تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812667004




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ناگفته‌هاي مظاهري از اختلافات تيم اقتصادي دولت


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: ناگفته‌هاي مظاهري از اختلافات تيم اقتصادي دولت
"طهماسب مظاهري" دومين رييس كل بانك مركزي دولت نهم كه حدود سه ماه پيش با استعفاي اجباري از دولت محمود احمدي نژاد كنار رفت، در تازه ترين مصاحبه خود به تفصيل از اختلافات تيم اقتصادي دولت و نگاه آنان به موضوع تورم در كشور پرداخته و از يك "اشتباه كوچك اما بزرگ"سخن گفته است كه به گرانيها و تشديد وخامت افزايش قيمتها در كشور دامن زد.
"طهماسب مظاهري" دومين رييس كل بانك مركزي دولت نهم كه حدود سه ماه پيش با استعفاي اجباري از دولت محمود احمدي نژاد كنار رفت، در تازه ترين مصاحبه خود با خبرگزاري فارس، به تفصيل از اختلافات تيم اقتصادي دولت و نگاه آنان به موضوع تورم در كشور پرداخته و از يك "اشتباه كوچك اما بزرگ"سخن گفته است كه به گرانيها و تشديد وخامت افزايش قيمتها در كشور دامن زد.
مظاهري ، پس از آنكه در باره زمينه آشنايي خود با احمدي نژاد به عنوان وزير اقتصاد دولت خاتمي و رابط آن با شهرداري در دوره احمدي نژاد سخن گفته و اينكه همواره تلاش كرده است وراي مسائل سياسي و فقط با ديدگاه تخصصي كار كند، داستان همكاري خود با "داود دانش جعفري" وزير اقتصاد مستعفي دولت احمدي نژاد را پيش از تشكيل كابينه در مجمع تشخيص مصلحت نظام روايت كرده و اينكه به دليل اين آشنايي، قائم مقامي و معاونت وزارت اقتصاد را در دوره دانش جعفري پذيرفت.
اما، بخش مهمي از اظهارات مظاهري در اين مصاحبه مربوط به اختلاف نظرهاي او با تيم اقتصادي دولت احمدي نژاد و داستان استعفا و بركناري خويش است كه آن را تقديم مي كنيم.
* هيچ وقت چه قبل از آمدن شما به بانك مركزي و چه بعد از آن، نظر آقاي احمدي‌نژاد در مورد سيستم بانكي تغيير نكرد.ادبيات ايشان نشان مي داد .احمدي نژاد هميشه بخش عمده اي از مشكلات اقتصادي را ناشي از عملكرد ضعيف بانكها مي‌دانند.
- برنامه‌هايي را كه نوشتم به شما مي‌دهم. چيز محرمانه‌اي نيست. اين برنامه در حد سواد آن روزم كامل و قابل ارائه است. همان بسته‌اي است كه در مقياس كوچكتري در بانك توسعه صادرات آن را اجرا كردم و ايشان همان موقع هم حمايت كرد. واقعا اگر حمايت ايشان نبود هيچ كدام از آن كارها در بانك توسعه صادرات انجام نمي شد. كوچكترين آنها افزايش سرمايه بانك بود. اين برنامه را هم كه دادم ايشان گفتند قبول است و ما هم رفتيم بانك مركزي و يا علي گفتيم.
*يك تحليل در مورد آوردن شما به بانك مركزي فشارزياد نقدينگي و تورم بود.شايد در آن شرايط آقاي احمدي نژاد به اين نتيجه رسيده بود كه شما مي توانيد اين رشد نقدينگي را كنترل كنيد.
- بله، اين هم بود. ولي توجيه اينكه چرا ايشان دعوت كرد؟ را از من نپرسيد. نمي‌توانم بگويم. از ايشان بپرسيد. در آن شرايط سياستهاي بشدت انبساطي كه من اسم آن را سياستهاي انبساط انفجاري يا انفجار انبساطي گذاشته‌ام، در دو سال اول انجام شد. عليرغم اينكه بعضي از اعضاي دولت كه مدعي اين سياست بودند تورمي بودن آن را نفي مي‌كردند، بعدا با آن مواجه شدند. نفي كردن واقعيت كه ممكن نيست. واقعيتهاي اجتماع چيزي است كه با نفي آن توسط افراد منتفي نمي‌شود.
با نفي آنها تورم كنترل نشد. تورمي پيش آمد كه دامن همه را گرفت و مردم هم بيشترين صدمه را ديدند. بالاخص مردم كم‌درآمدي كه همه اين كارها در واقع به خاطر آنها انجام شد.
آقاي احمدي‌نژاد هم حتما متوجه اين شده بود. اما اين كه براي كنترل تورم اينجانب را انتخاب كردند، من نمي‌توانم بگويم آقاي احمدي‌نژاد بايد بگويد. در مورد كنترل نقدينگي به بنده چيزي نگفتند اما در مورد كنترل و مهار تورم حتما جزء برنامه‌ها و خواسته‌هايشان بود. به آقاي احمدي نژاد گفتم كه دليل بزرگ اين تورم همان نقدينگي است كه در حال تزريق به اقتصاد است. گفتند اگر دليلش اين است بايد كنترل كنيم. البته آن مقطع كه من به بانك مركزي رفتم در داخل دولت ذهنيت اين بود كه تورم ربطي به نقدينگي ندارد.
* معتقد به تورم وارداتي بودند؟
- نه. اصلا آن موقع هنوز كالاهاي وارداتي هم گران نشده بود. در چند ماهه اخير اين جوري شد.

داودي؛ مغز متفكر اقتصادي دولت
* اما سال گذشته آقاي داودي در يكي از سخنراني هاي خود دليل عمده تورم موجود را وارداتي عنوان كرد.
- مرداد و شهريور 86 تورم وارداتي معني نداشت. از بهمن و اسفند يا ماههاي اول سال 87 اين مسئله معني پيدا كرد. آن موقع سوخت و مواد غذايي افزايش چنداني نداشت. آنها تحليل‌هاي ديگري مي‌كردند. مي‌توانيد پاي صحبتهاي آقاي داودي بنشينيد و از ايشان بپرسيد. ولي آقاي دكتر داودي به عنوان مغز متفكر اين بحث رابطه بين نقدينگي و تورم را نفي مي‌كردند . آقاي احمدي‌نژاد هم قضاوتي در اين موضوع نداشتند كه واقعا بايد آن را نفي كرد يا نه. ولي مي‌دانستند كه تورم را بايد كنترل كرد.
* فكر نمي‌كنيد در كنترل نقدينگي دچار افراط و تفريط شديد؟
- نه دچار افراط نشديم. من هنوز هم از كاري كه انجام شد دفاع مي‌كنم.در شرايطي آقاي داودي و بعضي دوستان ديگر رابطه بين نقدينگي و تورم را نفي مي‌كردند بعد از انكه ما تصوير روشني از رشد نقدينگي و دليل اصلي ان كه اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي بود نشان داديم اين حرف مطرح شد كه جلوي آن را بگيريد. به طور خاص آقاي دكتر شرافت و آقاي داودي (در حد كمتر) گفتند جلوي اين مسئله را بگيريد. ديگر به بانكها پول ندهيد و اين پولي را هم كه داده‌ايد همه‌اش را پس بگيريد. يعني همان 6 هزار ميليارد تومان اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي.اين اضافه برداشت تا پايان سال به 8 هزار ميليارد تومان رسيد. با كنترلهايي كه ما ايجاد كرديم روند روبه رشد اضافه برداشتها تا حدودي كنترل شد و از 6 هزار ميليارد تومان وسط سال به 8 هزار ميليارد تومان در پايان سال رسيد. يعني فقط 2 هزار و 200 ميليارد تومان اضافه شد.
نكته اين بود كه آقاي شرافت و دوستان همفكر ايشان مي‌گفتند كه اين 8 هزار ميليارد تومان را هم از بانكها پس بگيريد و بانكها خودشان بروند هر طوري كه مي‌خواهند مسئله را حل كنند.

داستان سه قفله شدن خزانه
* اين سياست كه خيلي سخت‌تر از آن چيزي بود كه شما در نظر داشتيد و اجرا كرديد.پس گرفتن 8هزار ميليارد تومان از بانكها كار ساده اي نيست.فعاليت انها را قفل مي كند.
- حتما همين طور است. ما يك سياست انبساطي متعادل را اجرا كرديم. 6 هزار ميليارد تومان وسط سال1386 به مبلغ 8 هزار و 800 تا در انتهاي سال رشيد. اين رقم تا زماني كه بنده از بانك بيرون آمدم 13 هزار ميليارد تومان شد. البته آقاي صمصامي مي‌گفت اين رقم 8 هزار ميليارد تومان بوده كه شده 20 هزار تا. او با يك محاسبه ديگر مي‌گفت. در واقع خطهاي اعتباري را هم وارد اين بحث مي‌كرد. مهم نيست. چه 8 هزار آقاي صمصامي كه شده باشد 20 هزار و چه 6 هزار تاي اضافه برداشت كه شده باشد 13 هزار، ما يك سياست انبساطي متعادل و متناسب با نياز و تعهدي كه نظام بانكي به مردم در داخل و خارج داشت دنبال كرديم، البته با يك انضباط مشخص.
* در ابتداي سال چقدر بود؟
- تا آنجا كه به ياد دارم، اول سال 1386، حدود 3 هزار و 700 ميليارد تومان بود. *با روندي كه خودتان گفتيد رشد اضافه برداشت‌ها از خزانه بانك مركزي در نيمه دوم سال يعني با ورود شما به بانك مركزي بيشتر شده.
- بله. اين مسئله تازه به مرحله رشد فزاينده خود رسيده بود.ابتداي رشد تصاعدي آن بود. تازه شيب منحني آن زياد شده بود . بهر حال شيبي كه آنها پيش گرفته بودند اگر جلوي آن گرفته نمي‌شد حتما تعداد بسيار زيادي از مردم به دليل تورم ناشي از آن رنج مي‌بردند.
من اين منحني و روند قبل و بعد آن را با توجه به اقداماتي كه در حال اجرا بود در قالب جداول و نمودارهايي تهيه كرده‌ام و الان هم موجود است. اين كار چند مرحله داشت. يك مرحله اين بود كه رابطه نقدينگي و تورم نفي مي‌شد. مرحله بعد زماني بود كه رابطه نقدينگي و تورم مشخص شد و رشد نقدينگي هم نشان داده شد. شايد اولين بار من اعداد اين رشد را درآوردم. هم در دولت گفتم و هم در مصاحبه گفتم كه 70 هزار ميليارد تومان نقدينگي به 140 هزار ميليارد تومان رسيده است.
70 هزار ميليارد تومان نقدينگي ظرف 40 سال ايجاد شده بود و 70 هزار ميليارد تومان ظرف دو سال. در دوره اول يعني از زماني كه بانك مركزي تاسيس شد، انقلاب داشتيم، جنگ داشتيم، زمان شاه نفت 2 دلاري شده بود 12 دلار. تورم 12 درصدي سالهاي 52 تا 57 بوده، تورم انقلاب، تورم جنگ، تورم بازسازي كشور، سياستهاي اصلاح ساختاري و تغيير نرخ ارز همگي با هم جمع شده و در مردادماه 84 تبديل به حدود 70 هزار ميليارد تومان نقدينگي شد.اين رقم در مردادماه 86 تبديل به حدود 140 هزار ميليارد تومان شده است.
ادامه اين روند هم با شيبي كه گرفته بود در آخر سال 86 به بيش از 300 هزار ميليارد تومان مي‌رسيد. منحني و محاسبات اقتصادي چنين رقمي را نشان مي‌داد. بر اساس محاسبات دقيق اگر روند قبلي ادامه پيدا مي كرد انتظار تورمي فزاينده با همه تبعات قابل پيش بيني و فروپاشي اقتصادي را بايد مي داشتيم. عمده اين نقدينگي هم به دليل اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي و تسهيلات دهي آنها ايجاد مي شد.
* بانك مركزي دلارهاي نفتي را به بانكها مي‌داد؟
- نه. اصلا به دلار نفتي ربطي ندارد.
* پس اين نقدينگي را چطور به بانكها مي‌داد؟
- بانك مركزي نقدينگي ايجاد مي‌كند. تعبير من در مورد خلق پول بانك مركزي اين است. بانك مركزي براي ايجاد پول نياز به جذب سپرده ندارد. بانكها در خلق پول عين سد كرج يا زاينده‌رود عمل مي‌كنند. پشت سد آب جمع مي‌شود و به اندازه‌اي كه جمع مي‌شود با يك نسبتي از زير آن خارج مي‌شود. اگر آبي پشت آن جمع نشود هيچ موقع از زير آن هم خارج نمي‌شود.
اما چشمه نياز به جمع شدن آب در جايي ندارد. از زير زمين مي‌جوشد. هر چقدر آب از دل زمين مي‌جوشد به ميزان آب روي زمين اضافه مي‌شود. به همين دليل پولي كه بانك مركزي مي‌دهد مثل آب چشمه است. اضافه مي‌شود. بدون اينكه لازم باشد از جايي گرفته باشد.
تعبير ديگر من اين است كه هر كدام از انسانها جلوه‌اي از خلاقيت خدا هستند. و جلوه‌هايي از ويژگي‌هاي او را دارد. بانك مركزي يك سازماني است كه بلاتشبيه و در يك مقياس كوچك اگر بخواهيم فرض كنيم، در نظام اقتصادي داراي جلوه اي از خلاقيت خداوند است "فاذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون". به محض اينكه مي‌گويد باش مي‌شود.بايد در بانك مركزي فعاليت كنيد تا آنرا لمس كنيد.
* يعني اين پول وجود خارجي ندارد.
- اصلا پرداخت پول توسط بانك مركزي نياز ندارد. نياز به سپرده قبلي ندارد. ولي بانكهاي تجاري و تخصصي بايد سپرده داشته باشند. بانكها مثل كارخانه هستند.
* مگر اين بانكها پول نمي‌خواهند؟
- خلق پولي كه توسط بانك مركزي صورت مي گيرد احتياج به پشتوانه ندارد. فقط يك اراده مي‌خواهد. اين ويژگي‌اي است كه بانكهاي مركزي دنيا همه دارند. هر كشوري در دنيا يك بانك مركزي دارد. آن بانك مركزي هم اين ويژگي را دارد.
*اين خلق پول نبايد قاعده داشته باشد؟
- هر كس در هر جايي كه تواني دارد يك قاعده‌اي هم دارد كه بايد آن را رعايت كند. بانك مركزي اين توان را دارد. به همين دليل بانك مركزي حساس است. بنابراين نبايد غيرما وُضع از اختيارش استفاده كند. ولي اين اختيار را دارد. هيچ چيز هم نياز ندارد. اين ويژگي‌اي است كه بانكهاي مركزي دارند.
الان به آقاي بهمني بگوييد هزار ميليارد تومان بايد در حساب فلان فرد باشد. همين الان به حساب مي‌آيد. اصلا احتياجي ندارد كه پولي در بانك مركزي سپرده‌گذاري شود. به محض اينكه ايشان تصميم بگيرد، ابلاغ كند و دكمه را بزند هزار ميليارد تومان به حساب فرد منتقل مي شود.
اين ويژگي بانك مركزي است. اگر چنانچه بانكداري الكترونيكي باشد اين هزار ميليارد تومان در كامپيوتر وارد مي كند و دكمه را فشار مي‌دهد و انجام مي‌شود. ولي من اين را زماني خودم لمس كردم كه بانكداري الكترونيك نبود. همين كاغذها بود. مهر را كه روي كاغذ مي‌زنند، مي‌شود هزار ميليارد تومان پول.
* دليل اضافه برداشت بانكها چه بود؟
- 6 هزار ميليارد تومان اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي ناشي از تعهداتي بود كه بانكها براي دادن اعتبار به مردم داشتند. اين تعهدات از منابع خودشان بيشتر بود. كمبودش را از بانك مركزي جبران مي كردند. بانك مركزي هم طبق روال و قاعده‌اي كمبود اعتبار بانكها را تامين مي‌كند.
* به هر حال اضافه برداشت هم قاعده و قانون دارد.
- بله. به اضافه اينكه يك پارامتر بازدارنده دارد. بانكها بايد به ازاي اين اضافه برداشتها به بانك مركزي 34 درصد جريمه پرداخت كنند. مي‌گويد بانكي اگر با كمبود اعتبار مواجه شد مي‌تواند از بانك ديگري قرض كند، مي‌تواند تبليغ كند و از مردم سپرده ويژه بگيرد. همين تبليغاتي كه براي جذب سپرده‌هاي ويژه انجام مي‌دهند. آنجايي كه ديگر نتوانستند از جاي ديگري تامين كنند مي‌توانند از بانك مركزي بگيرند كه البته هزينه آن بالاتر از همه است. نرخ اين اضافه برداشت در همه جاي دنيا آن قدر بالا است كه هيچ بانكداري نگيرد مگر اينكه براي رفع نيازهاي خيلي فوري و حاد باشد.
حالا چه شد كه اين وضعيت پيش آمد و بانكها به صورت نامحدود به برداشت از خزانه بانك مركزي روي آوردند. وضعيت بانكها مانند افرادي شده كه در جهنم هستند و مي‌گويند "هل من مزيد". هر چقدر مي‌گوييم تمام شد مي‌گويند باز هم اگر پول داريد بدهيد. حالا نمي‌دانند اگر باز هم بگيرند دارند آتش جهنم را تندتر مي‌كنند.
علت افزايش اضافه برداشت ،مجبور كردن بانكها به دادن تسهيلات بود. توجه نكردند كه آيا بانكها براي اين كار منابع دارند يا خير. زماني كه بانكها شروع به پرداخت تسهيلات كردند، پول كم آوردند و زماني كه كم آوردند سراغ بانك مركزي آمدند.به همين دليل 3 هزار ميليارد تومان به 6 هزار ميليارد تومان رسيد و هر روز هم درخواستها براي اضافه برداشت زياد مي شد.
يكي از چيزهايي كه براي من بسيار مهم بود و به آن توجه مي‌كردم اين اضافه برداشتها بود.هر روز آمار مي‌گرفتم . با توجه به روند اين اضافه برداشتها توضيح دادم كه اگر اين روند با همين منوال پيش برود تا آخر سال ميزان اضافه برداشت بانكها به 40 هزار ميليارد تومان خواهد رسيد. البته آقاي صمصامي مي‌گفت الان به 20 هزار ميليارد تومان رسيده و ما مي‌گوييم به 13 هزار ميليارد تومان. ما اضافه برداشتها را مي‌گوييم. آنها يك خط اعتباري ديگر هم دارند كه آن را هم اضافه مي‌كنند.
به هر حال اگر به اين عدد مي‌رسيديم با وجود اينكه بانكها پول را تقسيم مي‌كردند اين پول خودعامل افزايش نقدينگي مي‌شد و به حدود 300 تا 320 هزار ميليارد تومان مي‌رسيد.

ماجراي سكه هاي طلا
* در برنامه اخير بانك مركزي 4 راه حل براي كاهش ميزان اضافه برداشت بانكها ارائه شد. نظرتان در مورد توانايي اين راهكارها براي مقابله با مشكل فعلي نظام بانكي چيست؟
- اينها دو بحث است. يكي اينكه به هر حال بانكها دچار چنين مشكلي شدند. البته جلوي بدتر شدن اين مشكل را گرفته‌ايم. دليلي هم كه اضافه برداشت از 6 هزار ميليارد تومان به 8 هزار ميليارد تومان رسيد اين بود كه بانكها منابع نداشتند كه كارهاي جاري‌شان را انجام دهند و اين كارها متوقف بود. پول نداشتند كه به ما بدهند و اسكناس بخرند تا شب عيد در شعبشان به مردم پول بدهند. اگر اين پول را نمي‌داديم و اين رقم به 8 هزار ميليارد تومان افزايش پيدا نمي‌كرد بانكها با كمبود منابع پولي مواجه مي‌شدند .اين مشكل حتي در تامين اسكناس مورد نياز شب عيد مردم هم خودش را نشان مي داد.
سكه هم يادتان هست. اوايل اسفند 86 در يك دوره چند روزه قيمت سكه به 300 هزار تومان رسيد. ما كه سكه كم نداشتيم. من در يك دوره دو سه ماهه 2 ميليون و 500 هزار سكه زده بودم. چون دولت قرار بود 200 هزار تومان عيدي كاركنان را سكه بدهد. ما هم يك مقدار طلا داشتيم. رفتيم سكه‌ها را زديم تا اگر خواستند به كارمندها سكه بدهند به اندازه كافي موجود باشد. بعدا گفتند اين تصميم منتفي شده و پول مي‌دهيم.
ما به اندازه كافي سكه داشتيم و در آن زمان اصلا بحث كمبود سكه و طلا مطرح نبود. اما بانكها مي‌بايست به ما پول مي‌دادند و سكه را مي‌گرفتند تا به مردم بدهند. پول اين كار را هم نداشتند. بعد من آمدم گفتم فشار عرضه و تقاضا نبايد باعث افزايش قيمت شود. بهرحال سكه ها را به بانكها دادم .

* به چه ميزان؟
- 120 ميليارد تومان سكه به بانكها داديم. پولش را هم نگرفتيم. بعدا 40ميليارد تومان آن را گرفتيم و 80 ميليارد تومان انرا هم جزء اضافه برداشتها گذاشتيم. زماني كه سكه را داديم و فروختند، پولي را كه از مردم گرفته بودند صرف تعهداتشان كردند و دوباره به مردم دادند. اين جور نبود كه همه پولشان را به ما بدهند.
* تعهدات بانكها و اضافه برداشتشان از بانك مركزي از كجا ناشي شد؟ اجبار دولت يا عملكرد نامناسب خود آنها؟
-هر دو. اجبار دولت و سقف بالاي تعهداتي كه بانكها براي خود ايجاد كرده بودند. سررسيد اعتبارات اسنادي بانكها هم نزديك شده بود. خيلي از اين مسائل ناشي از سررسيد اعتبارات اسنادي بانكها بود . الان هم همين اتفاق در حال رخ دادن است. بانك اعتبار اسنادي باز كرده. كالا از خارج آمده و بايد ارز را به فروشنده بدهد. از كجا بايد ارز بخرد؟ از بانك مركزي. چه جوري؟ ريال را بايد يا از مشتري بگيرد يا خودش بياورد به ما بدهد و ارز را بگيرد به مشتري خارجي بدهد. بانك مي‌آيد مي‌گويد ما ريال نداريم. ارز را به ما بده اما ريالش را از ما نگير. ما هم گفتيم نمي‌شود، بايد ريالش را بدهيد. به سختي جلوي بانكها ايستاديم. بعضي از بانكها تعهداتشان به روز چهاردهم رسيد.يعني زماني كه ديگر نكول مي‌شد، آن موقع به آتها پول داديم. قريب 800 ميليارد تومان براي اسكناس شب عيد به بانكها پول داديم كه پول آن را هم نگرفتيم.از آن 8 هزار و 800 ميليارد تومان 800 ميليارد تومان فقط اسكناس شب عيد بود. حدود هزار و 700 تا دو هزار ميليارد از آن ارزي بود كه به بانكها داديم و ريالش را هم نگرفتيم .براي اينكه بتوانند از پس اعتبارات اسنادي‌شان بر بيايند.

اينكه چرا اين تعهدات ايجاد شد دليلش همان است كه من براي آقاي احمدي‌نژاد نوشته‌ام. من اسم آن را "يك اشتباه كوچك بزرگ" گذاشته‌ام.
اشتباه كوچك بزرگ هماني بود كه من روزهاي اولي كه به دولت رفتم با آن مواجه شدم. آقاي احمدي‌نژاد در يك جلسه هيات دولت گفت كه مانده اعتبارات بانكها 140 هزار ميليارد تومان است و دو بار در سال مي‌چرخد، با اين حساب نقدينگي مي‌شود 280 هزار ميليارد تومان. 70 هزار ميليارد تومان از اين رقم را اينجا كه ما مي‌گوييم بدهيد و 210 هزار ميليارد تومان را بانكها هر كاري كه خودشان مي‌خواهند بكنند.
بعد من در مورد اين مسئله يكي دو با مصاحبه كردم. گفتم اولا دو بار در سال نمي‌چرخد. ايشان مي‌گفت: "دو بار در سال مي‌چرخد. فلان كس فاميل ماست، همسايه ماست از بانك پول مي‌گيرد و دو بار در سال مي‌چرخاند." من گفتم اينكه فاميل شما مثلا 10 ميليون تومان از بانك وام مي‌گيرد و دو بار در سال مي‌چرخاند يك بحث است، 140 هزار ميليارد تومان مانده بدهي مردم به بانكها يك بحث ديگري است. اين دو بار در سال نمي‌چرخد. من يك رودخانه كشيدم گفتم اين 140 هزار ميليارد تومان. اين ميزانش معوق است كه اصلا نمي‌چرخد. رودخانه يك مقدار باريك‌تر شد. اين قدرش بدهي دولت است. يه خورده باريك‌تر شد. اين قدرش سود سالهاي آتي است. يك مقدار باريك‌تر شد. اين قدر چيز ديگر، اين قدر چيز ديگر ... همه اينها را پاي تخته كشيدم. هر انشعابي كه از اين رودخانه بيرون مي‌آمد، كوچكتر مي‌شد. در نهايت ماند 18 هزار و 500 ميليارد تومان.
30 هزار ميليارد تومان سرمايه در گردش واحدهاي توليدي موجود بود كه آنجا ما بحث واحدهاي موجود و اشتغال موجود را مطرح كرديم. اينها مي‌گفتند نه از واحدهاي موجود بگيريد و بدهيد به واحدهاي جديد.
* منظور بنگاههاي زودبازده بود؟
- بله. آقاي احمدي‌نژاد مي‌گفت ايران‌خودرو. مي‌گفت چرا 3 هزار ميليارد تومان دست ايران‌خودرو است. ما مي‌گفتيم 3 هزار ميليارد تومان دست ايران خودرو است، الان نمي‌شود اين ميزان پول را از اين شركت پس گرفت. وقتي ماشينش را فروخت پول بانك را پس مي‌دهد. ولي بايد دوباره بگيرد و ماشين توليد كند. مگر اينكه سرمايه‌اش اضافه شود يا اتفاقات ديگري بيفتد كه در طرح نجات بود.
ولي استدلال اين بود كه اين پول دو بار در سال مي‌چرخد. با اين فرض 70 هزار ميليارد تومان تعهد جديد براي بانكها ايجاد كردند. در حاليكه 18 هزار و 500 ميليارد موجودي آنها بود.
اين اعداد را كه ارائه دادم گفتند اين عددها قابل بحث است. گفتم خوب بحث مي‌كنيم. البته الان آن گزارش را در قالب يك اسلايد به صورت دقيق و با نمودار و تجزيه و تحليل‌هاي قابل ارائه درآورده‌ام.
در كميسيون نظارت هم اين بحث را مطرح كرديم. در باره تمام موارد بحث كرديم. در مورد ميزان سود سالهاي آتي، معوقات و همه نكاتي كه در آن وجود داشت بحث كرديم و محاسباتمان را ارائه كرديم. بعد كم و زياد شد . گفتيم عددش را درست مي‌كنيم . در نهايت رسيديم به 19 هزار و 500 ميليارد تومان.
يعني توان اعطاي تسهيلات جديد بانكها 19 هزار و 500 ميليارد تومان بود ولي در مقابل 70 هزار ميليارد تومان براي آنها تعهد ايجاد كردند. اين بود داستان "اشتباه كوچك بزرك".
درجلسه كميسيون نظارت مسولين گفتند 19 هزار و 500 ميليارد تومان منابع بانكها است كه سالي دوبار مي چرخد. اعدادي كه من بدست آورده بودم را يك مقدار كم و زياد كرده بودند.آقاي احمدي‌نژاد بود. من در همان جلسه گفتم. بقيه هم بودند. گفتم به خاطر هزار ميليارد تومان هيچ معامله‌اي را به هم نمي‌زنم. هزار ميليارد تومان كه در بين اين ارقام، عددي نيست. قبول؛ همان 19 هزار و 500 كه شما مي‌گوييد. چون بحث ما اختلاف بين 18 هزار و 500 با 19 هزار و 500 نيست. 500 ميليارد تومان هم به آن اضافه كنيد، 20 هزار ميليارد تومان. مبنا را 20 هزار ميليارد تومان بگذاريد. چرا 70 هزار ميليارد تومان گذاشته‌ايد؟
قبول كنيد.اختلاف بر سر 18 هزار و 500 يا 19 هزار و 500 ميليارد تومان من از يك طرف و از طرف ديگر 280 هزار ميليارد تومان آقاي داودي بود كه مي گفت بانكها مي‌توانند ورام بدهند. اين 280 هزار ميليارد تومان اشتباهي است كه متوجه نيستند چه ابعادي دارد . اشتباه كوچكي بود كه ابعاد بزرگي به همراه داشت.
* مناقشه اصلي شما با وزارت كار در باره ميزان تسهيلات پرداختي بانكها به بنگاههاي زود بازده در مقايسه با كل تسهيلات پرداختي آنها است. چقدر از تسهيلاتي پرداختي بانكها مربوط به بنگاههاي زودبازده بود؟غير از بنگاههاي زودبازده، جاهاي ديگري هم بانكها مجبور به وام دادن بودند؟

- ليست اين موارد موجود است. ماجراي درگيري با صمصامي
* اگر نمي خواهيد آمار بدهيد برويم سراغ مبحث اختلافات شما با آقاي صمصامي.مبناي اختلاف شما با ايشان چه بود؟
- كدام اختلاف؟
* در مورد بحث تعيين نرخ سود بانكي آقاي صمصامي با شما اختلاف مبنايي داشت.
- بله. من يك اختلاف اصلي با آقاي صمصامي دارم و آن اختلاف سن است و تجربه. من نزديك 56 سال سن دارم و ايشان خيلي جوانتر هستند. من يك خورده يك جاهايي كار كرده‌ام و او كمتر كار كرده. اختلاف اصلي ما اين است.
* جداي از اين اختلافاتي كه اشاره كرديداعتقاد ايشان در مورد نرخ سود بانكي دقيقا برخلاف نظر شما بود.
- همين مسائلي را كه گفتم در نظر بگيريد. ايشان مي‌گويد بين نرخ سود بانكي و تورم هيچ رابطه‌اي نيست. بعد از بحثهايي كه داشتيم آمد مصاحبه كرد كه ما در كميسيون اقتصاد بررسي كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه هيچ رابطه‌اي بين نرخ سود بانكي و تورم نيست.
من يادداشتي به ايشان دادم. نوشتم كه آقاي صمصامي شما جوان خوبي هستي، پرانرژي هستي، سعي كن مسائل را يك مقدار با عبارات دقيق‌تري بگويي. من اگر جاي تو بودم مي‌گفتم كه ما جلسه گذاشته‌ايم و بررسي كرده‌ايم، رابطه‌اي بين اينها پيدا نكرده‌ايم. اينكه حكم كني رابطه‌اي نيست خيلي ادعاي بزرگي است. اما اينكه بگويي من رابطه‌اي نديدم عيبي ندارد. اين اتفاقا نقطه شروع خوب تكامل است كه آدم دنبال چيزي بگردد و پيدا نكند. بعد دوباره بيشتر بگردد بلكه خدا به او كمك كند و رابطه و تعامل بين آنها را پيدا كند.
* آقاي صمصامي تا چه ميزان تحت تأثير عقايد و تفكرات آقاي داودي بود؟
- همه شاگردها تحت تأثير استادشان هستند.
* ماجراي درگيري و مشاجره شما با ايشان چه بود؟
- مشاجره و درگيري به آن معني كه آقاي ... نوشته بود حتما درست نبود. داستان كاملش اين بود: زماني كه آقاي صمصامي سرپرست وزارت اقتصاد شده بود اطلاعات بانكها را به صورت بي‌سيم جمع كرد. من گفتيم اين كار درست نيست و اطلاعات سيستم بانكي را نبايد به اين شيوه جمع‌آوري كرد. اين را چند جا گفتم. بالاخره جمعبندي اين شد كه حرف ما درست است . بايد نظمي براي جمع‌آوري اين اطلاعات در بانك و استفاده از آن وجود داشته باشد. همه جاي دنيا هم اين كار انجام مي‌شود. دولت بايد اين اطلاعات را داشته باشد، حرفي نيست. همه جا هم دارند. ولي يك نظمي بايد داشته باشد. نظمش هم اين است كه بانك مركزي جايي است كه اطلاعات بانكي همه افراد را به صورت سيستماتيك جمع‌آوري مي‌كند. آن وقت اگركسي متهم بود و از قوه قضائيه استعلام شد يا ماليات نداده بود و يا به صورت موردي كسي متهم به پولشويي بود اطلاعاتش در اختيار مراجع قضايي قرار ‌گيرد ولي صمصامي خلاف اين رويه عمل كرد.
* اطلاعاتي كه در قم از بانكها ارائه، ناشي از همين اطلاعاتي بود كه آقاي صمصامي تهيه كرده بود؟
- اطلاعاتي كه قم ارائه شد غلط بود. وزارت اقتصاد اين اطلاعات را جمع كرد. آقاي صمصامي اين اطلاعات را داده بود. ما هم گفتيم غلط است. در يك جلسه گفتم امكان ندارد يك خانم به عنوان يك فرد حقيقي 180 ميليارد تومان از بانك تجارت تسهيلات گرفته باشد و ما در بانك مركزي نفهميده باشيم. امكان ندارد. حتما مي‌آيند تاييد ما را مي‌گيرند. يك آقايي را هم گفتند 800 ميليارد تومان گرفته.
* جريان نرم افزار وزارت اقتصاد چه بود؟
- اينكه نرم افزار مربوط به وزارت اقتصاد بود درست است. خود آقاي پورمحمدي كه اين برنامه را ارائه داد گفت اين اطلاعات غلط است و فقط براي نشان دادن ساختار است. تنها يك فايل اكسل بزرگ بود.
* يعني اعداد فرضي بود؟
- نه. فرضي هم نبود. داستانش اين بود: از آنجايي كه برنامه تهيه شده به Core Banking ما وصل نيست. اطلاعاتي كه ما در بانك مركزي مي‌گرفتيم از دفاتر كل بانكها بود. همان جا كه اطلاعات توليد مي‌شود يك نسخه‌اش هم در بانك مركزي مي‌آيد. اينها به بانكها دستور دادند به شعب خود بگويند هر پرداختي كه انجام مي‌شود روي كاغذ بنويسند و بعد از طريق سي‌دي به ما بدهند.آقاي صمصامي در آخر انتقال اطلاعات را به صورت بي‌سيم كرده بود . اولا معلوم نبود كه چقدر از آن درست است و چقدر غلط ،چون به سيستم دفاتر كل بانكها وصل نبود. ثانيا در تايپ مجدد امكان اشتباه وجود داشت.
در جلسه اي كه اين نرم افزار ارائه شد دو سه اشتباه تايپي هم در آن گزارش وجود داشت. اتفاقا بزرگترينش هم مربوط به بانك تجارت بود. از آنجايي هم كه اعداد واقعا بزرگ بودند در همان جلسه كه مطرح شد همه حساس شدند كه چرا به يك نفر 800 ميليارد تومان تسهيلات داده شده. خود آقاي پورمحمدي كه داشت اين برنامه را ارائه مي‌داد گفت به اين اعداد اتكا نكنيد، ممكن است غلط باشد. آقاي قضاوي هم در آن جلسه حضور داشت. گفت اين يك جايش غلط است. نمي‌دانيم كجا اشتباه صورت گرفته ولي حتما يك جايش غلط است. من هم گفتم كه اصلا امكان ندارد كه بانك تجارت به يك نفر 800 ميليارد تومان تسهيلات داده باشد و از ما اجازه نگرفته باشد و يا حتي از ما اجازه گرفته باشد و ما يادمان نباشد. گفتيم به اين اتكا نكنيد. گفتيم كه ريشه اين اشتباه را پيدا مي‌كنيم . با فاصله سه روز هم پيدا كرديم كه از كجا بوده. حتي در همان جلسه گفتند ببينيم خانم ... كه بر اساس نرم افزار فوق 180 ميليارد تومان از بانك تسهيلات گرفته، از جاهاي ديگر هم تسهيلات گرفته و اگر گرفته چقدر بوده است؟ چون اين سيستم مي‌تواند چنين چيزي را هم جواب بدهد. مشخص شد كه از بانك ملي هم 300 هزار تومان گرفته. من همان جا گفتم يكي از دلايلي كه مي‌گويم اين اطلاعات غلط است همين است. وقتي يكي 180 ميليارد تومان مي‌گيرد كه نمي‌رود 300 هزار تومان بگيرد. يا اين 300 هزار تومان غلط است يا آن 180 ميليارد تومان. بالاخره يكي از اينها غلط است.
بعد مشخص كرديم كه وقتي داشتند اعداد را تايپ مي‌كردند عددي كه بوده بايد ضربدر 9/0 مي‌كردند و مي‌نوشتند. وقتي مي‌خواهيم در كامپيوتر عددي را ضربدر 9/0 كنيم بايد روي كيبرد بزنيم ستاره(*)، 90، دش( / )، 100. اينها به جاي دش( / ) ستاره (*) زده بودند. يعني شده 90 ضربدر 100. بنابراين به جاي 9/0 شده 9000 به عبارتي عددي كه بدست آمده 10 هزار برابر عدد صحيح بوده. 180 ميليارد تومان در حقيقت 18 ميليون تومان بود.يعني خانم ...تنها 18 ميليون تومان تسهيلات گرفته بود اما در اين نرم افزار به همان دليلي كه عرض كردم شده بود 180 ميليارد تومان .بالاخره در اين همه عدد چند مورد اشتباه تايپي هم ممكن است اتفاق افتاده باشد.
ما گفتيم كه اين نحوه جمع آوري اطلاعات توسط وزارت اقتصاد درست نيست. نرم افزاري كه اين وزارتخانه براي جمع آوري اطلاعات تهيه كرده ضعيف است .نظر ما اين بود كه چون جمع آوري اطلاعات متكي به دفاتر بانكها نيست ممكن است اشتباهي در اعداد و ارقام بوجود بيايد.رييس جمهور هم گفت كه اين برنامه را به بانك مركزي بدهند تا تكميل شود. در جلسه اي كه يكي از پنج‌شنبه ها با حضور من ،آقاي صمصامي ، آقاي داودي و آقاي احمدي‌نژاد برگزار شد آقاي احمدي‌نژاد به آقاي صمصامي گفتند روز شنبه اين كار را تحويل مظاهري بدهيد.ما هم قرار گذاشتيم. شنبه صبح زنگ زدم گفتم قرارمان پابرجا است؟صمصامي گفت بله ساعت يك و نيم بيا اينجا. ما هم ساعت يك و نيم رفتيم وزارت اقتصاد. من بودم و بوشهري و مهراني. بوشهري به عنوان مدير نظارت بر بانكها و مهراني به عنوان مسئول فناوري اطلاعات. رفتيم داخل اتاق ايشان و گفتيم آمده‌ايم اين برنامه را تحويل بگيريم. گفت: نه، من اين كار را نمي‌كنم.
ساعت يك و نيم بعد از ظهر بود. از همان جا گفتم دفتر آقاي احمدي‌نژاد را بگيريد من صحبت كنم. تماس گرفتند دفترشان گفتند دارد نماز مي‌خواند. ساعت يك اذان مي‌شد.
صمصامي هم آنجا يكه خورد و تندي كرد. من هم گفتم اينها را بگذار براي بعد. آمدم بيرون و سوار ماشين شدم و رفتم دفتر آقاي احمدي‌نژاد. وقتي رسيدم، نمازش تازه تمام شده بود. گفتم دو دقيقه كار دارم. رفتم داخل اتاق و ماجرا را تعريف كردم. گفتم شما پنج‌شنبه اين طور گفتيد. من قرار گذاشتم، رفتم آنجا ،صمصامي گفت نرم افزار را تحويل نمي دهم. احمدي نژاد پرسيد: رفتي دفترش؟ گفتم بله. گفت با صمصامي قرار گذاشته بودي رفتي دفترش؟ گفتم بله. الان هم از دفتر ايشان آمدم خدمت شما.
گوشي را برداشت و دفتر صمصامي را گرفت و گفت: اينهايي كه مظاهري مي‌گويد درست است؟ چيزهايي را كه او مي‌گفت من نمي‌شنيدم. آقاي احمدي‌نژاد گفت: اين حرفها را بگذار كنار. مظاهري الان مي‌آيد آنجا. هرچه مي‌خواهد به او بدهيد.
يكي از 6 بار استعفايي كه آقاي احمدي‌نژاد گفت همين بار بود. البته به صورت شفاهي. گفتم اين طور كه نمي‌شود. شما پنج‌شنبه بعد از سه چهار بار معطلي اين جور گفتيد.
* به ايشان گفتيد كه استعفا مي‌دهيد؟
- استعفا ندادم. گفتم اين طور نمي‌شود كار كرد.
* واقعا 6 بار استعفا داديد؟
- اگر اسم اين را استعفا مي گذاريد، شايد. ولي اسم اين عبارات و مذاكرات استعفا نيست.
خلاصه برگشتم دفتر آقاي صمصامي. به بوشهري و مهراني هم گفتم، آمدند و رفتيم صمصامي برنامه را تشريح كرد و گفت: در عين حال بايد باشد من اين را جمع و جور كنم بعد تحويل شما بدهم.
* يعني باز هم برنامه را تحويل نداد؟
- نه.
* بحث بركناري يا استعفاي شما در همين مدت يكساله اي كه رييس كل بانك مركزي بوديد زياد مطرح شد؟اينكه آقاي احمدي نژاد چندين بار مي خواسته شما را بركنار كند اما بنا به ملاحظات يا سفارشاتي اين كار را نكرده.
- من هيچ وقت چنين چيزي نشنيدم.

* طرح ادغام بانكها را چه كسي تهيه كرده بود؟
- طرح آقاي صمصامي بود.خبرهاي شما باعث شد تا جلوي اجراي اين طرح گرفته شود.
* آقاي رئيس جمهور از اين طرح مطلع بود؟
- بله. خبر داشت.
* قرار بود اين اتفاق بيفتد؟ظاهرا طرح ادقام بانكها تنها منتظر امضاي آقاي داودي بود.
- بله.
* شما خودتان با اين كار مخالفت نكرده بوديد؟
- چرا،‌اما قبول نكردند.
* اگر يادتان باشد خبرگزاري فارس به خاطر خبر استعفاي شما سه روز توقيف شد، اما شنيديم ناراحتي از خبرگزاري فارس بيشتر بخاطر خبر ادغام بانكها بود.
- من مطمئن نيستم ولي احتمال دارد كه همين طور بوده باشد.

ماجراي استعفاي مظاهري
* روزي كه خبر استعفاي شما را فارس منعكس كرد، چه اتفاقي افتاد؟عكس العمل دولت در مقابل اين خبر چه بود؟
- روزي كه شما خبر استعفاي من را زديد يكي از روزهايي بود كه ما جلسه 4 نفره داشتيم. من و آقايان احمدي‌نژاد و داودي و صمصامي. تا ساعت هشت و نيم شب جلسه هيات دولت بود. بعد هشت و نيم گفتند يك جلسه چهار نفره در دفتر آقاي احمدي‌نژاد داريم. نماز مغرب را خوانديم و رفتيم دفتر آقاي احمدي‌نژاد. فكر مي‌كنم ساعت يازده و نيم آمديم بيرون.
ما زماني كه در جلسه هيات دولت هستيم گوشي موبايلمان را كنار مي‌گذاريم. دفتر آقاي احمدي‌نژاد هم كه رفتيم گوشي‌هايمان را نبرديم. من كه داخل ماشين نشستم، مي‌خواستم به سمت خانه حركت كنم گوشيهايم را نگاه كردم، ديدم بيست ، سي تا اس‌ام‌اس آمده و بيست سي تا هم تلفن هاي بي جواب افتاده.
اس‌ام‌اس ها تقدير و تشكر بود. همه‌اش هم از طرف خبرنگارها يا همكارها . محور همه ي آنها هم در مورد خبري بود كه شما ساعت 9 يا نه و نيم روي خروجي گذاشته بوديد. آن ساعت هم ساعتي بود كه ما در اتاق آقاي احمدي‌نژاد بوديم. من ديدم و گفتم خوب عيب ندارد.
بالاخره رسيدم به خانه. پسر و نوه‌ام هم از سفر آمده بودند. يك مقدار با نوه ام بازي كردم و يك مقدار هم با پسرم صحبت كردم. ساعت حدود دوازده و ربع شب بود كه از دفتر آقاي احمدي‌نژاد زنگ زدند. خود آقاي احمدي‌نژاد بود. گفت چنين خبري در خبرگزاري فارس منعكس شده. گفتم بله من هم آمدم بيرون متوجه شدم. گفت نه اين دروغ است ، درست نيست و محكم باش. گفتم حالا من كه حرفي ندارم و اصلا ناراحت نشده‌ام. اين جمله را هم به ايشان گفتم كه فرض من اين است كه اين مقدمه‌سازي است براي اجراي تصميم شما. ولي اين كار مقدمه‌سازي نياز ندارد. گفت: نه اصلا مقدمه‌سازي نيست. من هم اقدام خودم را كرده‌ام و مي‌كنم. گفتم حالا واقعيت هم داشته باشد از نظر من عيبي ندارد. اين خلاصه بحث آن شب ما بود با آقاي احمدي‌نژاد.
بعدا شنيدم كه آقاي صفار هرندي گفته بود كه مظاهري وقتي اين خبر را ديده سراسيمه شده و زنگ زده بود به رئيس جمهور. واقعا من نه سراسيمه شدم نه ناراحت. من اصلا زنگ نزدم. آرامش هم داشتم. وقتي هم كه آقاي احمدي‌نژاد به من زنگ زد، گفتم كه اين خبر را من به عنوان مقدمه اين اقدام تلقي مي‌كنم. چون شما هم معمولا از اين كارها كه مي‌خواهيد بكنيد اول به فارس مي‌دهيد تا شايعه‌اش را بياندازد و بعد رسمي مي‌شود. بعد هم انجام مي‌شود. اين جريان را هم فكر مي‌كنم از همان نوع باشد. هيچ ناراحت هم نيستم، كارتان را بكنيد. ايشان هم گفت نه چنين چيزي نيست.

بركناري پورمحمدي
* برداشتن آقاي سيدحميد پورمحمدي معاون بانك، بيمه و شركتهاي دولتي وزارت اقتصاد با دستور آقاي صمصامي بود؟
- بله . صمصامي سرپرست وزارت اقتصاد بود و پورمحمدي را بركنار كرد.
* و بعد رئيس جمهور دستور بازگرداندن ايشان را داد.
- بله؛ دستورش را داد.
* چرا آقاي صمصامي آقاي پورمحمدي را برداشت؟
- دليلش اختلاف ديدي بود كه در رابطه با بحث ادغام بانكها داشتند. يك شب هم با آقاي صمصامي صحبت كرده بودند و در نهايت به نتيجه نرسيدند. البته شايد دلايل ديگري هم داشته باشد كه بايد خود آقاي صمصامي پاسخ بدهد. ولي تير خلاصش روز پنج‌شنبه‌اي بود كه من ساعت 10 صبح با يكي از مديران عامل بانكها قرار داشتم.
ساعت هشت و نيم زنگ زد كه ساعت 10 قرار است بيايم پيش شما. از طرف ديگر آقاي صمصامي هم گفته بايد برويم به جلسه مديران عامل بانكها با استانداران در وزارت اقتصاد .جلسه در مورد بسته سياستي بانك مركزي بود كه كميسيون اقتصاد ابلاغ كرد. گفت من چه كار كنم. گفتم برو آنجا، ما يك زمان ديگر قرار مي‌گذاريم. قطع كرديم و من گفتم شماره صمصامي را بگيرند كه با او صحبت كنم. ببينم كه در مورد بسته سياستي چه كار مي‌خواهد بكند.
زنگ زدم ، منشي دفترش گفت الان جلسه دارد. بعد گفت تجديد وضو مي‌كند و همين‌طور چند بار تا ساعت ده دقيقه به ده زنگ زدم كه گفتند رفته طبقه پنجم، جلسه.
گفتم اين جلسه ساعت 10 قرار است برگزار شود و من مي‌خواهم الان با ايشان صحبت كنم. گفت كه به صمصامي مي‌گويد تا با من تماس بگيرد. ولي ديگر تماس نگرفت.
آقاي بهمني ، آقاي راعي و آقاي قضاوي هم آنجا بودند. گفتم چنين چيزي است. ايشان يك چنين جلسه‌اي گذاشته و مي‌خواهد در اين جلسه بحث بسته سياستي مطرح كند. ما هم كه نيستيم. خلاصه پس از مشورتي كه كرديم قرار شد آقاي بهمني و آقاي قضاوي بروند. ولي بعد قرار شد سه تايي برويم. من و بهمني و قضاوي آماده شديم و رفتيم كه سرزده در اين جلسه شركت كنيم.
همه استاندارها بودند. همه مديران عامل بانكها هم بودند. ما هم رفتيم . از در وزارتخانه كه وارد شديم، رئيس دفتر آقاي صمصامي كه از رياست جمهوري به آنجا رفته بود، آمد سلام عليك كرد. با خبر شده بود كه ما داريم به آنجا مي‌رويم. جالب است كه من از دفترم كه راه افتادم به آنها خبر داده بودند كه ما داريم مي‌رويم وزارت اقتصاد. براي اينكه همان لحظه ما تصميم گرفتيم و قرار شد كه برويم.
خلاصه آمد سلام عليك كرد و گفت ببخشيد، گفته‌اند كه فقط آنهايي كه دعوت شده‌اند در جلسه شركت كنند. گفتم كار خوبي كرده‌اند. اصلا به روي خودم نياوردم كه معني اين حرفش اين است كه تو نرو. رفتم سمت آسانسور. دوباره آمد گفت كه "يعني گفته‌اند شما نرو". گفتم اين حرفها چيه؟ بحث بسته سياستي است و او هم احترام كرد.
خلاصه رفتيم وارد جلسه شديم. من هم معمولا جايي كه وارد مي‌شوم دم در مي‌نشينم. اين دفعه رفتم بغل دست آقاي صمصامي نشستم. بسته سياستي هم كه تازه آقاي داودي ابلاغ كرده بود و من گفته بودم قابل ابلاغ نيست، متن اوليه بسته سياستي من را تكثير كرده بودند و گذاشته بودند روي ميز همه.به هر استاندار و هر مدير عاملي يك جلد داده بود و داشت توضيح مي‌داد. ما هم رفتيم و يك خورده هم من توضيح دادم.
ساعت يازده و نيم يا يك ربع به دوازده بود كه من گفتم بايد بروم . آقاي بهمني و آقاي قضاوي هستند، توضيحاتي لازم باشد مي‌دهند. چند تا از استاندارها اعتراض كردند كه يعني چه؟ ما را 700 كيلومتر كشانده‌اي اينجا حالا مي‌خواهي بروي؟ همان جا گفتم كه محض اطلاعتان من را دعوت نكرده‌ام؛ من خودم هم بي‌دعوت آمده‌ام. به زور و پرروبازي آمده‌ام داخل. اين را هم اينجا گفتم و رفتم.
وسط جلسه يك يادداشتي به آقاي صمصامي دادم و نوشتم كه دم در كه مي‌آمدم همكارتان گفت من دعوت نشده ام .آيا چنين چيزي بوده؟ صمصامي گفت نه بيخود كرده. قدم شما روي چشم. كاغذ را گرفتم. بيرون كه آمدم رئيس دفترش را صدا كردم و كاغذ را نشان او دادم. گفتم شما گفتيد كه ايشان اين جور گفته، اين كاغذ را ببينيد. گفتند آقاي صمصامي اسم آورده گفته مظاهري را راه ندهيد. كاغذ را يك كپي گرفتم و كپي را دادم به ايشان.
جلسه تا ساعت يك، يك و نيم طول كشيده بود. ساعت سه پورمحمدي به من زنگ زد كه حكم اخراج من را داده‌اند دستم. صمصامي فكر كرده بود كه پورمحمدي به من گفته كه چنين جلسه‌اي هست و تو هم بيا. با وجود اينكه بنده خدا اصلا خودش هم خبر نداشت.
من هم ماشين فرستادم دنبالش و آمد بانك مركزي و نشستيم يك مقدار صحبت كرديم و بعد هم مسئوليت مشاور ارشد براي ايشان تعيين كردم.

از من نپرس
* به عنوان آخرين سوال. شما زماني كه رئيس كل بانك مركزي شديد، حساب ذخيره ارزي را با چه ميزان موجودي تحويل گرفتيد.
- در حال حاضرآن را نپرس.
* ولي رقم موجودي فعلي كه اعلام شد، 25 ميليارد دلار است.
- اگر رسما اعلام شده حتما درست است.
 دوشنبه 25 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن