واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ببخشم یا نبخشم ،مسأله این است
و من می بینمشاستاده آن سوتربغل بگشوده من را سوی خود می خواند، اماوای از این بغضی که در سینه ستنگاهم می کندمی خواندممن در سکوتی سرد می مانمبرایش پاسخی؟؟ هرگزغروری کور فرمان می دهد، خاموشو اینک یک سلام و دست مهری تا که بفشارددو دست خالی من راو دستانم، که انگشتان تنهای مرا در خویش، می کاودنگاهش می دود تا پشت چشمانمدو پلک بسته ام راه نگاهش را، چه بی رحمانه می بنددنگاه مهربانش پشت پلک بسته ام، در می زند، امانباید چشم بگشایمکه می ترسم، بلزرد قلب منفرمان دهد، آغوش بگشایمدوباره باز، می خواند مراو می خواهد که پیوندی زنم مناین طناب الفت دیرینه را اکنوندرون سینه ام غوغاستدلم می خواهد آغوش محبت را به رویش، باز بگشایمببخشم، تا رها گردم من از دردیکه هر لحظه مرا رنجور می سازددلم پر می کشد تا اودوباره، حس تاریکی مرا فریاد می آردولی نهاو دلت را سخت آزرده ستچه باید کرد؟خدا می بخشد، اما من نمی بخشم!!!؟؟با که این را می توانم گفتدلم می خواست من را او بخواندتا بگویم، دوستش دارمبگویم، من دعا کردم بیاید بار دیگرتا ببخشد او، ببخشم منتا شروع دیگری باشدولی اکنون که او برگشته، می خواند مرااینک، کلام مهربانی بر زبان من، نمی آیددلم می خواهد او باور کند، دیگر برایم نیستاما هستو می ترسم که از چشمانم، این را او بفهمدچشم می بندمنگاهش باز می کوبد، به پشت پلک های بسته اماما، نباید چشم بگشایمدلم می خواهد او باور کند بغض مرا دیگرو او باید بفهمد، خاطرم را سخت آزرده ستو نور روشنی، در من به نجوا باز می گویدولی آخر تو هم ای خوب، بد کردیو او را هم، تو آزردینمی دانمولی حالا که او بخشیدهباید او بفهمد، من نمی بخشمکه من این هدیه را، آسان نخواهم دادجدالی در درونم می کند غوغامیان این دو منآیا کدامین من، در این پیکار خواهد برد؟چه می شد من رها می گشتم از این کینه ی جانسوزو می بخشیدم او رانهخودم راکه بیش از او، خودم در رنج خواهم بودکه تلخی نبخشیدنبه کام لحظه هایم، زهر می ریزدو می میراند این اوقات زیبا را…وای صد افسوسگذشت یک فرصت دیگرو آن لبخند پرمهرش، چه نابشکفته، می خشکدزپشت پرده ی اشکم، کنون من رفتنش را باز می بینمخدایا!کاش یک بار دگر، من را بخواند اوو آغوش محبت را به رویم، باز بگشایدسلام و دست و لبخندیتا که شاید من…آه از این بازی نازیبای بی فرجاممیان بودن و نابودن یک فرصت دیگرببخشم یا نبخشم، مساله اینستشاعر:کیوان شاهبداغی :هرگز تو را نخواهم بخشید!همدلی ازهم زبانی بهتراستبخندید تا دنیا به روی شما بخنددبا اوقات تلخی نخوابیدتوقعات خود را کاهش دهیدچگونه یكدیگررا بهتر بفهمیم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]