واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - محمدرضا خاکی با اجرایی مهندسی شده، به خوبی از پس اجرای متن «روال عادی »نوشته ژان کلود کاریر بر آمدهاست. مهدی نصیری: «ژان کلود کرییر» در نمایشنامه روال عادی، ماجرای دو شخصیت درگیر با یک موقعیت بیرونی را روایت میکند. مواجهه این 2 شخصیت در فضایی متفاوت، موضوع درگیری بین آنها را پیچیدهتر میکند. محمدرضا خاکی برای اجرای این نمایش کاملا هوشمندانه عمل کرده است. خاکی فضای اجرایش را به درستی با محدودتر کردن حوزه تاثیر و توجه به چینش ساده و از همه مهمتر تمرکز بر ترکیب فاصلههای میان شخصیتها مورد پرداخت قرار داده است. شاید اینطور به نظر برسد که نشستن دو بازیگر نمایش در دو طرف میز و حضور ثابت و تقریبا ساکن آنها در صحنه ارزش و جایگاه میزانسن را در اجرا به حداقل رسانده باشد؛ اما واقعیت این است که ترکیب فاصله میان شخصیتها، برجسته کردن ریاکشنها و توجه به جزییات بازی بازیگران و حتی اندک جابهجاییهایی که به روی سه صندلی چیده شده، در صحنه صورت میگیرد، نیازمند توجه و دقت در چینش حرکتها و حتی تمرکز بر روی حضور ثابت بازیگران در صحنه است. کارگردان با مهندسی تقریبا دقیق، موفق شده اجرای خوبی از این متن را به صحنه ببرد. نمایش «محمدرضا خاکی» با توجه به سکون و کمتحرک بودن بازیگران و محدود بودن صحنه تقریبا در تمام لحظات، تماشاگرش را با خود درگیر نگه میدارد. بخشی از این موفقیت وابسته به جذابیتهای متن و بویژه طنز ظریف و جذاب نهفته در آن است و بخش دیگرش به کارگردانی موفق خاکی مربوط میشود که توانسته چالشهای ساده و پیچیده ارتباط میان شخصیتها را به خوبی با هم ترکیب کند و در یک بسته منظم و هوشمندانه ارائه دهد. در این میان باید اعتراف کرد که بازی خوب مسعود دلخواه در نقش خبرچین هم کاملا در راستای مولفههای یکدست و منظم اجرا قرار گرفته است. دلخواه در نقش خبر چین، با رعایت ظرایف رفتار و نمایش تمام عملها و عکسالعملهای مرتبط با موقعیتهای اجرا و نیز با تسلط بر کلام و نرمش و تغییرات تا اندازه بسیار زیادی بر جذابیتها و محاسن اجرا افزوده است. بخش مهمی از جزئیات و مشخصات اجرا نیز به محدوده حضور او و چگونگی ایفای نقش او بستگی دارد. نمایش براساس نظم حساب شده دراماتیک متن با بازجویی آغاز میشود و هرچه به میانه نزدیک میشود، با کاهش سلطه بازجو بر موقعیت فاصلهاش با نقطه چرخش هم کمتر میشود و درست از زمانی که جای بازجو و متهم عوض میشود تغییر پیدا میکند. در واقع از لحظهای که کمیسر در مواجهه با خبرچین در موضع ضعف قرار میگیرد تمام مناسبات ارتباط هم تغییر میکنند و از همین لحظه به بعد مفاهیم زیرمتن و محتوای اثر نیز در اجرا خودنمایی میکنند. در واقع در این سیستم فرد به عنوان یک قربانی در مقابل هیولایی قرار میگیرد که خود سیستم آن را تولید کرده و پرورش داده است. این فردیت قربانی شده با تغییر جایگاه کمیسر قدیمی و جدید تعریف میشود و جایگاه ثابت و تغییرناپذیر خبرچین حضور هیولای تهدیدکنندهای را هشدار میدهد که مستقیما در حوزه محتوای اثر تعریف و توجیه میشود. در مجموع «روال عادی» را میتوان به واسطه پرداخت دقیق هوشمندانه متن «ژان کلود کرییر» و اجرای مناسب و بدون اضافه و مولفههای زاید در حوزه کارگردانی نمایشی زیباییشناسانه و تقریبا کامل ارزیابی کرد. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]