آزادسازى خرمشهر نيز سهم بسزايى داشت. از آن پس در عمليات هاى مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتى، والفجر ۴ و خيبر در سمت فرماندهى لشكر امام حسين (ع) به همراه يارانش، رشادت هاى بسيارى از خود نشان داد. در عمليات خيبر يك دست او در اثر اصابت تركش قطع و پيكر زخم خورده اش به بيمارستانى در شهر يزد فرستاده شد.از بيمارستان يزد كه در آن بسترى شده بود به منزل تلفن كرد و به پدرش گفت: من مجروح شده ام و دستم خراش جزئى برداشته، لازم نيست زحمت بكشيد و به يزد بياييد. چون مسئله چندان مهمى نيست. همين روزها كه مرخص شدم خودم به ديدارتان مى آيم.در عمليات والفجر ،۸ لشكر امام حسين (ع) به فرماندهى حسين خرازى به عنوان يكى از بهترين يگان هاى عمل كننده، لشكر گارد جمهورى عراق را به تسليم واداشت و پيروزى هاى چشمگيرى را در منطقه فاو و كارخانه نمك كه جزو پيچيده ترين مناطق جنگى بود به دست آورد.به طور كلى مسئوليت هاى وى و حضورش در عمليات هاى مختلف را مى توان به شرح زير بيان نمود:- عمليات ثامن الائمه ۵‎/۷‎/۱۳۶۰ به عنوان فرمانده محور عملياتى - عمليات طريق القدس ۸‎/۹‎/۱۳۶۰ به عنوان فرمانده محور عملياتى- عمليات فتح المبين ۲‎/۱‎/۱۳۶۱ به عنوان فرمانده تيپ امام حسين (ع)- عمليات بيت المقدس ۱۰‎/۲‎/۱۳۶۱ به عنوان فرمانده تيپ امام حسين (ع)- عمليات رمضان ۲۳‎/۴‎/۱۳۶۱ به عنوان معاونت عمليات سپاه سوم- عمليات محرم ۱۰‎/۸‎/۱۳۶۱ به عنوان معاونت عمليات سپاه سوم - عمليات والفجر مقدماتى ۱۷‎/۱۱‎/۱۳۶۱ به عنوان معاونت عمليات سپاه سوم- عمليات والفجر يك ۲۱‎/۱‎/۱۳۶۱ به عنوان معاونت عمليات سپاه سوم- عمليات والفجر دو ۲۹‎/۴‎/۱۳۶۲ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات والفجر سه ۷‎/۵‎/۱۳۶۲ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات والفجر چهار ۲۷‎/۷‎/۱۳۶۲ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات خيبر ۳‎/۱۲‎/۱۳۶۲ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات بدر ۱۹‎/۱۲‎/۱۳۶۳ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات والفجر ۸ ، ۲۰‎/۱۱‎/۱۳۶۴ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)- عمليات كربلاى ۴ ، ۳‎/۱۰‎/۱۳۶۵ به عنوان فرمانده لشكر امام حسين (ع)سرانجام در روز هشتم اسفند ماه ۱۳۶۵ در عمليات كربلاى ،۵ زمانى كه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود خود پيگير جدى اين كار شد كه در همان حال خمپاره اى در نزديكى اش منفجر شد و به شهادت رسيد.

چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايلنا]

[مشاهده در: www.ilna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]