واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: دكتر محمود درگاهي در گفتگو با ايسنا: شريعتي ، حافظ را شاعري مي داند كه خلاء بين آسمان و زمين را پر كرد
خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجانمدرس ادبيات دانشگاه زنجان اظهار داشت: شريعتي بارها به حافظ پرداخته و گاه او را به عنوان يك شاعر ايدهآل در ادبيات سنتي ايران ، مورد توجه قرار داده است. حتي او در تعبيري بسيار پرمعنا ، حافظ را شاعري مي داند كه خلاء بين آسمان و زمين را پر كرد. آثار شريعتي ، انباشته از نقطه نظرهاي او درباره حافظ است. دكتر محمود درگاهي در گفتگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه زنجان ، در خصوص دلايل پرداختن به مسئله حافظ و شريعتي بيان كرد: كنجكاوي من ، با ديدن مقاله اي از دكتر سروش برانگيخته شد. به گمانم سروش به قصد جبران ناروايي كه در مقاله "فربه تر از ايدئولوژي" درباره شريعتي ، به كار برده بود ، به فكر جبران اين آسيبي كه به انديشههاي شريعتي رسانده بود ، افتاد و آن را در نوشتههايي چون "حافظ و شريعتي" يا "شريعتي ، حافظ زمان ما" طرح كرد. اما من ، با تاملي در اين مقالات ، در آنها نقصهايي ديدم و مقاله "حافظ در نگاه شريعتي" را نگاشتم. وي ادامه داد: از طرفي نيز برايم اهميت داشت كه از ديدگاه شريعتي ، به عنوان يك نوانديش ديني ، حافظ را بررسي كنم. تمام گفتههاي شريعتي در مورد حافظ را استخراج كردم و پس از دسته بندي موضوعي ، در اين مقاله ، انتشار دادم. هر چند كه برخي از ديدگاههاي شريعتي با ديدگاههاي من ، انطباق نداشت و به يكي دو مورد از تفسير وي از حافظ ، انتقاد داشتم ولي مجموعاً تفسير خوبي ، درباره حافظ ، ارائه داده بود. اين پژوهشگر ادبي ضمن انتقاد از هماننديهايي كه دكتر سروش بين شخصيت شريعتي و تفكر او با شخصيت و تفكر حافظ ، نشان داده بود ، تصريح كرد: به گمان من سروش باز هم تفسير نادرستي از انديشه شريعتي ارائه كرده بود. من بيشتر اهتمام خود را روي تفاوتهاي فكري و موقعيت سياسي- اجتماعي حافظ و شريعتي ، متمركز كرده و در اين كار ، چند تفاوت عمده را استخراج نمودم. اين مدرس ادبيات خاطرنشان ساخت: تفكر فلسفي حافظ از نظر من شاخهاي از انديشه خيام يعني نگاه شكاك و دور از يقين است. در اين زمينه ، حافظ و شريعتي شباهتي ندارند. زيرا شريعتي يك متفكر ديني است كه اعتقادي ريشه دار دارد و آن را تبليغ مي كند كه اين نوگرايي او با ريشههاي نويي از عرفان شرقي ، ارتباط دارد. دكتر درگاهي در خصوص سلوك اجتماعي- سياسي حافظ و شريعتي ، معتقد است: كسي كه در زندگي شكاك است ، براي او آن چيزي اهميت دارد كه لحظههاي آني حياتش را پر كند و بتواند به او كام و لذت ببخشد. اما كسي كه به دور دستها مي انديشد و در هستي ، حقيقتي پيدا مي كند كه در وراي آن ، حقيقت بزرگتري خواهد بود ، پيوسته در تلاش براي دست يابي به اين حقيقت است و بديهي است كه سلوك ديگري دارد. شريعتي در سلوك اجتماعي- سياسي يك مصلح است اما حافظ با توجه به ابعاد و عناصر انديشه اش ، نمي تواند يك مصلح باشد. وي تاكيد كرد: شريعتي به اصلاح دين مي انديشد و با ديدگاههاي نوانديشانهاش ، دين سنتي را نقادي مي كند تا آن را براي جهان معاصر آماده كند. اما براي حافظ ، طرح چنين مسائلي اهميت ندارد. اگر او نقصي مي بيند ، آن را دستاويزي براي گريز از دين ، قرار مي دهد كه نشانههاي اين موضوع در ديوان حافظ ، فراوان است. اين محقق زنجاني در خصوص وضعيت اجتماعي عصر حافظ و شريعتي ، اظهار داشت: سلوك اجتماعي- سياسي متفاوت حافظ و شريعتي ، برخاسته از وضعيت اجتماعي- سياسي دوران آنها نيز بوده است. هرچند كه كساني چون سروش خواستهاند يكي را به مدرنيته و ديگري را به پيش مدرنيته انتصاب بدهند ؛ اما گمانم اين است كه مسئله عمده در تفاوت وضعيت اجتماعي اين دو بوده است. حافظ در يك دوره ديني و حكومت ديني ، زندگي كرده است ولي شريعتي در دوره اي زندگي مي كند كه دين بركنار از جامعه بوده است. حافظ ميخواست كه ديني را كه در شكل حكومتي آن ، همه چيز را در دست گرفته بود كنار بزند و زندگي رندانه خودش را بركنار از سايه يك حكومت ديني ، ادامه دهد. انتهاي پيام نظرسنجي نظر شما در مورد اين خبر نام پست الكترونيكي عنوان خبر پيام شما
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]