تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806967080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زن در اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: سیره عملی زنان شایسته در صدر اسلام:
یکی دیگر از زنان که نامش در تاریخ به نیکویی ثبت شده است سوده بنت عماره است او یکی از زنان عاقله و شایسته و رشیده ای است که به نزد معاویه رفت و به شایستگی وی را پاسخ گفت انچنانکه اورده اند وی روزی پس از شهادت امیرالمونین (ع) بنزد معاویه رفت که از گماشته اش در عراق شکایت کند ، و چون چشم معاویه به سوده افتاد با عتاب و حطاب سوده پرداخت و چنین میگفت که تو ان زن بودی که در صفین مردم را علیه من و لشکرم میشوراندی و تحریک میکردی و فصلی در اینباب سخن راند و سپس به سوده گفت برای چه کار بدینجا امده ای ؟ سوده گفت : ای معاویه تو به پیشگاه خداوند در امر رعیت مسئوولی ، همواره گماشتگانت به اتکاء بقدرت تو بما ظلم روا میدارند و هرچه از دستشان برمی اید از تجاوز و ستم روا دریغ نمی دارند و اکنون " بسربن ارطاة" آمده مردانمان ر بقتل رسانده واموالمان را بتاراج میبرد ، و اگر نه این بود که رعیت میباید تسلین حکومت خویش باشد قبیله همدان در برابرش ناتوان نبودند، اکنون اگر او را از کار برکنار کنی ما سپاسگذار تو باشیم و گرنه به شورش و مخالفت دست زنیم . معاویه گفت : پس مرا به قبیله همدان تهدید میکنی؟! هم اکنون ترا بر شتری بد راه و خشن سوار کنم و بنزد او (بسربن ارطاه) بفرستم که هرچه خواهد با تو بکند . سوده چون چنین شنید لختی سر بزیر افکند و سپس این دو بیت شعر بگفت :
صلی الاله علی روح تضمّنها @ قبر فاصبح فیه العدل مدفونا
قدحالف الحق لایبغی به بدلا @ فصاربالحق والایمان مقرونا(درود خدا بران روان باد که قبر وی را به اغوش کشید و عدالت نیز با او در قبر مدفون گشت انچنان وی با حق پیمان بسته بود که هرگز به خود اجازه نمیداد حق بچیزی عوض کد پس حق و ایمان هماره ملازم او بودند)
معاویه چون شنید گفت او که بود ؟ سود گفت او بخدا سوگند امیرالمونین علی بود ، روزی بمنظور شکایت یکی از عمّالش بنزد او رفتم و جون وارد شدم وی مشغول نماز بود ف محض اینکه از نماز فراغ شد بمن سلام نمود ، بسیار محبت و لطف ابراز کرد و فرمود کاری داری؟ گفتم اری فلان عامل تو در امر گرفتن زکاة بما ظلم میکند و شرحی در اینباره با او دردو دل کردم. علی چون سخنان مرا شنید و دانست من راست میگویم ، شروع به گریه کردن نمود و گفت ک خداوندا تو خود گواه منی که من به اینها نگفته بودم به مردم ستم کنند انگاه قطعه پوستی از جیب خود بدر اورد و در ان نوشت ( بسم الله الرحمن الرحیم، قدجائتکم بیّنه من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان و لاتبخسو النای اشیائهم ولاتفسدوا فیالارض بعد اصلاحها ذلکم خیرلکم ان کنتم مومنین) به محض خواندن این نامه دست از کار و ماموریتت بردار و اموالی را که فراهم کرده ای حفظ کن، تا کسی که کار از تو تحویل بگیرد به تو برسد والسلام. انگاه نامه را به من داد و بخدا قسم وی انقدر در این امر شتابزده بود که حتی فرصت اینکه نامه را مهر زند یا ان را در پاکتی نهد نداشت من نامه را بحامل دادادم واو را از کار برکنار شد.
معاویه چون شنید بدستیاران خود گفت : انچه سود میخواهد برایش بنویسید و او را راضی به وطنش برگردانید (بحار41/119)
جنگ حنین و ام سلیم : « ابن اسحاق گوید : پیمبر ام سلیم بن ملحان را دید که با شوهر خود ابوطلحه بود وحله ای به کمر خود بسته بود و درحالیکه عبدالله را بار داشت و شتر ابوطلحه را میکشید و ترس داشت که شتر براوچیره شود و سرانرا نزدیک اورده و دست در حلقه ی مهار و بینی ان کرده بود . پیمبر (چون بدید) گفت : این ام سلیم است ؟ ام سلیم گفت : بله پدر و مادرم به فدایت ، این کسان که از پیش تو فرار میکنند مانند انها که باتو جنگ میکنند بکش که در خور کشتن هستند» پیمبرگفت با اینکه خداوند کاری بسازد!خنجری به دست ام سلیم بود که ابوطلحه گفت این چیست که همراه داری؟ ام سلیم گفت : خنجری که اورده ام تا اگر بکی از مشرکان نزدیک من اید شکمش را با ان بدرم . ابوطلحه گفت ای پیامبر میشنوی ام سلیم چه میگوید!






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن