محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803378059
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: از رياست دولت پنجم تا هاشمي 2005 refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
از رياست دولت پنجم تا هاشمي 2005
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: از رياست دولت پنجم تا هاشمي 2005
گزارش تحليلي از رفتار سياسي انتخاباتي هاشمي رفسنجاني:
روزنامه وطن امروز در 28 بهمن ماه با درج گزارشي تحليلي، به بررسي رفتار سياسي انتخاباتي هاشمي رفسنجاني از آغاز دوره رياست جمهوريش پرداخته است. توجه به فراز و فروزهاي هاشمي در ساليان سياست ورزي اش كه با چرخش ها شكست ها و موفقيت هاي او همراه بوده است، و در يك كلام نگاه كلي به مسيري كه هاشمي رفسنجاني تاكنون پيموده است، هر شخص پيگير مسائل داخلي را به تاملوا مي دارد.
با توجه به نقش غيرقابل انكار هاشمي رفسنجاني در عرصه سياست ورزي ساليان اخير ايران اسلامي، رجانيوز براي آگاهي بيشتر مخاطبين خود از مسير حركت و رفتار سياسي وي اين مطلب را منتشر مي كند:
حسين سليماني ـ «هاشمي تغيير كرده است نه ما»، «هاشمي تغيير كرده است»، اين دو، گزارههايي هستند كه اولي از زبان علي شكوريراد، عضو جبهه مشاركت و دومي از زبان علي يونسي، وزير اطلاعات دولت اصلاحات در وصف شرايط فعلي هاشميرفسنجاني بيان شدهاند تا به اين بهانه «پيام» خاصي براي افكار عمومي فرستاده باشند.
نگاهي به بيوگرافي سياسي- تشكيلاتي هاشميرفسنجاني پس از انقلاب، گوياي اين سخن است كه هاشمي به تناسب شرايط زماني – مديريتي، «رفتار»هاي مشخصي براي خود تعريف كرده و همواره تلاش كرده افراد و جريانهاي سياسي كشور را «حول و حوش» اين رفتارهاي خود «چينش» كند.
هاشميرفسنجاني آنگاه كه بر مسند رياست «قوه مقننه» تكيه زد، تلاش كرد تا در نقش يك «بالانسر» رفتارهاي نمايندگان مجلس و دولت و احزاب سياسي را «مهندسي» كند.
اختلافات نخستوزير با مجلس شوراي اسلامي و از سويي كشمكشهاي گاه و بيگاه برخي احزاب سياسي با رقباي خود، بهانه خوبي بود تا هاشمي چونان «لولا» آنان را به هم «وصل» كند. مجموعه دستنوشتههاي هاشمي از اين روزها كه بعدها به كتابهايي چون «عبور از بحران»، «پس از بحران» و «سال سرنوشت» تبديل شدند، پر است از جلسات و رايزنيهايي كه هاشمي اين نقش بالانسر را بازي كرده است.
هاشمي رئيسجمهور
اما ورود هاشميرفسنجاني به نهاد رياستجمهوري در اوايل دهه 70 و وداع وي با صندليهاي قرمز مجلس، به نوعي هاشمي را وارد «دوران تازهاي» كرد. اگر هاشمي تا ديروز و در مسند «رياست قوه مقننه» ميتوانست به نوعي نقش «ميانجي» را بازي كند، اما اين بار هاشمي نه «داور» كه خود «بازيگر» شده بود.
ورود هاشمي به دوران جديد همراه با واكنشهايي از سوي جريانات سياسي بود، «چپهاي جوان» كه رياست هاشمي بر دولت را به معني پايان حضور خود در «قوه مجريه» و به نوعي آغاز «خانهنشيني سياسي» ميدانستند و از سويي با برخي سياستهاي اقتصادي- سياسي وي از سر نزاع برآمده بودند، به يكي از مخالفان جدي هاشمي و دولتش مبدل شدند و با راهاندازي روزنامه «سلام» با دوران «خوشنشيني» با هاشمي «خداحافظي» كردند. اما از سوي ديگر اين «راستهاي ميانسال» بودند كه رفتاري «ميانه و كجدار و مريز» را با هاشمي تمرين نمودند. هاشمي اما بايد براي «بالانس» شرايط جديد، نقشهاي مهندسي ميكرد تا بتواند دولتش را به سلامت از سنگلاخ «چپ و راست» عبور دهد.
هاشمي هرچند انتقادات مهيبي روانه شخص ميرحسين موسوي كرد اما تا حدودي در اين دوران سياست «هم چپ و هم راست» را در دستور كار خود قرار داد. وي با هوشياري تمام نام دولت خود را «دولت كار آري، سياست نه» ناميد تا بدين وسيله از بار حملات نيروهاي چپ و راست بكاهد. هاشمي با گنجاندن چند وزير از چپ و تني چند از راست، به نوعي با آنان وارد معاملهاي سياسي شد تا كمي از نزاعهاي خود با آنان را كم كرده باشد. هاشمي آن روزها اما در نهان تلاش ميكرد شرايط را براي ورود «راستهاي ميانهرو» به مجلس شوراي اسلامي و از طرفي حذف سياسي چپهاي جوان فراهم كند. تلاشهاي هاشمي در كنار شرايط ديگر از جمله
عدم اقبال افكار عمومي به نيروهاي چپ، مجلس چهارم را با اكثريت به راستهاي ميانسال رساند و هاشمي يكي از مهمترين مخالفان خود يعني چپهاي جوان را كه در آغاز كار دولتش اكثريت مجلس سوم را در اختيار داشتند، كنار زد. هاشميرفسنجاني به خوبي ميدانست دوري چپهاي جوان از قدرت، اصلا به صلاح «دولت نوپا»ي وي نيست. مركز مطالعات استراتژيك رياستجمهوري، جايي بود كه هاشمي براي «سرگرم كردن» چپهاي جوان به رياست موسويخوئينيها تدارك ديده بود. هاشمي ميپنداشت با سپردن نهادي پژوهشي به اين نيروها اولا آنان را «پابند» دولت خود كرده است و ثانيا با «سرگرم كردن» آنها به كارهاي تحقيقاتي و پژوهشي از «تندي و تيزي» انتقادات آنان ميكاهد.
چپهاي جوان هم كه ميدانستند به اين زودي به قدرت برنميگردند، كنج فراغت مركز مطالعات استراتژيك دولت هاشمي را بهترين فرصت براي بازگشت به قدرت با رانت هاشمي ميدانستند و مركز مطالعات استراتژيك را نه يك نهاد پژوهشي و تحقيقاتي در راستاي اهداف «دولت سازندگي» كه از آن چونان «نردبامي» براي رسيدن به «دولت توسعه سياسي» استفاده كردند. سعيد حجاريان كه آن روزها به همراه بهزاد نبوي، عباس عبدي، تاجزاده، محسن كديور، علويتبار و با استادياري حسين بشيريه، سروش و محمد شبستري پروژه دموكراتيك كردن ساختار سياسي جمهوري اسلامي را در قالب برنامهاي به نام «توسعه سياسي» كليد زده بودند، در كتاب «براي تاريخ» از ديدار خود با هاشمي و تشريح برنامههايشان ياد ميكند كه هاشمي در اين ديدار پس از صحبتهاي من با بياعتنايي از كنار پروژه توسعه سياسي گذشت و به نوعي نگرفت يا نخواست بگيرد كه ما چه كار ميكنيم. او به راه خودش رفت و ما هم كارمان را ادامه داديم و اينگونه بود كه فلسفه «سكولار كردن ساختار سياسي جمهوري» نام مستعار همان «توسعه سياسي» شد كه نه از دل «دولت اصلاحات» كه از درون و با هزينه «دولت سازندگي» بسته شد. بعدها اما هاشمي فهميد كه چه رودستي از «چپهاي جوان» كه كمكم به «سكولارهاي ميانسال» تبديل شده بودند، خورده است؛ ديگر اما كار از كار گذشته بود و پروژه توسعه سياسي فرزند خود يعني «دولت توسعه سياسي» را به دنيا آورده بود.
از سوي ديگر، جريان راست كه در ابتدا رفتاري «ميانه» را با هاشمي آغاز كرده بودند، سياستهاي اقتصادي موسوم به «تعديل» هاشمي و نوع عملكرد برخي از مديران ارشد دولت وي بويژه غلامحسين كرباسچي، شهردار تهران، آنان را به آستانه «رويارويي» با وي و حتي استيضاح برخي از وزرا و تذكرات متعدد به وزراي وي در ميانه كار مجلس چهارم وارد كرد.
مجلس پنجم
انتخابات مجلس پنجم نزديك بود و هاشمي بايد براي «مهندسي» اين مجلس فكري ميكرد.
هاشمي در اين دوره سياست «نه به راست، بياعتنايي به چپ» را مناسبترين تاكتيك براي خود ميپنداشت.
تشكيل حزب كارگزاران سازندگي متشكل از 10 وزير و 6 معاون وزير دولت هاشمي و حضور بسياري از بستگان هاشمي چون پسر، دختر، برادر، برادرزن و برادرزاده، راهكاري بود كه هاشمي در اين شرايط تدارك ديد.
انتخاباتمجلس پنجم بهترين بهانه براي ورود اين حزب
دولتي-خانوادگي هاشمي به ساختار سياسي كشور بود تا بتواند بدين وسيله اين بار با عبور از «جريان راست»، مجلسي يكدست در راستاي اهداف دولت را طراحي كند. حمايت و هدايت كارگزاران سازندگي آن روزها، هاشمي را در مقابل دوستان سابق خود يعني جامعه روحانيت قرار داد. هاشمي تكنوكراتهاي دولت را به دوستان سابق خود ترجيح داد، امري كه در همان ابتدا هشدارهاي فراواني را از سوي جريان روحانيت مبارز نسبت به سست و غيرقابل اعتماد بودن جريان تكنوكراتيك به همراه داشت.
ورود كشور به فضاي انتخابات رياستجمهوري هفتم و تشكيل دوقطبي خاتمي- ناطقنوري شرايطي را براي هاشمي به وجود آورد كه بايد تكليف خود با اين انتخابات را روشن كند.
هاشمي اما تلويحا در آخرين نماز جمعه قبل از انتخابات 2 خرداد، جانب خاتمي را گرفت و دومين رويارويي هاشمي- روحانيت مبارز شكل گرفت.
مزد حمايت
بازگشت جريان چپ به قدرت و تكيه بر مسند رياست دولت اما بهترين شرايط را براي «تخريب» هاشمي از سوي رسانههاي منتسب به اين جريان فراهم آورد. بالا گرفتن اين تخريبها سبب شد هاشمي اين بار خود وارد صحنه انتخابات شود و با «مهندسي» مجلس ششم، به مقابله با جريان تخريبگر بپردازد. رسانههاي جريان چپ هم اين تصميم هاشمي را براي خود «فرصتي تاريخي» دانستند و با شديدترين حملات و تخريبها به استقبال هاشمي رفتند، كار به جايي رسيد كه هاشميرفسنجاني با القابي چون «عاليجناب سرخپوش» متهم به دست داشتن در قتلهاي زنجيرهاي شد. در اين ميان حزب كارگزاران سازندگي، هاشمي كه «پدر معنوي»اش ميخوانند را تنها گذاشته و تنها ناظر اوضاع و شرايط بود. طنز ماجرا اين بود كه سيدعطاءالله مهاجراني، عضو ارشد كارگزاران سازندگي و وزير ارشاد دولت خاتمي، در پشت مجوز دادن به اين رسانهها بود تا هر روز، رسانهاي تازهنفس به جنگ با هاشمي وارد شود.
موسم انتخابات مجلس ششم فرا رسيده بود و هاشمي در«تعليق» ميان جريان چپ و سكولار و «فرزندان معنوي» خود يعني كارگزاران تكنوكرات قرار گرفته بود. مرد پيچيده سياست اين بار نه از «چپهاي جوان» كه از «تكنوكراتها» رودست خورد و بازي را باخت. در اين ميان اما باز دوستان سابقش «روحانيت مبارز» و برخي جريانهاي انقلابي بودند كه با حمايت از هاشمي، توانستند رتبه 30 ليست 30نفره تهران را براي وي رقم بزنند. رتبه 30 براي هاشمي كه قاعدتا شأن او كمتر از «رياستمجلس ششم» نبود، راضيكننده نمينمود و عطاي نمايندگي را به لقايش بخشيد و به استعفا راضي شد.
هاشمي 2005
پس از انتخابات مجلس ششم، تا سالها هاشمي سكوت اختيار كرد. اواخر سال 82، زمزمههاي كانديداتوري هاشمي براي انتخابات رياستجمهوري آرام آرام در محافل سياسي – رسانهاي شنيده شد. هاشمي تصميمش را براي انتخابات گرفته بود اما آن را تا ارديبهشت 84 مكتوم نگه داشت تا بتواند بدينوسيله «نبض انتخاباتي» را همچنان در دست خود نگه دارد. هر روز «شنيدهاي» مبني بر اينكه هاشمي گفته است «اگر فرد كارآمدي بيايد، نميآيم»، «اگر فرد كارآمدي نيايد، ميآيم و ...» به گوش ميرسيد. هاشمي اين بار نيز با شعار«همه با هم كار» و «هاشمي 2005» تلاش كرد تمام جريانهاي سياسي را حولوحوش اين شعار به «ائتلاف» برساند.
شعار «اعتدال» هاشمي پيامي بود براي هر دو جريان سياسي كشور كه بايد آن را درك ميكردند. انتخابات به دور دوم كشيده شد و بسياري از نخبگان سياسي، احزاب سياسي و شخصيتهاي موثر و حتي برخي از اپوزيسيون، جانب هاشمي را گرفتند.
بعدها هاشمي در پاسخ به اين سؤال كه چه شد اين جريانها و حتي اپوزيسيون (نهضت آزادي،
ملي - مذهبيها و...) از شما حمايت كردند، گفت: «حتما چيزهايي ديدهاند كه از ما حمايت كردند.»
نتيجه انتخابات رياستجمهوري دوره نهم چونان انتخابات مجلس دوره ششم، «شكستي تاريخي» را براي هاشمي رقم زد، هاشمي از كسي شكست خورد كه اصلا فكرش را هم نميكرد؛ محمود احمدينژاد.
او ميپنداشت مردم، هم از شعارهاي تند «اصلاحطلبان» خسته شدهاند و هم از برنامهها و شعارهاي انقلابي و آرماني «اصولگرايان». در اين ميان تنها ميتوان با شعار «اعتدال» و استراتژي «نه اصلاحطلبي، نه انقلابيگري و آرمانخواهي» نظر مردم را جلب كرد.
القاي شرايط ويژه
هاشمي پس از انتخابات سوم تير در اين انديشه بود كه «چگونه» ميتواند «شرايط جديد» را براي «گذار» از آن «مهندسي» كند.
هاشمي تلاش كرد تا در 2 سطح به «مهندسي» دوران «دولت عدالت» بپردازد. در يك سطح كه ميتوان آن را «سطح گفتماني» ناميد، اقدامات و سخنان هاشمي به گونهاي طراحي شده بود تا «شرايط جديد» در ذهن افكار عمومي و حتي نخبگان به «شرايط ويژه و حتي بحراني» تعبير شود. در اين سطح بايد با تكرار پيدرپي «شرايط ويژه»، نوعي «وحدت گفتماني» در سطح كشور «القا» ميشد. سطح دوم اما دقيقا بايد در «تداوم و تكميل» سطح اول، «عملياتي شود». در اين سطح است كه هاشمي استراتژي ايجاد جبهه جديد براساس سطح اول را «اجرايي» ميكند. اين استراتژي را ميتوان همراهي «بخشي از اصولگرايان، بخشي از اصلاحطلبان» عليه «دولت عدالت» ناميد.
در اين ميان هاشمي براي هرچه «عملياتيتر» كردن سطح دوم، بايد، 2تاكتيك «همزمان و موازي» را «كليد» بزند.
طرح دولت وحدت ملي
تاكتيك اول اينگونه بود كه با «رايزني و جلسات پشت درهاي بسته» با برخي از اصولگرايان «منتقد دولت» پروژهاي را با عنوان «طرح دولت وحدت ملي» به سطح افكار عمومي و نخبگان كشور وارد كند. از سوي ديگر هاشمي با برگزاري جلساتي با «خاتمي» وي را ترغيب به حضور در انتخابات ميكند و به نوعي به او و طرفدارانش «پيام» ميدهد كه ميتوانيد روي «او» حساب كنيد. هاشمي «برگ كانديداتوري خاتمي» را به مثابه «شمشيري» بالاي سر اصولگرايان قرار داده است تا اين پيام را فرستاده باشد كه اگر ميخواهيد «خاتمي» نيايد شما نيز بايد «خيال» كانديداتوري احمدينژاد را از سر به در كنيد؛ اگرنه «خاتمي را براي انتخابات» هر روز آمادهتر خواهم كرد.
تشويق خاتمي
تشويق و ترغيب «خاتمي» براي حضور در انتخابات از سوي هاشمي اما از ديد تحليلگران خارجي نيز پنهان نمانده است، تا جايي كه «گارت پورتر» روزنامهنگار و پژوهشگر آمريكايي پس از بازگشت از سفر به ايران در گزارش به شوراي روابط خارجي آمريكا درباره انتخابات آينده ايران و اينكه چه كسي با احمدينژاد، رئيسجمهور كنوني رقابت خواهد كرد از خاتمي به عنوان گزينهاي محتمل و مورد حمايت هاشمي رفسنجاني ياد كرده است.
مربي- بازيكن
«شرايط جديد» پس از روي كار آمدن «دولت عدالت» هاشمي را اما به گونهاي وارد «شرايط دوگانهاي» كرده است.
هاشمي پس از رياست مجلس خبرگان رهبري، تلاش ميكرد خود را در قامت نوعي «پدر معنوي احزاب و جريانات» نشان دهد و «سطح خود» را بالا ببرد. اين نكتهاي بود كه به كنايه، سردبير روزنامه «همميهن» وابسته به دو عضو ارشد حزبكارگزاران سازندگي (كرباسچي و عطريانفر) به آن اشاره كرد و شكست هاشمي در انتخابات رياستجمهوري دوره نهم را بر شكست و كنارهگيري عليدايي، كاپيتان تيم ملي تشبيه كرد كه تلويحا از هاشمي خواست به جاي اينكه «بازيكن» باشد، «مربي» شود! اما هاشمي نميتواند «همزمان» نقش «پدر معنوي جريانات» را بازي و از «بالا» به تحولات سياسي نگاه كند و در جاي ديگر «بازيگر» باشد، چرا كه نگراني از تكرار نتيجه «انتخابات سوم تير 84» و «پيروزي احمدينژاد»، هاشمي را از اينكه «پدر معنوي» باشد به «يك بازيگر حرفهاي سياسي» تبديل كرده است. هاشمي اما تلاش دارد وانمود كند همچنان «از بالا» و بهنوعي «فراجناحي» به تحولات مينگرد، اما واقعيت چيز ديگري است، «پشتپرده طرح دولت وحدت ملي» و «ترغيب خاتمي براي آمدن» اين ادعا را ثابت ميكند و افكار عمومي را با اين سؤال مواجه ميكند كه حال كه «طرح دولت وحدت ملي» با مخالفت «اكثريت اصولگرايان» و بخش عمدهاي از اصلاحطلبان با شكست مواجه شد، آيا پروژه وحدتملي آخرين برنامه هاشمي براي «دولت احمدينژاد» خواهد بود؟!
هاشمي و روحانيت
اگر رفتار سياسي- انتخاباتي هاشمي با فراز وفرودهايي همراه است، نوع تعامل هاشمي با جريانهاي روحاني نيز دچار نوسانات متفاوتي بوده است.
هاشمي در دهه 60 همزمان عضو شوراي مركزي 2جريان عمده روحاني، يعني حزب جمهوري اسلامي و جامعه روحانيت مبارز بود، سپس با پايين كشيده شدن فتيله حزب جمهوري، هاشمي رفتار كجدار و مريزي را با جامعه روحانيت مبارز آغاز كرد. دولت هاشمي ابتدا همراهي و حمايت روحانيت مبارز را به همراه داشت، اما گذر ايام، سرنوشت ديگري را براي اين همراهي رقم زد.
نوع چينش وزراي دولت تكنوكرات و جهتگيريهاي سرمايهسالارانه و از سويي سياستهاي فرهنگي وزير وقت ارشاد (خاتمي)، آرامآرام هاشمي را در مقابل جامعه روحانيت مبارز قرار داد؛ تا جايي كه چند تن از وزراي دولت هاشمي از سوي مجلس چهارم كه اكثريت آن به رياست ناطق نوري همسو با روحانيت مبارز بودند، استيضاح شدند و در آستانه دولت دوم هاشمي، اختلافات بر سر چينش دولت، جديتر شد.
چالشهاي پيشآمده، هاشمي را واداشت تا با تشكيل حزب و جريان جديدي البته با «چراغ خاموش» توازن و تعادل مجلس پنجم را به نفع سياستهاي خود تغيير دهد.
10 وزير دولت هاشمي به همراه چهار معاون وزير و رئيس بانك مركزي و شهردار تهران (كرباسچي) 16 نفري بودند كه در بيانيهاي آمادگي خود را براي ارائه فهرست انتخاباتي، اعلام كردند.
16 كارگزار دولت هاشمي كه از سوي عباس عبدي، سردبير روزنامه سلام به عنوان «گروه رياست جمهور» ناميده شده بود در بيانيه خود در دفاع كامل از تفكر و منش هاشمي، ضرورت حمايت كامل از هاشمي و ايجاد سازوكارهاي تشكيلاتي- سياسي براي تداوم دولت سازندگي را خواستار شده بودند.
ناطق نوري از اعضاي ارشد جامعه روحانيت گوشههايي از اختلافات هاشمي با جامعه روحانيت مبارز را اينگونه روايت ميكند؛ «خواسته هاشمي رفسنجاني اين بود كه حداقل پنج نفر از افرادي كه معرفي ميكند، جامعه روحانيت در فهرست خود بگنجاند»، هاشمي در مجلس ختم مادرش به ناطق ميگويد عبدالله نوري را در فهرست بگذاريد، اما در رايگيري شوراي جامعه روحانيت، عبدالله نوري براي قرار گرفتن در فهرست راي نياورد. در جاي ديگر ناطق به هاشمي با كنايه ميگويد: «اگر ميخواهيد كار سياسي كنيد بايد جهتدار حركت كنيد، ما نميپذيريم كه آقاي عبدالله نوري ولايي فكر كند».
روحانيت مبارز و فائزه هاشمي
هاشمي كه از گنجاندن نام عبدالله نوري در فهرست جامعه روحانيت نااميد ميشود به ناطق نوري پيشنهاد ميدهد كه نام فائزه هاشمي را در فهرست بگنجاند كه ناطق پاسخ ميدهد: «اصلا جامعه روحانيت با اين تفكر نميسازد، آقاي مهدوي كني و ديگران، ايشان (فائزه هاشمي) را قبول نميكنند».
آيتالله مهدوي كني دبيركل وقت جامعه روحانيت در مخالفت با پيشنهادهاي هاشمي ميگويد: «ما اصولي براي انتخاب نامزدها داريم و فردي را معرفي ميكنيم كه موافق اين اصول باشد و نميتوان از جامعه روحانيت توقع داشت رقبا يا كساني كه با آنان همفكر نيستند انتخاب كند».
هاشمي اما تاكتيك جديدي براي دور زدن جامعه روحانيت اتخاذ كرد و در جلسه هيات دولت اينگونه به كارگزاران سازندگي چراغ سبز نشان داد: «آقاي ناطق نوري اطلاع دادند كه آقايان (روحانيت مبارز) نپذيرفتند ... لذا من هم نهي خود را از روي دوستان برداشتم و اينكه امروز مديران اجرايي (بيانيه 16 نفره) بيانيه منتشر كرده و قصد دارند فهرست جداگانه براي مجلس داشته باشند».
بحث 5 نامزد بهانه بود
ناطق، سالها بعد پشت پرده تشكيل كارگزاران سازندگي را اينگونه بيان ميكند؛ «بحث كارگزاران را آقاي هاشمي رفسنجاني با حسن نيت مطرح كرده بود و تحليل من اين است كه بحث پنج نامزد بهانه بود. تصميم تشكيل كارگزاران از قبل گرفته شده بود».
مخالفتها با تشكيل كارگزاران سازندگي كه با حمايت و هدايت كامل هاشمي پيش ميرفت، هر روز ابعاد بيشتري به خود ميگرفت.
روزنامه رسالت، ارگان غيررسمي جامعه روحانيت مبارز در سرمقاله 30 دي 74 خود به تشكيل چنين حزبي انتقاد كرد. محمدرضا باهنر هم تشكيل اين حزب را خلاف صريح قانون اساسي دانست.
حبيبالله عسكر اولادي، دبيركل موتلفه اسلامي به همراه اسدالله بادامچيان به اعتراض شديد به راهاندازي حزب جديد از سوي وزراي دولت هاشمي پرداختند. اما شايد شديدترين حملات از ناحيه ناطق نوري، عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز به تشكيل حزب كارگزاران سازندگي صورت گرفت. ناطقنوري در حضور جمعي از فرماندهان سپاه هشدار داد: «اگر تفكر ليبرالي بر كشور حاكم شود، ذلت و وابستگي قبل از انقلاب بازخواهد گشت». رهبر انقلاب در آستانه مجلس پنجم در هشداري اعلام كردند، بايد مواظب ليبرالهايي كه گيرندههاي خود را به سمت آمريكا تنظيم كردهاند بود. اما چند سال بعد ضمير، مرجع خودش را پيدا كرد و حسين مرعشي در سخناني حزب كارگزاران سازندگي را يك حزب «ليبرال - دموكرات» ناميد.
چالش بهار 76 با جامعه روحانيت
چالش بعدي هاشمي با روحانيت مبارز در آستانه انتخابات دوم خرداد 76 كليد خورد، در اين انتخابات، هاشمي در آخرين نمازجمعه قبل از انتخابات حمايت تلويحي خود از كانديداي رقيب جامعه روحانيت را اعلام كرد تا جايي كه بعدها ناطق نوري جايي گفته بود، سخنان هاشمي، استارت مخالفت با كانديداتوري من بود.
آيتالله مهدوي كني، دبيركل جامعه روحانيت هم در سخناني در دانشگاه تهران در آستانه انتخابات دومخرداد نسبت به تكرار مشروطه هشدار داد.
گفته ميشود در سالهاي اخير هاشمي كمتر در جلسات شوراي مركزي جامعه روحانيت شركت ميكند و به نوعي در جريان فعاليتهاي جامعه روحانيت نيست.
چندي پيش كه هاشمي بحث «شوراي فتوا» را مطرح كرد، بحثهاي مختلفي در سطح جامعه به وجود آورد. روزنامه رسالت ارگان غيررسمي جامعه روحانيت مبارز، در گفتوگويي با يك استاد دانشگاه امام صادق(ع) كه زير نظر آيتالله مهدوي كني اداره ميشود، به پيشنهاد تشكيل اين شورا واكنش نشان داد و از زبان اين استاد دانشگاه نوشت: «شوراي فتوا به جدايي دين از سياست (سكولاريسم) منجر خواهد شد و اين آسيب بسيار خطرناكي است كه نوعي فرار به عقب تلقي ميشود».
و اينگونه است كه اين «تغييرات هاشمي» همچنان كه اصلاحطلبان را «شاد و خشنود» ميكند، اصولگرايان و متدينين را «سخت نگران».
اصولگرايان بارها و بارها گفتهاند كه هاشمي از استوانههاي نظام جمهوري اسلامي است و شايسته نيست در زمين «اصلاحطلبان غربگرا» بازي كند.
هاشمي «ميتواند» از اين «برزخ» عبور كند و به «اصل» خود برگردد. «آيا هاشمي تغيير ميكند؟»
نظرات كاربران:
يکشنبه 29 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]
-
گوناگون
پربازدیدترینها