واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سينماي سياسي، ياور ديپلماسي! خبرگزاري فارس: چند ماه پيش معاون امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سينماي سياسي را حلقه مفقوده سينماي ايران خواند و بر لزوم تقويت سينماي سياسي در ايران و توليدات آثاري دراين زمينه تأكيد كرد، اما متأسفانه پس از آن ديگر خبري از اين موضوع نشد. چند ماه پيش جواد شمقدري معاون امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سينماي سياسي را حلقه مفقوده سينماي ايران خواند و بر لزوم تقويت سينماي سياسي در ايران و توليدات آثاري دراين زمينه تأكيد نمود، اما متأسفانه پس از آن ديگر خبري از اين موضوع نشد و راهكاري ملموس مبني بر حمايت از توليد چنين فيلمهايي ارائه نشد. در هرحال سينماي سياسي هم در حوزه داخلي و هم در حوزه بينالمللي ميتواند منافع بسياري را براي كشورمان درپي داشته باشد. در حوزه داخلي اين سينما ميتواند با تاباندن نور بر نقاط تاريك و مبهم جامعه و ايجاد حساسيت در مسئولان كشور و مردم، جهت رفع معضلات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي نقش قابلتوجهي ايفا نموده و به روشنگري و شفافيت بپردازد و در جهت امنيت ملي مثمرثمرباشد. درحوزه جهاني كه در اين نوشتار نيز تاكيد بيشتري بر آن خواهيم داشت، سينماي سياسي ميتواند دستاورهاي زيادي را در جهت تأمين منافع ملي حاصل آورد. با نگاهي به سينماي غرب و در رأس آن سينماي هاليوود ميبينيم كه اين سينما سالهاي درازي است كه به عنوان بازوي دستگاه ديپلماسي غرب عمل كرده و به شكلي ظريف و البته آشكار در جهت تامين منافع دول غربي و اروپايي و بهخصوص آمريكا ايفاي نقش نموده است. سينماي سياسي غرب در حوزه بينالملل غالبأ توجيهگر و جاده صاف كن سياستمداران خود بوده است. اگر قرار بوده در برههاي از زمان كشوري در نقطهاي از جهان آماج حملات سياسي و نظامي غرب قرار گيرد، پيش از آن سينماي سياسي غرب با ساخت آثاري سينمايي نسبت به آداب و رسوم, مذهب و فرهنگ آن كشور به سياهنمايي پرداخته و افكار عمومي جهان را براي دخالت قدرتهاي غربي آماده ساخته است. همين سينما گاه با ساخت فيلمهايي سياه در زمينه حقوق بشر در كشورهاي اسلامي يا جهان سوم، زمينه صدور قطعنامههاي مختلف را از سوي سازمانهاي مختلف بر عليه آن كشور فراهم ساخته است. با اين حال سينماي ايران عليرغم تمام نقاط ضعفي كه در جهان غرب وجود دارد و هركدام از آنها ميتواند دستمايه ساخت آثاري متعدد باشند، اما هنوز نتوانسته به ساخت آثاري تأثيرگذار و روشنگر در اين باب بپردازد و پرده از تناقضات و دسيسههاي جهان غرب كنار زند. با اين كه در سي سال گذشته توطئهها و اقدامات متعددي از سوي بلوك شرق و غرب بر عليه جمهوري اسلامي ايران به اجرا درآمده، اما اثري سينمايي كه بتواند اين توطئهها را به شكلي درست و تأثيرگذار به تصوير كشيده و به جهانيان عرضه نمايد، توليد نشده است؛ حال آن كه بخشي از وظيفه سينماي سياسي اين است كه نسبت به هجمههاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي دشمن، از منظر هنر و تصوير موضع گرفته و به آگاهسازي افكارعمومي در سطح جهان بپردازد. بهطور مثال سالهاي مديدي است كه شاهد سقوط مكرر هواپيماهاي مسافربري در كشورمان و كشته شدن هزاران زن و مرد و كودك بيگناه هستيم، در كنارعوامل مختلفي كه به اين سقوطهاي مرگبار ميانجامد، يكي نيز به تحريمهاي آمريكا عليه كشورمان برميگردد، آيا اگر ما يك سينماي سياسي قوي داشتيم و ابعاد اين فاجعه را به شكلي دراماتيك تبيين نموده و عواطف ملتها را نسبت به اين موضوع بهدرستي بر ميانگختيم، خود عاملي براي پرده برداشتن از ادعاهاي دروغين حقوق بشر كاخ سفيد و در نتيجه فشار افكارعمومي جهان به سردمداران غرب و درنهايت حتي زمينهسازي براي لغوبخشي از اين تحريمها نبود؟ بيشك سينماگران ايراني در صورت حمايت متوليان فرهنگي و سينمايي كشور و روشن بودن سياستها، نه تنها ميتوانند در برابر هجمههاي سينمايي غرب موضع گرفته و به دفاع برخيزند، بلكه خواهند توانست حتي فراتر از آن، در حالتي هجومي به نقد عملكرد سياست داخلي و آداب و رسوم غلط كشورهاي غربي پرداخته و آنها را در موضع انفعال قرار دهند. از سويي با توجه به اين كه دستگاه ديپلماسي در مواردي به لحاظ ملاحضات ديپلماتيك نميتواند بعضي مسائل را پيرامون بعضي دولتها و كشورها به طور صريح و علني مطرح نمايد، لذا سينماي سياسي ميتواند در چنين مواقعي پا به ميدان گذاشته و با ساخت آثار سينمايي به نقد سياستهاي دوگانه بلكه چندگانه دولتهاي غربي و حتي همسايگان ايران بپردازد و همانطور كه وقتي فيلمي برعليه كشورمان توسط فيلمسازان خارجي ساخته شده و دولتمردان آن كشور در برابر اعتراض ملت و دولت ايران، از زير بار مسئوليت شانه خالي كرده و فعاليت فيلمسازان خود را عملي مستقل عنوان نموده كه دولتها نميتوانند در آن دخالت كنند، دستگاه ديپلماسي ما نيز ميتواند با همين حربه، افشاگري فيلمسازان ايراني را نسبت به ديگر كشورها عملي مستقل عنوان نموده و درهمان حال از منافع آن بهره ببرد. به اين ترتيب سينماي سياسي ميتواند فراتر از ملاحظات، تعارفات و محذورات ديپلماتيك و درجهت حفظ منافع ملي به كمك دستگاه سياسي كشور آمده و در تأثيرگذاري بر افكارعمومي جهانيان و ايجاد فشار به بعضي از دولت هاي متخاصم ومغرض نقشي درخور ايفا نمايد. البته نيل به چنين مرحلهاي نيازمند فراهم آوردن مقدماتي است، ازجمله: 1-ايجاد همدلي بين سينماگران و مديران سينمايي و سياسي كشور. 2- محترم شمردن جايگاه فيلمسازان واعتماد به آنان از سوي دستگاههاي دولتي. 3- محترم شمردن اهالي سينما و اجازه دادن به آنها درپرداختن به سينماي سياسي در حوزه داخلي به موازات پرداختن به سينماي سياسي در حوزه بينالمللي. 4- تشكيل اتاق فكر و تشريح حوزههاي مختلف سياسي در حوزه بينالملل توسط وزارت خارجه براي آشنايي هرچه بيشتر سينماگران با ابعاد مختلف اين مقوله. 5- حمايت جدي و ويژه از فيلمنامهنويسان، كارگردانان و تهيه كنندگان فيلمهاي سياسي. ----------------------- نويسنده: محمد ديندار ----------------------- انتهاي پيام/ا-2
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]