تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806973245




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غواصى در جويبار علم و دين


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: جان پالكينگرن (John Polkinghorne) يكى از بزرگترين انديشمندان و نويسندگان حال حاضر جهان در حوزه علم و دين محسوب مى شود. او دانشمندى در مقياس جهانى است كه جامه رسمى روحانى بر تن دارد. يكى از دو شخصيتى است كه در دهه هشتاد به عضويت انجمن سلطنتى بريتانيا (FRS) درآمده و عنوان افتخارى سر (KBE) به وى اعطا شده است. در مارس ۲۰۰۲ جايزه معروف تمپلتن (Templeton) را كه به مؤثرترين تحقيقات درباره تعامل سازنده و مثبت ميان علم و دين تعلق مى گيرد دريافت كرد. در باب زندگى و دوره هاى علمى او نيز در نهايت اختصار مى توان گفت: در ۱۹۳۰ در انگلستان به دنيا آمد. پس از تحصيلات اوليه، دوره تحصيل فيزيك اش را در كالج ترينيتى كمبريج آغاز كرد. او در آنجا زير نظر پل ديراك (فيزيكدان انگليسى كه به جهت كارهايش در بسط نظريه هايزنبرگ در مكانيك كوانتوم در سال ۱۹۳۳ به همراه شرودينگر برنده جايزه نوبل فيزيك شد) تحصيل كرد و در ۱۹۵۵ دكترا گرفت. رشته تخصصى او فيزيك ذرات بود. در همين سال ها هم اشتغال داشت مثلاً در ۱۹۵۶ در دانشگاه ادينبورگ به تدريس فيزيك رياضى مشغول شد. در ۱۹۷۴ به عضويت انجمن سلطنتى درآمد و جايزه علمى معتبرى از دانشگاه كمبريج دريافت داشت. طى اين دوره مقالات و كتاب هاى متعددى هم به چاپ رسانيد از جمله كتاب هاى The Analytic s-matrixi (۱۹۶۶) و Models of High Energy processes (۱۹۸۰).


در سال ۱۹۷۹ از استادى و تدريس دانشگاه استعفا داد و براى مطالعه رسمى و پيگير در مذهب آنگليكن (Anglican) مسيحيت، وارد Westcott House شد. در ۱۹۸۱ رسماً به كسوت كشيشى درآمد. او در اين مقام نيز در كمبريج (۸۲-۱۹۸۱) و بريستول (۸۴-۱۹۸۲) و چند مركز ديگر خدمت كرد و به مدارج بالاترى هم رسيد. در ۱۹۸۹ به رياست كويين كالج كمبريج منصوب شد و تا سال ۱۹۹۶ كه بازنشسته شد در اين مقام ماند. در سال ۱۹۹۷ نيز به لقب مهم «سر »مفتخر شد.در طول اين سال ها به تأليف كتاب هايى در مورد هماهنگى ميان علم و دين ادامه داد كه حاصل آنها كتاب هايى بود مانند «نحوه وجود جهان»، «يك جهان، علم و خلقت» و «علم و مشيت الهى»، پالكينگرن همچنين در سال ۲۰۰۲ «انجمن بين المللى علم و دين» را تأسيس كرد. او در ۱۹۹۴ از دانشگاه كنت و در ۱۹۹۹ از دانشگاه دارم (Durham) دكتراى افتخارى در الهيات و در ۱۹۹۴ از دانشگاه اكستر و در ۱۹۹۵ از دانشگاه لستر و در سال ۲۰۰۳ هم از دانشگاه ماركت دكتراى افتخارى علوم گرفت. پالكينگرن افزون برا ين، عضو مراكز و انجمن هاى علمى و مذهبى متعددى است و جايزه هاى متعددى به جهت فعاليت هاى مؤثرش در عرصه علم و دين دريافت داشته است. آنچه در پى مى آيد روزنه اى است به آرا و انديشه هاى وى كه بر پايه دو نوشته او راجع به نقش دين در عصر حاضر در تعامل با علم و فعل خداوند در جهان و نيز يكى از مصاحبه هاى علمى اش تنظيم شده است. تاكنون هيچ يك از مقالات و كتاب هاى پالكينگرن به فارسى ترجمه و منتشر نشده است.





دو جويبار:


به عقيده جان پالكينگرن علم و دين «معطوف به كندوكاو و تحقيق درباره وجوه متفاوت تجربيات انسان هستند: در يك مواجهه غيرشخصى ما با عالم طبيعت - كه فراتر از آنيم - و در ديگرى مواجهه شخصى مان با وجودى كه فراتر از ماست. اين دو، روش هاى متفاوتى هم به كار مى برند: در يكى شيوه آزمايشى و مشاهده گرايانه و تجربى محور كار است و در ديگرى پايبندى و اعتماد به باور و مسؤوليتى كه در بن همه مواجهه هاى شخصى قرار دارد خواه اين مواجهه ميان خودمان باشد يا ميان ما و وجود خداوند.


علم و دين پرسش هاى مختلفى هم طرح مى كنند. يكى مى پرسد چگونه وقايع و رويدادهاى طبيعت رخ مى دهند و در چه روند و فرايندى؟ و ديگرى سؤال مى كند كه چرا وقايع طبيعت رخ مى دهند و با چه هدف و مقصدى؟» پالكينگرن معتقد است كه اگرچه اينها دو دسته سؤال مختلف است، راه هايى كه در پاسخ گفتن به آنها در پيش مى گيريم گواه بر نوعى ارتباط و پيوند نزديك ميان پاسخ هاى آنهاست. او يكى از ويژگى هاى تفكر علمى را ميل به تركيب و وحدت مى داند اينكه انسان تا سر حد امكان به فهم و شناختى وحدت يافته از عالم طبيعت برسد: «ما مى خواهيم حتى الامكان به شناخت وحدت يافته و يكپارچه اى برسيم. اين محرك و انگيزه اى است كه در عمق فعاليت هاى كنونى ام در رشته تخصصى ديرينه ام يعنى فيزيك ذرات (Particle physics) نهفته است، محركى براى يافتن يك نظريه وحدت يافته عظيم.» پالكينگرن تصريح مى كند كه اصولاً دانشمندان در پى آنند كه به شناخت يكپارچه اى از جهان دست يابند و در ادامه مى افزايد: «الهيات محرك و انگيزه اى است براى نيل به عميق ترين و جامع ترين شناختى كه از مواجهه مان با واقعيت حاصل مى شود.» به عقيده اين دانشمند فيزيك ذرات بنيادين، براى رسيدن به نظريه اى جامع، اساساً دو راهبرد ممكن وجود دارد: «براى دست يافتن به تبيينى تام و تمام نمى توان از هيچ شروع كرد. هر تبيين و توصيفى بر مفروضات مبهم يا ناشناخته اى مبتنى است. از عدم هيچ چيز به دست نمى آيد. اين قضيه از لحاظ عقلى و نظرى درست است و بنابراين هر نظريه اى راجع به جهان مفروضات اساسى خودش را دارد كه مابقى شناخت مبتنى بر آنهاست.» به عقيده پالكينگرن در اينجا اساساً دو طرز عمل و راهبرد وجود دارد: نخست آنكه شخص واقعيت فاقد شعور عالم فيزيكى يا طبيعت را نقطه شروع كار خويش سازد. «اين همان شيوه اى است كه ديويد هيوم اتخاذ كرد... راهبرد دوم اين است كه شخص واقعيت وجودى خدا را نقطه آغاز كار خويش قرار دهد. به عبارت ديگر جستجوگر در اينجا به اراده يك عامل و قصد يك خالق متوسل مى شود و آن را نقطه آغاز و اساسى تبيين ناشده براى فهم و شناخت جهان مى سازد. رهيافت اول را الحاد در پيش مى گيرد و رهيافت و راهبرد دوم را خداباورى.» پالكينگرن جانب رهيافت دوم را مى گيرد و به تأكيد مى گويد كه اگر ما بخواهيم به شناختى تا حد امكان، جامع و يكپارچه دست يابيم، به ديدگاه و نظريه اى راجع به اشياء و رويدادها مى رسيم كه در آن اعتقاد به خداوند جايگاه ويژه اى دارد.


پالكينگرن مى گويد: اگر ما كارمان را با واقعيت فاقد شعور عالم فيزيكى آغاز كنيم، درمى يابيم كه لااقل بخشى از عالم فيزيكى يا طبيعت را مى توان با قوانين علم تشريح و توصيف كرد. او در ادامه، اضافه مى كند كه اگر اين نقطه شروع، كاملاً رسا و رضايت بخش باشد، عقلاً احساس خرسندى نسبت به آن قوانين خواهيم داشت و آنها را تكيه گاهى مطمئن از لحاظ عقلى مى يابيم، تكيه گاه و بنيانى كه بقيه شناختمان را مى توان بر پايه آن شكل دهيم. پالكينگرن در اينجا تصريح مى كند كه: «اگر قوانين طبيعت را آنگونه كه در علم تشريح شده است، جدى بگيريم و مهم بشماريم و اگر با دقت به آنها بنگريم، متوجه خواهيم شد كه آنها از لحاظ عقلى و نظرى به تنهايى رضايت بخش نيستند. آنها تبيين هايى كامل نيستند، كاملاً خرسندكننده نيستند و بنيان طبيعى بى خدشه و خللى براى افكار و اعتقاداتمان به حساب نمى آيند. به نظر مى رسد كه آنها ويژگى مشخصى دارند و عملاً به چيزى فراتر از خود دلالت و اشاره مى كنند. به بيان ديگر، از دل شناخت علمى مان از جهان پرسش هايى برمى خيزد كه به نظر مى رسد ما را به ماوراى علم هدايت مى كنند، به مرتبه اى عميق تر از عقلانيت.»


پالكينگرن براى تأييد و اثبات نظرگاه خود، در اينجا دو مثال مى زند: مثال اول، واقعيتى مربوط به عالم طبيعت است و در واقع، واقعيتى كه علم را ممكن و ميسر مى سازد: «ما بيشتر وقت ها اين موضوع را مفروض و مسلم مى گيريم، اما اگر كمى تأمل و درنگ كنيم درمى يابيم كه اين، واقعيتى نيست كه بايد آن را بدون تأمل و انديشه بيشتر به سادگى بپذيريم. شكل ساده قضيه اين است كه ما طبيعت و جهان فيزيكى را مى توانيم بشناسيم و آن را معقول و تبيين پذير بيابيم. به علاوه اين رياضيات است كه كليدى براى فهم و شناخت اساسى ساختار عالم طبيعت در اختيارمان مى گذارد. رياضيات يك تكنيك و فن كارآمد و عملى در فيزيك نظرى است، تكنيك و فنى كه ارزش خود را در طول تاريخ بارها و بارها ثابت كرده است.»


پالكينگرن به نقش رياضيات در فيزيك نظرى و به «زيبايى» آن اشاره مى كند و مى گويد: «رياضيات تبيين و توضيح آزاد ذهن انسان است.» و اين عقيده را ابراز مى دارد كه برخى از زيباترين الگوهايى كه رياضيات ترسيم كرده، عملاً در ساختار عالم فيزيكى پيرامون ما نيز يافت مى شود. «به عبارت ديگر رابطه اى ژرف ميان عقل درونى (يعنى عقلانيت اذهان ما - و در اين مورد رياضيات) و عقل بيرونى (نظام و ساختار عقلانى عالم فيزيكى يا طبيعى پيرامون ما) وجود دارد. اين دو، مثل يك جفت دستكش برهم منطبق مى شوند.» پالكينگرن از اين موضوع به ظاهر ساده احساس حيرت و شگفتى مى كند و ضمن اشاره به اين سخن مشهور انيشتين كه «يگانه امر غيرقابل فهم در مورد عالم، اين است كه عالم قابل فهم است» مى پرسد كه چرا ذهن هاى ما چنين كامل شكل گرفته كه مى تواند عميق ترين الگوهاى مربوط به ساختار جهان اطرافمان را درك كند و بشناسد؟


در ادامه مى گويد: در اين قبيل موضوعات مى توان انتخاب هاى مختلف كرد. يك راه اين است كه شانه هايت را بالا بيندازى و بگويى: «خب واقعيت همينه و خوش به حال كسانى كه رياضيات مى دونن.»


پالكينگرن مى گويد: به عنوان يك دانشمند يعنى كسى كه در پى فهم و شناخت است، اين نوع پاسخ كه از سر تنبلى فكرى است، قابل قبول نيست. مى گويد: «مى خواهم اين سؤالى را كه فيزيكدان نظرى مشهورى به نام يوجين ويگنر كرده بود مطرح كنم كه چطور مى شود رياضيات تا اين حد در فهم و شناخت عالم طبيعت مؤثر و كارا باشد؟ شايد كسى در پاسخ بگويد: جواب ساده اى دارد. زيست شناسى تحولى مى تواند اين موضوع را توضيح دهد.» اگر ذهن هاى ما با دنياى اطرافمان سازگار نبود، نمى توانستيم در عالم تنازع بقا به حيات خود ادامه دهيم.» پالكينگرن اين قضيه را تصديق مى كند، اما مى افزايد كه اين فقط تا نقطه اى، درست است. در واقع اين حكم در مورد تجربه هايمان از دنياى يوميه و روزمره متعارف صادق است. آنجا كه ما به صورت معمول در برابر رويدادهاى روزمره عكس العمل نشان مى دهيم و همين طور در مورد تفكر رياضى مان راجع به جهان.


پالكينگرن سپس تصريح مى كند كه «اما وقتى در مورد قدرت رياضيات در شناختن عالم فيزيكى سخن مى گويم، مقصودم صرفاً سخن گفتن راجع به دنياى روزمره نيست. بلكه فى المثل از دنياى شهودى و غيرقابل تصور كوانتوم سخن مى گويم. اين، دنيايى است كه نمى توانيم آن را تصوير و تجسم كنيم، توانايى مان در شناختن آن ناچيز است و براى آن هم كه آن را بشناسيم نياز به رياضياتى در حدى بسيار (پيشرفته و) انتزاعى داريم.» او سپس به پل ديراك (فيزيكدان انگليسى ۱۹۰۲ - ۱۹۸۴) و انيشتين اشاره مى كند و مى گويد نمى توان باور كرد كه مثلاً توانايى ديراك در ابداع نظريه ميدانى كوانتوم يا توانايى انيشتين در ارائه نظريه نسبيت عام، نتيجه پيشرفت زيستى اى باشد كه از اجدادمان كه پيوسته مى كوشيدند از خشم طبيعت در امان بمانند، شروع شده است. پالكينگرن در ادامه مى گويد موضوع عميق تر و رمزآميزتر از اينهاست. او در اينجا اين سؤال مهم را مطرح مى كند كه «چرا عقل درونى (reason within) و عقل بيرونى (reason without) در عميق ترين مرتبه با يكديگر هماهنگ هستند؟» او در اين نقطه به طور مشخص به نقش تفكر دينى و الهيات اشاره مى كند و مى گويد كه «به ديد من اعتقاد دينى تبيين و توضيحى يكسره عقلانى و كاملاً رضايت بخش از اين موضوع به دست مى دهد. عقيده دينى مى گويد كه عقل درونى و عقل بيرونى سرچشمه مشتركى دارند. هر دوى آنها در مرتبه ژرف تر عقلانيت كه عقل خالق است سرچشمه مشتركى دارند. خالقى كه اراده و مشيت اش بنيان هم تجربه هاى ذهنى و روحى و هم تجربه هاى فيزيكى و جسمانى است. « اين در نزد من اشاره اى است به قدرت الهيات در جواب دادن به يك پرسش يعنى پرسش راجع به معقول بودن جهان، پرسشى كه از قدرت علم در پاسخگويى به مسائل فراتر مى رود. به ياد داشته باشيد كه علم معقول بودن جهان را صرفاً مفروض مى گيرد. الهيات مى تواند اين واقعيت مهم را برگيرد و آن را به شكلى عميق قابل فهم سازد و توضيح دهد.» حاصل آنكه معقول و تبيين پذير بودن جهان، بنيان كار علمى است و علم بدون تكيه بر اين پيش فرض اساسى و بنيادين آغاز نمى شود و چون بخواهيم خود اين بنيان را به خوبى درك كنيم از قلمرو علم فراتر مى رويم و به عرصه الهيات و دين كه از حضور خالقى باعلم مطلق سخن مى گويند گام مى نهيم.


گفته شد كه جان پالكينگرن در تأييد و تشريح ديدگاه خود دو مثال مطرح مى كند. مثال اول او در مورد معقول بودن عالم طبيعت و مفروض گرفتن اين اصل بنيادين توسط علم بود. مثال دوم پالكينگرن در مورد سير جهان از سادگى به پيچيدگى و شكوفايى است. او در اين باره چنين مى گويد: «دنيايى كه چنين ساده شكل گرفت در سير تاريخ تحولى خود بسيار بسيار غنى و پيچيده شده است و انسان، جالب توجه ترين نتيجه اى است كه از سير و سرگذشت جهان مى شناسيم. ما پيچيده ترين سيستم هاى طبيعى اى هستيم كه در تبيين ها و توصيفاتمان از جهان با آنها روبرو شده ايم. پس تاريخ عالم به طرز شگفت انگيزى ثمر بخش بوده است...» پالكينگرن پس از شرح علمى مفصلى كه در اينجا مجال پرداختن به آنها نيست مى گويد: «در مواجهه با سير و تحول ثمربخش جهان كه تبيين هاى علمى، تصويرى از آن به دست مى دهند مى توان باز هم به سادگى شانه بالا انداخت و گفت: «خب اين همان چيزى است كه هست. واقعيت وجود ما نيز همين است كه هست.» به نظر نمى رسد اين، طرز تلقى چندان معقولى باشد.» او در ادامه از يكى از دوستانش به نام جان لزلى نام مى برد كه راجع به مسائل فلسفى مطلب مى نويسد و از آنجايى كه مخاطبانش عامه مردم هستند از شيوه داستانى استفاده مى كند. پالكينگرن براى بيان ساده تر ديدگاه خود يكى از اين داستان ها را باز مى گويد: شما محكوم به اعدام شده ايد چشمانتان را نوارپيچ مى كنند و شما را محكم به يك ستون مى بندند. آن سو، دوازده تيرانداز حرفه اى و تيزبين مأمور مى شوند كه به قلب شما نشانه بگيرند و به سوى تان تيراندازى كنند، ماشه ها را مى كشند و به طرفتان شليك مى كنند، اما شما هنوز زنده ايد! چه كار مى كنيد؟ آيا شانه هايتان را بالا مى اندازيد و مى گوييد: «خب همينه كه هست. هيچ نيازى به تبيين و توضيح اين واقعه نيست. اين چيزى است كه اتفاق افتاده.» پالكينگرن سخن دوستش لزلى را درست مى داند و مى گويد حق با لزلى است كه مى گويد مطمئناً اين جواب عاقلانه اى نيست. او معتقد است كه ما در مورد اين حادثه شگفت انگيز دو تبيين و توضيح عقلى، بيشتر نداريم. تبيين اول اين است كه بگوييم اعدام هاى بسيار بسيار زيادى امروز صورت گرفت. اين هم يكى از آنها بود و دست بر قضا اعدامى بود كه همه تيرهاى واقعى به خطا رفت. اين يك تبيين عقلى است. تبيين و توضيح دوم هم اين است كه بگوييم آن تيراندازان تردست طرف شما را گرفتند و به عمد تيرهايشان را به خطا زدند. به عبارت ديگر قصدى در كار بود كه شما از آن بى خبر بوديد. پالكينگرن از اينجا به موضوع سير پيچيده و ثمربخش عالم برمى گردد و مى گويد در اينجا هم يك تبيين اين است كه گفته شود جهان هاى متفاوت بسيارى وجود دارد، با قوانين و شرايط فيزيكى مختلف كه از قضا بنابر صدفه و اتفاق، يكى از آنها قوانين و شرايطى شده است كه بر اين جهان حاكم است. او مى افزايد اين، يك تبيين ممكن است كه «تبيين يا تفسير عوالم متعدد» خوانده مى شود.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن