واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از این جا مانده از آن جا رانده!
نوجوان فراری به اتهام قتل دستگیر شد.نوجوان فراری در خانه فساد . یك نوجوان فراری در فلان پارك خودكشی كرد و... مدتی است نوجوانان فراری كه هر روز بر تعدادشان هم افزوده میشود تیتر صفحه حوادث روزنامهها را به خود اختصاص دادهاند. نوجوانان ناآگاهی كه با فرار از كانون خانواده خود را به دام انواع و اقسام باندها و افراد سودجو و تبهكار انداخته و بیشتر اوقات چنان در این منجلاب فرو میروند كه دیگر راه برگشتی برایشان نمیماند و پس از مدتی خود تبدیل میشوند به تبهكارانی كه دیگرانی همانند خود را به ناكجاآباد زندگی بكشانند. نوجوانانی كه شاید اگر كمی آگاهتر بودند و اطلاعات بیشتری از آنچه در اطرافشان میگذرد داشتند،شاید هرگز گرفتار چنین سرنوشتی نمیشدند. در مركز تربیتمعلم بلالحبشی در تاریخ 24282 همایش «جوان و آسیبهای اجتماعی» با همكاری سازمان بهزیستی كشور و وزارت آموزش و پرورش برگزار شد. در این همایش سعی شد با نگاهی كارشناسانه به آسیبهایی كه نوجوانان را تهدید میكند مانند سوءمصرف مواد مخدر ،ایدز و فرار نوجوانان از خانه پرداخته شود.در پایان این همایش گفتوگویی كردیم با فاطمهقاسمزاده یكی از سخنرانان این همایش كه روانشناس كودك است و مدرس و كارشناس مشاوره بهزیستی . متن كامل گفتوگو را میخوانید.* شما به عنوان یك روانشناس كودك و كارشناس مشاوره فكر میكنید مهمترین علل فرار نوجوانان از خانه چیست؟_تا آنجایی كه بررسیهای انجام شده نشان میدهد،در واقع.مهمترین علتها به خانواده برمیگردد. فشارها،تنشها و وضعیتی كه بر خانواده حاكم است بر چگونگی رفتار نوجوان تاثیر بیچون و چرا دارد. یعنی زمانی كه خانواده بسیار پرتنش باشد و اختلاف زیادی بین اعضای آن وجودداشته باشد، یا اینكه محدودیت زیادی بر نوجوانان بخصوص دخترها وارد میشود نوجوان خانهگریز میشود.هنگامی كه نوجوان از سوی خانواده مورد آزارهای جسمی و جنسی قرار بگیرد و یا خانواده دچار مشكلات شدید اقتصادی شود،احتمال فرار نوجوان وجود دارد،اما در كل،فرار به هر دلیلی كه صورت گرفته باشد،زمانی اتفاق میافتد كه فرد راههای دیگر مقابله با مشكلات را فرانگرفته باشد .* آیا مرجع، سازمان یا قانونی وجود دارد تا از كودكانی كه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند،حمایت كند?آیا جایی هست كه آنها به آنجا پناه ببرند و گرفتار باندهای مختلف فساد نشوند؟_ مشكلی كه در این زمینه ما با آن مواجه ایم این است كه ظاهرا موارد مربوط به كودكآزاری به بهزیستی سپرده شده، اما بهزیستی هم راهكارهای قانونی خود را میخواهد. مثلا اگر نوجوانی بابت مورد آزار و اذیت قرار گرفتن از سوی اعضای خانواده شكایت كندو مددكار بهزیستی برود به خانه او و بخواهد كه با والدین آن كودك و نوجوان صحبت كند،مطمئنا پدر و مادر آنها پس از شكایت كودك را به خانه راه نمیدهند. پس حمایت از این كودكان،نیازمند یك قدرت قانونی هستند و ما هنوز آن مجوز قانونی را نداریم و نمیتوانیم برای جلوگیری از آسیبهایی كه به بچهها وارد میشود، اقدام كنیم. مثلا اگر دختری جای امنی نداشته باشدو از خانوادهیی كه در آن مورد آزار قرار میگیرد فرار كند كجا باید برود؟باید جایی باشد كه از این دختر نگهداری شده و به مشكلش رسیدگی شود. باید قدرت قانونی وجود داشته باشد تا بتوان براساس آن موضوع را با والدینش مطرح كرد. نمیشود كه كودك یا نوجوانی كه در خانه آزار میبیند بیاید شكایت كند بعد با موقعیت بدتر برگردد داخل همان خانه.* در لایحهای كه تقدیم مجلس شده،كودكآزاری جزو جرمهای عمومی قرار گرفته است?_ بله و بسیار جای خوشبختی است. ولی هنگامی كه خانواده را جدا كرده و این قانون را شامل حالش نمیكنند جای تاسف است. خب،بچههایی كه در خانه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، كتبا بروند شكایت كنند. كدام قانون از این كودكان حمایت میكند؟مگر اینكه كار به جاهای خیلی باریكی كشیده و كودك و نوجوان بر اثر شدت جراحات به بیمارستان منتقل شود. این نقص بزرگی است كه ما داریم.
* در سخنرانی كه طی همایش داشتید یكی از علل فرار كودكان و نوجوانان را از خانه تغییر ارزشها عنوان كردید،كمی بیشتر در این مورد توضیح دهید؟_ هنوز بسیاری از پدرها و مادرها به صورت سنتی فكر میكنند. مثلا معتقدند دخترها نباید تنها جایی بروند،مثلا به خانه دوست و همكلاسی. آنها ارتباط بچهها حتی با همجنسان خودشان را نیز قبول ندارند. در خصوص مسائلی مانند حجاب بیش از آنچه لازم است،سختگیری میكنند و ... خلاصه اینكه خانوادهها بسیار سنتی هستند ولی بچهها هنوز آن ارزشها را نپذیرفتهاند یا حداقل به آن شدت خانوادهها آن ارزشها را قبول ندارند. بنابراین هنگامی كه از سوی خانواده تحت فشار قرار میگیرند و میبینند خانواده را نمیتوانند تغییر دهند و از سویی دیگر خودشان هم نمیتوانند تابع این ارزشها شوند،در نتیجه برخیشان اقدام به فرار میكنند.*برای تغییر نگرشهای غلط چه باید بكنیم؟فكر میكنم همزمان باید روی خانواده و نوجوان كار كنیم. نوجوانان باید با ارزشهای خانواده و جامعه آشنا شوند و بیاموزند تا وقتی كه با خانواده زندگی میكنند باید تا حدی ارزشهای خود را با ارزشهای آنها هماهنگ كنند از طرف دیگر به خانوادهها هم باید آموزش داده شود كه عینا نمیتوانند انجام خواستههایی كه دارند و كارهایی كه خودشان سالها پیش انجام دادهاند را از بچهها انتظارداشته باشند. یعنی یك آموزش دوجانبه هم روی نسل جوان و هم خانواده لازم است تا ارزشهای شان را به هم نزدیك تر كند و حداقل توافقی بین آنها به وجود بیاورد.*این آموزش وظیفه كیست؟_ این آموزش وظیفه بسیاری از دستگاهها است. وظیفه آموزش و پرورش، صداوسیما، موسساتی مانند انجمن اولیا ومربیان و ... است. یعنی تمام سازمانهایی كه به نوعی در زمینههای تربیتی فرهنگی كار میكنند و همچنین سازمانهای غیردولتی. ولی عمدتا وظیفه آموزش و پرورش است.*جنس مخالف در فرار دختران چقدر موثر است؟_در مورد میزان این تاثیر باید یك تحقیق علمی صورت بگیرد، ولی مطمئنا این عامل یكی ازعواملی است كه در فرار دختران بسیار موثر است. علتش هم این است كه معمولا دختران به دلایلی ارتباط عاطفی را با جنس مخالف برقرار میكنند، ولی بعد وقتی میبینند خانواده او را نمیپذیرد برای اینكه بتوانند به آن ارتباط ادامه دهند از خانه فرار میكنند و یا اینكه براساس وعده و وعیدهایی كه به آنها داده میشود مانند ازدواج یا در اختیار قراردادن امكاناتی كه معمولا هم انجام نمیشود از خانه رانده میشوند. از خانه رانده و از اینجا هم مانده.*فكر میكنید ناآگاهی چقدر در فریب فرار دختران موثر است؟_ ناآگاهی اقتضای نوجوانی و جوانی است. در دوران نوجوانی معمولا بچهها منطقی عمل نمیكنند و احساساتی هستند. یكسری هم ناآگاه هستند. ما باید به آنها طی برنامه ای مهارتهای زندگی بیاموزیم كه چگونه تصمیم بگیرند. هنگام تصمیمگیری به پیامدهای مثبت و منفی كاری كه میخواهند انجام دهند توجه داشته باشند و مشكلاتش را در نظر بگیرند. بسیاری از دخترها بدون اینكه فكر كنند چه لزومی برای اقدام تازهشان وجود دارد و چه نتیجه ای در انتظارشان است اقدام به دوستی با پسرها میكنند و هیچ اطلاعی هم از مشكلات آینده ندارند. ناآگاهی در اینجا عامل بسیار مهمی است.*فكر میكنید آموزش به نوجوانان در حیطه مسائل جنسی، ضرورت است؟_مطمئنا لازم است. اما برخی از مسوولان مشاوره آموزش و پرورش معتقد هستند جامعه هنوز آمادگی آموزش و اطلاعرسانی در این خصوص را ندارد.چطور آمادگی آموزش در این حیطه را ندارد در حالی كه در عمل میبینیم سطح آگاهی جامعه در این حیث بالا رفته و چه بسا به غلط نیز بالا رفته است.گاهی كه با بچهها صحبت میكنم میگویند در كلاس ما شاید فقط دونفر دوست پسر نداشته باشند. پس واقعیت به ما میگوید جامعه آمادگی این آموزش را دارد چرا كه اینگونه روابط به شدت در مدارس و در سنین نوجوانی رواج دارد. پس به چه چیزی بیش از این واقعیت نیاز است تا ما را وادار كند كه حداقل نحوههای برقراری ارتباط بهتر و خطرات ارتباط نادرست را به آنها آموزش دهیم؟ آمادگی برای انجام یك كار را ما تعیین نمیكنیم. این آمادگی را واقعیتهای جامعه تعیین میكند.*فكر میكنید این روش پنهان كارانه چه تاثیری میتواند داشته باشد؟_تاثیر بسیار منفی دارد چرا كه این پنهان كاری وضعیت را به بحران میكشاند. چیزی را كه پنهان كنیم دیگر ابعاد و كم و كیفش را نمیفهمیم. یك دفعه میبینیم كه فاجعه اتفاق افتاده است.*سهم آموزش و پرورش را در آموزش نوجوانان چقدر میدانید؟_سهم آموزش و پرورش از لحاظ كمی بسیار زیاد است. چرا كه ما بیش از 18 میلیون دانشآموز داریم. اگر ما دانشآموزان ابتدایی را كنار بگذاریم، باید از دوران راهنمایی آموزش را شروع كنیم چرا كه آموزش و پرورش مكان و امكانات لازم را در اختیار دارد و اگر واحدی به نام نحوه ارتباط یا مهارتهای اجتماعی را در كنار دیگر دروس وارد كنیم هزینه خیلی زیادی را به آموزش و پرورش تحمیل نمیكند. بنابراین این كار در وزارت آموزش و پرورش راحتتر است. میتوان گفت در شرایط فعلی بیشترین نقش را آموزش و پرورش دارد.*این اطلاعرسانی باید در چه حدی باشد؟_اطلاعرسانی باید در حد فرهنگ اجتماعی یك جامعه باشد. در حال حاضر ما در مورد بلوغ هیچ آموزشی نمیدهیم. یونسكو سال گذشته دو جزوه خیلی خوب تهیه كرده بود به نام «بهداشت بلوغ دختران» و «بهداشت بلوغ پسران». جزوههای بسیار خوبی بودند كه بچهها را از لحاظ جسمی، شناختی، عاطفی و... با این دوره بحران آمیز بلوغ آشنا میكرد. اما آموزش و پرورش آن جزوهها را توزیع نكرد در حالی كه با همان جزوهها میتوانستند جلوی بسیاری از مشكلات را بگیرند. به هرحال مساله، یك ارتباط بنیادین بین دو انسان است و ما باید اساس را بر آموزش قرار بدهیم. نمیتوانیم صورت مساله را حذف كنیم. باید زمینه را برای ارتباط درست آماده كرد و در این زمینه آموزش داد. باید به یاد داشته باشیم هرچه بیشتر محدودشان كنیم شاهد ارتباطات بدتری خواهیم بود. ما باید با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و مذهبیمان راهكارهای منطقی و درستی را در نظر بگیریم مانند مشاركت فعالیتهای اجتماعی كه كنترل شده و مشخص است.منبع: روزنامه اعتمادلینک :- چگونه استرس و افسردگی جوانان را کاهش دهیم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]