واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - مقاله زیر به قلم آیت الله سید محمد حسین فضل الله درباره حجاب زنان نگاشته شده که از پایگاه اطلاع رسانی وی نقل شده است. چنین مطرح می شود که حجاب امری وارداتی یا طائفه ای است که ارتباطی با اسلام ندارد. در این باره ذکر چند نکته ضرورت دارد اول - این جهت گیری منفی در قبال حجاب، نوعی فشار آوردن به زن مسلمان باحجاب و ملتزم است و محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی فردی به شمار می آید که حق دارد لباسی را که می پوشد، انتخاب نماید. خصوصاً اگر این لباس نشان دهنده التزام دینی باشد که زن حق ندارد از آن عبور نماید. حجاب در اسلام نیز نشان دهنده حکم شرعی الزامی می باشد که زن مسلمان باید بدان ملتزم باشد. دوم - دست زدن به اقدامات تحریک آمیز در رابطه با مسأله حجاب به عنوان یک نماد دینی، در حالی که این حساسیت در باره سایر نمادهای دینی دیده نمی شود، نشان دهنده عقده های فزاینده غربی ها ضد اسلام و التزام مسلمانان ساکن اروپاست. چرا که به خاطر تهمتهایی که به اسلام زده اند و آن را دینی تروریستی و مسلمانان را تروریست معرفی کرده اند، حساسیتها در قبال اسلام گسترش یافته است. این امر باعث شده است که زنان مسلمان محجبه برای استفاده از حجاب احساس نگرانی و ترس نمایند. در حالی حجاب نشان دهنده ویژگی اسلامی ایشان می باشد و به این جهت زنان محجبه در بعضی از کشورها یا جوامع مورد تعدی مادی و معنوی قرار گیرند. سوم - این که گفته اند حجاب پدیده ای وارداتی است، نشان دهنده جهل نسبت به دین و تاریخ است. زیرا حجاب از زمان شکل گیری دعوت اسلامی در مدینه وجود داشته است. وقتی که آیه حجاب نازل شد، زنان مسلمان با رفتار دینی خود التزام به این آیه را نشان دادند. به همین ترتیب حجاب در همه سرزمینهای اسلامی ادامه یافت و گسترش پیدا کرد. علاوه بر این در نظر گرفتن حجاب به عنوان پدیده ای طائفه ای هم معنا ندارد. در حالی که همگان به خوبی می دانند حجاب امری اسلامی است و مسلمانان آن را از کسان دیگری نگرفته اند. هر چند که بعضی از ملتهای غیر اسلامی به عنوان سنتهای دینی و ملی خود بدان پایبندی داشته اند. اما منشأ حجاب این نبوده است و التزام به آن بر اساس ایمان دینی بوده است. چهارم - مسأله حجاب از جمله وظایف دولت در نظام اجتماعی نیست. بلکه امری فردی است که با آزادی انسان در انتخاب لباس مربوط می شود؛ درست به مانند سایر آزادیهای فردی. جالب است که بعضی از مسؤولان دولتها از سنگینی و وقار لباس حرف می زنند ولی مانع زنانی نمی شوند که در مراکز اجتماعی و گردشگری به حجاب التزام ندارند. این نشان می دهد که قضیه قانون اجتماعی برای حفاظت از مسائل اخلاقی نیست بلکه تقلید از غرب و تن دادن به مفاهیم غربی در نحوه زندگی می باشد. برای این که اثبات کنند از سنتهای اسلامی آزاد شده اند و به این ترتیب تأیید غربیها را بدست آورند. پنجم - اگر بهانه قانون منع حجاب در مدارس، تأثیر منفی زنان محجبه بر روان دیگران باشد، این نیز اساس و پایه روان شناسی ندارد. زیرا ملتزمان به حجاب می توانند بگویند که برداشتن حجاب تأثیر منفی روی روان آنها به جای می گذارد. علاوه بر این، امر به کلاسهای درس محدود ومنحصر نمی شود، بلکه همه مراکز مختلط اجتماعی را نیز در بر می گیرد. در این محیطها مردم آزادیهای عمومی خود را دارند. عادت به این تنوع و گونه گونی نشان دهنده امری تمدنی می باشد. درست به مانند این که بخشهای گوناگون یک ملت به شمار می آیند. ششم - جلوگیری از ورود دانش آموزان و دانشجویان محجبه به مدارس و دانشگاهها، با قانون آزادیها و دموکراسی نیز منافات دارد و اگر زمینه ورود آنها به مدارس ویژه اسلامی وجود نداشته باشد، بسیاری از زنان ملتزم را از تداوم تحصیلات عالی باز می دارد و به دور از ارزشهای انسانی، فشاری آموزشی و تربیتی به شمار می آید. هفتم - تنوع دینی در اعمال آزادی های عمومی، نشان دهنده امری متمدنانه و تأکید بر همزیستی تمدنهای گوناگون می باشد و نشان دهنده شناخت فرهنگی در جریان گفتگوی بین ادیان می باشد. این امر باعث می شود که دیدگاههای گوناگون نسبت به این جهت گیری دینی اطلاع یابند و جامعه فرهنگ این دین را به خوبی بشناسند. هشتم - جالب است که منع حجاب در ایالات متحده ره به جایی نبرده است. زیرا آمریکا با احترام به التزام دینی افراد، آزادیهای فردی را مورد تأکید قرار داده است. زیرا ملت آمریکا عقده تاریخی نسبت به اسلام ندارند. در حالی که اروپاییها ممکن است در قبال اسلام عقده داشته باشیم. همین مسائل باعث شده است که مسؤولان کشورهای اسلامی که از غربیها تبعیت می کنند می خواهند با این کارها تأیید غربیها را برای متمدن شدن خود را بدست آورند و در عین حال آزادیهای سیاسی و حقوق شهروندی مردم خود را تحت فشار قرار می دهند. هشتم - ما بر این عقیده هستیم که دادن آزادی به زن برای رعایت حجاب، این که بدن خود را بپوشاند و صورت و دستهای خود را آشکار نماید، مانع از آزادی حرکت زن در جامعه نمی شود و باعث می شود که زن با شخصیت انسانی خود تبارز یابد نه جنبه زنانه و تحریک کننده خود. حجاب مانع از آن نمی شود که او بدون این که ایجاد تحریک نماید، زن بودن خود را در زندگی زناشویی و مجامع زنانه اظهار نماید. نهم - جالب است سردمداران تحت فشار قرار دادن زن ملتزم، چنین استدلال می کنند که اگر زن با حجاب وارد مدارس و دانشگاه ها و نهادهای رسمی وارد شود، با نظام لائیک منافات دارد. این استدلال فاقد دقت کافی است. زیرا نظام لائیک مبتنی بر فشار آوردن بر دانش آموزان و دانشجویان ملتزم به دین نمی باشد. خصوصاً این که لائیسیته آزادیهای دینی را زیر فشار قرار نمی دهد. بلکه این آزادیها را برای دولت و قانون معتبر نمی داند. دیگر این که التزام به حجاب در عرصه های عمومی حساستر از التزام به آن در جنبه تربیتی است. دهم - قوانین منع حجاب دانش آموزان و دانشجویان در مدارس، نشان دهنده فشاری نژادپرستانه بر مردم است و به هیچ صورتی با دموکراسی همخوانی ندارد و نوعی ضدیت با نظام لائیک را در بین مردم به وجود می آورد. در پایان حرف ما به دولتهای اسلامی این است که این گونه قوانین ضد انسانی را ملغی سازند و سعی نمایند که سطح فرهنگی مردم را ارتقا ببخشند و به ارزشهای اسلامی و انسانی روی بیاورند که مبتنی بر اخلاق می باشند. این اخلاق است که انسان را به سوی معنویت اوج می دهد. همان معنویتی که انسانهای گوناگون بر اساس شناخت و ارتباط و گشایش، روی آن اشتراک دارند. همین طور از دولتهای اروپایی که ممکن است با تحرکات منفی ضد حجاب همنوایی نشان دهند، نیز می خواهیم به جهت ایمان به آزادیهای عمومی، از این روش ضد انسانی فاصله بگیرند. علاوه بر این مسلمانان ساکن در اروپا بخشی از جوامع اروپایی شده اند. از این رو دیگران نباید موضع منفی در قبال آنان بگیرند. امری که به سود هیچ یک از شؤون جامعه نمی باشد. ما به سوی گفتمانی متمدنانه دعوت می کنیم که هواداران ادیان مختلف و تمدنهای گوناگون، دیدگاههای فرهنگی پشت سر این التزام و احکام گوناگون آن را به خوبی درک کنند. این کار صلح و ثبات معنوی و فرهنگی و اجتماعی را برای همه جامعه تحقق می بخشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 581]