تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820347023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زمينه‌هاي تجديدنظر در ديدگاه‌هاي راهبردي آمريكا


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: زمينه‌هاي تجديدنظر در ديدگاه‌هاي راهبردي آمريكا


اشاره: ‌خاورميانه يكي از مناطقي است كه بيشترين آسيب‌ها را از سياست‌هاي جنگ افروزانه نومحافظه‌كاران آمريكا در هشت سال گذشته ديده و بي‌سبب نيست كه بي‌درنگ به شعار كه از سوي باراك اوباما رئيس‌جمهوري جديد آمريكا مطرح شده، واكنش مثبت نشان مي‌دهد. جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان كشوري تاثيرگذار بر سرنوشت خاورميانه، مايل است تحولات احتمالي آينده منطقه را كه ريشه در تغيير نگرش كاخ سفيد به مسائل دارند، پيش‌بيني و سير حوادثي را كه به دگرگوني منجر مي‌شود، با دقت دنبال كند. نگارنده مقاله حاضر با همين هدف به كنكاش موضوع پرداخته و معتقد است كه براي بررسي پيامدهاي انتخاب اوباما بر محيط ملي جمهوري اسلامي ايران، ضروري است تا به وضعيت فعلي آمريكا و شرايطي كه در آن به سر مي‌برد، نگاهي دقيق افكنده شود. با هم مطلب را پي‌مي‌گيريم:‌

***

لازم به ذكر است كه تنها در سال گذشته، آمريكا بيش از 716 ميليارد دلار صرف هزينه‌هاي نظامي خود در جهان كرده است. بنابراين مي‌توان گفت كه آمريكا بزرگترين قدرت نظامي جهان، گسترده‌ترين اقتصاد جهان و بيشترين واردات و صادرات جهان را در اختيار داشته و در حال حاضر با حدود 13 ميليارد دلار بدهكارترين كشور جهان مي‌باشد.‌

2‌- عوامل تعيين‌كننده سياست‌هاي آمريكا

در تكوين سياست‌هاي آمريكا چهار عامل اصلي نقش تعيين كننده‌اي ايفا كرده و مي‌كنند كه اين چهار عامل عبارتند از:6

1- علاقه‌مندي آمريكا به تشكيل نظام تك قطبي در جهان و قرار گرفتن در راس نظام نوين جهاني

2- برنامه آمريكا براي باقي ماندن در راس قدرت سياسي، اقتصادي،فناوري و نظامي جهان

3- نوع نگاه آمريكا به اداره جهان و تلاش براي مديريت مسائل اساسي دنيا از جمله مسئله امنيت

4- تعهد آمريكا به حفظ بقاء و امنيت رژيم صهيونيستي‌

5- كنترل نقاط ژئوپلتيك اقتصادي و سرزميني در جهان به منظور تضمين حاكميت بر جهان

سياست‌هاي فوق،‌صرف‌نظر از اينكه چه كسي در كاخ سفيد بر مسند قدرت بنشيند، به صورت كلي تغيير نخواهد كرد. بنابراين آنچه مي‌توان انتظار تغيير و تحول در آنها را داشت روش‌هاي رسيدن به اهداف سياست‌هاي فوق، مي‌باشد.

در اين چارچوب، آنچه از نظر امنيت ملي آمريكا داراي اهميت است و نيروهاي نظامي قدرتمند اين كشور براي آن بوجود آمده‌اند، منافع حياتي ايالات متحده مي‌باشد.

از آنجا كه آمريكا قادر نيست كه از همه اين منافع در همه حال با نيروي نظامي خود دفاع نمايد، لذا براي تنظيم راهبرد مناسب مي‌بايستي اولويت‌هاي اجرايي خود را مشخص و انتخاب نمايد.7

منافع حياتي آمريكا، آن دسته از منافعي هستند كه اين كشور حاضر به معامله و مصالحه بر سر آنها نبوده و در صورت به خطر افتادن آنها، حاضر است تا پاي ايجادخونين‌ترين جنگها، نيز از آنها دفاع كند.

تجديدنظر در ديدگاه‌هاي آمريكا

سه حادثه بزرگ در قرن بيستم باعث شد تا آمريكا به سمت تجديدنظر در ديدگاه‌هاي منطقه‌اي و جهاني خود و نيز تغيير رويكرد در شكل‌دهي و مديريت جهاني، به سمت يكجانبه‌گرايي و برقراري نظام هژمونيك در جهان پيش برود. اين سه رويداد عبارت بودند از:

1- پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 هجري شمسي

2- فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1369 هجري شمسي

3- و نهايتا حادثه حمله به برج‌هاي دوقلو در 20 شهريور سال 1379 هجري شمسي

اگر چه تا قبل از فروپاشي شوروي، نظام موازنه وحشت و جنگ سرد بين نظام دو قطبي شرق و غرب برقرار بود، اما به محض فروپاشي بلوك شرق و از بين رفتن پيمان ورشو، آمريكا خود را در برابر فرصت بي‌نظيري يافت كه بايد از آن بهره مي‌گرفت. لذا در صدد شكل‌دهي به محيط بين‌المللي جديد برآمد تا خود در راس هرم قدرت جهاني قرار بگيرد. بنابراين ايالات متحده، سياست يكجانبه‌گرايي را در مسائل بين‌المللي در پيش گرفت و تلاش نمود تا نظامي تك‌قطبي را در جهان شكل دهد. ‌

حادثه 11 سپتامبر، فرصتي مناسب و فضاي بيشتري را براي اجرايي نمودن سياستهاي امنيتي آمريكا در جهان ايجاد كرد. در اين حال رئيس جمهور آمريكا و نومحافظه‌كاران تلاش كردند تا از اين فرصت و فضاي ايجاد شده، بيشترين استفاده و بهره را ببرند. آنها به افغانستان لشكركشي كرده و حكومتي هم سو با خود را در آن كشور، بوجود آوردند. سپس به عراق حمله كرده و آن كشور را به اشغال نظامي درآوردند.‌

پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و گسسته شدن حلقه اصلي پيمان سنتو و در نتيجه بروز شكاف در سياست آمريكا در برابر توسعه شوروي، بزرگترين ضربه را بر پيكره سياست جهاني و منطقه‌اي آمريكا وارد ساخت. از اين رو، آمريكا تلاشهاي گسترده اي را در طيفهاي سخت، نيمه سخت و نرم براي برقراري مجدد نظام دوران جهان دو قطبي به عمل آورد. از 1980 تا كنون، سياستهاي كلي آمريكا در مورد ايران، تقريبا ثابت مانده و تنها تاكتيكهاي اجرايي آنها و يا سياستهاي اجرايي آنها، داراي فراز و نشيبهايي بوده است. چه در زمان حاكميت دموكراتها و چه در زمان حاكميت جمهوري خواهان، برخورد و تضعيف سازي جمهوري اسلامي ايران در دستور كار سياست خارجي دولت آمريكا قرار داشته است. به ويژه پس از دست يافتن نومحافظه كاران به قدرت، سياستهاي آمريكا در برابر ايران از عدم انعطاف، خشونت و شدت بيشتري برخوردار شد و بيشتر رنگ و بوي سخت‌افزاري و نظامي به خود گرفت.‌

پيامدهاي روي كار آمدن اوباما‌

شواهد و قرائن حاكي از آن است كه پس از يك دوره 8 ساله حاكميت جمهوري خواهان بر كاخ سفيد، روند سياستهاي جهاني و ملي آمريكا به سمتي رفته است كه اكثر شاخصهاي قدرت آمريكا دچار خدشه و افول شده‌اند. از بعد نظامي، آمريكا در باتلاق‌‌هاي افغانستان و عراق گير افتاده و تلفات انساني و هزينه‌هاي اقتصادي هنگفتي را متحمل شده است. از نظر اقتصادي نيز وضعيت نگران كننده است. به طوري كه در پايان دوره رياست بيل كلينتون بر كاخ سفيد، اين كشور داراي بيش از 230 ميليارد دلار مازاد ذخيره ارزي بود، در حالي كه ميراث بوش پسر براي اوباما، بيش از 390 ميليارد دلار كسري ذخيره ارزي است. از بعد سياسي نيز آمريكا در صحنه جهاني كاملا بي اعتبار شده و به پايين‌ترين درجه محبوبيت خود طي سالهاي اخير رسيده است. ميزان تنفر جهاني از سياستهاي يكجانبه گرايي و خشونت‌زايي آمريكا به بالاترين حد خود رسيده و حيثيت ملي و جهاني آمريكا به شدت تنزل كرده است.‌

پيروزي قابل توجه اوباماي دموكرات بر مك‌كين جمهوري خواه، حاوي پيامهاي زيادي در سطح ملي آمريكا و سطح جامعه بين‌الملل بوده است. هر چند كه عده‌اي بر اين اعتقادند كه در رويكردها و سياستهاي آمريكا به مسائل جامعه جهاني، تغييرات چنداني بوجود نمي‌آيد، اما به نظر مي‌‌رسد كه اوباما با شعار ، در صدد تحول در رويكردها و سياستهاي ملي و جهاني آمريكا و ترميم چهره منفور اين كشور در بين افكار عمومي مردم جهان است.‌آنچه در اينجا مهم و مورد توجه است، بررسي رويكرد‌‌ها و سياستهاي اوباما در برابر جمهوري اسلامي ايران است كه بايد با شعارهاي انتخاباتي او و نيز شعار محوري وي، همخواني داشته باشد. اوباما در سخنرانيهاي انتخاباتي خود از گفتگوي بدون پيش شرط با ايران سخن گفته است. گرچه او بعدا تا حدي اين گفته خود را تعديل نمود ولي به هر حال اين سخن وي با سياست محوري او نيز تناسب دارد. البته راهبرد مشترك اوباما و مك كين در موضوع هسته اي ايران، بر ايران بوده است. اما تفاوت آنها در روش‌‌هاي اجرايي و تاكتيك‌‌هاي مورد نياز براي اعمال اين سياست مي‌‌باشد. اوباما در جريان مبارزات انتخاباتي خود بارها تاكيد كرد كه تاكتيك جمهوري خواهان، كم بها دادن به تاثير فشار اقتصادي و تلاش براي استفاده از تهديد نظامي عليه ايران بوده است.‌

‌ براي بررسي پيامدهاي انتخاب اوباما بر محيط ملي ايران، لازم است كه چندين محور اساسي مورد توجه و بررسي مختصر قرار گيرند. اين محورها عبارتند از:‌

(الف)- واقعيات موجود در انتخاب اوباما: ‌

همانطور كه قبلا ذكر شد، در انتخاب اوباما به رياست جمهوري آمريكا، چندين واقعيت در حال حاضر وجود دارد كه توجه به آنها مي‌‌تواند زمينه بهتر تحليل و نتيجه گيري را فراهم آورد:‌

(1)- اوباما رييس جمهوري قانوني و نسبت به بوش مقبول است و اقبال عمومي آمريكاييان در جريان مبارزات انتخاباتي، اين مقبوليت را رقم زده است. ‌

(2)- حداقل تا اين مقطع، وي در سطح افكار عمومي جهاني، نسبتا مورد توجه است و يا به بياني ديگر، منفور افكار عمومي جامعه جهاني نيست. در حالي كه انتخاب بوش از چنين مزيتي برخوردار نبود. استقبال افكار عمومي بسياري از كشورهاي جهان از انتخاب وي، خود بيانگر اين محبوبيت نسبي است.‌

(3)- با شعارهايي كه وي در جريان انتخابات خود داده است، انتظار تغيير از سوي وي در تمام سياست‌‌هاي آمريكا به خصوص در سياست خارجي و سياست‌‌هاي نظامي گرايانه وجود دارد. ‌

(4)- او چهره‌اي نرم و صلح طلب از خود را در افكار عمومي به نمايش گذاشته است و لذا اميد به توسعه صلح و امنيت جهاني در چنين شرايطي افزايش يافته است.‌

(5)- وي سياست خود را در مورد مسائل جهاني، مبتني بر مذاكره و گفتگو، حتي با دشمنان آمريكا، قرار داده است. ‌

‌(6)- مي‌‌توان گفت كه اوباما تا اين مرحله از انتخاب خود نيز، اعتبار و حيثيت آمريكا را تا حدي در سطح جهان افزايش داده است.‌

(7)- با توجه به روندهاي گذشته در مورد شكوفايي اقتصادي آمريكا در دوران حكومت دموكراتها، انتظار بهبود وضعيت اقتصادي آمريكا در دوران وي افزايش يافته است. اين مسئله هم از ديد ملي آمريكا و هم از ديد جهاني حائز اهميت است و شاخصهاي اقتصاد جهاني را مي‌‌تواند پس از شروع به كار وي تا حدي بهبود بخشد. البته بايد توجه داشت كه بحران فعلي اقتصادي آمريكا آنقدر عميق و گسترده است كه براي رفع آن و تغيير شرايط، تلاش و وقت زيادي را مي‌‌طلبد. ‌

(8)- احتمال عمليات نظامي و جنگي آمريكا در جهان كاهش يافته است. سياست به ظاهر نرم اوباما، نويدي بر چنين احتمالي در آينده است. اصولا در شرايط فعلي هر كس رئيس جمهور آمريكا مي‌‌شد، امكان انجام جنگ جديدي در سطح جهان را در توان نظامي آمريكا نمي ديد.‌

پي‌نويس‌ها:

6- يان دار بي‌شر، تحولات سياسي در ايالات متحده، ص 3.

7- همان، صص 32 و 33.




 چهارشنبه 22 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن