واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مردم در همه جاي دنيا البته به استثناي جنوب و شرق آسيا، در حال چاقتر شدن هستند. آمارهاي سال 2006 ميلادي نشان مي دهند چيزي حدود دو سوم مردان و زنان در 63 كشور از 5 قاره جهان اضافه وزن داشته يا مبتلا به چاقي مفرط هستند. طبق هشدار محققان، اگر با چاقي (پديدهاي كه خطر آن با خطر گرمايش زمين مقايسه ميشود) مبارزه نشود، اين عارضه كه بر اساس اطلاعات سازمان بهداشت جهاني، علت اصلي بيش از 40 درصد موارد مرگ و مير در سال است، به معضل شماره يك جهان تبديل ميشود. در ايران نيز چالشهاي ناشي از تغذيه، طي 20 سال گذشته تغيير كرده است. كارشناسان ميگويند، 20 سال پيش، "سوء تغذيه شديد" چالش اصلي سلامت مردم ايران بود. اما اين مشكل اكنون به شدت كاهش يافته و بهزودي مشكل اصلي تغذيهاي ايران نيز بحث "چاقي" خواهد بود. دكتر فريدون عزيزي، متخصص داخلي و فوق تخصص غدد درونريز و متابوليسم، استاد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و رئيس انجمن پيشگيري و درمان چاقي ايران درباره باورهاي غلط مردم در مورد اين بيماري و روشهاي صحيح پيشگيري و درمان چاقي توضيح ميدهد. او معتقد است: چاقي تقريبا مثل اعتياد است، به اين معني كه اعتياد را شايد بتوان متوقف كرد، ولي بعد از مدتي اين بيماري دوباره برميگردد. چاقي هم همينطور است. آقاي دكتر، هنوز خيلي از ما درست نميدانيم كه اصلا تعريف چاقي چيست؟ شما به چه كسي چاق ميگوييد؟ ببينيد ما چاقي را يك اختلال متابوليسم چربي در بدن ميدانيم، يعني تجمع چربي در بدن بيش از مقداري كه لازم است. علاوه بر اين طبق استانداردهاي بينالمللي براي هر كسي، بر اساس قد و سنش، يك وزن متعادل در نظر گرفته شده كه وقتي وزن از اين حد افزايش يابد، در اكثر موارد علتش افزايش چربي هاي بدن است، بهجز موارد خيلي محدودي كه ممكن است اضافه وزن به اين علت باشد كه فرد ورزشكار بوده و توده عضلانياش افزايش پيدا كرده باشد. متاسفانه در كنار افرادي كه بيش از حد، از اضافه وزني(كه شايد اصلا نداشته باشند) نگران هستند و دچار بياشتهايي عصبي هم ميشوند، بعضي از مردم فكر ميكنند كه چاقي قدرت بيشتري براي فرد ايجاد كرده و او را در برابر بيماريها مقاوم ميكند. البته عدهاي هم علت چاقي را فقط مربوط به ژنتيك ميدانند، در حاليكه يك زمينه ژنتيك براي اين بيماري قطعا وجود دارد، ولي ژنتيك فقط 35 درصد ماجرا را شايد تشكيل دهد. خب، 65 درصد باقيمانده شامل چه عواملي هستند؟ عوامل محيطي. تقريبا واضح است كه با در دسترس قرار گرفتن مواد غذايي و تنوع آنها و همچنين بالا رفتن مصرف غذاهاي آماده و... در كنار كمي فعاليت بدني، نبايد انتظاري غير از شيوع چاقي داشته باشيم. در واقع افزايش انرژي دريافتي و عادات غلط غذايي در اكثر خانوادهها، به همراه عدم تحرك از عواملي هستند كه حتي بر عوامل ژنتيك غالب شدهاند. آيا شاخصBMI هنوز بهترين شاخص براي سنجش همه افراد چاق است؟ شاخصهاي زيادي براي چاقي در نظر گرفته شده است. امروزه كمتر روي وزن به تنهايي صحبت ميكنيم، چون وزن در افراد مختلف بر اساس قدشان متفاوت است. بنابراين در سطح بينالمللي شاخصي را تعريف كرديم بهعنوان BMI كه عبارت است از وزن به كيلوگرم تقسيم بر مجذور قد به متر. البته براي افرادي كه از نژاد سفيد قفقازي هستند، مثل اروپاييها آمريكاييها و ايراني ها، اين شاخص بيشتر پذيرفته شده است، ولي براي نژاد زرد بايد تغييراتي در نحوه محاسبه اعمال کرد.منظورتان از اين تغييرات چيست؟ ببينيد براي نژادهاي نامبرده شده كه نمايه توده بدني بيشتر براي آنها پذيرفته شده، BMI بين 5/18 تا 25 نمايه توده بدني سالم است، نمايه پايينتر از 5/18 فردي است كه دچار كم وزني است و نمايه بيشتر از 25 فرد دچار اضافه وزن را نشان ميدهد. اما اين عدد براي نژاد زرد بايد از عدد 23 به بالا شروع شود. افراد داراي چاقي مرضي، در چه گروهي قرار دارند؟ الان اكثريت مردم بيشتر در معرض اضافه وزن هستند، ولي ما افرادي كه BMIيشان بالاي 25 است را به دو گروه تقسيم ميكنيم: يك گروه كساني كه BMIيشان بين 25 تا 9/29 است كه دچار اضافه وزن هستند و گروه ديگر داراي نمايه بالاي 30 هستند كه به اين گروه "چاق" ميگوييم. البته چاقها خود به سه گروه تقسيم ميشوند؛ كساني كه چاقيشان درجه يك است، يعني داراي نمايه بين 30 تا 9/34، گروه دوم كساني كه چاقي درجه دو و نمايه بين 35 و 9/39 دارند و سوم افراد داراي چاقي مفرط يعني كساني كه BMI مساوي 40 يا بالاتردارند. علاوه بر شاخص توده بدني، شاخصهاي ديگر مثل اندازه دور كمر به دور باسن يا شاخص دور مچ و ... چقدر در سنجش چاقي قابل استناد هستند؟ خب، البته علاوه بر BMI كه وضعيت چاقي عمومي بدن را مشخص ميكند، بعضي از شاخصها را هم داريم كه به آنها شاخصهاي "چاقي شكمي" گفته ميشود، چون چاقي شكمي ارتباط بيشتري را با بيماريهاي قلبي عروقي و عوارض چاقي دارد. يعني چاقي كه به صورت احشايي در داخل شكم وجود دارد، فرد را در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به سكتههاي قلبي و مغزي قرار ميدهد. اين نوع چاقي را چطور ميتوان سنجيد؟ اين نوع چاقي را از دو جهت ميتوان سنجيد: يكي بهوسيله شاخص اندازهگيري دور كمر كه معمولا در مردها از 102 سانتيمتر به بالا و در زنها از 88 به بالا غير طبيعي محسوب ميشود. روش دوم هم به اين صورت است كه نسبت دور كمر به دور باسن را اندازه ميگيريم. ولي امروزه براي سهولت كار از همان شاخص دور كمر استفاده ميكنيم. شاخص دور مچ چطور؟ اصلا كاربردي دارد؟ ببينيد، اصل براي ما همان شاخص دور كمر و نمايه توده بدني به عنوان شاخصهاي عمومي هستند. شاخص دور مچ يا شاخصهاي ديگر هم براي ما خيلي معمول نيست و بيشتر در كودكان از آنها استفاده ميشود. البته بايد تأكيد كنم كه سومين شاخص مهم براي ما شاخص سنجش عوارضي است كه چاقي ميتواند به همراه داشته باشد. چون علاوه بر ابتلا به بيماريهاي قلبي در افراد داراي چاقي مفرط، بايد منتظر بيماريهايي از قبيل پُرفشاري خون، ديابت نوع 2، سكته مغزي، بيماري كيسه صفرا، آرتروز، آپنه خواب، بيماريهاي تنفسي، سرطانهاي رحم، سينه، پروستات و سرطان روده بزرگ هم باشيم. تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]