تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805513646
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: انديشه سياسي شهيد مدرس refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
انديشه سياسي شهيد مدرس
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: انديشه سياسي شهيد مدرس
سيد جواد ميرخليلي
بازخواني و تأمل در انديشههاي اشخاصي كه اين آب و خاك، مرهون مجاهدتها و جانفشانيهاي آنهاست، تكليفي است كه بر دوش همه ماست تا با شناساندن آنها و افكارشان، پاسدار زحمات بيدريغشان باشيم. اين نوشتار به بهانه سالروز شهادت سيد حسن مدرس در روز دهم آذر ماه نوشته شده كه در روزنامه جام جم به چاپ رسيده است؛ بنابراين، توجه شما خوانندگان سايت وزين «تابناك» را به انديشههاي سياسي اجتماعي اين سياستمدار فقيه و شجاع جلب ميكنم كه با رشادت خود تا آخرين لحظه، درس دفاع از اسلام و وطن را به نسل ايراني آموخت.
سيد حسن طباطبايي قمشهاي، ملقب به مدرس در سال 1287 هجري قمري در «سرابه» اردستان به دنيا آمد و تا چهارده سالگي در شهرضا، مقدمات عربي را فرا گرفت. پس از آن در شانزده سالگي براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت و مدت پنج سال به فراگيري دروس صرف، نحو، منطق و بيان پرداخت. سپس در سال 1311 ه.ق و پس از پايان تحصيلات خود در اصفهان براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كرد. شهيد مدرس در دوران تحصيلات بيست ساله خود، اساتيد زيادي را داشت كه از جمله اساتيد مشهور وي، ميتوان به آقا ميرزا عبدالعلي هرندي نحوي، ميرزا جهانگيرخان قشقايي، آخوند ملامحمد كاشاني، آخوند ملامحمد كاظم خراساني، صاحب كفايه و سيد محمد رضا طباطبايي يزدي، صاحب عروه اشاره كرد.
وي پس از اين كه به درجه اجتهاد رسيد، براي ارشاد و تدريس به اصفهان رفت كه همزمان با دوران رشد و گسترش نهضت مشروطيت بود. جالب آن كه چون سيد حسن طباطبايي قمشهاي، نزديك به سي سال به تدريس اشتغال داشته، بنابراين به «مدرس» ملقب شد.
همچنين گفته شده كه مدرس از همان آغاز كه در اصفهان بوده، اين لقب را داشته و مرحوم آخوند خراساني، وي را به عنوان مجتهد طراز اول با همين لقب به مجلس شورا معرفي كرده و تا آخر عمر نيز به همين لقب شهرت داشته است. مدرس علاوه بر به دست آوردن مدارج عالي حوزوي با تاريخ غرب و فلسفه سياسي اروپا نيز آشنا بود، به گونهاي كه خود در اين زمينه ميگويد: در نجف، روزهاي جمعه كار ميكردم و درآمد آن روز را نان ميخريدم و در يك هفته با آن نانها به سر ميبردم. تكههاي نان خشك را روي صفحه كتابم ميگذاشتم و ضمن مطالعه ميخوردم. كارفرماي من مردي مسن و يكي از تجار اروپايي بود كه بسيار مطالعه ميكرد و در عوض كارگري به من تاريخ غرب ميآموخت. در دوران اين كارگري بود كه مدرس، تاريخ شاردن، روح القوانين منتسكيو و تاريخ شهريار ماكياولي را نزد كارفرماي خود خواند.
مدرس داراي ويژگيهاي برجستهاي همچون زهد، قناعت، سادهزيستي، رفيع الطبع و عدم تعلق به دنيا و مظاهر آن، شبزندهدار، آزاد از تعلقات، نكته سنج و با درايت بود و در رفتار و گفتارش صراحت و شجاعت داشت و توانست در زمانه جور و ستم رضاخان، به يك مبارز سياسي و قهرمان آزادي مبدل شود، به گونه اي كه خودش ميگويد: شهريارا، خداوند دو چيز به من نداده: يكي ترس و ديگري طمع. مدرس، وطن خواهي است كه همه چيز خود را براي دو چيز اسلام و وطن ميدهد.
شهيد مدرس در سال 1328 ه.ق از سوي مراجع عظام نجف اشرف به عنوان يكي از پنج عالم طراز اول براي دوره دوم مجلس شوراي ملي برگزيده شد و تا دوره ششم در اين سمت بود. از نكات جالب توجه در زندگي مدرس پس از ورود به مجلس اين بود كه همواره داراي زندگي ساده و محقرانهاي بود، به گونهاي كه دولت آبادي در مورد سادگي زندگي وي مينويسد: مدرس با وجود آمد و شد زياد با رجال دولت و اعيان مملكت باز جنبه طلبگي خود را از دست نداده و روي گليمي مينشيند... هر كس بر او وارد ميشد و داراي هر مقامي كه باشد بايد روي زمين و به روي همان گليم بنشيند.
وي در سال 1303 هجري شمسي، كابينه رضاخان را استيضاح كرد و در سال 1305 بار ديگر مورد سوءقصد قرار گرفت، اما با تحرك سريعي كه كرد، گلولهها تنها او را مجروح ساخت. از راهيابي وي به مجلس هفتم جلوگيري شد، به گونه اي كه حتي آن يك رأي را هم كه خودش به خود داده بود، نخواندند. سرانجام، مدرس در بهمن ماه سال 1307 ه.ج با تدابير شديد امنيتي از تهران به روستاي خواف در خراسان تبعيد شد و سرانجام پس از ده سال تبعيد و زنداني بودن در آنجا در دهم آذر سال 1316 ه.ش در ترشيز يا همان كاشمر كنوني به شهادت رسيد. از شهيد مدرس، آثار متعددي بر جاي مانده است كه ميتوان آنها را بدين صورت دستهبندي كرد كه عبارتند از:
1ـ مجموعه سخنان ايشان در مجلس شوراي ملي از اواسط دوره دوم تا دوره ششم كه مدرس در مجلس حضور داشت (در دو جلد).
2ـ آثار فقهي؛ شامل حاشيه بر رسائل شيخ انصاري، اصول تشكيلات عدليه، خاطرات خواف، رساله في سهو الامام و المأموم، رساله في قضاء الفوائت، رساله في الضمان الغاصب المغضوب الفائت و رساله في بعض مسائل العده.
3ـ كتاب زرد كه مهمتر از دو مجموعه آثار پيشين است كه تاكنون چنين اثري يافت نشده، با وجود اين كه مدرس در سخنان و مذاكرات مجلس شوراي ملي به مناسبتهايي از اين كتاب نام برده و گفته بود كه پس از مرگش در دسترس قرار خواهد گرفت، اما همان گونه كه گفته شد، فعلاً اثري از اين كتاب در دست نيست.
از آنجا كه انديشه سياسي مدرس هم همانند ديگر انديشوران در پاسخ به بحرانهاي زمانه شكل گرفته، در اين جا در آغاز به زمانه وي و بحرانهاي آن عصر ميپردازيم. مدرس در زمانهاي ميزيست كه در شرايط زماني ميان قاجار و پهلوي، شاهد رويكرد انزواگرايانه روحانيون به سياست و نيز سيطره دو قدرت انگليس و روسيه بر ايران و گرايش بسياري از نخبگان سياسي كشور به اين دو قدرت هستيم.
او با دادن تز «ديانت ما عين سياست ماست و سياست ما عين ديانت ماست» و نيز سياست موازنه عدمي و سلبي، رويكرد جديدي را در ميان نخبگان سياسي ايران مطرح كرد. شهيد مدرس، وضعيت اجتماعي سياسي ايران در آن زمان را بسيار بد و ناگوار خوانده و ميگويد: اين وضعيت حاليهاي كه اين مملكت سرتاسرش دارد، از 150 سال تاكنون، همچون وضعيتي نداشته است. تقريباً از زمان دولت افشاريه تاكنون كه امروز باشد، مملكت ايران چنين وضع ناگواري نداشته است. مدرس، اين بحرانها و بيثباتيها را ناشي از حضور بيگانگان در ايران و تأثيرشان بر مراكز تصميمگيري ميداند؛ بنابراين، بايد گفت كه مدرس با دو گونه بحران يا مشكل اساسي روبهرو بود: استبداد حكام محلي و پايتخت و ديگري، استعمار و دخالت قدرتهاي خارجي كه در عصر پهلوي اول، هر دو بحران به شكل شديدتر و با گرايش دين ستيزي ظهور پيدا كرد.
او در مجالس دوم و سوم به نمايندگي از اصفهان برگزيده شده بود و در مجلس چهارم به نيابت رئيس مجلس معرفي شد. اوج مخالفتهاي مدرس عليه اقدامات و عملكرد رضاخان در مجلس پنجم بود كه رضاخان در برابر اقدامات شهيد مدرس تاب برنميآورد و تصميم بر حذف سيد حسن مدرس ميگيرد. حال كه با زندگي و زمانه شهيد مدرس آشنا شديم، اكنون به مفاهيم كليدي در انديشه سياسي ايشان ميپردازيم.
1. رابطه دين و سياست؛ شهيد مدرس، شريعت اسلام را به منزله روح در پيكر ميداند و با بيان اين جمله معروف در نطق سال 1302 ه.ش خود كه ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست، به سراغ ريشهيابي علل انحطاط مسلمين رفته و آن را در جدايي سياست و ديانت جسته و ميگويد: فكر ميكردم چرا ممالك اسلامي رو به ضعف رفته و ممالك غير اسلامي رو به ترقي؟ چندين روز فكر ميكردم و سرانجام دريافتم كه ممالك اسلامي، سياست و ديانت را از هم جدا كردهاند، براي همين، در ممالك اسلامي، اشخاصي كه متدين هستند، دوري ميكنند از اشخاصي كه داخل در سياست هستند. آنها كه دوري كردند، ناچار همه نوع اشخاص رشته امور سياست را در دست گرفته، لهذا رو به عقب ميرود.
2. عدالت؛ مدرس در تعريف از عدل ميگويد: عدل، آن است كه از مورد گرفته شود و به مورد خرج شود. از همانهايي كه گرفته ميشود، خرج همانها بشود. اين معناي عدل است. از ملت، پولي گرفته ميشود به مصارفي برسد كه به سود آن ملت باشد و هذا معني العدل. مدرس بر اين باور بود كه اگر در جامعه اي عدالت رعايت شود، جامعه از هم گسسته نخواهد شد و دچار بحران نيز نميشود، ولي اگر عدالت رعايت نشود هميشه جامعه در تمام ابعادش متضرر خواهد بود. او عدل و رعايت عدالت را در همه ابعاد اقتصادي، مديريتي و ... زندگي مهم ميداند و ميگويد اگر اين عمل (اجراي عدالت) در جامعه بشود، هرگز به مملكت نه در حوزه اقتصاد و نه در حوزههاي ديگر ضرري نخواهد رسيد. مدرس در باب ضرورت و اهميت اجراي عدالت بر اين باور است كه اگر عدالت در جامعه و كشوري اجرا نشود و اهميت داده نشود، آن كشور با مشكلات عديدهاي از جمله مهاجرت، روبهرو خواهد شد؛ از اين روي، به دولتمردان ايران سفارش ميكند كه اگر ميخواهيم ايرانيان در ايران بمانند خرج هم نميخواهد، بايد ترتيب عدالت را براي مردم درست كنيم.
3. تفكيك قوا؛ نقش مدرس در ساخت و ساز اصولي نهاد عدليه و نهاد قانون، به منزله دو اصل مهم مشروطه و سعي در تفكيك كاركرد آنها از دولت را ميتوان به مانند انديشه تفكيك قوا در آثار او به شمار آورد. آنچه به عنوان نفوذناپذيري قضائيه در برابر تطميع و تهديد و دخالت و اعمال نفوذها مطرح است، در مجلس شوراي پس از مشروطه، حامي و داعي كوشاتري از مدرس نداشت.
4. موازنه عدمي؛ اين مفهوم در زماني كه ايران از لحاظ سياست خارجي و داخلي، تحت هژموني دو قدرت استعماري روس و انگليس و نيروهاي خودفروخته داخلي بود، از سوي شهيد مدرس مطرح شد: من از هر دولتي كه بخواهد دخالت در امور ما بكند، ميترسم و بايد توازن عدمي را نسبت به همه مراعات كرد؛ نه توازن وجودي؛ يعني شما براي خودتان؛ ما هم براي خودمان. به تعبير ديگر، وقتي ملتها هر گونه قدرت و سلطهاي را در رابطه با خود نپذيرفته و آن را نفي كردند، موازنه عدمي را مراعات كرده و آزادي و استقلال خود را در ابعاد سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي حفظ نموده و توازن آن را برقرار كردهاند.
اين اصل موازنه عدمي و عدم وابستگي به ديگران و اتكاي به خود، سرچشمه تحولات عميقي در ايران بود و بعدها نيز به صورت موازنه منفي و نه شرقي و نه غربي مطرح شد.
5. جمهوريت؛ مدرس، بارها نظر مثبت خود را درباره اصل جمهوري به عنوان نظامي كه از مشروطه سلطنتي هم به اسلام نزديكتر است، بيان كرده است: من با جمهوري واقعي مخالف نيستم و حكومت صدر اسلام هم تقريباً و بلكه تحقيقاً حكومت جمهوري بوده است، ولي اين جمهوري كه ميخواهند به ما تحميل كنند، بنا بر اراده ملت ايران نيست، بلكه انگليسيها ميخواهند به ملت ايران تحميل نمايند و رژيم حكومتي را كه صد در صد دستنشانده و تحت اراده خود باشد، در ايران برقرار سازند (مكي، تاريخ بيست ساله ايران). چنان كه دريافته ميشود، مخالفت مدرس با جمهوريت، به سبب طراحي آن از سوي رضاخان بود و حتي مدرس، هدف آنها را از طراحي اين تز، سلطه و تحميل اراده خود بر ملت ايران ميداند. به همين سبب به مخالفت برميخيزد.
6. سياست؛ در نگاه شهيد مدرس، سياست، تدبيري خاص است كه در آن انسان، بيبرنامه و ناشيانه و خام در ميادين و صحنههاي حيات سياسي وارد نشود، چرا كه در اين صورت شكست خواهد خورد، بلكه بايد به گونهاي وارد صحنهها شود كه اسير قدرتهاي ديگر نشده كه هيچ، بلكه پيروزمندانه از ميادين و صحنهها بيرون آيد. او به نوع خاصي از سياست كه ايرانيان بايد دارا باشند، اشاره ميكند و ميگويد: سياست ما ايرانيها بايد سياست بز كوهي باشد. سياست بز كوهي آن است كه هميشه بينالطلوعين چرا ميكند كه به قدري روشن باشد كه علف را ببيند، اما به قدري روشن نباشد كه صياد او را صيد كند. ما ايرانيها هم بايد سياستمان به گونهاي باشد كه زندگي كنيم، اما صياد ما را صيد نكند.
از ديدگاه شهيد مدرس، سياست به معناي تعميرالبلاد و تأمينالعباد هم آمده است؛ بدين معنا كه سياست در نگاه ايشان تنها برد و باخت نيست، بلكه به پيش بردن و هدايت نمودن با فرهنگ اسلامي و احياي فرهنگ ائمه و نه با هر فرهنگ ديگري.
7ـ قانونگرايي؛ مدرس در اين باره ميگويد: بنده، خودم را اهل قانون ميدانم و اهل پارلمان هستم. وي در ادامه بيان ميكند كه اگر همه علوم اروپا را هم بياوريم و بخواهيم قانون وضع كنيم، محقق است زحمت بيهودهاي است و شباهت به قانون ما ندارد. مدرس در عين تلاش بيوقفه براي قانون مند شدن مجاري امور سياسي و اداري كشور، از پشتوانه شرعي قوانين و ماهيت ديني آن نيز دفاع كرده و ميگويد: هر جايي كه قانون اسلام است، بايد دقت كرد سر مويي بر خلاف نشود... امروز قانون سي كرور از اهل اسلام به تصويب مجلس مقدس رسيده، قانون اسلام است و اشكال ندارد قانوني كه در مملكت ما وضع ميشود، هر جا لفظ قانون ميگوييم، يعني قانون اسلام؛ اعم از اين كه به عناوين اوليه يا ثانويه باشد.
خلاصه كلام اين كه قانون در ديدگاه شهيد مدرس، مفهومي است كه دو حيث و جنبه دارد: يك حيث كه متعلق به ماهيت است و يك حيث هم متعلق به شكل اداره كردن و اجرايي كردن قانون؛ بنابراين در بخش نخست، ايشان بارها تأكيد ميكند كه قوانين ما نبايد سر مويي از حدود اسلامي تجاوز كند.
شهيد مدرس در باب مفاهيم اساسي ديگري همچون نظريه سياسي، ملت، وطن، مشروطه مشروعه، مجلسگرايي، دولت و اصول ملكداري، كارويژههاي دولت، وظايف دولت در قبال مردم، اركان دولت، ناسيوناليسم، حكومت، جامعيت، مملكت، روابط خارجي، جنگ و صلح، آسيبشناسي نظام سياسي نيز داراي ديدگاه و نظر هستند كه در اين نوشتار به همين مقدار بسنده ميكنيم.
منابعي براي مطالعه درباره شهيد مدرس:
1. مرد روزگاران، علي مدرسي
2. مدرس در پنج دوره تقنينيه، محمد تركمان
3. حاشيه رسائل شيخ انصاري، رضا استادي
4. انديشه سياسي شهيد مدرس، رضا عيسي نيا
5. فصلنامه ياد، ش 14
6. تأملات سياسي در تاريخ تفكر اسلامي، موسي نجفي
7. تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكي و ... .
يکشنبه 17 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]
-
گوناگون
پربازدیدترینها