تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 29 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807058568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: ضياء الدين صبوري ايالات متحده و استراتژي مرد ديوانه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: ضياء الدين صبوري ايالات متحده و استراتژي مرد ديوانه
خبرگزاري فارس: در جامعه امريكا، بخصوص در ميان سردمداران ناآگاه اين كشور، تعصبي رياكارانه حاكم است، كه اعمال سخت ترين اقدامها را عليه هر كسي كه گناهكاري خودسر پنداشته شود، روا مي دانند؟خوارشماري و ناچيز دانستن حاكميت قانون عميقاً در عملكرد و فرهنگ روشنفكرانه امريكا ريشه دارد.


در جامعه امريكا، بخصوص در ميان سردمداران ناآگاه اين كشور، تعصبي رياكارانه حاكم است، كه اعمال سخت ترين اقدامها را عليه هر كسي كه گناهكاري خودسر پنداشته شود، روا مي دانند؟

خوارشماري و ناچيز دانستن حاكميت قانون عميقاً در عملكرد و فرهنگ روشنفكرانه امريكا ريشه دارد.

دو گزاره فوق، دو قضاوت روان شناختي درباره رفتار سياست خارجي ايالت متحده امريكا است كه «ادوارد سعيد» انديشمند فقيد عرب و «نوام چامسكي» نويسنده امريكايي و منتقد سياستهاي دولت مردان ايالات متحده آن را مطرح كرده اند.

«ادوارد سعيد» در ادامه نخستين گزاره اي كه ذكر شد، تاريخ را به عقب ورق مي زند و مي گويد: دقيقاً همين تلقي و تفكر بود كه سياست امريكا را متوجه سرخپوستان بومي اين كشور كرد، زيرا سرخپوستان امريكا نخستين مردمي بودند كه سياست امريكا آنها را «شيطاني» و در عين حال وحشياني اسراف كار قلمداد كرد و آن گاه نسل اين مردم را از بين برد و بازماندگان اندك آنها را نيز در اردوگاه ها و مناطق دور افتاده محبوس كرد. اين خشم مذهبي، از رويكردي تحكم آميز حمايت مي كند كه به هيچ روي جايگاهي در سياست جهاني ندارد، اما در عين حال از جمله اصول محوري رفتار ايالات متحده در سراسر جهان به شمار مي آيد.

به علاوه، براساس اين اصول، مفهوم مجازات در قالبهاي مصيبتبار معنا مي شود. در طول جنگ ويتنام يك ژنرال برجسته امريكايي از نظريه بمباران دشمن با هدف تخريب كامل تاسيسات، امكانات و رساندن آن به نقطه صفر؛ يعني شرايط زندگي در عصر حجر، طرفداري مي كرد و البته تقريباً به آن دست يافت.

«سعيد» در همينباره به ديدگاه مشابهي در جريان جنگ خليج فارس در سال 1991 و مفهوم «مجازات عادلانه عراق» اشاره مي كند و با كمك گرفتن از اين زواياي تاريخي، نقض حاكميت ملتها به بهانه هاي مختلف را اولين اصول «نظم نوين» جهان داران مي داند و معتقد است: نزد جهانگستران، هر كشوري كه زير بار قدرتهاي سلطه جوي بين المللي نمي رود، با حربه «حقوق اقليتها» او را رام مي كنند و اگر تسليم نشد، به بهانه همسويي يا قرارگرفتن در رديف «دولتهاي سركش»، بمب ليزري و خوشه اي حلال نهايي مشكل است.

اين ديدگاه هاي «سعيد» در مقاله اي تحت عنوان «و اينك روز بازپسين» در كنار مقاله اي از چامسكي» تحت عنوان «دولتهاي سركش» در كتابي به نام توافق تجاوز: مهار دولتهاي سركش» Acts of Aggression Policing Rongue States آمده است كه اخيراً در كشور ما نيز ترجمه و به تازگي با عنوان «روز بازپسين دولتهاي سركش» منتشر شده است.

مقاله كوتاه «ادوارد سعيد» اگرچه ناظر به رويدادي است كه به پيش از حمله امريكا به عراق باز مي گردد، اما دربردارنده واقعياتي است كه «سعيد» روشنفكر فلسطيني تبار از آن به ناشي گري و شكستهاي شگفت آور سياست خارجي امريكا تعبير مي كند و معتقد است كه: اگر آنچه كه ميان ايالات متحده امريكا و عراق (در آن مقطع زماني ) در جريان بود را، صرفاً نشانه اي از رويارويي اراده و اقتدار عربي با امپرياليسم امريكا بدانيم، دچار اشتباه فاحشي شده ايم.

او در اين نوشته كوتاه به خوبي و درستي شخصيت صدام حسين را روانشناسي مي كند و در يك پيشبيني درست مي گويد: باتوجه به بي توجهي عميق و غيرقابل توجيه صدام حسين نسبت به امنيت و اقتدار ملي عراق، كه در مورد «ايران» و «كويت» به روشني قابل مشاهده است، وي ديگر به هيچ وجه نمي تواند از تلاش براي حفظ امنيت و اقتدار ملي سخن بگويد. در همين حال او يادآور مي شود كه كينهتوزي و انتقامجويي امريكا، با اعمال يك سلسله تحريمها، اوضاع را بيش از پيش بحراني كرده است و آنچنانكه «سندي برگر» (Sendy Berger) مشاور (سابق) امنيت ملي امريكا عنوان كرده، وضعيت موجود در عراق در آن مقطع زماني به اين صورت بوده است كه 657 هزار غيرنظامي عرافي از هنگام جنگ خليج فارس جان باخته و بيشتر مرگ و ميرها ناشي از بيماري، سوء تغذيه و وضعيت اسفبار مراقبتهاي درماني و پزشكي است و علاوه بر آن كشاورزي و صنعت در عراق به طور كامل متوقف شده است.

«سعيد» در عين اينكه ويژگي هاي «دور از انسانيت و نوع دوستي گستاخانه سياستگذاران امريكايي» را يادآور شده، آنان را مقصر دانسته، اما در عين حال خاطرنشان مي كند كه صدام عمداً از روي آگاهي به اين وضعيت غيرانساني دامن مي زند تا تقابل و مخالفت ميان ايالات متحده و دنياي عرب را به تصوير بكشد.

تحليل وي از نكته اخير دائر بر اين مدار است كه: ايالات متحده همواره با هر نماد يا نشانه اي از ملي گرايي عربي يا استقلال مخالفت كرده است، كه بخشي از اين مخالفت ريشه در دلايل توسعهطلبانه اين كشور دارد و بخشي ديگر، از جمله ملزوماتي است كه حمايت بي چون و چراي امريكا از اسرائيل را مي طلبد. از هنگام جنگ 1973 و با وجود تحريم نفتي كوتاه مدتي كه اعراب بدان دست زدند، سياست اعراب و از جمله روند صلح همواره بر آن بوده است تا با درخواست كمك از ايالات متحده با رفتار «خوب» و با نشان دادن ميل و رغبت به صلح با اسرائيل، از خصومت با امريكا بكاهند. با اين حال، پيروي بي چون و چرا از خواسته هاي امريكا نيز ممكن است چيزي جز كلمات تحسين آميز مقطعي امريكايي ها براي رهبراني كه به ظاهر «ميانه رو» هستند به همراه نداشته باشد، سياست اعراب هيچگاه توأم با پشتوانه اي از هماهنگي، فشار جمعي و توافق كامل در مورد اهداف نبوده است. در عوض هر يك از رهبران عرب همواره در پي سازشهاي جداگانه با امريكا و اسرائيل بوده اند؛ سازشها و توافقهايي كه حاصلي جز تقاضاهاي فزاينده امريكا و طفره روي هاي مداوم اين كشور از وارد آوردن فشار جدي بر اسرائيل نداشته است. هرچه سياست اسرائيل تندروتر و تندخوتر مي شود، حمايت ايالات متحده نيز از آن بيشتر مي شود و در همين حال، احترام اسرائيل نسبت به خيل عظيم مردم عرب كاهش مي يابد؛ مردمي كه آينده و رفاهشان در گرو اميدهايي واهي، همچون پيمان نامه هاي «اسلو» نابود شده است.

تحليل «سعيد» اينگونه ادامه مي يابد كه: علاوه بر اين، شكافي ژرف، فرهنگ و تمدن اعراب را از ايالات متحده جدا مي كند، كه البته در غياب هرگونه اطلاعات يكدست و همه جانبه از اعراب و نيز سياستهاي فرهنگي آنها مفهوم عرب بودن، آداب و رسوم اعراب و فرهنگها و هويتهاي آنان در نزد سياستمداران امريكايي صرفاً غيرقابل پذيرش است. در نظر آنها اعراب از انسانيت فاصله گرفته اند. به پندار آنان، اعراب تروريستهاي خشنِ بين المللي اند كه همواره سوداي قتل و جنايت و بمبگذاري در سردارند، و تنها عربهايي كه ارزش معامله و مراوده با امريكا را دارند، رهبران مطيع، بازرگانان و نظامياني هستند كه خريدهاي نظامي آنها به ثبات اوضاع اقتصادي امريكا كمك مي كند و صرف نظر از اين ديگر هيچ اهميتي براي اعراب مترتب نيست.

«سعيد» همچنين در ذيل اين تحليل خود به واقعيتي اشاره مي كند كه از زمان جنگ جهاني دوم تا كنون همواره نوعي ترس ناسالم و آزاردهنده جزئي از سياست خارجي امريكا بوده و از اين گذشته، «هر نكته مثبتي درباره اعراب، به منزله تهديدي براي اسرائيل تلقي مي شود.» از همين رو امريكا در دستور كار خارجي خود به خصومت با دستور كار كلي سياست خارجي اعراب ادامه مي دهد و بر آن پافشاري مي كند.

«ادوارد سعيد» مجدداً به بحران عراق باز مي گردد و در خصوص ابعاد مختلف آن - البته محدود به مختصات زماني مورد نظر - به ارائه تحليلهايي موشكافانه مي پردازد و از اين بابت اظهار تأسف مي كند كه تجويز خام قدرت همواره عواقب بسيار شديدي را در پي دارد و البته براي دولت ضعيفي، چون عراق (دولت سابق) خرد كننده و مضمحل كننده است... و نكته آخر در تحليل «سعيد» انتقاد از عدم «اراده متمركز اعراب» است كه مدتهاي مديد ضربات شديد امريكا را تحمل كرده اند، بدون آنكه پاسخي در خور به آن بدهند.

اما داستان تلخ قدرت كه در يكجانبهگرايي ايالات متحده متبلور گشته، محور بحثي است كه «نوام چامسكي» در مقاله «دولتهاي سركش» پي مي گيرد و با بيان عباراتي كه در آغاز اين نوشتار ذكر شده به انتقاد از «خوار شماري حاكميت قانون» پرداخته و قضاوت دادگاه جهاني در سال 1986 را يادآور مي شود كه اين دادگاه ايالات متحده را به خاطر «استفاده غيرقانوني از زور» عليه نيكاراگوئه محكوم كرد و از واشنگتن خواست ضمن توقف اقدام خود، تمامي خسارات وارده را جبران كرده، غرامت سنگين بپردازد. اين دادگاه همچنين ضمن رد «انسان دوستانه» بودن كمكهاي امريكا به شورشيان كنترا (Contras)، تمامي اين اقدامها را «كمك نظامي» خواند، كه پس از صدور اين حكم، تمامي گروه ها در امريكا به تقبيح دادگاه مزبور پرداختند و عنوان كردند كه دادگاه اعتبار خود را زير سؤال برده است... كنگره امريكا كه در آن هنگام با اكثريت دموكرات اداره مي شد، بودجه هاي جديدي را براي افزايش استفاده غيرقانوني از زور تصويب كرد. واشنگتن قطعنامه شوراي امنيت را وتو و قطعنامه مجمع عمومي را بي اعتبار دانست. «جورج شولتس» وزير خارجه وقت امريكا در سال 1986 كساني را كه عنصر «قدرت در معادله» را ناديده مي گيرند، محكوم كرد و آنان را بخاطر ابراز احساساتي كه «جايي در تاريخ مدرن ندارند» به باد انتقاد گرفت.

«چامسكي» انتقاد خود از ويژگي هاي فرهنگ حاكميت امريكايي را در تفسير خاص از ماده 51 منشور سازمان ملل مبني بر «حق استفاده از نيروي نظامي در صورت احساس تهديد از سوي يك نيروي متخاصم و استفاده از حق دفاع از خود» مي گستراند و به نقل قولي از «داگلاس هرد» وزير خارجه وقت انگلستان مي پردازد كه گفته بود: اگر قرار باشد كه امريكا پس از حمله موشكي به دشمن، از شوراي امنيت كسب تكليف كند، دنيا دچار نوعي فلج خواهد شد.

«چامسكي» پس از ذكر سوابقي متعدد از اين دست ابراز مي دارد كه تمامي اين سوابق به صورت قابل توجهي به نگراني هاي گسترده درباره «دولتهاي سركش» دامن مي زند.

البته دولتهاي سركشي كه تمام توش و توان خود را صرف به كارگيري نيروي نظامي كرده،صرفاً با توجه به «منافع ملي»اي كه خودِ آنها، آن را تعريف كرده اند، عمل مي كنند و بالأخره شرم آورتر از همه اين را مي داند كه اين دولتهاي سركش دقيقاً همان دولتهايي هستند كه در پهنه تحولات جهاني خود را هم قاضي مي دانند و هم مجري !

به نظر وي، مفهوم اصلي عبارت «دولتهاي سركش» آن است كه به رغم پايان جنگ سرد، ايالات متحده همچنان مسئوليت حفاظت از دنيا را بر دوش دارد، اما حفاظت از دنيا در برابر تهديد «ناسيوناليسم افراطي»؛ يعني بي رغبتي به تسليم در برابر اراده قدرتمندان مورد نظر نيست... اكنون ديگر نياز به دشمنهاي جديدتري است... در خارج از مرزها، تهديدها عبارت است از «تروريسم بين المللي»، «قاچاقچيان اسپانيولي مواد مخدر» و جدي تر از همه «دولتهاي سركش».

پژوهش محرمانه اي كه در سال 1995 با عنوان ويژگي هاي بازدارندگي در دوران پس از جنگ سرد «بر روي مجموعه فرامين راهبردي حاكم بر زرادخانه راهبري هسته اي امريكا صورت گرفته، اساس تفكر در «دولتهاي سركش» را نشان مي دهد. نتيجه اين پژوهش بيانگر اين است كه چگونه ايالات متحده استراتژي بازدارنده اش را از اتحاد درهم پاشيده جماهير شوروي برگرفته و متوجه دولتهاي به اصطلاح سركش؛ نظير عراق، ليبي، كوبا و كره شمالي كرده است. اين پژوهش خود طرفدار آن بوده است كه ايالات متحده بايد از زرادخانه هسته اي استفاده كرده، از خود تصوير كشوري را ارائه دهد كه «در صورت مورد حمله قرارگرفتن منافع حياتي اش، به دور از منطق و با انتقامجويي هرچه تمامتر واكنش نشان مي دهد».

اين گزارش خاطره «نظريه مرد ديوانه» نيكسون را به ياد مي آورد كه گفت: دشمنان ما بايد چنين دريابند كه ما ديوانه و غيرقابل پيش بيني بوده، نيروي مخرب خارق العاده اي در فرمان خود داريم تا به اين ترتيب با هراس و ترس به خواست ما گردن نهند.

به نظر «چامسكي» اين مفهوم و طرز تفكر ريشه در اسرائيل دهه 1950 دارد. رهبران حزب كارگر اسرائيل كه در آن زمان دولت را در دست داشتند، پيوسته در مدح اعمال ديوانه وار و جنون آميز سخن مي گفتند. در آن هنگام اسرائيلي ها هنوز آنچنان كه بايد به ايالات متحده اعتماد نداشتند. «موشه شارت»، نخست وزير وقت اسرائيل، در خاطراتش به «سلاحي سري» اشاره مي كند كه در نقطه اي به سوي ايالات متحده هدفگيري شده و هشدار مي دهد: «اگر به ما خيانت شود، دست به اقدام جنون آميز خواهيم زد.»

معيار «سركش» بودن از منظر امريكا، نكته ديگري است كه در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است. از جمله آنكه اندونزي چرا عليرغم كشتار دستهجمعي پس از به قدرت رسيدن ژنرال سوهارتو در سال 1965 به يكباره از جايگاه دشمن به «يار مهربان ما»ي دولت كلينتون تبديل مي شود؟! در حالي كه «سوهارتو» تنها در سالهاي دهه 1980 ده هزار اندونزيايي را قتل عام كرده بود. يا افريقاي جنوبي در دوره زمامداري ريگان سركش شناخته نشد، در حالي كه طبق اظهارات كميسيون سازمان ملل اين كشور باعث 60 بيليون دلار خسارت و كشته شدن 5/1 ميليون نفر در كشورهاي مجاور خود شده بود. به اين ترتيب دولت سركش الزاماً كشوري جنايتكار نيست، بلكه كشوري است كه در مقابل قدرتهاي بزرگ مقاومت كند.

عصاره تحليل «چامسكي» توصيه اي به دولتهاي خاورميانه است كه بايد «آگاهانه و متعهدانه» گرد هم آيند و تغييرات بنياديني را در منش و روش خود پديد آورند»، همان خلأئي كه «ادوارد سعيد» را به تأسف از فقدان ارائه متمركز اين دولتها واداشت و با نگاهي دورانديشانه با توجه به مناسبات آينده جهاني ومواجهه دولتها با تعهدات بين المللي خودشان، نسبت به سرنوشت دولتهاي غيرهمسو با امريكا هشدار داد و دغدغه وي در مواجهه انسانهاي بي پناه با جبر دولتهايشان نمود يافت.

اما تحليل «ادوارد سعيد» و «چامسكي» را از منظري متفاوت نيز مي توان در نظر گرفت، زيرا آن دو عليرغم مشابهتهايي كه در مباني تحليل و دغدغه هاي فكري خود نسبت به اين واقعيات بروز داده اند، از واقعيت ديگري غافل مانده اند كه آن انتظار عقلانيت از قواعد ثروت و قدرت است. به تعبير دكتر سريع القلم مشكل چامسكي و سعيد اين

است كه از زاويه اخلاقي، اومانيسم و عدالت سياسي كه تنها در داخل كشورها متصور است، در پي تجزيه و تحليل رفتار بين المللي قدرتها هستند،در حالي كه نگره اخلاقي نمي تواند رفتار نظام سرمايه داري را معقول كند و يا انتظار عقلانيت را از آن داشته باشد؛ چرا كه غرب با وجود آنكه در داخل مرزهاي خود تابع قانون و قاعده و مقررات است، در محيط فراملي اش تابع قواعد افزايش ثروت و قدرت است.

غرب ممكن است در درون خود به بعضي مسائل اخلاقي پايبند باشد، اما در سطح جهاني، اخلاق و حقوق انسانهاو امانيسم، مبناي برخوردها و سياستگذاري هاي غربي نبوده است، زيرا اصالتاً غرب كه ماهيت خود را از نظام سرمايه داري (با همه مشتقات آن) دريافت مي كند، پديده اي در پي قدرت و ثروت است و گسترش دامنه هاي اين اهتمام خستگي ناپذير طبع بشري براي ثروت و قدرت تحت الشعاع قواعد اخلاقي و موانع انساني نيست. بنابراين آيا مي توان انتظار عدالت در عملكرد بيروني غرب داشت؟!
........................................................................
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه شماره 240
انتهاي پيام/
 سه شنبه 21 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن