واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - از آن حضرت در خصوص تنزیه آفریننده تعالى و یگانگى او و نیز پاسخ هاى وى در مسایل و علوم مختلف روایات فراوانى نقل شده است. امام هادى (ع) مىفرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف کرده. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجزند و تصورات به کنه او پى نبرند و در دیدهها نگنجد. در نزدیکىاش دور است و در دورىاش نزدیک. چگونگى را پدید کرده بدون آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده بدون آن که خود مکانى داشته باشد، از چگونگى و از مکان برکنار است ، یکتا و یگانه است. شکوه و ابهتش بزرگ و نام هایش پاک است. مقام علمی حضرت امام هادی علیه السلام مرجع دانشمندان، فقیهان و متکلمان عصر خویش به شمار می آمد و کتاب های حدیث، تفسیر و کلام آن دوره، مدیون علوم و معارف آن بزرگوار است. امام هادی علیه السلام با برخورداری از دانش سرشاری که خداوند متعالی بدیشان عنایت کرده بود، همواره به پاسخگویی پرسش ها در هر زمینه ای می پرداخت. در این زمینه، آثار متعددی از ایشان به یادگار مانده که از آن جمله می توان به رساله ای در ردّ جبر و تفویض، رساله ای در پاسخ به پرسش های یحیی بن اکثم و رساله ای در احکام دین اشاره کرد. همچنین از آن حضرت، پاسخ هایی درباره مسائل فقهی و غیر فقهی به طور پراکنده در کتاب های حدیث دیده می شود. امام هادی (ع) در برابر گروه جبریّه یکی از گروه های اسلامی که از قدیم انحراف فکری داشتند، گروه جبریّه بودند. آنها می گفتند انسان ها در اعمال خود اختیار ندارند و آنچه انجام می دهند، به آن مجبورند. امامان علیهم السلام از جمله امام هادی علیه السلام ، در برابر این عقیده بی اساس، ایستادگی کردند و با استدلال و منطق آن را ردّ نمودند. آن حضرت در این باره می فرماید: «کسی که به جبر معتقد است، معنایش این است که خداوند بندگان خود را به گناه مجبور می کند، سپس آنها را به خاطر انجام گناه مجازات می نماید. چنین کسی خدا را ظالم دانسته، او را تکذیب کرده است. نیز آیات قرآنی، چنین نسبتی را رد کرده اند؛ چنان که در آیه 49 سوره کهف آمده است: «و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند» و در آیه 10 سوره حج می فرماید: «این در برابر چیزی است که دست هایتان از پیش برای شما فرستاده و خدا هرگز به بندگان ظلم نمی کند». حوزه علمیه هادوی یکی از کارهای مهم امام هادی علیه السلام حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع، و جلوگیری از شبهه افکنی های مخالفان بود. البته این کار به تربیت شاگردان برجسته، تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه، عقاید و اصول اسلامی نیاز داشت. این حوزه درسی، در عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام تأسیس شد و سپس امامان دیگر، حتی در شرایط بسیار سخت آن را پی گرفتند. امام هادی علیه السلام در این راستا قدم های راسخ و بزرگی برداشت و شاگردان برجسته ای همچون حضرت عبدالعظیم حسنی، خیران الخادم، ابن سکیّت اهوازی، ابوهاشم جعفری، اسماعیل بن مهران و... را تربیت کرد و شاگردان برجسته پدر و جدش را به دور خود جمع کرده، حوزه علمی فعال و پرتلاش به وجود آورد. شاگرد مکتب امام با همت امام هادی علیه السلام ، شاگردان بسیار و برجسته ای تربیت یافتند که به طور مستقیم از آن حضرت روایت نقل کرده اند. حضرت عبدالعظیم، یکی از شاگردان برجسته حضرت هادی علیه السلام است. این فقیه و عالم بزرگ، خود دارای حوزه درسی بود و حوزه علمیه شهر ری و اطراف آن را تأسیس کرد. درباره والایی مقام او از حضرت هادی علیه السلام نقل است که به حمّاد رازی فرمود: «ای حمّاد! اگر در شهر خود (شهر ری) در مسائل دینی به مشکلی برخوردی، از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان». حضرت عبدالعظیم در نزد امام هادی علیه السلام چنان مقامی داشت که آن حضرت علیه السلام ثواب زیارت قبر او را در ری، برابر با زیارت امام حسین علیه السلام بر شمرده است. دعایی از امام یکی از دوستان امام هادی علیه السلام می گوید: به حضرت گفتم: ای آقای من! به من دعایی بیاموز که از آن نتیجه بگیرم. امام هادی علیه السلام فرمود: «من در بسیاری از اوقات، خدا را با این دعا می خوانم و از خدا خواسته ام هر کسی این دعا را در کنار قبرم بخواند، خداوند او را ناامید نکند و آن این است: «ای یاور من در هنگام یاری ها، ای امید و محل اعتماد من، ای پناهگاه و تکیه گاه استوار، ای یکتا، ای بی همتا! از درگاهت مسئلت دارم به حق آن مخلوقاتی که هیچ کس را در مقام، مانند آنها نیافریدی، بر جماعت آنها رحمت فرست و حاجت ها و نیازهای مرا برآور». کرم و سخاوتمندىابن شهر آشوب در مناقب مىنویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسکرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى که بر گردنش بود نزد حضرت شکایت کرد. آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: به او سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز سى هزار دینار بپرداز و خود نیز سى هزار دینار برگیر. ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزهاى بود که جز ملوک و پادشاهان آن را نیارند و ما از کسى چنین بخششى نشنیدهایم. همچنین در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گوید: براى ابو الحسن (ع) در روز ترویه گوسفندان بسیارى خریدم و آن را در میان نزدیکانش تقسیم کردم. شکوه و عظمت در دل مردمطبرسى در اعلام الورى به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوى نقل کرده است که گفت: همراه با پدرم بر در سراى متوکل بودیم. من در آن هنگام کودکى بودم و در میان گروهى از مردم از طالبى و عباسى و جعفرى ایستاده بودیم، که ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگى از مرکب هاى خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یکى از حاضران از دیگرى پرسید: به خاطر چه کسى پایین آمدیم؟به خاطر این بچه؛ حال آن که او از نظر سال از ما بزرگتر و شریفتر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مرکب خویش پایین نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفرى گفت: به خدا قسم کودکان چون او را مىبینند به احترام او پیاده مىشوند. هنوز دیرى نگذاشته بود که آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وى پیاده شدند؛ ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمىگفتید دیگر به احترام او پیاده نمىشوید؟ پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار خود را از دست دادیم و از مرکبهاى خود پیاده شدیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 675]