واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: از سوي ديگر، اين روش منحصر به زمان حال نيست بلكه در طول تاريخ، جاري بوده است و البته چگونگي ابراز تألم در ميان هر فرقه اي شكل متفاوتي به خود گرفته است. عده اي همچون شيعيان بر مصيبت آن حضرت اشك ريخته اند و عده اي ديگر پس از اظهار تاسف و غم نسبت به واقعه كربلا، پي آمدهاي معنوي و كرامات و شهادت جانسوز آل رسول را به نگارش درآورده و عمق جنايت عاملان آن را از اين رهگذر به نمايش گذارده اند. بنابراين محبت اهل بيت (ع) وجه مشترك تشيع و تسنن در سراسر دنياي اسلام است. از سوي ديگر منابع تاريخي و مذهبي هر دو مذهب نيز نشانگر اين حقيقت است كه پيشوايان و بزرگان نسبت بدان حضرت اظهار تألم، تأسف و عزاداري كرده اند. اين روايات سابق? عزاداري بر امام حسين (ع) را به دوران حيات پيامبر و سير? آن بزرگوار باز مي گرداند. بنابراين منابع تاريخي هر دو مذهب بر اين نكته اشاره دارند كه اولين شخصي كه از شهادت فرزند رسول خدا (ص) خبر داد و براي مظلوميت آن حضرت اشك ريخت رسول گرامي اسلام (ص) بود. به عنوان نمونه در كتب تذكره الخواص ابن جوزي، ص 250 و مسند احمد ج 4 ص 126-127 و ذخاير العقبي صص 146، 164 چنين آمده است: ..امام حسين نقل كرد كه.ام سلمه خبر داد: جبرييل نزد رسول خدا بود و تو پيش من بودي و ناگهان گريستي، پيامبر فرمود فرزندم را زمين بگذار. من تو را بر زمين گذاشتم. پيامبر تو را برداشت و در آغوش كشيد. جبرييل پس از ديدن اين منظره پرسيد: آيا دوستش داري؟ پيامر پاسخ داد بلي، جبرييل گفت: همانا امتت بزودي او را خواهند كشت. آيا مي خواهي خاك سرزميني را كه در آنجا كشته مي شود به تو نشان دهم و آن را ببيني؟ فرمود: بلي. پس جبرييل بال هايش را گشود و زمين كربلا را نشان داد…. پيامبر از آن حالت بيرون آمد در حالي كه در دستش خاك سرخي بود. هم چنين، اضافه بر خبر دادن پيامبر گرامي اسلام و عزاداري آن حضرت براي امام حسين، رواياتي ديگري نيز وجود دارد مبني بر اين كه: «وقتي جبرييل مشتي از تربت كربلا را براي آن حضرت آورد و خبر از شهادت وي در آنجا داد، پيامبر گريه كرد و تربت ياد شده را بوسه زد.» اولين عزاداري بعد از عاشورا با نگاه به تاريخ بدين نتيجه دست مي يابيم كه عزاداري اهل سنت و شيعيان بلافاصله بعد از واقعه عاشورا انجام گرفته است. طبري داستان عبور خاندان امام حسين را به دست لشكريان يزيد از مسير قتلگاه يادآور شده است و ذكر مصيبت حسين (ع) را كه از سوي زينب خواهرش، هنگام ديدن پيكر غرقه به خون و بي سر برادرش بر زبان آورده است، گزارش كرده است سيره و روش عزاداري بر امام حسين، پس از آن با روش هاي مختلفي باقي ماند. در قرن هاي اوليه، نوع عزاداري، به خصوص در عراق، به شكلي بود كه زايران حسيني در كنار مرقد حضرت امام حسين جمع مي شدند و به ذكر مناقب و مصائب آن حضرت مي پرداختند. اين عزاداري معمولا در قالب شعر و زبان حال بيان مي شد و ديگران نيز در ايام عاشورا در خانه هاي شان جمع شده و به عزاداري مي پرداختند. اين نوع عزاداري بتدريج به شيوه هاي مختلف و در كشورهاي گوناگون بين محبان اهل بيت (ع)ادامه يافت. اظهار ارادت و محبت اهل بيت به صنف و قشر خاصي محدود نمي گشت بلكه از هر قشري نسبت به آن حضرت، با توجه به حرفه و شغل خودش اظهار محبت و علاقه مي نمود. شاعران مسلمان اعم از اهل سنت و شيعيان اين محبت را در قالب شعر در آثار و كتب خودشان به نمايش گذارده اند. بزرگترين شاعري كه عاشورا را در قالب اشعار فارسي براي اولين بار به تصوير كشيده و عواطف و باورهاي خود را بدين وسيله بيان داشته است شاعر بزرگ خراسان آن زمان، ابوالحسن كسايي مروزي (م493) است. وي در قطعه اي زيبايي چنين به سوگواري امام حسين (ع) مي پردازد: دست از جهان بشويم عز و شرف نجويم مدح و غزل نگويم مقتل كنم تقاضا ميراث مصطفي را، فرند مرتضي را مقتول كربلا را تازه كنم تولا آن نازش محمد، پيغمر مؤيد آن سيد ممجد، شمع و چراغ دنيا آن مير سربريده، در خاك آرميده از آب ناچشيده گشته اسر غوغا سنايي غزنوي (543-612) نيز مانند ديگر شاعران اهل سنت، محرم و عاشورا را مورد تأمل عاشقانه قرار مي دهد و اشعاري محكم و جانسوز در شهادت امام حسين و ديگر شهداي اهل بيت مي سرايد: پسر مرتضي امير حسين كه چونويي نبود در كونين اصل و فرعش هم وفا و عطا عفو و خشمش همه سكون و رضا مصطفي مرو را كشيده به دوش مرتضي پروريده در آغوش اشعار ايشان در مصراع هاي فوق خلاصه نمي شود بلكه وِي در اين باره شعر طولاني را سرايش كرده است كه ستم هاي بسيار بر آن حضرت و اسارت بردن اهل بيت پيامبر (ص) و حمل سر مبارك آن حضرت را در ضمن دارد. مصلح الدين سعدي شيرازي (م659) كه شافعي مذهب بود، حزن و الم خود را نسبت به شهادت سالار شهيدان بيان كرد و اميد خود را به شفاعت آنان در قيامت اينگونه بيان نمود: فردا كه هركسي به شفيعي زنند دست ماييم و دست دامن معصوم مرتضي پيغمر آفتاب منير است در جهان وينان ستارگان بزرگ اند و مقتدا يارب به نسل طاهر اولاد فاطمه يارب به خون پاك شهيدان كربلا جلال الدين محمد مولوي بلخي (م 672) كه در وادي عرفان و عشق سرآمد عارفان و شاعران بود و در باره حادثه كربلا نيز نگاه عرفاني داشته است امام حسين و يارانش را عاشقان واصل دانسته كه بايد شهادت آنان را جشن گرفت. او در مورد آن حضرت و شهداي كربلا چنين مرثيه اي را بر زبان آورده است: كجاييد اي شهيدان خدايي بلاجويان دشت كربلايي كجاييد اي سبك روحان عاشق پرنده تر زمرغان هوايي كجاييد اي شهاب آسماني بدانسته فلك را در گشايي سيف الدين فرغاني، (م705) شاعر و عارف نامدار نيم? دوم قرن هفتم و سرآغاز سد? هشتم را بايد يكي از مرثيه سرايان بزرگ اهل سنت در خراسان و آسياي ميانه شمرد كه با كمال سوز و گداز و هنرمندي حادث? عاشورا را به زبان شعر به تصوير كشيده و مرثيه سر مي دهد: اي قوم در اين عزا بگرييد بر كشته كربلا بگرييد فرزند رسول خدا را بكشتند از بهر خداي را بگرييد از خون جگر سرشك سازيد بهر دل مصطفي بگرييد حقيقت اين است كه مرثيه سراي و مصائب آن حضرت در اين خلاصه نمي گنجد بلكه جمع آوري آن، حتي به صورت تلخيص و گزينش شده، مجلاتي فراواني از كتب قطور را در بر خواهد گرفت. آنچه مهم است اين است كه مسلمانان مي توانند از اين نعمت به عنوان جان مايه اي تقريب و نزديكي مذاهب بهره بگيرند. بدون ترديد يكي از مصاديق نزديك شدن هر دو مذهب، در عزاداري اين است كه پيروان آنان، بدون هيچگونه حساسيتي به صورت مشترك در عزاداري هاي همديگر شركت بكنند و اين شركت مي تواند در سطح مختلف اقشار مردم اعم از علما، دانشمندان، روشنفكران، سياستمداران و تود? مردم صورت بگيرد. منبع:برگرفته از هفته نامه پيوند ملي ارگان حزب پيوند ملي افغانستان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 708]