واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عرفان عملی (3)
پیشینهی تاریخی عرفان و تصوف اسلامی با اصول و مسایل خود تدریجا پدید آمد. در زیر، سیر تكاملی عرفان اسلامی را در چهار مرحله به اختصار توضیح میدهیم: 1. زمینههای تصوفبیشك زمینهی اصلی پییدایش عرفان، «خود» انسان است كه همیشه عشق و علاقهی خاصی به كشف حقیقت هستی داشته و در راه رسیدن به آن, در تلاش و تكاپو بوده است. بنابراین عرفان اسلامی نیز، در اصل، نشأت گرفته از باطن مسلمانان است. اگر چه عناصری در تعالیم اسلام، از قبیل كتاب و سنت در دعوت به زهد, مبارزه با نفس, اخلاص و توبه و نیز زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهلبیت و امامان علیهمالسلام و یارانشان, زمینهی باروری این نیاز را فراهم آوردند.بیشك زمینهی اصلی پییدایش عرفان، «خود» انسان است كه همیشه عشق و علاقهی خاصی به كشف حقیقت هستی داشته و در راه رسیدن به آن, در تلاش و تكاپو بوده استبیاعتنایی به حیات دنیوی در جهت دستیافتن به معرفت وسعادت جاویدان, در تاریخ بشر, پیشینهی بلندی دارد. از یونان باستان و هند و ایران باستان, آثار بسیاری به جای مانده كه دلالت دارند بر تلاش انسانها برای رهایی از این خاكدان و پیوستن به جهان قدسی نیكان و پاكان. در جهان اسلام نیز از میانهی قرن دوم هجری, كسانی چون: رابعهی عدویه (ف 180 ه) و ابوهاشم كوفی (ف 161 ه) با نام عارف و صوفی, رسمیت یافتند كه هدف همانندی را پی میگرفتند در دوران جوانهها, آثاری از اصول و فروع تصوف را در عقاید و اعمال مردمان این دوره مشاهده میكنیم. با این ویژگی كه این اصول و مسایل مبهم و غیرصریح بوده و اظهارات آنان در برگیرندهی تمامی تعالیم عرفانی نیستند.این دوران با تعالیم اشخاصی چون: شقیق بلخی (ف 194 ه) معروف كرخی (ف 215 ه) حارث محاسبی (مت 243 ه) ذوالنون مصری (ف 245 ه) سری سقطی (ف 257 ه) و ابوسعید خراز (ف 279 ه) تكامل یافت. 2. رشد و رواجتصوف در این مرحله هم از جهت شمار پیروان و هم از جهت محتوا و تعالیم رشد یافت. البته این رشد، در محتوای آن است و تعالیم صوفیه همچنان نامدون بوده بیشتر به صورت دعاوی و شطحیات ظاهر میشوند و گویی چنان كه باید، هنوز برای پیشگامان و شیفتگان خود نیز، مأنوس و شناخته شده نیست.از شخصیتهای معروف این دوره میتوان از بایزید بسطامی, سهل تستری,جنید، حسین بن منصور حلاج، ابوبكر واسطی و ابوعمر سلمی نام برد.اصول و مسایل عرفان عملی با اثر نفیس خواجه عبدالله انصاری با عنوان «منازل السائرین» به نظم نهایی خود رسید كه عارفان بزرگ پسین، شروح بسیاری بر آن نگاشتند. عرفان نظری نیز با تعالیم و آثار ابن عربی به ویژه «فتوحات مكیه» و «فصوص الحكم» به قلهی كمال خویش رسید 3. نظم و كمالرشد و رواج تصوف، تنظیم تعالیم آن را ایجاب میكرد تا عارفان بتوانند نیز پیروان خویش را برآورده, در برابر پرسش و اشكال مخالفان, پاسخهای منظمی داشته باشند. این مكتب پس از تلاش فراوان بسیاری از پیروان به نظم و كمال خود دست یافت.در این دوره, محمد كلابادی (ف 380 ه) اثر معروف خود «التعرف» را با الهام از كتاب «الرعایة لحقوق الله» اثر حارث محاسبی, تألیف كرد. آنگاه ابوطالب مكی كتاب دیگری نوشت به نام «قوت القلوب» و همزمان با آنان سراج طوسی «اللمع» را تألیف كرد. در این سه كتاب بسیاری از اصول و مسایل تصوف مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. تلاش برای تنظیم و تكمیل تصوف را ابوعبدالرحمن سلمی، ابونعیم اصفهانی، ابوالقاسم قشیری و هجویری, پی گرفتند. سپس این مكتب با تعالیم شفاهی ابوسعید ابوالخیر و تعالیم و تألیفات خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی، عینالقضاة همدانی، شیخ احمد جامی و روزبهان بقلی شیرازی, شهابالدین عمر سهروردی و ابن عربی به كمال خود دست یافت.اصول و مسایل عرفان عملی با اثر نفیس خواجه عبدالله انصاری با عنوان «منازل السائرین» به نظم نهایی خود رسید كه عارفان بزرگ پسین، شروح بسیاری بر آن نگاشتند. عرفان نظری نیز با تعالیم و آثار ابن عربی به ویژه «فتوحات مكیه» و «فصوص الحكم» به قلهی كمال خویش رسید. 4. شرح و تعلیماز این دوره به بعد بیشتر بزرگان، گاه با عنوان شرح, و گاه با كتابها و رسالههای مستقل, به شرح و تعلیم اصول و مسائل عرفان پرداختند. اینان در تعالیم نظری به آثار ابنعربی و در مسایل سلوك به آثار خواجه عبدالله انصاری توجه كردند.از شخصیتهای آشنای این دوره میتوان از مولوی، قیصری، ابن تركه، جامی و لاهیجی نام برد و همچنین میتوان كسانی چون، مغربی، حافظ و شیخ صفی اردبیلی را در شمار معلمان و شارحان عرفان دانست. پیوند به : عرفان عملی قسمت دومعرفان عملی در اسلام، دكتر سید یحیی یثربی، صص 22-24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3248]