تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812668365




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برآمدنِ شکلهای جدید نگارش در ادبیات معاصر فارسی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: برگرفته از: مقالات نقد و بررسی ادبیات معاصر / به كوشش عباسعلي وفايي

چکیده : رمان، داستان كوتاه و شعر نو در زمرة ژانرها و شيوههايي از نگارش متن هستند كه حدوداً از اواخر دورة قاجاريه و اوايل انقلاب مشروطيت، آرام، آرام به ادبيات نوين فارسي راه يافتند و امروز جزو پرطرفدارترين توليدات ادبياند. در تحقيقات ادبي راجع به ادبيات معاصر، معمولاً جنبههاي فرهنگي و گفتماني ظهور اين ژانرها به پسزمينه رانده و درعوض، تاريخنگاري درخصوص زمان نوشته شدن نخستين نمونهها يا اطلاعات زندگينامهاي دربارة پديدآورندگان اين متون برجسته ميشود. در مقالة حاضر، رهيافتي بديل براي بررسي نحوة برآمدن شكلهاي جديد نگارش در ادبيات معاصر اتخاذ شده است؛ بدينترتيب كه زمينههاي اجتماعي و گفتماني پيدايش ادبيات نوگرا در كانون توجه قرار داده مي¬شود تا دلايل ورود ژانرهاي نو يا علل پرورانده شدن مضامين بيسابقه در ادبيات فارسي بررسي شود؛ در بخش بعدي، يكي از متأخرترين قالبهاي نگارش متون روايي در زمان حاضر (وبلاگ) از همين منظر مورد بررسي قرار ميگيرد و استدلال ميشود كه وبلاگنويسي شكلي پسامدرن از نگارش متون منثور روايي است.
كليدواژهها: ادبيات معاصر، شعرنو، رمان، تحليل گفتماني، وبلاگنويسي.

مقدمه
این پرسش که «انواع ادبیِ جدید به چه دلیل در برهة زمانی خاصی ظهور میکنند؟»، در حوزة مباحث نظریه و نقد ادبی، درخصوص ژانرهای مختلفی مطرح شده است و نظریهپردازان ادبیات کوشیدهاند از منظرهای گوناگون به آن پاسخ دهند؛ برای مثال، یکی از موضوعاتی که در پژوهشهای مربوط به رمان مکرراً مطرح شده، این بوده است که بهراستی چرا رمان در انگلستانِ قرن هجدهم ظهور کرد و به چه دلیل ميتوانيم دانیل دفو (Daniel Defoe) و ساموئل ریچاردسن (Samuel Richardson ) و هنری فیلدینگ (Henry Fielding) را پیشگامانِ این ژانر نو محسوب کنیم؟ ایان وات (Ian Watt) در کتاب تأثیرگذارِ خود، طلوع رمان، این سؤال را چنین پاسخ میدهد که:
«همنسل بودنِ این سه رماننویس احتمالاً برحسب تصادف صِرف نبوده است؛ علاوهبر نبوغِ آنها، اوضاع مساعد آن روزگار نیز در پیدایش این نوع ادبی بدیع ـ یعنی رمان ـ دخیل بود.»1
او در ادامه استدلال میکند که اندیشههای فلسفی قرن هجدهم و نیز تحولات اقتصادی و اجتماعی آن دوره، درمجموع زمینة مناسبی برای پیدایش ادراک جدیدی از زمان و مکان و خاصبودگیِ شخصیت در اذهان نویسندگان بهوجود آورد و درنتیجه، رمان (که معادلش به زبان انگلیسی novel و بهمعنای «نو» یا «بدیع» است) بهمنزلة ژانری نو در ادبیات داستانی امکان ظهور پیدا کرد. نکتة مهم در استدلالهای وات، ارتباط تنگاتنگی است که او بین پیدایش شیوهها و گونههای نو در نگارش داستان، با تحولات اجتماعی و فرهنگی برقرار میکند. در هر دورهای، به تأسی از تحولات فرهنگی، شکلها یا قالبهای بیسابقهای از نگارشِ متن ظهور میکنند. این موضوع نه فقط دربارة ادبیات داستانی، بلکه درمورد ادبیات غیرداستانی هم مصداق دارد؛ برای مثال، قالب نگارشیِ موسوم به «مقاله» از اواخر قرن هفدهم در غرب رواج یافت و در سدة هجدهم به اوج شکوفایی رسید؛ یعنی حدوداً از همان زمانی که با پیش¬رفتهای علمی و سپس تأکید فیلسوفان خِرَدگرای عصر روشنگری بر عقلانیت، نیاز به استدلال و احتجاجِ منثور بیش از پیش احساس میشد. در این شکل از نگارش (مقاله)، نویسنده میکوشد تا برنهادی (تزی) را از راه اقامة برهان و با توسل به راهبردهای بلاغی و منطقی، ازقبیل قیاس، استنتاج، تباین و استقراء، با نثری تا حد ممکن عینی، بهاثبات برساند. مقالهنویس بزرگی که با نوشتههایش به رونق یافتن این ژانر کمک شایانی کرد، جوزف اَدیسنِ (Joseph Addison) انگلیسی بود که گرچه شعر و نمایشنامه هم مینوشت، شهرت خود را اساساً مدیون مقالههای بیبدیلش است. همانگونه که حبیب متذکر میشود، «هدف اَدیسن این بود که مباحث فلسفی و سیاسی و ادبی را برای طبقات متوسطِ جامعه قابلفهم کند»؛ نگارش مقاله برای اَدیسن و سایر مقالهنویسان آن دوران، «کاوشی شورانگیز و طنزآمیز برای یافتن حقیقتِ امور بود؛ کاوشی که هدف غایی آن عبارت بود از روشنگریِ اخلاقیِ خوانندگان.»2 پیداست که ظهور این قالبِ نگارش، منعکسکنندة گرایشهای اندیشمندانِ همان عصر، به هنجارهای خِرَدبنياد و رسیدن به باورهای جهانشمول بود؛ این رویکرد (مرتبط دانستن شکلهای نگارش نو با زمینهای فرهنگی) چارچوب مناسبی برای بررسی ادبیات معاصر فارسی و ظهور قالبهای جدیدِ نگارش بهدست میدهد. هدف مقالة حاضر، بهکارگیریِ همین رویکرد بـرای ارائة تبیینی از چگونگی برآمدن ادبیات داستانی و شعر نو در ادبیات نوین فارسی و نیز توجه بيشتر به یکی از متأخرترین قالبهای نگارش متون روایی است که شاید چون درحالحاضر ما خود در بحبوحة شکلگیریِ آن قرار داریم، از اهمیت یا جایگاه آن در ادبیات معاصر غافل باشیم؛ اما پیش از پرداختن به زمینههای گفتمانیِ ادبیات نوین فارسی و قالب جدیدی از نثرنویسی ـ که در زمان ما درحال نضج گرفتن است ـ شاید ذکر نکتهای درخصوص اصطلاح «ادبیات معاصر» خالی از فایده نباشد. معمولاً آثاری را که از حدود دورة انقلاب مشروطه به این سو نوشته شدهاند، در زمرة «ادبیات معاصر» محسوب میکنند؛ حال آنکه شاید بهتر باشد این تعبیر را بهطور خاص، به آثاری اطلاق کنیم که در زمان خودِ ما خلق و منتشر میشوند. در فرهنگ بزرگ سخن، ذیل مدخل «معاصر» این معانی ذکر شدهاند: «همعصر، همزمان، مربوط به دورة حاضر، امروزی.»3 با درنظر گرفتن این معانی، چندان مناسب بهنظر نمیرسد که اشعار یا متون منثوری را که یک قرن پیش (در دورة مشروطه) نوشته شدهاند، مصداق «ادبیات معاصر» به¬شمار آوریم. برای تمايز بین ادبیات کهن و ادبیات نوشتهشده از زمان انقلاب مشروطیت، میتوان ترکیب «ادبیات نوین» را بهکار بُرد. درواقع، «ادبیات معاصر» را باید منحصر به متونی دانست که کمابیش در زمانة خودِ ما نوشته میشوند. اگر به پیروی از عرف جامعهشناسان، هر 30 سال را محدودة زمانیِ یک نسل بدانیم، آنگاه میتوان بهطور دقیق گفت که صرفاً آثار منتشرشده در سه دهة اخیر در قلمرو خاص ادبیات معاصر میگنجند.
بحث و بررسی
در دورهای از ادبیات فارسی که آن را تسامحاً «معاصر» مینامیم، نثر منزلتی را در فرهنگ و ادبیات ما کسب کرد که در دورههای قبل، ازآنِ شعر بود. بخش اعظم ادبیات کهن ما به شعر نوشته شده است و درواقع، نثر در دورههای گذشته بیشتر برای نگارش متون غیرادبی بهکار میرفت؛ مثلاً برای نوشتن تاریخ یا سفرنامه یا رسالههای فلسفی و عرفانی. وقوع دو رویداد مهمِ همزمان با انقلاب مشروطه، زمینة مناسبی برای این تحول در جایگاه شعر و نثر ایفا کرد: 1. پیدایش مطبوعات آزاد؛ 2. ترجمة ادبیات منثور اروپا4.
توزیع جراید آزاد که غالباً در خارج از مرزهای ایران منتشر میشدند، به ترویج ایدههای نو در جامعة ایران کمک شایانی کرد. نویسندگان این نشریات بيشتر افرادی روشنفکر و برخوردار از آگاهیهای روزآمد بودند و اندیشههای نوگرایانه و نیز سبک و سیاق زندگیِ مردمِ جوامعِ دیگر را ازطریق مقالاتشان در بین هموطنان خویش اشاعه میدادند5. مطبوعات نه¬فقط نقش بهسزایی در شکلگیری اندیشههای بنیادینِ مشروطهخواهی ایفا کردند؛ بلکه سمتوسویی جدید به ادبیات ایران دادند؛ چندانکه کریستف بالایی در کتاب پیدایش رمان فارسی، مؤکداً متذکر میشود که «پیدایش ادبیات نوین فارسی مستقیماً به دو پدیدة مطبوعات و صنعت چاپ وابسته است.»6 انتشار مطبوعات آزاد پس از انقلاب مشروطه، باعث شد تا نثر برای اهدافی جدید و متناسب با مقتضیات جدید بهکار گرفته شود؛ در این روزنامهها و مجلات، نثر نه برای تبیین یک دستگاه فلسفی یا نگرش عرفانی و نیز نه برای زندگینامهنویسی و بازگوییِ تاریخ، بلکه برای بیان و دفاع از دیدگاههای سیاسی یا برای تشریح شیوهها و روال متناسب با جوامع عصر جدید مورد استفاده قرار گرفت. از آنجا که این موضوعات به تودههای وسیع مردم مربوط میشد و اساساً هدف مقالهنویسان، روشنگری و تهییج مردم عادی بود، نثرِ فخیم پیشامشروطیت جای خود را به زبانی روزمره داد که برای وسیعترین اقشار مردم قابلفهم بود. محمدعلی سپانلو در کتاب نویسندگان پیشرو ایران، روزنامههای اواخر دورة قاجار و اوایل دورة مشروطیت را مجرایی برای «نفوذ افکار و آراء جدید سیاسی» میداند و اشاره میکند که «سرمقالههای روزنامهها... دررابطه با اخبار و اقوال عامّه، نطقهای سیاسی، وعظهای مترقی و شعارهای روز»، درحکم معيارهايي برای ارزیابی مطبوعات بودند و همین «داد و ستد... حاصلش ساده شدن، روشنگر شدن، خطابی شدن و تعلیمی شدنِ مقالات روزنامههای حوزة مشروطیت است.»7 این نکته، شایستة توجه است که بسیاری از شاخصترین نویسندگان و شاعران این دوره (مانند علیاکبر دهخدا، محمدتقی بهار، محمدعلی فروغی، محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی و سعید نفیسی) در جراید قلم میزدند و گاه خود بنیادگذار برخی از نشریات بودند.
یکی از شیوههای جدید نگارش در مطبوعات و ادبیات دورة مشروطه که بهویژه نویسندگانی مانند دهخدا در چرند و پرند، میرزا ملکمخان در رسالة فرقة کجبینان و سیدجمال واعظ اصفهانی در رؤیای صادقه از آن بهره گرفتند، طنز بود. در نثر این نویسندگان، طنز به ابزاری کارآمد برای بیان آلام اجتماعی و نوعی خودآگاهی و بیداری تاریخی تبديل شد. طنزنویسانِ این دوره با نگاهی تیزبینانه به گذشته و ارزیابی انتقادیِ حال، عیبها و نقصانهای جامعة ا







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن