واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: عناصر شكوفايي و نوآوري در آينه ادب فارسي
مقدمه: واژهي نوآوري كلمهاي مركب از نو + آوري است و در فرهنگ معين واژهي به معناي تازه، جديد و از باب دستوري صفت1 و معادل واژهي innovation انگليسي است2 كه در اصطلاح عملياتي شدن و به مرحلهي اجرا درآمدن انديشههاي نو است، ضمن آن كه نوآوري و شكوفايي را مترادف دقت، توجه و تعميق بيشتر و تحول در همه زمينهها نيز دانستهاند. نوآوري پديدهاي است مطابق فطرت و طبيعت انساني و فطري بودن نوآوري و تغيير به اين معنا است كه اولا، تغيير و نوآوري در ذات و طبيعت انسان است و خودبهخود اين حقيقت همواره تحقق مييابد و ثانيا انسان به صورت فطري، نوآوري و شكوفايي را دوست دارد و به دنبال آن است. در واقع نوآوري و شكوفايي يكي از نيازهاي متعالي انسان است و فطرت انساني با نوآوري شكوفا ميگردد و گسترش مييابد و منجر به تعالي و تكامل انسان ميشود. بايد دقت كرد كه نوآوري زماني باعث شكوفايي ميگردد كه مطابق فطرت و برخاسته از آن باشد و قطعا نوآوري كه مطابق فطرت نباشد باعث آسيب رساندن و خاموش شدن آن ميگردد و بالتبع انسان را از تعالي بازميدارد كه در واقع اين همان بدعت است.
براساس سخن خداوند در قرآن كريم كه ميفرمايند: سنتهاي الهي و فطري به هيچ وجه تغييرپذير نيستند و كساني كه به دنبال اين تغييرات و دگرگونيها هستند بدعتگزارند و مورد لعنت خداوند و چون با بدعتهاي خود در مقابل فطرت و سنت الهي قرار گرفته و خداوند را فراموش كردهاند زندگي خود را باختهاند و نوآوراني كه در پي تجديد سنتهاي الهي و فطري هستند و هدف خدايي دارند مشمول ميباشند.
پيامبران الهي اولين نوآوران تاريخ هستند كه در مقابل بدعتهاي بشر در روي زمين ايستادهاند و به عنوان مناديان يكتاپرستي و عدالتخواهي، در مقابل خرافهها قرار گرفتند.
اما نكته مهم اين است كه هر قوم و هر ملتي كه بخواهد ادامهي حيات دهد و به زندگي بهتر و برتر دست يابد، بايد خود دست به تغيير و نوآوري بزند، زيرا نوآوري هم لازمهي حيات است و هم لازمهي برتري.
از ديگر سو، ادبيات گرانقدر ما هم كه ملهم از تعاليم عاليهي اسلام و مبتني بر آيات گرانسنگ قرآن مبين و احاديث ائمه معصومين و مطابق با فطرت پاك انساني است كوشيده است در قالب ابيات منظوم و عبارات منثور، گاه به صورت آشكار و گاه به صورت مستتر، راهكارهايي را جهت زنده نگه داشتن روحيهي شكوفايي و نوآوري در همگان ارائه نمايد. در اين مقال گوتاه مورد بررسي قرار ميگيرد.
تلاش و كوشش مداوم
طبيعي است كه هر ملت براي نوآوري و شكوفايي نيازمند تلاش و كوشش است، زيرا رسيدن به قلههاي رفيع جهاني در سايه تلاش و همت همگاني ميسور است و پذيرفتني نيست كه ملت و جامعهاي بتوانند بدون سعي و تلاش به تكامل برسند. ادبيات ما نيز كه ملهم از تعاليم عاليهي اسلام است با اقتباس و يا تلميح از عبارت قرآن كريم و حديث (بر شما باد تلاش و كوشش) و سفارش مولاي متقيان خطاب به امام مجتبي(ع) كه ميفرمايند: و با ابياتي همچون ابيات زير، همگان را به تلاش و كوشش با هدف دستيابي به مقاصد و اهداف والا فراميخواند:
جهد كنم تا به مقامي رسم
گام نهم پيش و به كاني رسم
به آساني نيايد شادكامي
ز بيرنجي نيايد شادكامي
به آساني نيابي شادكامي
به بيرنجي نيابي نيكنامي
كس بار مشاهدت نچيند
تا تخم مجاهدت نكارد
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فكر معقول بفرما، گل بيخار كجاست
بيمار به سر نميبرد رنج
بيخار نميدمد گلستان
در طلب كوش و مده دامن اميد ز دست
دولتي هست يا بي سر راهي گاهي
به هنگام سيهروزي، علم كن قد مردي را
ز خون سرخفام خود بشوي اين رنگ زردي را
نصيب مردم دانا به جز خون جگر نبود
در آن كشور كه خلقش عادت، هرزهگردي را
بحمدالله كه گرديديم رنجي
در آخر يافتيم اين طور گنجي
به دشواري چنين گنجي توان يافت
بلي كي گنج بيرنجي توان يافت
بهرهوري از علم و دانش
قطعا جوامع در پناه علم و دانش معنا و مفهوم و جايگاه مييابند و علم و دانش جانمايهي تمدن و فرهنگ است و طبيعي است كه يك ملت زماني خواهد توانست به نوآوري و ابتكار دست بزند كه روحيهي علمآموزي در آن جامعه عالي و جايگاه علم و دانش در نزد همگان متعالي باشد. زيرا در سايهسار علم ميتوان، تواناييها و نيازمنديها را شناخت و به دانشآموختگان باور و اعتماد بخشيد و نيروي عزت و اقتدار و شعار را در آنها نهادينه ساخت.
توجه به علم و نيروهاي خودي ميتواند باعث افزايش دستآوردها و پيشرفتها و شكوفايي جامعه گردد، زيرا علم و علمآموزي از بايستهها و لوازم نوآوري است.
دعوت به بهرهوري از علم و دانش موضوع ابيات زير شاعران است كه همان طور كه در بالا ذكر گرديد از وسايل و عناصر شكوفايي و نوآوري است.
علم از بهر چيست اي اوستاد
تا كه گيتي شود به علم آباد
علم بهر خيال بافي نيست
كار دانش بدين گزافي نيست
بايد از علم سود برخيزد
چون درختي كزوثمر خيزد
هر كه از علم بهرهور گردد
مايه راحت بشر گردد
علم آموز آن كه ره بنمايدت
زنگ گمراهي ز دل بزدايدت
كه چون خواني از هر دري اندكي
بسي دانش افزايد از هر يكي
سرمايه ادراك بود جد و طلب
پيرايه اسعاد بود علم و ا دب
بي جد و طلب كسي به مقصد نرسد
بي عقل و ادب بود سعادات عجب
به علم كوش كه از جهل ظلمتش برهي
چو دانش است ره امتياز انساني
مردم ز راه علم شود مردم
نه زين تن مصور ديداري
رهبر جانت در اين تاريك جاي
جوهر علم است و علت جان فزاي
هر كه با علم و دانش است قرين
در جهان نامدار ميباشد
ضمنا بايد افزود از آنجا كه روحيهي نوآوري و ابتكار به طور مستقيم با جواني ارتباط دارد و از آنجا كه جوانان خلاقترند و با داشتن شجاعت، راحتتر به نوآوري دست ميزنند، لذا بايد به علم و فكر و انديشهي آنها بها داد و از انديشههاي آنان در عرصههاي مختلف كشور استفاده و بهرهمند شد.
توكل به خداوند همراه با همت بالا
براي رسيدن به شكوفايي و نوآوري پايبندي به اصول و اخلاقيات از ضروريات است و كشورها و جوامعي كه به جاي اتكال به قدرتهاي پوچ و پوشالي جهان، به خداوند به عنوان مبدا هستي و خالق كل جهان اتكال و به الطاف و عنايات بيكران حق تعالي تمسك و توسل ميجويند، پلههاي شكوفايي را زودتر و در نهايت مباهات طي ميكنند. به عنوان مثال، در دورهاي كه ارزشهاي انساني و الهي لگدكوب بدعتهاي ابرقدرتها شده بود و تمامي جهان در سيطره قدرتهاي جهاني بود، بزرگترين نوآوري بشر در طي صدها سال توسط امام خميني (ره) انجام پذيرفت و بنيان تمام بدعتها را با انقلاب اسلامي به چالش كشيد و با نوآوري و فرياد نو خود شرق و غرب را به چالش گرفت. فريادي كه تجديد سنتها بود و گمشدهي فطرت فريادي كه آرمانهاي اصيل بشريت، يعني خداپرستي، عدالت و اتكال به ذات هستي را زنده كرد.
در ادبيات فارسي ما نيز ارزش اتكال به خداوند و همت والاي انساني در قالب ابيات زير اين سان ذكر شده است.
توكل به خداوند
هر كه سوداي تو دارد چه غم از هر كه جهانش
نگران تو چه انديشه ز بيم دگرانش
از دشمن چه بيم كه با دوست همدمم
وز اهرمن چه باك كه با اسم اعظمم
غم دل با كه بگويم كه مرا ياري هست
جز تو اي روح روان، هيچ مددكاري نيست
همت والا:
ذره را تا نبود همت عالي حافظ
طالب چشمهي خورشيد درخشان نشود
خداي در سر او همتي نهاده بزرگ
وز آسمان و زمين مهمتر و فزونتر از صد راه
اغتنام فرصت و پرهيز از غفلت
براي رسيدن به هدف والا و عالي شكوفايي و نوآوري، حركتهاي عادي و توجه به فرصتهاي گذشته پاسخگو نيست زيرا كه در دنياي امروزي، فرصتسوزي و بيتوجهي به زمانها و تغييرنكردن و بهبود نيافتن مساوي با مرگ و هدم جوامع است و براي شكوفايي و نوآوري نبايد حتي يك روز بدون تغيير سپري شود، زيرا تحول و بهبود و شكوفايي مسابقهاي بدون خط پايان است كه دير زماني است كه شروع شده و ما نيز بايد در اين مسابقه با تمرينات و آمادگي كامل شركت كنيم و قطعا شكوفايي و نوآوري از طريق شانس و اقبال حاصل نميگردد، بلكه بايد براي رسيدن به شكوفايي و نوآوري بنيادين امروزي از فرصتها نهايت بهرهها را برد و از غفلتزدگي پرهيز نمود.
دعوت به استفاده از فرصتها و اجتناب از غفلتزدگي موضوعي است كه در ابيات زير به آنها اشاره شده است.
وقت را غنيمت دان آن قدر كه بتواني
حاصل از حيات اي دل يكدم است تا داني
نگه دار فرصت كه عالم دمي است
دمي پيش دانا به از عالمي است
وصيت همين است جان برادر
كه اوقات ضايع مكن تا تواني
پينوشتها:
1- فرهنگ معين - جلد2 - صفحه 1981
2- 2005oxford Advanced hear nersdietionry oxford university press -
3- قرآن كريم - سوره فاطر - آيه 43
4- غررالحكم و دررالكلم - صفحه 92
5- قرآن كريم - سوره قصص - آيه 83
6- قرآن كريم - سوره نجم - آيه 39
7- نهجالبلاغه - اميرالمومنين عليابنابيطالب - خطبه 230
8- نهجالبلاغه - اميرالمومنين عليابن ابيطالب - نامه 31
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]