واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - علی اصغر یوسفنژاد مدتهاست که از سوی مسئولان بحث تمرکززدایی و انتقال پایتخت از تهران به دیگر شهرها مطرح میشود. مسئلهای که همواره درحد بحث و بررسی مطرح شده و به جرأت میتوان گفت که تا کنون مسئولان نتوانستهاند این مهم را به مرحله اجرا در آورند. در نگاه کلی میتوان تهران را پایتختی در حال انفجار به لحاظ جمعیتی نام برد و اینکه این شهر به خاطرایجاد اشتغال توانسته جمعیتی انبوه در خود جای دهد. بنابراین تهران با ترافیک انبوهاش و جمعیتی فزاینده تنها پایتختی در دنیاست که موقعیتی بحرانی دارد. شهری که نه تنها در آن استانداردهای ساخت و ساز رعایت نشده است بلکه آلودگی هوای آن هم دلیلی برموقعیت نا به سامان آن است. شهری که میتوان آن را از پایتخت بودن در نیاورد اما در آن جایی برای تنفس در نظر گرفت. امروزه در تمام دنیا شاهد آن هستیم که پایتختها تنها پایتختهای سیاسی هستند و شهرهای بزرگ دیگر به عنوان شهرهای اقتصادی و فرهنگی تعیین میشوند. در آلمان برلین پایتخت سیاسی - مونیخ شهر بزرگ اقتصادی، در چین پکن پایتخت سیاسی - شانگهای شهر بزرگ تجاری، در ترکیه آنکارا پایتخت سیاسی و استانبول شهر بزرگ تجاری و فرهنگی. اینها نمونهای از شهرهای بزرگ دنیا و پایتختهای مهم هستند که اتفاقاً نبض اقتصادی و تجاری کشور در این شهرها جای ندارد. با این تقسیمبندی همه شهرها از رونق اقتصادی، رفت وآمد و نیز امکانات کافی برای زندگی خواه ناخواه برخوردار میشوند که میتوان این را راه حلی برای تهران و البته دیگر شهرهای ایران دانست. در ادامه باید به این مسئله توجه کرد که میتوان پایتخت را تغییر نداد. تهران میتواند همچنان پایتخت باقی بماند. پایتختی سیاسی که تمام برنامهریزیها و سیاستگذاریها در این شهر انجام شود. اما تهران میتواند شهری اقتصادی نباشد، میتواند شهری فرهنگی نباشد و میتواند نبض تجارت در ایران نباشد. میتوان تمامی این پتانسیلها را در نقطه نقطه شهرهای ایران پراکنده کرد وایران را به عنوان کشوری با پتانسیل بالا شناخت. به طور مثال بازرگانی چای میتواند در لاهیجان باشد و همه اقدامات مربوط به این مقوله، شیلات در تمام شهرهای ساحلی و حتی در یک شهر ساحلی به عنوان مرکز. از این طریق میتوان ادارات را نیز به شهرها منتقل کرد. چه لزومی دارد در سازمان کشتیرانی در تهران مستقر باشد. چه لزومی دارد مسائل مربوط به صنایع و معادن در تهران حل و فصل شود و مثالهایی از این دست ضمن آنکه باید اذعان داشت که چاره این بحران تنها تمرکززدایی است نه انتقال پایتخت. اما باز میتوان انتقال پایتخت را با در نظر گرفتن اقدامی جدی به اقدامی مناسب و قابل ارزیابی و تأیید تبدیل کرد وجلوی بسیاری از بحرانها در این شهر را با انتقال گرفت. مانند زلزله و حوادث غیرمترقبه دیگر... اما انتقال پایتخت از تهران باید با رعایت ملاحظات امنیتی و دفاعی در استقرار جمعیت و فعالیت در سرزمین همراه باشد که از ملزوماتی است که باید آن را در نظر گرفت. مسئلهای که در مجمع تشخیص هم بدان اشاره شده است و مورد توجه قرار میگیرد. اما در نهایت باید پتانسیل شهر تهران در دیگرشهرها تقسیم شود تا آنجا که تهران تنها به شهری سیاسی تبدیل شود وحل و فصل مسائل دیگر در شهرهای دیگر امکانپذیر باشد. نکته دیگری که در این رابطه مورد توجه قرار میگیرد مسئله تأثیرگذاری این اقدام بر روی روستاها در سراسر ایران است. روستاها مستقیماً با این اقدام جان میگیرند. توسعه متوازن روستاها و شهرهای کوچک و پیشگیری از مهاجرتهای بیرویه به مراکز استانها نیز میتواند از جمله این محاسن از انتقال پایتخت یا تمرکززدایی باشد. به شرط آنکه امکانات هم در در شهرها توزیع شود ومردم با آرامش خیال به جابهجایی بپردازند. عضو هیأت رئیسه فراکسیون مدیریت شهری،عضو کمیسیون صنایع ومعادن مجلس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]