واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مهران احمدی از دو جنسی شدن میگوید!!
گفت و گو با بازیگر متفاوت ترین نقش "اسب حیوان نجیبی است" سال هاست سابقه بازیگری دارد اما اولین بار در فیلم «بیست» عبدالرضا کاهانی دیده شد. دوست و همشهری نیشابوری اش که سابقه همکاری شان به سال های دو در تئاتر نیشابور برمیگردد، همان زمان منتقدان ظهور یک بازیگر توانای جدید به سینما را خیرمقدم گفتند. مهران احمدی بعد از آن با انتخاب های درست مسیر بازیگری اش را ادامه داد و هر فیلم بیشتر از فیلم قبل دیده شد. بازی او در فیلم هایی چون «هیچ»، «خواب های دنباله دار»، «سیزده 59»، «آلزایمر» مورد توجه منتقدان و مخاطبان سینما قرار گرفت. اما انصافا باید بازی او را در نقش یک دوجنسی در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» خاص ترین نقشش تا به امروز دانست. نقشی که خودش میگوید به خاطر آن دو ماه کامل را با دوجنسی ها گذرانده تا آنها و دنیای شان را از نزدیک و بی واسطه بشناسد. با مهران احمدی که سریال «تا ثریا» را هم هر شب روی آنتن شبکه یک دارد درباره «اسب...»، دغدغه های بازیگری، کارهای امسال اش و... به گفت و گو نشستیم. با ما همراه باشید:*شما ظاهرا پای ثابت فیلم های دوست و همکارتان، عبدالرضا کاهانی، هستید. از همکاری تان در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» بگویید. رضا مثل همیشه به من لطف داشت و بلافاصله بعد از اینکه فیلمنامه «اسب...» پروانه ساخت گرفت با من تماس گرفت و این نقش را به من پیشنهاد داد. نقش هم بسیار متفاوت بود و برای من تازگی داشت. چون رضا من را به خوبی میشناسد و میداند نقش تکراری بازی نمیکنم، این نقش متفاوت را برایم نوشت و آن را به من پیشنهاد کرد. نقش من در «اسب حیوان نجیبی است» از آن شخصیت هایی است که کمتر هم در سینمای ایران داشته ایم و دیده شده است. من هم با اطمینان زیادی که نسبت به رضا کاهانی و نوع و جنس کارهایش دارم، با کمال میل پذیرفتم.*بازی در نقش یک فرد دوجنسی، برایتان سخت نبود و در پذیرفتن آن تردید نکردید؟ نه، هیچ تردیدی نداشتم و مطمئن بودم که نقش خوبی است. تجربه بازی در یک چنین نقش هایی برای کمتر بازیگری پیش میآید. برای همین فرصت را از دست ندادم و بدون شک و تردید آن را پذیرفتم. وقتی پیشنهاد چنین نقشی به یک بازیگر میشود، به نظرم با همه سختی هایی که دارد، فرصتی است که نباید از دست داد. دو ماه تمام روح و جسم و همه وجودم از صمیم قلب درگیر این نقش بود و همه سعی ام را کردم که مشکلات این قشر از مردم را درک کنم و به نمایش بگذاریم. این گروه از افراد از نظر روحی بسیار آسیب پذیر هستند و باید در جلد و قالبشان قرار بگیرید تا متوجه بشوید چقدر این آدم ها در زندگی معمولی شان دچار مشکل و معضلات شدید و غیرقابل درک هستند که شاید حتی ما نتوانیم تصورش را بکنیم. دوجنسی ها عقده ها و کمبودهای زیادی دارند. به دلیل اینکه جامعه نه مرد بودنشان را میپذیرد و نه زن بودنشان را. از این بابت واقعا نقش بسیار سختی بود. دو ماه به لحاظ روحی واقعا زجر کشیدم و نگران بودم که یک وقت در این نقش غلو نکنم. البته خدا را شکر دوستانی که تا الان فیلم را دیده اند میگویند ادا و اطوار نبوده و متن قابل باور است و برایشان ملموس و قابل باور بوده.*گفتید که برای ایفای این نقش سعی کردید به لحاظ روحی به این آدم ها نزدیک شوید و درک شان کنید. برای نزدیکی و درک و شناخت این آدم ها چه کردید؟ جاهایی در شهر است که معمولا این دم ها شب ها آنجا جمع میشوند و میشود آنجا پیدایشان کرد. بعضی ها از این نمونه ها را هم دوستان به من معرفی کردند. دوستی هم بود که البته الان از ایران رفته است که به من کمک میکرد. من با همه این دوستان ارتباط مستقیم داشتیم و ساعت ها به طور مرتب با هرکدامشان صحبت کردم و تمام دغدغه ها، یأس ها، ناامیدی ها، ترس ها و... را درک کردم و سعی کردم از تقلید صرف حرکات فیزیکی شان فراتر بروم و واقعا درکشان کنم. فکر میکنم نقش هم نقش خوبی شده است. البته برای هر نقشی که قبول میکنم پیش تولید دارم و این جوری نیست که فقط دیالوگ های نقشی را بخوانم و بعد جلوی دوربین بروم. من پا به پای گروه تولید که پیش تولید را شروع میکنند و لوکیشن انتخاب میکنند، وسایل را تهیه میکنند و... هم به نوبه خودم برای نقشم پیش تولید میکنم و میروم ته و توی نقش را درمیآورم و آدم های واقعی آن نقش را پیدا میکنم و مطالعه میکنم و... هر نقشی که تا امروز به صورت جدی کار کرده ام از این قاعده مستثنا نبوده است. همه دوستانی هم که تا امروز با من کار کرده اند، گواه این ماجرا هستند. *و برای این نقش به طور خاص چه کردید؟ این نقش هم همین طور؛ این مراحل درونی شدن را گذراندم. بسیاری از شب ها و روزها دنبال این آدم ها رفتم و رفتار و سکنات و معاشرت ها و... آنها را دیدم و مورد بررسی قرار دادم. این بازی هم که میبینید ماحصل آن است.*ارتباط تان با دیگر بازیگران این کار چطور بود؟ گروه بازیگران «اسب حیوان نجیبی است» را چطور میبینید؟ به جز دو سه نفر بقیه همه آدم هایی بودیم که با همدیگر در کارهای مختلف بازی کرده بودیم. از حبیب رضایی، باران کوثری، مهتاب کرامتی تا بقیه دوستان تجربه هکاری با همدیگر را داشتیم. تیم بازیگران این فیلم هم به نظرم جزو بهترین آدم های سینمای ایران هستند و از بی غش ترین بازیگران ما هستند. پارسا پیروزفر عزیز هم که اولین تجربه همکاری مان بود و بدون اغراق باید بگویم به دور از تعارف ها و شعارهای همیشگی، عالی بود. اصلا رضا کاهانی (اگر حمل بر خود ستایی نشود) متخصص این است که خوب ها را دور هم جمع کند. چه بازیگران و چه عوامل پشت صحنه، همه آدم هایی که در کارهای رضا کاهانی همکاری میکنند، به لحاظ اخلاقی و انسانی واقعا در درجه بالایی هستند چراکه رضا خودش بسیار به اخلاقیات اهمیت میدهد و قاعدتا ما هم نمیتوانیم با افراد بی اخلاق و کم اخلاق کار بکنیم. آدم ها در کار او یاد میدهند و یاد میگیرند. انگار که کار رضا کاهانی یک جور مشاوره است. کار گروهی در تیم او در بالاترین حد ممکن قرار دارد و بچه ها واقعا گروهی کار میکنند و منیتی در کار نیست.*کاهانی سختگیر است و در کار وسواس دارد تا جایی که هر پلان حتی بسیار ساده را هم بارها تکرار میکند و چندین برداشت میگیرد. این حسیاست ها و سختگیری ها خسته تان نکرده؟ در دنیا هیچ چیز به اندازه سینما برای کاهانی ارزش ندارد. سالی یک فیلم در نهایت ستخگیری و جدیت میسازد و وقتی سر کار میآید، انگار به میدان جنگ آمده. با هیچ کس حتی با برادرش هم تعارف و شوخی در کار ندارد. خیلی جدی، سختگیر و حساس است. این ویژگی ها هم در نتیجه کارش تاثیر مستقیم دارد. آدم باری به هر جهتی نیست و بر کوچک ترین عناصر فیلمش هم تامل میکند. خب بازیگرها هم با او همکاری میکنند چون به هر حال وقتی یک سکانس یا یک پلانق رار است بارها تکرار شود آن تکرار بسیار آن نقش و آن لحظه را بیات و کهنه میکند. بازیگر باید خیلی تبحر و تحمل و صبر داشته باشد تا آن لحظه و تازگی برایش از بین نرود و بتوانی لحظه به لحظه با نقش پیش بروی. به هر حال کار کردن با رضا کاهانی سخت است. همه کسانی هم که با او کار کرده اند، این را میدانند. من هم همیشه این سختی را به جان میخرم چون میدانم نتیجه در نهایت نتیجه خوبی خواهد شد.*بعد از «آلزایمر»، «اسب حیوان نجیبی است» دومین فیلمی است که شما امسال با مهتاب کرامتی بازی کرده اید. اما این نقش کاملا خلاف آن نقش مردانه و جدی تان در آلزایمر است. چطور با نقش هایی این قدر متفاوت کنار میآیید؟ باتوجه به آن مراحلی که شما برای ایفای هر نقش طی میکنید این تفاوت ها اذیتتان نمیکند؟ چرا خیلی اذیت میشوم. هر نقشی شرایط سخت خودش را دارد. برای همین هم بازیگری یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. اگر نه در شکل ساده و غیرحرفه ای و مبتدی آنکه از این ساده تر کاری وجود ندارد. شما میتوانید به راحتی مثل آب خوردن بیایید جلوی دوربین و دیالوگ ها را حفظ کنید و بخوانید و... اما به این خاطر سخت است که بازیگر باید نقش آدم های مختلف در شرایط و با روحیه های مختلف را ایفا کند و اگر قرار باشد درست و خوب و واقعی انجام شود کار بازیگری را سخت و مرگ آسا میکند. برای همین بسیاری از بازیگرهای ما درون آشفته ای دارند، مریض هستند و مسائل روحی و روانی دارند. مخصوصا در کشور ما این اتفاقات بیشتر میافتد. بازیگر در نقش های مختلف فرو میرود و بارها ورشکست میشود، بارها عزیزانش را از دست میدهد و بارها هزاران رنج را تحمل میکند و... این است که شرایط روحی آدم های بازیگر – بازیگر به معنای مطلق کلمه – خوب نیست. ما اکثرا به روانپزشک احتیاج داریم، برای این که ما را از نقش هایی که بازی میکنیم، خالی بکند. ما هم به دلایلی زندگی روزمره و درد نانی که داریم باید کار بکنیم و کار خوب هم بکنیم تا بتوانیم آینده ای برای خودمان بسازیم. هیچ بازنشستگی برای هیچ بازیگری وجود ندارد. بنابراین بازیگر باید تلاش کند با همه این شرایط و سختی ها تا میتواند کار بکند.*البته شما اصولا در لیست بازیگرهای گزیده کار هستید و خیلی بی وقفه کار نمیکنید. درست است؟ بله، همین طور است. اما با این حال بالاخره باید کار کرد. البته من هیچ وقت به قاعده بد و بدتر قائل نبوده ام. یعنی اگر در شرایط بد و بدتر قرار بگیرم ترجیح میدهم اصلا نباشم. خدا را شکر تا الان هر کاری هم که کرده ام قابل دفاع بوده است. *فیلم «اسب...» در نمایشی که در جشنواره داشت باعث خنده مخاطبان شد و حتی بعضی از آنها به عنوان طنزی اجتماعی یاد کردند. آیا واقعا هدفتان طنز بوده است؟ به هیچ عنوان ما قصد و نیت طنز و خندان مردم را نداشتیم. البته در «هیچ» هم ما لحظات خنده دار داشتیم اما هیچ وقت نخواستیم یک فیلم کمدی بسازیم بلکه این لحظات و اتفاقات که باعث خنده میشود در زندگی روزمره و عادی همه ما میافتد. علت اینکه ما در زندگی عادی به یک لحظاتی نمیخندیم این است که دقت نمیکنیم و خیلی راحت از کنار اتفاق ها رد میشویم. اگر چشممان تیزبین بشود و خوب ببیند متوجه طنز آن میشویم.در «اسب حیوان نجیبی است» هم نیت ما ساخت فیلمی طنز یا خنداندن مخاطب نبوده اما موقعیت هایی در این فیلم وجود دارد که باعث خنده تماشاگر میشود و البته روایت فیلم هم روایت طنازی است و حالا شکل آدم هایی هم که در این روایت هستند، باز شکل طنازی است. مثلا شخصیت رامین که من بازی میکنم نقش یک دوجنسی است. خب نقش طنازی است و اصلا نمیتوان گفت این نقش تلخ است اما زیر آن لایه تلخ و تراژیکی وجود دارد.*اما در مقایسه با «بیست» یا «هیچ» جنس بازی ها متفاوت است و به نظر، کمتر به اندازه آنها واقعی هستند؟ انگار به نوعی عمدا کمی حالت غلو دارند. ما خودمان اصلا نمیخواستیم حالت غلو یا کاریکاتوری و... داشته باشد. اگر هم اتفاق افتاده ناخودآگاه بوده. ما همیشه دلمان میخواهد وقاعی، قابل باور و طبیعی باشیم. البته تفاوت آن با «بیست» یا «هیچ» به نوع پردازش متن برمیگردد. «اسب...» به نظر کمی ریشه ابزوردش بیشتر است. این حالت ابزورد دیالوگ ها و روابط و علافی ها و... باعث میشود کمیاز وقاعیت آن فیلم ها فاصله گرفته و شکل ابزوردش بیشتر است. من این را تایید میکنم اما اینکه بخواهیم کاریکاتور یا غلو و... باشد، نه این طور نبوده.*در کار جدید رضا کاهانی «بی خود و بی جهت» به عنوان مدیر تولید حضور دارید. چه شد که شما از پشت دوربین سردرآوردید؟ من هیچ وقت مدیر تولید نبوده ام و نخواهم بود. رضا کاهانی دوست بیست و چند ساله من است. او مبلغی برای سرمایه این فیلم داشت و دوست داشت خودش به عنوان تهیه کننده کار را جمع کند و گفت از تو قابل اعتماد تر کسی را پیدا نخواهم کرد. بنابراین قبول کردم کمکش کنم. تنها دلیلی که قبول کردم در این کار به عنوان مدیر تولید حضور داشته باشم، همین است و به اینکه من ع لاقه ای به تولید و مدیر تولید بودن ندارم، برنمیگردد. من به خاطر رفاقت این کار را کرده ام. همین. *چرا در این کار بازی نمیکنید؟ من سر یک کار دیگری بودم و قرارداد داشتم و نمیرسیدم که در کار رضا هم باشم. بنابراین با اینکه نقشی هم برای من در طرح اولیه در نظر داشت بنا شد که در این کاری بازی نکنم.*این روزها مشغول چه کاری هستید؟ سریالی به اسم «تهران نو» دارم، کار آقای فرید سجادحسینی که برای شبکه پنج بازی میکنم.*و تئاتر؟ تئاتر هم قرار است تمرین کاری نوشته رضا کوهستانی را از 22 آذر برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر شروع بکنم. اجرای عمومیآن هم برای سال آینده خواهد بود.*امسال در جشنواره فیلم فجر از شما چه خواهیم دید؟ فیلم «بغض» رضا درمیشیان را برای جشنواره دارم که در ترکیه فیلمبرداری شده و اولین کار درمیشیان، دستیار داریوش مهرجویی است. یک کار دیگر هم با مسعود بخشی دارم، همان کارگردانی که «تهران انار ندارد» را ساخته است به نام «خرمشهر» که فیلم داستانی بلندی از این مستندساز است.*در سریال «تا ثریا»ی سیروس مقدم که از شنبه پخش میشود چه نقشی دارید؟ من نقش مدیر مالی یک بیمارستان را دارم که در مسیر یکسری اتفاقات عجیب قرار میگیرد و با زنی به نام ثریا با بازی خانم آزیتا حاجیان آشنا میشود و... همکاری با خانم حاجیان برای من بسیار جذاب و تجربه بسیار خوبی بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]