واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كاش فقط صداقت كافي بود
فوتبال- سعيد آجورلو:
اشاره: نوشتن در نقد انتخاب غلامحسين پيرواني براي مربيگري تيم اميد به فاصله اندكي از نظرسنجي برنامه نود - در نظرسنجي اين برنامه كه حدود يك ميليون و پانصد هزار نفر شركت كننده داشت، 94 درصد مردم موافق انتخاب پيرواني براي مربيگري تيم اميد بودند و 6درصد مخالف- شايد شنا كردن خلاف جهت آب باشد.
اما گاهي شنا كردن خلاف جهت آب لازم است. اساسا همه كه نبايد به ساحل برسند. اين نوشته بيشتر از آنكه در نقد اين مربي باشد، در نقد انتخاب اوست و شايد نقدي بر فرآيند انتخاب مربيان تيمهاي ملي در ردههاي مختلف كه با آرزوي موفقيت براي پيرواني نوشته ميشود.
يكم: اين شايد از خوششانسي غلام پيرواني بود كه در اولين برنامه نود بعد از مشاجره لفظي فردوسي پور و آخوندي، ميهمان برنامه بود و موج حمايت از برنامه كه عادل به كنايه آن را مرتبط با حجم شركتكنندگان ميدانست به حمايت فوقالعاده مردم از پيرواني منجر شد. آسانگيري عادل به پيرواني و مهرباني بيش از حد او هم در نتيجه اين نظرسنجي بيتاثير نبود چه مردم از جملات و حركات او، به اندازه كافي تاثير ميپذيرند. اما سئوال اينجاست كه حمايت 94 درصدي از انتخاب پيرواني معيار مناسبي براي تاييد اين انتخاب است؟ و اينكه فارغ از تصوراتي كه نسبت به پيرواني داريم؛ بد يا خوب، آيا انتخاب او براي تيم اميد انتخاب درستي است؟ و البته سئوال تكميلي اينكه؛ اين انتخاب براساس كدام ايده صورت گرفته؟
اگر ايده انتخاب در فدراسيون فوتبال وجود داشته باشد، آن گاه با پاسخ به يك سئوال مقدماتي ميتوان پاسخي براي سئوالات فوق پيدا كرد اما آيا ايدهاي براي انتخاب مربيان تيمهاي ملي وجود دارد؟
تكراريترين پاسخي كه به اين سئوال داده ميشود ارجاع اين انتخابها به كميته فني فدراسيون فوتبال است و اضافهترين توضيح در اين مورد به برنامههاي مربي انتخاب شده براي هدايت تيم مربوط ميشود. در هر دو مورد اوضاع چندان روبهراه نيست. نه كميته فني چنان قدرتي دارد كه از مرحله بررسي و ارزيابي تا انتخاب نهايي برگزينهاي اصرار ورزد - همه ما به ياد داريم كه افشين قطبي گزينه كميته فني و فدراسيون فوتبال براي
تيم ملي بزرگسالان بود ولي در نهايت علي دايي سرمربي اين تيم شد - و نه تاكنون كسي پيدا شده كه از جزئيات برنامه يك مربي قبل از انتخاب آگاه شده باشد. چه فرقي است ميان علي دايي و غلامحسين پيرواني در دادن اين برنامه مجهول وقتي كسي از اصل برنامه با خبر نباشد؟
موضوع مربوط به اين فدراسيون هم نيست. به عقبتر برگرديم نمونههاي مشابهي را در انتخاب برانكو، قلعهنويي - براي تيم ملي بزرگسالان- و بگوويچ – براي تيم اميد - پيدا ميكنيم. گرچه گاهي اين انتخابها چندان نادرست هم نبودهاند مثل برانكو كه مربوط به فرد انتخاب كننده بوده و نه مكانيسم انتخاب مربي در فدراسيون.
خلاصه اينكه، انگار نبايد دنبال ايدهاي براي انتخاب مربيان تيمهاي ملي بگرديم. نه در انتخاب علي دايي و نه در انتخاب غلام پيرواني چه در راه انتخاب اين دو نفر اكثر مربيان ايراني، گزينه بودند. اما اگر روزي قرار باشد، مربي تيم اميد با ايده و فلسفه خاص انتخاب شود ميتوان براي مربي تيم اميد چند خصلت عمده را شمرد مثل؛ توان برنامهريزي بلند مدت، توان طراحي مكانيسم استعداديابي، تسلط به فوتبال روز دنيا و آگاهي از سيستمهاي نوين، اعتقاد داشتن به فوتبال زيبا و گرم و دوري از ضد فوتبال، داشتن شخصيت بينالمللي و البته در نهايت صعود به المپيك. دريافتن اينكه انتخاب پيرواني تا چه حد به اين معيارها نزديك است، نياز به مروري گذرا بر شيوه مربيگري پيرواني دارد.
دوم: پيرواني قبل از اينكه حدود 10سال در فجر سپاسي مربيگري كند، مدتي هم سرمربي برق شيراز بود، اما دليل اصلي شهرت او مربوط به كارنامهاش در فجر ميشود.
دو خصلت مهم در مربيگري او وجود دارد؛
1 – نگه داشتن فجر سپاسي در ليگ دسته اول و ليگ برتر طي مدت مربيگري.
2 – پرورش برخي از ستارههاي ليگ برتر.
و البته دور از ذهن نيست كه اين دو خصلت مثبت دلايل اصلي انتخاب او به اين سمت شدند. در كنار اين دو، شخصيت صادق، راستگو، ساده و منصف پيرواني و كمحاشيه بودن او هم از مهمترين دلايل علاقه مردم به اوست. در اين ميان اما اشكالاتي هم وجود دارد، فوتبال فجر سپاسي در سالهاي اخير چندان دلنواز و زيبا نبود و مبتني بر پرس تيم حريف، كم كردن فضا، دوندگي بيش از حد و بازي مستقيم بوده. در تيم او كمتر تنوع در حمله ديده ميشود و فوتبال تيم او مثل تيم ميثاقيان بر مبناي فيزيك و دوندگي طراحي شده. غير از اين، او يك مربي مدرن نيست. هرچند خود ميگويد كه فيلمهاي آموزشي ميبيند اما مربي تيمي را كه ده سال است 2-5-3 بازي ميكند، چگونه ميتوان مدرن دانست؟
علاوه بر اينها، فجر به دليل اينكه تيمي نظامي است، محل گذر براي استعدادهايي است كه مايلند هم دوران سربازي را بگذرانند و هم فوتبال بازي كنند. پيرواني در چنين جايي ايستاده است؛ در شيراز شهري پر از استعداد و در مقاومت سپاسي، تيمي كه فرصت استفاده از بازيكنان سرباز را دارد. گرچه اين دليلي بر نكوهش پيرواني نيست اما اگر پيرواني ميتوانست در اين 01 سال حداقل 4 سال اين تيم را در نبرد قهرماني قرار دهد، آنگاه انتخاب فدراسيون، قابل دفاع به نظر ميرسيد.
فراموش نكنيم كه پيرواني مربي يك تيم متوسط بوده؛ تيمي كه براي مقابله با تيم هاي بزرگ مجبور به استفاده از شيوههاي دفاعي بوده و متكي به بازي مستقيم و البته مهاجمان كناري سرعتي. البته او بيش از 01 سال است كه در شيراز مربيگري كرده. به نظر شما اكنون غلامحسين پيرواني با ويژگيهايش و تيم اميد با تمام جاذبه و دافعهاش آماده پذيرفتن يكديگر هستند؟
سوم: تا اينجاي كار در پاسخ به سئوالات ابتدايي، تا حدودي به اين نتيجه رسيديم كه ايدهاي براي انتخاب مربيان ملي وجود ندارد و انتخاب پيرواني هم با فاكتورهايي كه براي انتخاب مربي تيم اميد در دنيا وجود دارد، چندان سازگار نيست. ميماند پاسخ به يك سئوال ديگر؛ آيا انتخاب پيرواني براي تيم اميد انتخاب درستي است؟
گرچه تا حدودي به اين سئوال پاسخ داده شد اما در جمعبندي ميتوان چند دليل براي پاسخ منفي به اين سئوال را برشمرد؛
1 – پيرواني در بهترين حالت يك مربي استعدادياب و مناسب براي تيمهاي متوسط ليگ است و استانداردهاي لازم براي تيم اميد را ندارد. اگر او فقط براي استعداديابي در فدراسيون انتخاب ميشد عيب چنداني نداشت.
2 – اگر تخصص پيرواني در استعداديابي باشد بازيكنان تيم اميد استعدادهاي
يافته شدهاي هستند كه ميخواهند خوب فوتبال بازي كردن را ياد بگيرند و اين ربطي به تخصص پيرواني ندارد.
3 – فلسفه فوتبال پيرواني، فوتبال گرم و زيبا نيست و نميتوان توقع فوتبال زيبا از تيم او داشت.
4 – «بايد بگردم و در اينترنت نام يك دستيار خارجي را پيدا كنم.» چنين جملهاي از مربي تيم اميد معنايي به غير از فاصله او با علم روز فوتبال دارد؟
5 – اين اولين تجربه مربيگري پيرواني بيرون از شهر شيراز است. پس اين انتخاب ريسك بزرگي است.
چهارم: احتمالا تصديق ميكنيد كه حجم 94درصدي موافقان مربيگري پيرواني در تيم اميد، به صداقت و سادگي او راي دادهاند وگرنه در برنامه نود او براي اداره تيم اميد نه برنامهاي ارائه داد و نه از ايدههايش حرف زد. فقط گفت كه حاضر است سيستم سنتي 3 دفاعهاش را به 4 دفاع تبديل كند. اين عقبنشيني او هم صادقانه بود. اما كاش براي مربيگري تيم اميد فقط صداقت كافي بود.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]