واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پزشكان و مشاوران نيز همانند ما انسان هستند و در برخورد با بيماري و رنج آسيبپذير. همشهری آنلاین در آن هنگام كه غم سراسر وجودمان را پر ميكند و درد امانمان نميدهد، از خداوند درخواست كمك كرده و به يك پزشك مراجعه ميكنيم و او با لحني آرامشبخش و دستي شفاگر دردهاي ما را مرهم مينهد. اما به راستي او چگونه اين همه آرامش را يكباره به ما انتقال ميدهد؟ چرا وقتي در كنارش هستيم تمام رنجهايمان را فراموش ميكنيم؟ آيا او زبان درد و رنج را بلد است و يا اينكه هيچ غمي به سراغش نميرود كه قادر است هميشه با چهره آرام پذيراي ما باشد و به ما انرژي مثبت بدهد. اگر او نيز از جنس ماست، خود با مشكلات و بيماري چه ميكند و در برخورد با آن چه واكنشي از خود نشان ميدهد؟ اينها همه سؤالاتي است كه همواره در ذهن ما ايجاد ميشود، بنابراين از خودشان جويا ميشويم. دكتر مهرانگيز اشتري متخصص خون يكي از پزشكاني بود كه روياي شيرين غلبه بر حس ناتواني را برايمان به تصوير ميكشد. وي كه 12 سال به انواع مختلفي از بيماري سرطان گرفتار بود، در تمام دوران كسالتش چنان با استقامت درباره بيماريش سخن ميگفت كه گويي اين گرفتاري از آن فرد ديگري است، لحني توام با آرامش و اميد و همراه با انديشه مثبت و در پس راهحلي مناسب.قرار بود با ايشان مصاحبهاي داشته باشيم تا اينكه متاسفانه بالاخره تاب نياورد و در كمال صلابت و استقامت در برابر مرگ تسليم شد و با چهرهاي آرام دارفاني را وداع گفت. ادامه بحث را با دكتر شهرام كمالي، پزشك عمومي مطرح كردم، او در رابطه با واكنش خود در برابر بيماريها و مشكلات، عقيده خود را اينگونه بيان كرد: طبيعي است كه هر فردي با حوادث ناگوار و بيماري با توجه به نوع شخصيتاش در صدد مقابله با آن برميآيد، من نيز از اين غائله مستثني نيستم و به عنوان يك پزشك سعي ميكنم در وهله اول به جمعآوري اطلاعات بپردازم و به كتابهاي مرجع رجوع كنم تا با كسب اطلاعاتي مانند طول مدت بيماري، راههاي درمان، درصد موفقيت در درمان، درصد مرگ و مير و ناتوانيهاي احتمالي در طول بيماري آشنا شوم اما باهمه اين اوصاف مسلماً به دليل اينكه يك پزشك در طول دوران كاري خود با مواردي از قبيل مرگ و مير، معلوليتهاي فردي، ناراحتيهاي رواني و غيره بيشتر از ساير افراد برخورد دارد و درك اين مسائل برايش راحتتر شده بهتر ميتواند با حوادث ناگوار احتمالي مقابله كند، به نظر من پزشكان مانند سربازان واقعي دو وظيفه مهم را برعهده دارند كه بايد همزمان انجام شود يكي حفظ سلامت خود و ديگري حفظ سلامت ديگران و اگر پزشكي نتواند اين دو را همزمان انجام دهد در جنگ عليه بيماريها مغلوب واقعي خواهد بود. در مجموع از صحبتهاي دكتر اشتري و كمالي اينطور به نظر ميرسد كه پزشكان در برخورد با بيماري و رفع هرگونه معضل به مطالعه ميپردازند و سعي در كشف علت آن دارند، اما اين حالت در رابطه با روانشناسان و مشاورين چگونه است؟ آيا آنان نيز همين راه را انتخاب ميكنند؟ مسلماً اين براي ما مهم است كه بدانيم روانشناسي كه هميشه حلال مشكلات ما بوده خود در اين شرايط چه واكنشي از خود نشان ميدهد. دكتر صبا قدس، روانشناس در اينباره ميگويد: يك پزشك يا مشاور هنگام بروز بيماري و يا مقابله با مشكل در همان جايگاهي قرار ميگيرد كه هر انسان ديگري ميتواند جاي گيرد.احساسي كاملاً طبيعي دارد چون اولاً براي او وجود بيماري و مشكل قابل قبولتر و معموليتر از ديگران است، دوماً وي نيز در مقام يك انسان معمولي با تمام خصوصيات و ويژگيهاي جسماني و رواني و روحي است و موجودي استثنايي و متمايز از ديگران نميباشد. براي يك پزشك همان بيماري يا مشكلي كه در مورد سايرين پديد ميآيد ممكن است حادث شود . لذا اين امر نبايد از منظر ديگران شگفتانگيز باشد. وي اضافه ميكند:مشاورين به دليل حساس بودن شغلي كه دارند و با انتقال دائمي انرژيهاي مثبت به مراجعين و دريافت انرژي منفي از آنان، درگير بودن با مسائل و گرفتاريهاي شايع و بعضاً بسيار متاثر كننده مراجعين و سعي مداوم در تحليل مشكلات آنان و شفافسازي مسيرهاي انتخاب و تعيين راهحلهاي مناسب و كمك به انتخاب بهترين راهحل و بهكارگيري گزينه درست در برخورد با مشكلات كه معمولاً باعث مشغوليت ذهن مشاور نيز ميشود، معمولاً بيش از افراد ديگر در معرض بيماري و ناراحتي قرار ميگيرند، بنابراين بروز مشكلات متنوع ميتواند براي آنان امري كاملاً طبيعي محسوب شده و حسي طبيعي در وي داشته باشد و البته يكي از سختترين بخشهاي بروز مشكلات اين است كه يك پزشك و يا مشاور هنگام ابتلا به بيماري و يا مشكل با جمله «تو ديگر چرا؟!» روبهرو ميشوند و پاسخ گفتن به اين سؤال سرزنشآلود خود سبب مشكلات ديگري براي او خواهد بود. دكتر قدس ميگويد: مشاورين در اين شرايط به مطالعه و تحقيق ميپردازند و به دنبال راهحل ميگردند و يادآور ميكند كه: در اين حالت هر دو نقش مشاور و مراجع را تواماً ايفا نموده و همانگونه كه براي رفع مشكل ديگران نقش آنان را به عهده ميگيرد و مسير يافتن بهترين راهحل را طي ميكند براي خود نيز ناگزير همين راه را طي ميكند تا بتواند راهحلي مناسب را انتخاب نمايد و حتي ممكن است در شرايطي خاص لازم باشد با مراجعه به متخصص ديگري نياز پيدا كند و با آنان مشورتي داشته باشد. دكتر ذاكريان، روانشناسي ديگر نيز در تاييد سخنان همكارش ميگويد: افراد بسياري فكر ميكنند كه براي روانشناسان در زندگي هيچ مشكلي بوجود نميآيد و در موارد زيادي ما با افرادي روبهرو شدهايم كه در همان جلسه ابتداي مشاوره ميگويند شما مشكلات ما را درك نميكنيد چون آن را تجربه نكردهايد و نميدانيد ما چه ميگوييم، در حالي كه يك روانشناس نيز با تعداد زيادي از اين مشكلات مانند مرگ ، مزاحمتهاي شغلي، خانوادگي، بيماريها و بهطور كل تنشهاي روزانه زيادي روبهروست كه با توجه به تجربه و تخصص خود در همان ابتدا به پيشگيري ميپردازد و از حاد شدن مسئله جلوگيري ميكند. از مطالب فوق ميتوان در كل اينگونه برداشت كرد كه پزشكان و مشاوران نيز همانند ما انسان هستند و در برخورد با بيماري و رنج آسيبپذير، اما تنها نكتهاي كه در اين بين متفاوت به نظر ميرسد اين است كه آنها در برخورد با آن متفاوت عمل ميكنند و به عبارتي نسخه زندگي خود را نيز مينويسند و سعي ميكنند از تجربههاي خود استفاده كرده و بهترين راهحل را برگزينند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]