تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد، واعظى از درون او برايش قرار مى دهد كه او را به ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805493830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مولوی و هرمنوتيك فلسفی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مروزه فيلسوفان طرفدار هرمنوتيك مسئله فهم و تفسير را جدي تلقي مي.كنند. اينكه چگونه انسان مي.تواند به فهم يك متن نايل شود، براي آنها مسئله مهمي است. آنها در باب شرايط فهم و تفسير يك متن بحث و گفت.وگوهاي بسيار دارند. برخي از آنها نيز چون هيدگر و گادامر درباب هستي شناسي فهم بحث و گفتگو كرده.اند. ( نصري، ص83)
با توجه به اينكه برخي از فيلسوفان هرمنوتيك براي متن معناي وسيعي قائل شده و آن را فقط شامل يك اثر نوشتاري يا گفتاري نمي.دانند، بلكه از آثار هنري گرفته تا رؤياها و حيات انساني را متن تلقي مي.كنند، (Routledge 1992, Vol 4, pp3845) مي.توان از هرمنوتيك مولوي نيز سخن به ميان آورد.
البته براي مولانا متن فقط يك اثر نوشتاري يا گفتاري نيست، بلكه كل عالم هستي يك متن است كه بايد به تفسير و فهم آن نايل شد. به بيان ديگر همه موجودات جهان آفرينش از خدا و جهان گرفته تا حيات انسان به عنوان يك متن براي مولانا قابل مطالعه و تفسير و تأويل است.
با توجه به آنكه خواننده يا مفسر بايد به فهم يك متن نايل شود، بحث از شرايط و عوامل مؤثر در فهم جايگاه مهمي براي اصحاب هرمنوتيك دارد. مطالعه كتاب مثنوي نشانگر آن است كه براي مولانا مسئله فهم امري جدي است و در جاي.جاي اين اثر ابعاد گوناگونان آن را مورد بحث قرار داده است. اينكه انسان چه ابزارهايي براي فهم دارد، چه عوامل و عناصري در فهم او دخالت دارند، چه موانعي سد راه فهم او مي.باشند و ريشه اختلاف فهم.ها در چيست، از جمله مباحثي است كه مي.توان آنها را از ديدگاه مولوي مورد بحث و بررسي قرار داد.
با توجه به تقسيمي كه درباب هرمنوتيك انجام شده و آن را به خاص و عام و فلسفي تقسيم كرده.اند، و در هرمنوتيك فلسفي درباب اصل پديده فهم بحث مي.شود، تا قواعد و روش.هاي تفسير و فهم، به بيان ديگر از مباني فهم و شرايط وجودي آن سخن به ميان مي.آيد، بايد هرمنوتيك مولوي را هرمنوتيك فلسفي دانست. مولوي نيز چونان هيدگر و گادامربراي هستي.شناسي فهم و شرايط آن اهميت بسزايي قائل است. مطالعه ديدگاه.هاي او در باب هرمنوتيك فلسفي حكايت از برخي وجوه مشترك تفكر وي با طرفداران اين نحله از هرمنوتيك دارد.
ارزش فهم و انديشه
فهم و انديشه يكي از مهم.ترين ويژگي.هاي انسان و از وجوه تمايز او بر ساير موجودات است. از نظر مولانا انسانيت انسان به انديشه اوست و اگر انديشه را از وجود انسان حذف كنيم، جز مشتي استخوان و مواد طبيعي چيز ديگري نخواهد بود.
اي برادر تو همين انديشه.اي/ مابقي تو استخوان و ريشه.اي
گر گل است انديشه تو، گلشني/ و ربود خاري، تو هيمه گلخني
به زعم مولانا ملاك ضعف و قدرت جان انسان، فهم و آگاهي اوست. هر اندازه فهم آدمي قوي.تر باشد، مرتبه وجودي وي بالاتر خواهد بود.
چون سرّ و ماهيت ما مخبر است/ هر كه او آگاه تر با جان.تر است
اقتضاي جان چو اي دل آگهي است/ هر كه آگه تر بود جانش قوي است
روح را تأثير آگاهي بود/ هر كه را اين بيش اللهي بود
آدمي به گونه.اي آفريده شده تا توان درك حقايق جهان هستي را داشته باشد. به بيان ديگر خداوند انسان را مجهز به ابزارهاي خاص معرفتي نموده كه به مدد آنها مي.تواند خود و خدا و جهان را درك كند. ضرورت بهره.برداري صحيح از اين ابزارها به گونه.اي است كه آدمي در برابر آنها مسئوليت اخروي دارد، يعني در جهان ديگر بايد پاسخگوي نحوه بهره.برداري از قواي ادراكي خود باشد.
حق همي گويد چه آوردي مرا/ اندرين مهلت كه دادم مر ترا
عمر خود را در چه پايان برده.اي/ قوت و قوت در چه فاني كرده.اي
گوهر ديده كجا فرسوده.اي/ پنج حس را در كجا پالوده.اي
گوش و چشم و هوش و گوهرهاي.عرش/ خرج كردي چه خريدي تو ز فرش
هر چندانسان قدرت فهم حقايق عالم هستي را دارد، اما انديشه او در شناسايي ذات خدا ناتوان است.
هر چه انديشي پذيراي فناست/ و آن كه در انديشه نايد آن خداست
از همين جاست كه مولانا تفكر در ذات الهي را موجب گمراهي آدمي مي.داند.
زين وصيت كرد ما را مصطفي/ بحث كم جوئيد در ذات خدا
آن كه در ذاتش تفكر كردني است/ در حقيقت آن نظر در ذات نيست
هست آن پندار او زيرا به راه/ صد هزاران پرده آمد تا اله
اختلاف فهم.ها
از نظر مولوي اختلاف انسان.ها در فهم حقايق امري طبيعي است، چرا كه ريشه بسياري از اختلاف فهم.ها را بايد در اختلاف در استعدادها و ظرفيت.هاي ادراكي افراد جستجو كرد.
آن تفاوت هست در عقل بشر/ كه ميان شاهدان اندر صور
زين قبل فرمود احمد در مقال/ در زبان پنهان بود حسن رجال
اختلاف عقل.ها در اصل بود/ بر و فاق سنيان بايد شنود
برخلاف قول اهل اعتزال/ كه عقول از اصل دارند اعتدال
در اين ابيات مولانا اشاره به اختلاف معتزله با اشاعره دارد. معتزله بر خلاف اشاعره اعتقاد دارند كه عدل الهي اقتضاء مي.كند كه همه انسان.ها از عقول يكسان برخودار باشند. (نيكلسون، ج3، ص441) با توجه به محدوديت ظرفيت اشخاص است كه مولانا برخي از حقايق را به مخاطبان خود نمي.گويد.
آن چه مي.گويم به قدر فهم توست/ مردم اندر حسرت فهم درست
همه افراد نبايد به دنبال همه مسائل معرفتي بروند. براي درك برخي از حقايق علمي و فلسفي و عرفاني، بايد استعداد لازم را دارا بود، چرا كه در غير اين صورت كسب معرفت نه تنها مفيد نيست كه مضر هم خواهد بود.
نكته.ها چون تيغ پولاد است تيز/ گر نداري تو سپر وا پس گريز
هر فردي مطابق با ظرفيت وجودي خود مي.تواند حقايق عالم را درك كند. نبايد انتظار داشت كه همه انسان.ها حقايق را درك كنند.
عالم از هژده هزار است و فزون/ هر نظر را نيست اين هژده زبون
در مواردي كه آدمي توانايي درك برخي حقايق عالي را ندارد، بايد از ورود به آنها خودداري كند. افراد بايد مطابق با هوش و استعداد خود به شكار حقايق بروند.
احتمي.كن احتمي.كن زانديشه.ها/ زآنكه شيرانند در اين بيشه.ها
از ‎آن جا كه همه افراد توانايي درك حقايق عالي را ندارند، لذا لزومي ندارد كه آنها را براي همگان ابراز كرد. اگر گوينده دريابد كه مخاطب توانايي درك برخي از حقايق را ندارد بايد از ابراز آن خودداري كند. به تعبير مولوي آن مطلب را به منبع اصلي خود باز گرداند.
رفتن اين آب فوق آسياست/ رفتنش در آسيا بهر شماست
چون شما را حاجت طاحون نماند/ آب را در جوي اصلي باز راند
برخي از بزرگان حقايق بسياري براي گفتن دارند كه چون افراد شايسته را نمي.يابند، لذا آنها را اظهار نمي.دارند.
سر پنهان است اندر زير و بم/ فاش اگر گويم جهان بر هم زنم
* * *
با لب دمساز خود گر جفتمي/ هم چون من گفتني.ها گفتمي
هر كه او از هم زباني باشد جدا/ بينوا شد گر چه دار صد نوا
چون كه گل رفت وگلستان درگذشت/ نشنوي ديگر ز بلبل سرگذشت
ابزار فهم و معرفت
مولوي ابزارهاي درك واقعيات عالم هستي را حس و عقل و دل مي.داند. در اين جا به اختصار به شرح اين ابزارها مي.پردازيم :
1. حواس: مولوي براي انسان دو نوع حس قائل است. يكي حس ظاهري و ديگري حس باطني. حس ظاهري داراي محدوديت.هايي است. از جمله آنكه فقط سطوح واقعيات را درك كرده و به ژرفاي حقيقت راه نمي.يابد. اين جان و حس باطني است كه به اعماق حقايق هستي نفوذ مي.كند. اگر بناست كه فهم آدمي از سطوح جهان طبيعت فراتر رفته و به فهم عميق نايل شود بايد كاري كند كه امواج درياي حق درون آدمي جاري شود.
حس خشكي ديد كز خشكي بزاد/ موسي جان پاي در دريا نهاد
چون كه عمر اندر ره خشكي گذشت/ گاه كوه و گاه صحرا، گاه دشت
سير جسم خشك بر خشكي فتاد/ سير جان پا در دل دريا نهاد
آب حيوان را كجا خواهي تو يافت/ موج دريا را كجا خواهي شكافت
موج خاكي و هم و فهم و فكر ماست/ موج آبي صحو و سكر است و فنا
تا در اين فكري از آن سكري تو دور/ تا از اين مستي، از آن جامي .نفور
اگر آدمي فقط به حواس ظاهري توجه كند، يعني اصالت را از آن حس بداند، توان درك بسياري از حقايق را از دست خواهد داد. به زعم مولانا مخالفت بسياري از مردم با پيامبران به اين جهت بوده كه فقط به حس ظاهري خود توجه كرده، حس دروني را از كار انداخته بودند.
كافران ديدند احمد را بشر/ چون نديدند از وي انشق القمر
خاك زن در ديده حس.بين خويش/ ديده حس دشمن عقل است و كيش
ديده حس را خدا اعماش خواند/ بت پرستش گفت و ضد ماش خواند
زآنكه او كف ديد دريا را نديد/ زآنكه حالي ديد و فردا را نديد
علم ناشي از حواس ظاهري ناقص بوده و انسان را به اشتباه مي.اندازد.
علم.هاي اهل حس شد پوزبند/ تا نگيرد شير زان علم بند
مولانا براي بيان محدوديت حواس ظاهري انسان تشبيهي را بيان مي.كند. وي احوال انسان.هاي ظاهر بين را به مگسي تشبيه مي.كند كه اموري چون دريا و كشتي و كشتيبان را بر خود تطبيق مي.كند.
ماند احوالت بدان طرفه مگس/ كو همي پنداشت خود را هست كس
از خودي سرمست گشته بي.شراب/ ذره.اي خود را شمرده آفتاب
وصف بازان را شنيده درزمان/ گفته من عنقاي وقتم بي.گمان
آن مگس بر برگ و كاه و بول خر/ همچو كشتيبان همي افراشت سر
گفت من دريا و كشتي خوانده.ام/ مدتي در فكر آن مي.مانده.ام
مولانا حس ظاهري را نفي نمي.كند، بلكه حدود و ثغور آن را نشان مي.دهد. و در عين حال بر اين نكته پاي مي.فشارد كه حس باطني يا حس دل، ارزش و عظمت بسيار دارد.
در هزاران لقمه يك خاشاك خرد/ چون درآمد حس زنده پي.ببرد
حس دنيا نردبان اين جهان/ حس عقبا نردبان آسمان
صحت اين حس بجوئيد از طبيب/ صحت آن حس بجوئيد از حبيب
صحت اين حس ز معموري تن/ صحت آن حس ز تخريب بدن
لازمه به كار افتادن حس دل، بي.توجهي به حس ظاهري است.
پنبه آن گوش سِرّ گوش سَر است/ تا نگردد اين كر، آن باطن كر است
*
نشنود آن نغمه.ها را گوش حس/ كز ستم.ها گوش حس باشد نجس
*
چشم حس همچون كف دست است و بس/ نيست كف را بر همه او دسترس
*
چنبره ديد جهان ادراك تست/ پرده پاكان، حس ناپاك تست
از آن جا كه آدمي در حواس ظاهري با حيوانات مشترك است، اگر فقط به اين حواس توجه كرده و به حواس. باطني خود بي.اعتنا باشد راه حيوانات را پيشه كرده است
راه حس، راه خران است اي سوار/ اي خران را تو مزاحم شرم دار
*
گوش خر بفروش و ديگر گوش خر/ كين سخن را در نيابد گوش خر
«گوش خر، گوشي است كه به محسوسات قناعت كند و سخن غيب نشنود و يا گوشي كه از علوم نقلي و از تقليد نگذشته باشد.» ( فروزانفر، ص395)
حس ابدان قوت ظلمت مي.خورد/ حس جان از آفتابي مي.چرد
با حس دل است كه انسان اشرف بر عالم هستي پيدا كرده و آهنگ هستي را به گوش جان مي.شنود.
مر دلم را پنج حس ديگر است/ حس دل را هر دو عالم منظر است
*
پنج حسي هست جز اين پنج حس/ آن چو زر سرخ وين حس.ها چو مس
اندر آن بازار كايشان ماهرند/ حس مس را چون حس زر كي خرند
ارزش انسان به حواس ظاهري او نيست. اين حس دل است كه انسان را از مقام حيواني بالاتر بوده و او را صاحب كرامت مي.سازد. حس دل انسان را به اطاعت خدا وامي.دارد. به بيان ديگر آدمي را بر آن مي.داد تا طبق دريافت.هاي خود عمل كند.
هركه از حس خدا ديد آيتي/ در بر حق داشت بهره طاعتي
گر بديدي حس حيوان شاه را/ پس بديدي گاو و خر الله را
گر نبودي حس ديگر مرا ترا/ جز حس حيوان ز بيرون هوا
پس بني.آدم مكرم كي بدي؟/ كي به حس مشترك محرم شدي؟
اگر حس دل در انسان بيدار شود، حواس ظاهري نيز در دريافت واقعيات فعاليت.هاي بهتري از خود بروز خواهد داد، چرا كه همين حس ظاهري، رنگ الهي به خود خواهد گرفت.
2. عقل: يكي ديگر از ابزارهاي فهم ومعرفت انسان عقل است. عقل درياي بي.كران است. با شنا در اين درياي پهناور مي.توان به عظمت آن پي.برد.
تا چه عالم.هاست در سوداي عقل/ تا چه با پهناست اين درياي عقل
بحر بي.پايان بود عقل بشر/ بحر را غواص بايد اي بشر
صورت ما اندرين بحر عذاب/ مي.رود چون كاسه.ها بر روي آب
تا نشد پر، بر سر دريا چو طشت/ چون كه پر شد طشت در وي غرق گشت
عقل پنهان است و ظاهر عالمي/ صورت ماموج يا از وي نمي
مولانا، انسان را به شتر و عقل را به شتربان تشبيه مي.كند، چرا كه عقل. هادي انسان است:
عقل تو همچون شتربان تو شتر/ مي.كشاند هر طرف در حكم مر
مولوي عقل را بر دو قسم عقل جزوي و عقل كلي تقسيم مي.كند. عقل جزوي را مذمت و عقل كلي را تأئيد مي.كند. عقل جزوي كه همان عقل معاش.انديش و حسابگر است، همواره سرگردان و حيران است:
عقل جزوي، گاه چيره، گه نگون/ عقل كلي، ايمن از ريب المنون
عقلي كه مولوي مذمت مي.كند، عقل حسابگري است كه فقط به مصالح شخصي و آني فرد توجه داشته و از مصلحت كلي و پايدار انسان غافل است. اين عقل همه «امور ناپسند و نامشروع را براي نيل به هدف قابل قبول تلقي مي.كند.» (فروزانفر، ص565)
بحث عقل است اين چه عقل آن حيله.گر/ تا ضعيفي ره برد آن جا مگر
بحث عقلي گر دُر و مرجان بود/ آن دگر باشد كه بحث جان بود
بحث جان اندر مقامي ديگرست/ باده جان را قوامي ديگرست
افق ديد عقل جزوي محدود به اين دنيا است و به ماوراي اين عالم توجهي ندارد.
پيش بيني اين خرد تا گور بود/ و آنِ صاحب دل به نفع صور بود
اين خرد از گور و خاكي نگذرد/ وين قدم عرصه عجايب نسپرد






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن