واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با سعيد نيك پور به بهانه حضورش در سريال آينههاي نشكن دوست دارم «ستارخان» شوم
جام جم آنلاين: ميگويد خسته شدهام از بس كه هر جا رفتم اميركبير صدايم كردند، براي همين هم به يكباره تغيير ژانر دادم. اينها را سعيد نيكپور ميگويد. بازيگري كه نزديك به 30 سال است در اين عرصه فعاليت ميكند. بيشتر بازيهايي كه از او ديدهايم نقشهاي تاريخي بودهاند.
ز اميركبير گرفته تا ملكالشعراي بهار، اما اين بار بهانه گفتگوي ما با او براي يك نقش ديگر تاريخي نبود بلكه در ارتباط با حضور متفاوتي در سريال آينههاي نشكن يا همان فتانه است. اگر چه بتازگي در سريال «ديكتاتور» عهدهدار نقش محمدعلي فروغي است.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
حدود 2 ماه است كه در مجموعه تلويزيوني ديكتاتور در نقش محمدعلي فروغي بازي ميكنم. اين مجموعه در برگيرنده دوران حكومت احمدشاه است. البته اواخر حكومت احمدشاه و اوايل آمدن سلطنت پهلوي.
بازي در كارهاي تاريخي براي شما عادت شده يا نسبت به اين كارها دلبستگي پيدا كردهايد؟
به دليل اين كه بعد از انقلاب قسمت اعظم وقتم را صرف تحقيق، نوشتن و بازي كردن در مجموعههاي تاريخي كردهام (بخصوص دوران قاجار و پهلوي)، ديگر به اين ژانر به گونهاي عادت كردهام و به آن دلبسته شدهام. هر چند هنوز هم كارهاي زيادي در اين زمينه ميتوان انجام داد و بايد نگاه دقيقتري نسبت به تاريخ داشت.
از بازي در نقشهاي تاريخي خسته نميشويد؟
خير، چون تاريخ را دوست دارم.
درست است كه نقشهايتان طي اين سالها متفاوت بودهاند، اما به هر حال در يك مسير بودهاند.
بله حق با شماست؛ اما شخصيتهايي كه بازي كردهام با يكديگر متفاوت هستند. براي مثال اميركبير با محمدعلي فروغي كه در حال حاضر دارم آن را بازي ميكنم، بسيار متفاوت است. همين طور ساير شخصيتهاي تاريخي. به هر حال اين تفاوت برايم شيرين و جذاب است. حتي اگر در يك ژانر خاص باشد.
شخصيتپردازي كاراكترها را در سريالهاي تاريخي اين دوره چطور ارزيابي ميكنيد؟
تعداد شبكههاي تلويزيون در اين چند سال زياد شدهاند كه هر كدام از آنها هم نياز به برنامه دارند. بنابراين حساسيتي كه در گذشته وجود داشت به دليل سرعت در كارهاي امروزي ديگر وجود ندارد. براي مثال حساسيتي كه نسبت به گريم و لباس شخصيتهاي تاريخي وجود داشت، حالا ديگر وجود ندارد. شما نگاه به لباسهاي اميركبير نكنيد و آن را مقايسه كنيد با لباسهايي كه الان دوخته ميشوند. به هر حال دقت نظر بيشتري روي شخصيتپردازي و مسائل ديگر وجود داشت كه درحال حاضر كمرنگ شده است.
فيلمنامههاي تاريخي چقدر موفق بودهاند و چقدر براساس مستندات نوشته شدهاند؟
پاسخ به اين سوال بحث زيادي ميطلبد. نوشتن كارهاي تاريخي با توجه به اين كه واقعيت هستند و در گذشته اتفاق افتادهاند، قابل بحث است. ضمن اين كه مردم نسبت به قهرمانهاي مليشان تعصب دارند و اگر واقعهاي كه رخ داده است گفته شود، مورد اعتراض آنها قرار خواهد گرفت و به اين سبب كار نويسنده سختتر است. چون هم بايد تاريخ را بنويسد و هم بايد اثري از خود به جاي بگذارد.
سريالهاي تاريخي كه در گذشته ساخته ميشدند به مراتب ماندگارتر بودند. چرا؟
بله، چون همه چيز سر جاي خودش بود. از متن گرفته موسيقي و طراحي دكورشتاب در كارها وجود نداشت و روي تكتك ديالوگها فكر شده بود و بر اساس مستندات بودند.
برويم سراغ مجموعه آينههاي نشكن. بعد از جنگ جهاني دوم بود كه كتابهايي با رويكرد جاسوسي وارد بازار كتاب شد. شما تا چه حد با اين قصهها آشنايي داريد؟ اصلا ميتوانيد با آنها ارتباط برقرار كنيد؟
با اين مقوله آشنايي زيادي ندارم. چون جزو علاقهام نبوده، اما فيلمهايي در اين زمينه ديدهام كه برايم لذتبخش بودند. بخصوص فيلمهايي كه فرانسه و ايتاليا درباره مسائل جنگ جهاني دوم ساختند بسيار زيبا بودند. چون به خوبي توانستند در آنها دستهاي جاسوسي را نشاندهند كه اين مساله براي سينما بسيار جذاب است و مخاطب را هم به خود جذب ميكند.
نقشي كه در اين سريال داريد، بسيار با نقشهاي ديگرتان فاصله دارد، خيلي منفي است قبول داريد؟
بله، قبول دارم. اين كار با يك هدف ملي نوشته و ساخته شد، آن هم به سفارش شبكه 2 و با همكاري انرژي اتمي ايران. اطلاعات خوبي هم در اختيار نويسنده قرار گرفت. در اين كار به نوعي مسائل پشت پرده مطرح شد. آن هم به اين شكل كه گروهي به رهبري شخصي ايراني وارد ايران ميشوند تا يك ميكروب آلوده را وارد سايت اتمي ايران كنند. آن هم به اين دليل كه وقتي نمايندگان آژانس بينالمللي وارد ايران ميشوند متوجه اين آلودگي شوند و سايت را تعطيل كنند. چون اين آلودگي خطرناك است. ضمن اين كه تمام اين مسائل در قالب يك داستان خانوادگي هم مطرح ميشود.
اين مسائل برايتان جذاب بود؟
بله، جذاب بود و به واسطه اين كار توانستم نقشي را بازي كنم كه در طول عمرم بازي نكرده بودم و از عمد اين نقش را پذيرفتم.
اصلا از كارگردان نپرسيديد كه چرا شما؟
اتفاقا سوال كردم و جوابشان هم اين بود كه ميخواستند رهبري اين گروه را به كسي واگذار كنند كه مخاطب به او شك نكند. به نظرم هنوز هم داستان دارد دوپهلو جلو ميرود. در واقع مخاطب به نوعي دچار سردرگمي شده است.
شكستن اين تابو برايتان سخت نبود؟
خير. خودم هم خسته شده بودم از بس كه نقش آدمهاي خوب و مثبت را بازي كردم. به هر حال بازيگر بايد متنوع كار كند و در هر نقشي خودش را محك بزند. باور كنيد خسته شده بودم از بس كه هر كجا رفتم گفتند سلام آقاي اميركبير. بگذاريد كمي از قالب اميركبير بيرون بيايم (ميخندد).
جواد اردكاني (كارگردان) را تا چه حد ميشناختيد؟
از نزديك ايشان را نديده بودم و شناخت چنداني نداشتم، اما در طول كار بسيار كارگردان صبور و بااخلاقي بودند. تحمل زيادي در كار به خرج ميدادند كه قابل تقدير بود. ضمن اين كه به نظرم كارگرداني است كه به كارش علاقه دارد و با هدف جلو ميرود.
مشكل بزرگي كه اين سريال دارد، اين است كه شخصيتهاي آن چندان قابل باور نيستند. براي مثال سيمين بيش از اندازه به خانم حبيبي اعتماد دارد. در صورتي كه هيچ كس آنقدر به يك نفر اعتماد نميكند.
در مقدمه به اين موضوع اشاره شد. اگر شما هم جاي سيمين بوديد همين كار را ميكرديد. سيمين صادقانه به سمت خانم حبيبي آمد. به نظرم اتفاقا خيلي خوب زمينه اين آشنايي چيده شده است. ولي در كل در ادامه علت اين روابط را متوجه خواهيد شد.
زماني كه بحث انرژي اتمي در ايران باب شد، عكسالعملهاي متفاوتي نسبت به اين مساله صورت گرفت. ارتباط مخاطب با اين كار چقدر دغدغه شما بود؟
بسيار زياد وقتي فيلمنامه را خواندم و ديدم كه موضوع اصلياش در ارتباط با انرژي اتمي است با ترديد جلو رفتم. ولي بعد ديدم كه يك برداشت واقعي كرده است و اصلا كار را به حاشيه نبرده است. توليد اتم براي استفاده از انرژي هنوز هم برقرار است و همچنان غربيها ميخواهند از اقدام درست ايران جلوگيري كنند. بنابراين اين موضوع همچنان داغ است. به هر حال اميدوارم مخاطب با پيگيري بتواند با اين كار ارتباط برقرار كند.
اما اين سريال در جذب مخاطب موفق نبود.
درسته. به نظرم دو دليل عمده دارد. يكي زمان پخش و ديگري تغيير نام اين كار. تا شب آخر اسم اين كار فتانه بود. ولي وقتي روي آنتن رفت، به يكباره شد آينههاي نشكن. خيليها با من تماس گرفتند كه موضوع چيست؟ و من هم ميگفتم باور كنيد من توي اينكار بازي كردم. چون كار را به اسم فتانه ميشناختم. حتي در شبكههاي سحر هم به اسم فتانه پخش و تبليغ شد. به هر حال اين مساله اشتباه بزرگي بود كه رخ داد.
دليل اين تغيير اسم چه بود؟
مدير شبكه دو به خود من گفتند: من از ماهها پيش به توليد كنندگان اين كارگفته بودم اين اسم مناسب نيست. چون فتانه اسم زن است و فتنهگريها در اين كار توسط من كه مدير اين گروه بودم صورت ميگيرد. بنابراين انتخاب اين اسم درست نبود.
درهر صورت آينههاي نشكن هم انتخاب خوبي نيست.
بله، قبول دارم. من كه منظور از اين اسم را متوجه نشدم. هر كس كه متوجه شده به من بگويد. درخصوص پخش اين سريال هم بايد بگويم كه بعد از ماه رمضان يك هفته هر شب پخش شد و اصلا اين سريال دچار چندگانگي در پخش شد. جوري كه در نظر مردم، اين آينه شكست و از بين رفت.
اين سريال در پرونده هنري شما چه جايگاهي دارد؟
نظر مخاطب روي اين مساله تاثير زيادي دارد، اما اين كار را هم مانند كارهاي گذشتهام انتخاب و بازي كردم.
از آخرين نقشتان، محمدعلي فروغي بگوييد.
اين نقش، يكي از نقشهاي پيچيدهاي است كه تا به حال بازي كردهام. شخصيتي است كه هم بعد سياسي دارد و هم بعد فرهنگي. در زمان احمدشاه و اوايل پهلويها حرف اول را ميزده است. او تدوين كننده گلستان سعدي نيز بوده است و همينطور تنظيم كننده شاهنامه؛ اما در عين حال يك رجل سياسي هم بوده است. به هر حال شخصيت جذابي داشت.
كدام نقش تاريخي را دوست داريد بازي كنيد؟
خيلي دوست دارم نقش ستارخان را بازي كنم. ولي متاسفانه تا به حال پيش نيامده و دائم عقب افتاده است. ضمن اين كه فكر ميكنم بازي در اين نقش ديگر به سن و سال من نميخورد.
محبوبه رياستي
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]