واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عرفان عملی (1)
عرفان، مفهومی كلی است كه مصداقهای گوناگونی برای آن برشمردهاند. از اینرو در تعریف و نیز در رد و پذیرش آن نبایستی از ویژگیهای این مصداقها غفلت كرد. عارفان مسلمان نیز از عرفان تعریفهای گوناگون دارند. چرا كه آنان در شرایط مختلف و با ملاحظات گوناگون در اینباره سخن راندهاند. مثلا اگر با جاهطلبی رو به رو بودهاند در تعریف عرفان بر نكوهش جاهطلبی تأكید كرده در برابر مالدوستان از نكوهش مال سخن گفتهاند. مهمتر آن كه سخن عارفان بیشتر بر اساس موقعیت معرفتی و سلوكی آنان یا مخاطبان است. برای نمونه سخن كسی كه در مقام توكل است با سخن كسی كه در مقام رضاست فرق میكند و نیز اگر مخاطب در آغاز كار باشد با او به گونهای سخن میگویند و اگر در مراتب بالاتر باشد به گونهای دیگر.در اینجا یادآوری نكتهی دیگر نیز سودمند است و آن این كه اظهارات عارفان بر اساس آشنایی یا ناآشنایی آنان با اصطلاحات علوم، كاملا گوناگون خواهد بود. مثلا اظهارات جنید، رابعه، بایزید، ابوالحسن خرقانی و شمس تبریزی كه با منطق كلام و حكمت آشنایی نداشتند با سخنان كسانی چون سهروردی، قیصری، عراقی و مولوی، آشكارا تفاوت دارد.بنابراین، تعریفهای عارفان گرچه متفاوت است، اما متناقض نیست. چنان كه شیخ شهابالدین سهروردی میگوید: «اقوال مشایخ - قدسالله ارواحهم- در معنی تصوف افزون آید بر هزار قول كه نوشتن آن دشوار باشد. اما این اختلاف در لفظ باشد، نه در معنا.»بحثهای عرفانی دارای دو بخش عمدهی عرفان نظری و عرفان عملی است. در عرفان نظری بر آن میكوشند تا حاصل تجربههای عرفانی را در قالب بحث و استدلال مطرح كنند. هدف از تنظیم این بحثها تبیین عرفان و دفاع از حقانیت آن است. در عرفان عملی از منازل و مقامات و شرایط و آداب سلوك سخن میگویند.او خود دربارهی صوفی اینگونه سخن میگوید: «صوفی آن باشد كه دایم سعی كند در تزكیهی نفس، تصفیهی دل و تجلیهی روح.» برخی عارفان نیز تعریفهای معمولی ارائه دادهاند:ابوسعید ابوالخیر میگوید: «تصوف آن است كه آنچه در سر داری بنهی و آنچه در كف داری بدهی و آنچه بر تو آید نجهی»برخی نیز در تعریف خویش به اصطلاحات علوم توجه دارند.قیصری در تعریف عرفان آورده است: «عرفان عبارت است از علم به حضرت حق سبحان از حیث اسما و صفات و مظاهرش و علم به احوال معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی كه همان ذات احدی حق تعالی است و معرفت طریق سلوك و مجاهده برای رها ساختن نفس از تنگناهای قید و بند جزئیت و پیوستن به مبدأ خویش و اتصاف به نعت اطلاق و كلیت.»این تعریف موضوع عرفان را وجود حق و اسما و صفات آن دانسته است. برای این كه در جهانبینی عارفان، هستی حقیقتی منحصر به حضرت حق و اسما و صفات اوست. مسائل عرفان نیز طبعا مربوط به تجلیات حصرت حق و پیدایش مظاهر اسما و صفات او و چگونگی بازگشت این جلوهها و مظاهر به اصل و مبدأ آنها خواهد بود.بحثهای عرفانی دارای دو بخش عمدهی عرفان نظری و عرفان عملی است. در عرفان نظری بر آن میكوشند تا حاصل تجربههای عرفانی را در قالب بحث و استدلال مطرح كنند. هدف از تنظیم این بحثها تبیین عرفان و دفاع از حقانیت آن است. در عرفان عملی از منازل و مقامات و شرایط و آداب سلوك سخن میگویند. منبع: عرفان عملی در اسلام ص 19-20نویسنده: دكتر سید یحیی یثربی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 526]