تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803819852




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا شخصیت تغییر اساسی میکند؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دگرگونى هاى زیستى بارزترین و اساسى ترین جنبه هاى فرایند رشد به شمار مى روند. قد كودكان هر سال افزایش مى یابد تا زمانى كه به بلندى قد بزرگ سالان مى رسند; پس از آن، آنها در همان قد براى سال هاى زیادى باقى مى مانند، تا زمانى كه در سن پیرى خمیدگى استخوان هاى ستون فقرات تا اندازه اى قد آنها را كاهش مى دهد. بسیارى از عملكردهاى زیستى، به ویژه عملكرد جنسى، و نیز برخى از عملكردهاى هوشى، هر چند نه همه آنها، مانند حافظه كوتاه مدت و توانایى هاى تجسّم فضایى، منحنى هاى مشابهى نشان داده اند.
با وجود این، بسیارى از عملكردهاى جسمى، زیستى و اجتماعى الگویى از رشد و افت نشان نمى دهند. برخى از ویژگى ها مانند جنسیت و رنگ چشم در زمان تولد به وجود آمده اند و هیچ تغییر قابل ملاحظه اى در طول زندگى نمى یابند. گروهى از متغیرهاى دیگر در دوره هایى رشد مى یابند، اما افت كم یا هیچ گونه افتى نشان نمى دهند. براى مثال، مجموعه واژگان به نحو شگفتى در كودكى و سپس تا پایان تحصیلات رسمى افزایش مى یابد و پس از آن تغییر بسیار اندكى صورت مى گیرد.
یكى از موضوعات با اهمیت در روان شناسى شخصیت، بررسى ثبات یا تغییر شخصیت در طول زمان است. هنگامى كه این موضوع مطرح مى شود به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم كه آیا ویژگى هاى اساسى و خلق و خوى افراد اساساً همان گونه كه هستند باقى مى مانند یا اینكه با رشد درونى یا تحت

شرایط تغییردهنده (مانند جنگ، بیمارى یا پیشرفت فنّاورى) شخصیت فعلى تغییر شكل مى یابد؟
روان شناسان كه در این حوزه كار علمى انجام داده اند در پاسخ گویى به این سؤال دیدگاه هاى متفاوتى ارائه كرده اند. حتى نظریه پردازانى كه بر یك دیدگاه واحد اتفاق دارند ممكن است در این زمینه تضاد و تفاوت داشته باشند; براى مثال، فروید (Freuod) و اریكسون (Erikson) كه هر دو از روان شناسان روان پویشى1 هستند، در این مسئله مهم با یكدیگر مخالفند.
این نوشتار ضمن ارائه تعریفى از ثبات و تغییر، به گوشه اى از دیدگاه هاى روان شناسان كه صریحاً یا تلویحاً به این موضوع پرداخته اند اشاره نموده و در ادامه با تأكید بر دیدگاه صفات، به بررسى نتایج برخى از پژوهش هاى میدانى كه در این رابطه صورت گرفته است مى پردازد. در پایان، موضوع تغییر صفات با توجه به بعد اخلاقى دین و نیز دو عامل سن و حالات روانى مورد بررسى قرار مى گیرد.

تعریف تغییر و ثبات
هنگامى كه سخن از تغییر و ثبات شخصیت پیش مى آید مسئله اساسى، توانایى براى تغییر در پایه هاى مهم زندگى است. به تعبیر دیگر، بررسى پرسش هایى نظیر: تا چه اندازه ساختار اساسى فرد كه در طول زمان شكل گرفته قابل تغییر است؟ آیا همراه با تحول و رشد باید در شخصیت انسان نیز تغییر اساسى صورت پذیرد؟ آیا آنچه از تغییر در رفتار مشاهده مى شود تغییرات سطحى و ظاهرى است و صفات اساسى ثابت و بدون تغییر باقى مى ماند؟ آیا مى توان گفت شخصیت از دو بخش تشكیل شده است; بخشى كه سالم مى ماند و بخشى كه تغییر مى كند؟ و ...
مسئله ثبات شخصیت سؤال پیچیده اى است و پاسخ به آن تا حدى به آن جنبه از شخصیت بستگى دارد كه مورد مطالعه است. همچنین این مسئله تا حدى به تعریف فرد از ثبات مرتبط است.2
متخصصان شخصیت كه تغییر در شخصیت را پذیرفته اند، این تغییر را به اشكال گوناگونى بیان كرده اند كه به برخى از آنها اشاره مى گردد:

1. تغییر به مفهوم مراحل رشد كه تمام مراحل زندگى را ترسیم مى كند.


2. تأكید و تمركز بر روى عواملى كه منجر به تغییر رفتار مى شود. این تعریف را مى توان در نگاه رفتارى نگران مشاهده كرد.


3. مفهومى كه نشان مى دهد مردم چگونه از گذشته خود جدا و متمایز مى شوند.


4. تأكید بر رشد دایمى شخصیت، چنان كه بسیارى از انسان شناسان مى گویند.


5. از دیدگاه صفات، تغییر شخصیت به معناى جایگزین شدن یك الگوى پیوسته به جاى دیگرى است. در ادامه، به توضیح این تعریف خواهیم پرداخت.


نگاهى به دیدگاه هاى شخصیت از منظر تغییر و ثبات

روان شناسان درباره این پرسش كه براى شخصیت در سراسر عمر چه اتفاقى مى افتد، دیدگاه هاى متفاوتى دارند.
زیگموند فروید اولین كسى است كه به مطالعه رسمى شخصیت پرداخته. وى درباره ظرفیت هاى سال هاى نخست زندگى معتقد بود كه همه تمایلات، ترجیحات و نگرش هایى كه به عنوان افراد بزرگ سال نشان مى دهیم، جابه جایى هاى انرژى از هدف هاى اصلى آن هستند كه نیازهاى غریزى را برآورده كرده اند.4 آنچه كه وى را متقاعد ساخت سال هاى نخستین با اهمیت هستند خاطرات كودكى خود او و خاطراتى بود كه توسط بیماران بزرگ سال او فاش مى شدند.5 فروید به طور فزاینده اى متوجه شد كه روان رنجورى بزرگ سالان در سال هاى نخستین زندگى شكل مى گیرد.
«تثبیت» یكى از اصطلاحات رایج وى در بررسى مراحل رشد است كه منجر به شكل گیرى ریخت هاى گوناگون مى شود. وى مى گوید: هرگاه نیازهاى كودك به طور عالى ارضا نشوند كودك در آن مرحله تثبیت مى شود. براى مثال، كودكى كه در مرحله دهانى تثبیت شده است بیش از اندازه به فعالیت هاى دهانى مانند خوردن، نوشیدن، سیگار كشیدن و بوسیدن علاقه دارد. اگر آنها به هنگام طفولیت در حد افراطى ارضا شده باشند، شخصیت دهانى بزرگ سال آنها به خوش بینى و وابستگى غیرعادى متمایل خواهد بود و در نتیجه، افرادى ساده لوح پرورش مى یابند. و اگر كودك در این مرحله با پرخاشگرى دهانى دوره را گذرانده باشد دچار بدبینى، خصومت و پرخاشگرى بیش از اندازه خواهد شد; حرف هاى نیشدار مى زند و نسبت به دیگران خشونت نشان مى دهد. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و براى تسلط یافتن بر آنان، مى كوشند آنها را استثمار كنند.
فروید معتقد است شخصیت در حدود 5 سالگى شكل مى گیرد و پس از آن تغییر اندكى مى كند.
كارل یونگ (C.G. Yung)، یكى از پیشگامانى است كه تحول روانى را براى سراسر عمر مطرح كرد. وى معتقد بود كه شخصیت، علاوه بر آنچه بوده ایم، به وسیله آنچه امیدواریم كه باشیم تعیین مى شود. به اعتقاد یونگ، ما بدون توجه به سن رشد و نمو مى كنیم و همواره به سوى سطح كامل ترى از خودشكوفایى در حركتیم.6 با وجود این، وى بر این نكته تأكید دارد كه تغییرات عمده شخصیت بین سنین 35 و 40 سالگى رخ مى دهد. این دوره میان سالى براى یونگ و بسیارى از بیمارانش زمان بحران شخصى بود. میان سالى زمان طبیعى انتقال است كه تصور مى شود شخصیت در این دوره دستخوش تغییرات لازم و سودمند گردد.
یونگ درباره اهمیت تجربیات كودكى، با فروید مخالف بود. وى آنها را با نفوذ مى دانست، اما نه در حدى كه شخصیت ما را در 5 سالگى شكل دهند. او معتقد بود كه ما بیشتر تحت تأثیر تجربه هاى میان سالى و امیدها و انتظارات براى آینده قرار داریم.


فروم (E. Fromm) با فروید موافق بود كه پنج سال اول زندگى با اهمیت است، اما باور نداشت كه شخصیت در پنج سالگى تثبیت شود. در عوض، او اظهار داشت كه رویدادهاى بعدى نیز مى توانند بر شخصیت اثر بگذارند.7
بنا بر نظر فروم، ما به وسیله ویژگى هاى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى جامعه خود شكل مى گیریم. با این حال، این نیروها به طور كامل منش ما را تعیین نمى كنند و ما عروسك هاى خیمه شب بازى نیستیم كه به نخ هایى كه جامعه آنها را مى كشد واكنش نشان دهیم، بلكه ما مجموعه اى از ویژگى ها یا سازوكارهاى روان شناختى داریم كه به وسیله آنها ماهیت خود و جامعه مان را شكل مى دهیم. فروم معتقد بود كه ما گرایشى فطرى به رشد و نمو و تحقق بخشیدن به توانمان داریم و این تكلیف اصلى ما در زندگى است.8


اریك اریكسون (1950) دیدگاهى كامل تر و منظم تر پیشنهاد كرد. وى مراحل روانى ـ اجتماعى را به موازات مراحل رشد روانى ـ جنسى فروید به عنوان اصل موضوع پذیرفت و سپس آنها را به نوجوانى و سراسر سال هاى باقى مانده زندگى گسترش داد (رویكرد عمر).


اریكسون اعلام داشت كه شخصیت در یك مجموعه هشت مرحله اى در طول عمر به رشد خود ادامه مى دهد. او معتقد بود كه هر مرحله رشد، بحران یا نقطه تحول خاص خود را دارد كه مقدارى تغییر در رفتار و شخصیت ما را ایجاب مى كند.


نظریه اریكسون خوش بینى را مى پذیرد; زیرا هر یك از مراحل رشد روانى ـ اجتماعى با اینكه به اندازه كافى استرسزا هستند كه برچسب بحران به آنها زده شود، امكان پیامدى مثبت را نیز عرضه مى كنند. ما قادریم هر بحران را به صورتى كه سازگارانه و تقویت كننده باشد حل كنیم. اگر در یك مرحله ناكام شویم و پاسخى ناسازگارانه یا ضعفى بنیادى را پرورش دهیم، هنوز امید تغییر در مرحله بعدى وجود دارد.


تأثیرات كودكى از نظر وى داراى اهمیت اند، اما رویدادهاى مراحل بعدى مى توانند تجربیات ناگوار اولى را خنثا كنند. وى مى نویسد: ما توان آن را داریم كه به صورت هشیار رشد خود را در طول زندگى مان هدایت كنیم. ما صرفاً محصول تجربیات كودكى نیستیم.9


آلپورت (Allport)، «شخصیت» را این گونه تعریف مى نماید: سازماندهى پویاى نظام هاى روانى فیزیولوژیكى درون فرد كه رفتار و افكار شاخص را تعیین مى كند. وى گرچه شخصیت را همواره در حال تغییر و رشد مى داند، اما این رشد را سازمان یافته مى داند. آلپورت شخصیت را مجزا یا ناپیوسته مى دانست; نه تنها هر فرد از همه افراد دیگر مجزّاست، بلكه هر شخص از گذشته خود نیز جداست.


بین كودكى و بزرگ سالى پیوستار شخصیت وجود ندارد. رفتار طفل را امیال ابتدایى و بازتاب ها برمى انگیزند، در حالى كه فرد بزرگ سال در سطح متفاوتى عمل مى كند. در واقع، دو شخصیت وجود دارد; یكى براى كودكى و یكى براى بزرگ سالى. اولى از نظر ماهیت، بیشتر زیستى است و دومى بیشتر روان شناختى. دومى از اولى به وجود نمى آید.
آلپورت در نظریه صفات خود، صفات را در نتیجه موقعیت هاى گوناگون متغیر مى داند. براى مثال، ممكن است شخص در یك موقعیت صفت نظم و در موقعیت دیگر صفت بى نظمى را نشان دهد.10
وى سه تیپ صفات فردى را معرفى كرد: اصلى، مركزى و ثانوى. وى براى صفات مركزى ثبات بیشترى قایل بود.
آلپورت در رویكرد خود به شخصیت، بر تأثیر موقعیت فعلى شخص تأكید كرد. این تأكید همچنین مهم ترین بخش دیدگاه انگیزش آلپورت است. به عقیده وى، این حالت فعلى شخص است كه اهمیت دارد و نه آنچه در مدت آموزش توالت رفتن یا بحران هاى كودكى دیگر اتفاق افتاده است. آنچه در گذشته اتفاق افتاده، گذشته و دیگر فعال نیست و رفتار حال را توجیه نمى كند.
در نگاه آلپورت، زندگى بزرگ سالان در كنترل هشیار آنهاست كه به صورت عقلانى متوجه حال بوده و براى آینده خود برنامه ریزى كرده و به طور فعال هویت خود را شكل مى دهند.
او همچنین قبول داشت كه مقدار زیادى از رفتار ما توسط صفات و گرایش هاى شخصى تعیین مى شود و زمانى كه اینها شكل مى گیرند تغییرشان دشوار است.11


كتل (Cattel) از دیگر روان شناسان با رویكرد صفات است كه صفات را به صورت گرایش هاى واكنش نسبتاً دایمى كه واحدهاى ساختارى بنیادى شخصیت هستند تعریف كرد.
وى ابتدا صفات مشترك را از صفات یگانه متمایز كرد. صفات مشترك صفاتى هستند كه هر كس تا اندازه اى از آن بهره مند است. هوش، برون گرایى و جمع گرایى مواردى از صفات مشترك مى باشند.12

در یك طبقه بندى دیگر، وى صفات را به صفات «سطحى» در برابر «عمقى» تقسیم كرد. صفات سطحى ویژگى هاى شخصى هستند كه به یكدیگر همبسته اند، اما یك عامل شخصیت را تشكیل نمى دهند. به دلیل آنكه صفات سطحى از چند عنصر تشكیل مى شوند پایدارى و دوام كمترى دارند و از این رو، براى شناخت شخصیت با اهمیت تر هستند، اما صفات عمقى كه عوامل متحدكننده شخصیت مى باشند و پایدارتر و دایمى ترند، اهمیت بیشترى دارند.
این صفات طبق خاستگاهشان (صفات سرشتى یا صفات محیط) طبقه بندى مى شوند. در نظام كتل صفات عمقى عناصر بنیادى شخصیت هستند. پژوهش كتل پیشنهاد مى كند كه در مجموع، یك سوم شخصیت به صورت ژنتیكى تعیین مى شود. دو سوم باقى مانده توسط تأثیرات محیطى تعیین مى شوند. وى براى رشد شخصیت انسان شش مرحله را مطرح كرد كه كل زندگى را دربر مى گیرد. در نگاه وى، چهارمین مرحله رشد بالیدگى است كه از 23 سالگى تا 50 سالگى ادامه دارد و از نظر شغل، ازدواج و خانواده رضایت بخش و سازنده است. این مرحله در مقایسه با مراحل قبلى از تغییر كمترى برخوردار بوده و بیشتر با ثبات مى شود و پایدارى هیجانى شخص افزایش مى یابد. كتل در طول این مرحله تغییر ناچیزى را در علایق و نگرش ها یافت.13
آیزنك (Aysenck)، یكى دیگر از روان شناسان صفات است كه نظریه بسیار با نفوذى بر پایه سه بعد ارائه كرد. این ابعاد كه تركیبى از صفات یا عوامل هستند عبارتند از:

1. برون گرایى در برابر درون گرایى;


2. روان رنجور خویى در برابر پایدارى هیجانى;


3. روان پویش خویى در برابر كنترل تكانه.


صفات و ابعادى كه آیزنك معرفى كرده است به رغم تفاوت محیطى و تأثیرات اجتماعى كه هر یك از ما با آنها مواجه هستیم، در سراسر عمر ثابت مى مانند. موقعیت هاى ما ممكن است تغییر كنند، اما این ابعاد بدون تغییر مى مانند. براى مثال، كودك درونگرا، در بزرگ سالى همچنان درونگرا مى ماند.14 به نظر آیزنك، صفات به طور عمده توسط وراثت تعیین مى شوند.
وى تأثیرات محیط بر شخصیت، همچون تعامل خانواده در مدت كودكى را نادیده نمى گیرد، بلكه مدعى است كه آثار آنها محدود مى باشد. نتایج پژوهش خود وى اهمیت تأثیر محیطى خانواده بر شخصیت را رد مى كند.15


اسكینر (B.F. Skinner)، از رفتارنگرانى است كه انسان را محصول یادگیرى مى داند كه بیشتر توسط متغیرهاى بیرونى شكل گرفته است تا عوامل ژنتیكى. ممكن است ما تجربیات كودكى خود را مهم تر از آنهایى بدانیم كه بعدتر در بزرگ سالى رخ داده اند; زیرا رفتارهاى بنیادى ما در كودكى شكل مى گیرند. با این حال، این بدان معنا نیست كه رفتار نمى تواند در بزرگ سالى تغییر كند; آنچه در كودكى آموخته شده است مى تواند یادگیرى زدایى شود یا تغییر كند و در هر سنى الگوهاى رفتار را مى توان فراگیرى كرد. موفقیت هاى شیوه هاى تغییر رفتار این ادعا را ثابت مى كند.16
در میان نظریه هاى شخصیت، توافق بیشترى در مورد ثبات و پایدارى در دراز مدت وجود دارد. همه این نظریه ها مى پذیرند كه شخصیت در طولانى مدت و بخصوص با رسیدن به سن بزرگ سالى از ثبات قابل توجهى برخوردار است، ولى با این حال، از نظر دلایلى كه براى این پایدارى ذكر مى كنند و نیز از نظر توانایى بالقوّه افراد براى تغییر، با یكدیگر متفاوتند. در حالى كه نظریه پردازان صفات بر نقش تأثیرات وراثتى تأكید دارند و نظریه پردازان روان كاوى بر تداوم ساختارهاى شخصیت كه در سال هاى اولیه زندگى شكل گرفته است اصرار مىورزند، نظریه هاى شناختى بر نقش فرد در انتخاب موقعیت هایى كه موجب ثبات در طول زمان است و نیز بر نقش سایر افرادى كه موجب تأیید خود پنداره فرد مى شوند تكیه مى كند. بنابراین، در نظریه هاى شناختى انگیزش هایى شناختى مانند نیاز به تأیید و قائم به ذات بودن مورد تأكید قرار مى گیرد. اغلب نظریه پردازان شناختى به توان بالقوّه بیشترى براى تغییر اعتقاد دارند تا نظریه پردازان روان كاوى و صفات. همان گونه كه اشاره شد، این موضوع را با بررسى هاى علمى صورت گرفته از سوى روان شناسان با رویكرد صفات دنبال مى كنیم.

رویكرد صفات درباره شخصیت
الگوهاى صفات شخصیتى به دلایلى مورد توجه و اهمیت بیشترى هستند: هماهنگى با گستره وسیعى از رویكردهاى نظرى; پایه بودن براى بیشتر پژوهش هاى مربوط به شخصیت; و اساس نظرى بودن براى مقیاس هاى شخصیت. این رویكرد پس از ركود در دهه هاى 60 و 70 سده بیستم به دلیل غلبه رویكردهاى رفتارگرایى بر عرصه روان شناسى، از دهه 80 تاكنون رونقى دوباره یافته است. گسترش مدل هاى آمارى و نیز پیشرفت سریع خدمات رایانه اى این امكان را به وجود آورده است كه مسائل پیچیده انسانى به روش هاى كاملا تجربى و عینى مورد بررسى قرار گیرند و روان شناسى شخصیت نیز از این امكانات بى بهره نبوده است. در طى 20 سال اخیر تغییرات برجسته اى در علم شخصیت به وجود آمده است. روان شناسى صفت كه اوج آن در دهه 1970 بوده است، در حال حاضر الگوى غالب در روان شناسى شخصیت شده است.

تعریف صفت و تغییر شخصیت
صفات، گرایش هاى عمومى هستند كه در گستره وسیعى از اعمال خاص ابراز مى شوند. صفات اغلب سبب مى شوند افراد رفتارهاى كاملا جدیدى داشته باشند، كه گاهى اوقات بعد از فكر و برنامه زیاد انجام مى شوند. صفات از بسیارى جهات مشابه انگیزه ها هستند تا عادت ها. عادت ها تكرار بدون اندیشه رفتارهاى پیشین هستند. به نظر مى رسد «صفت» كلمه كلى ترى است كه حاكى از جنبه هاى انگیزشى، سبكى و... انسان است.
از دیدگاه صفات، تغییر شخصیتى به معناى جایگزین شدن یك الگوى پیوسته به جاى دیگرى است.17 الگوهاى پیوسته بدین معناست كه صفات باید در طى زمان و در خلال موقعیت ها دیده شوند; یعنى صفات از خلقیات گذرا، حالت هاى موقت ذهن یا آثار موقتى فشارها و تنش ها قابل تمایز هستند. اگر فردى امروز مضطرب و متخاصم است، اما فردا آرام و مهربان باشد، این عواطف به موقعیت نسبت داده مى شود ـ فشارِ كارى یا دلخورى از همسر ـ تنها زمانى كه عواطف، نگرش یا سبك، على رغم تغییر شرایط ادامه مى یابد ما عمل یك صفت را استنباط مى كنیم.

راه كارهاى تعیین صفات
تعدادى از ویژگى هاى انسان واجد تعریف صفات هستند. صفات شامل صفات جسمى (بلند قدى، سلامتى)، صفات توانایى (تیزهوشى، استعداد موسیقى) و صفات اجتماعى (ثروتمند، مشهور) هستند. علاقه مندى ما به صفات شخصیت در این است كه سبك هاى هیجانى، بین فردى، تجربى و انگیزشى را توصیف نماییم. یك راه براى فهم گستره و تنوع صفات شخصیت مراجعه به لغت نامه است.
راه معمول تر با نظریه روان شناختى و بصیرت متخصصان و پژوهشگران آموزش دیده شروع گشته است. نظریه هایى درباره ویژگى هاى خاص، اغلب سبب ایجاد مقیاس هاى صفت شده اند; صدها مقیاس به این شكل به وجود آمده است.
انواع نظرات روان شناختى یونگ اساس بسیارى از ابزارها شدند. به ویژه مقیاس هایى براى اندازه گیرى دو نگرش درون گرایى و برون گرایى یونگ به سرعت مشهور شدند.

تحوّل الگوهاى صفات
آلپورت و ادبرت (1936) در مطالعه بر روى یك لغت نامه كامل، حدود 18000 صفت ـ كلمات موصوفى ـ پیدا كردند.18 آلپورت و ادبرت با خوشه بندى مترادف ها و شناسایى حدود 4000 كلمه، كه به طرز مشخصى به صفات شخصیتى اشاره داشتند، كنترل و غربال صفات را آغاز كردند. قدم بعدى توسط ریموند كتل (1946) برداشته شد كه گروه هایى از مترادف ها براى 4000 كلمه تشكیل داد و سرانجام آنها را در 35 خوشه خلاصه كرد. آنها در یك مطالعه درجه بندى شخصیت استفاده شدند; 35 مقیاس، عامل بندى و 12 بعد شناسایى شدند. این ابعاد با تركیب چهار بعد دیگر كه كتل در مطالعات پرسشنامه اى دریافته بود، اساس پرسشنامه شخصیتى كتل یعنى پرسشنامه 16 عاملى شخصیت را تشكیل دادند (كتل، ابرو تاتسوكا، 1970) بعدها آیزنك الگوى سه عاملى خود را معرفى كرد، اما پیچیدگى الگوى كتل و سادگى مدل آیزنك عده اى از اندیشمندان را واداشت تا نظریه پنج عاملى را در شخصیت مطرح سازند. آنان در این الگو سعى دارند همگرایى رویكردهاى گوناكون را حول این محور به اثبات رسانند.


این یك طبقه بندى نسبتاً جامع از صفات شخصیت است، و براى شخصیت كاربردهاى اساسى دارد. براى مثال، كار جستوجوى تغییرات سنى بى اندازه ساده مى شود. به جاى مجبور شدن براى توجه به 18000 صفت مجزّا كه در زبان انگلیسى نامگذارى شده اند، و صدها مقیاس به وجود آمده توسط روان شناسان، مى توانیم بر پنج گروه كلى صفات تمركز كنیم. با نمونه گیرى صفات از هر حیطه، مى توانیم به عقیده معقولى درباره اینكه چگونه همه صفات با سن ارتباط دارند برسیم.


روان شناسان شخصیت از دیدگاه هاى متفاوت بر روى الگوى پنج عاملى شخصیت متمركز شده اند كه تمام صفات مورد اشاره در افواه عامه مردم و نظریه هاى علمى شخصیت را دربر مى گیرد. با مطالعه این پنج عامل در سراسر دوره زندگى مى توان به طور واقعى همه آنچه را كه به موازات بزرگ تر شدن افراد (اعم از مرد و زن) در شخصیت آنان روى مى دهد مطالعه كرد.19
شخصیت بر اساس این الگو عبارت است از: گرایش هاى دیرپا در حوزه هاى روان نژندگرایى، برون گرایى، انعطاف پذیرى، دوست داشتنى بودن و با وجدان بودن.


عوامل و برخى صفات معرف كه آنها را تعریف مى كند، بر اساس الگوى 5 عاملى در جدول زیر فهرست شده است:

جدول 1: الگوى پنج عاملى شخصیت روان رنجورى دوست داشتنى بودن برون گرایى وظیفه شناسى انعطاف پذیرى
آرام ـ نگران بىرحم ـ خوش قلب خوددارـ پرعاطفه مسامحه كار ـ وظیفه شناس واقع بین ـ تخیلى
متین ـ تندمزاج بدگمان ـ زودباور منزوى ـ معاشرتى تنبل ـ سخت كوش غیرخلاق ـ خلاق
از خودراضى ـ دلسوز خسیس ـ سخاوتمند بى صدا ـ پرحرف بى انضباط ـ منظم سنّتى ـ مبتكر
پررو ـ كم رو متخاصم ـ باگذشت منفعل ـ فعال وقت نشناس ـ وقت شناس ترجیح جریان عادى ـ ترجیح چیزهاى متنوع
بى احساس ـ احساساتى خرده گیر ـ آسان گیر باوقارـ سرخوش بى هدف ـ بلندپرواز غیركنجكاو ـ كنجكاو
پرطاقت ـ حساس تندخو ـ خوش طبع بى احساس ـ پرشور ناپیگیر ـ ثابت قدم محافظه كار ـ آزادیخواه

تغییر یا ثبات صفات
تا اینجا با بخشى از نظریه هاى علمى درباره تغییر شخصیت و رویكرد صفات آشنا شدیم، اما لازم است به جاى صحبت درباره آنچه ممكن است باشد یا خواهد شد، از تلاش هاى تحقیقاتى 40 سال گذشته استفاده كنیم تا ببینیم واقعاً چه روى مى دهد.

در یك تحقیق طولى كه توسط كرى و كوستا با آزمون كتل صورت گرفته است نتایج زیر به دست آمد:
از 16 مقیاس، دو مقیاس هوش و استقلال اجتماعى به طور معنادارى در اجراى دوم بالاتر بودند; 14 مقیاس هیچ شواهدى مبنى بر تغییر در طى فاصله 10 سال پژوهش نشان ندادند. تنش، ماجراجویى، تفكر آزاداندیش، زودرنجى، و نیرومندى فراخود در بین سایر صفات نسبت به میانگین نمونه، نه افزایش نشان دادند و نه كاهش.20


كنجكاوى آنان درباره تغییرات مشاهده شده، آنها را به این نتیجه رساند كه احتمالا افزایش در نمره هاى هوش، موضوعى مربوط به تست زنى است. وقتى یك تست دوبار به افراد داده مى شود آنها بار دوم بهتر عمل مى كنند، حتى با وجود آنكه آنها واقعاً باهوش تر نشده اند. این امر به «اثر تمرین» معروف است. به علاوه، تستى كه در مرتبه اول در آزمایشگاه داده شده بود تحت محدودیت زمانى بود، اما در سال 1975 مردان تست را در خانه و با سرعت خودشان كامل كردند. دادن وقت بیشتر ممكن است نمره ها را بهبود بخشد.
تغییر طولى و افزایش در مقیاس استقلال اجتماعى موجب حیرت بیشترى شد; زیرا تفاوت هاى مقطعى در این صفت وجود نداشت. استقلال اجتماعى یك جنبه از درون گرایى است و یافته ها ممكن است شاهدى بر این موضوع باشد كه افراد مسن درون گراتر مى شوند; تفسیرى كه برخى از نظریه هاى پیرشدگى از آن حمایت مى كند. اما عوامل 16گانه كتل مقیاس هاى مختلف دیگرى نیز دارد كه سایر اشكال برون گرایى را مى سنجند و هیچ كدام از این مقیاس ها تغییر مشابهى در نمونه نشان نمى داد.


شیوه مستقیم براى بررسى اینكه آیا این امر نتیجه شانس است یا خیر، یك پژوهش طولى مستقل است كه توسط «دانشگاه دوك» در طى یك دوره 8 ساله صورت پذیرفت.21 این پژوهشگران نیز گزارش كردند كه آزمودنى هاى آنها در تست دوم هوش پیشرفت داشتند، اما آنها تفاوت هاى مقطعى و تغییرات طولى در استقلال اجتماعى پیدا نكردند. این نشان مى دهد مشاهده تغییر در آزمون اول در این زمینه نتیجه شانس است.


كوستا و مك كرى مطالعات خود را با روش ها و شیوه هاى مختلف تحقیق ادامه دادند. در یك مطالعه طولى 6 ساله شامل 983 مرد و زن كه دامنه سنى آنها بین 21 تا 96 سال بود، خود گزارشى ها و چند تحلیل موازى روى درجه بندى هاى همسران 167 مرد و زن به این نتیجه رسیدند كه با وجود افزایش و كاهش در برخى صفات، هیچ كدام بیش از 10% از واریانس در نمره هاى شخصیت را تبیین نكرد; نتیجه این تحقیقات نیز این است كه سن و پیرشدن با شخصیت رابطه ضعیفى دارد.


آنها براى مشاهده تمام پنج عامل در یك پژوهش 7 ساله كه از سال 1983 آغاز شد، از شركت كنندگان خواستند تا دوستان یا همسایگانى كه آنها را به خوبى مى شناختند بر اساس آزمون 5 عاملى درجه بندى كنند. در سال 1990 با درجه بندى كنندگان همسالان تماس مجدد گرفته شد و آزمون انجام شد; تحلیل هاى مقطعى اثرات بسیار كمى نشان دادند. تحلیل هاى طولى هیچ تغییرى براى مردان نشان ندادند، اما افزایش اندكى در وظیفه شناسى براى زنان نشان دادند. در نهایت، تحلیل هاى زنجیره اى هیچ اثر معنادارى براى هیچ كدام از عوامل نشان ندادند.


به نظر مى رسد شخصیتى كه توسط دوستان و همسالان قضاوت مى شود در طى 7 سال بزرگ سالى كمى تغییر مى یابد. در واقع، به نظر مى رسد كه بسیارى از عوامل (نمونه گیرى، تفاوت هاى گروه، اثرات تمرین، وسایل و زمان اندازه گیرى) بر نتایجى كه ـ به اصطلاح ـ آثار پیرشدن نامیده مى شوند، و احتمالا كاذب هستند، تأثیر مى گذارند. صرفاً زمانى كه چنین شواهدى با یكدیگر مورد بررسى قرار مى گیرند مى توان نتیجه گیرى هاى منطقى انجام داد.

كوستا، هربست، مك كرى و سیگلر (2000) پژوهشى طولى بر روى 2274 دانشجوى مرد در دانشگاه كالیفرنیاى شمالى انجام دادند. آنها در ابتداى سنجش حدود 40 سال سن داشتند و دوباره بعد از 6 تا 9 سال مجدداً مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل ها كاهش معنادارى در برخى صفات نشان دادند، اما بسیار ناچیز بود: حدود یك دهم یك انحراف استاندارد.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن