تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):راست ترين سخن، رساترين پند و زيباترين حكايت، كتاب خدا (قرآن) است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815519860




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انسداد علوم انساني در مدرنيته


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: انسداد علوم انساني در مدرنيته خبرگزاري فارس: دبير سياسي انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان مي‌نويسد: سال‌هاست متون گرانسنگ علوم انساني دور از دسترس دانشگاهيان ايران قرار مي‌گيرد، گويا تعمدي در كار است كه مراكز علمي ايران، چند دهه از آخرين آراي علوم انساني عقب نگه داشته شوند. به گزارش خبرگزاري فارس، محمدمهدي شيرمحمدي، دانشجوي دوره دكتراي «انديشه سياسي» پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و دبير سياسي انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان در جديدترين يادداشت خود به بررسي وضعيت علوم انساني در كشور و فرمايش‌هاي رهبر فرزانه انقلاب در اين خصوص پرداخته است كه مشروح آن در پي مي‌آيد: * حرف دل من و شما رهبر فرزانه ما، در ضيافت اخيرشان با اساتيد دانشگاه، ضمن اشاره به «نهايتِ خسّت علمى» كشورهاي غربي، به پديد آمدن استعمار از علم اشاره كردند و فرمودند: «علم توانست آنها را قوى كند، مقتدر كند؛ لذا راه افتادند اطراف دنيا، استعمار به وجود آمد؛ و الّا ملت‌ها داشتند زندگى خودشان را مي‌كردند. بريتانيا كجا، اندونزى كجا؟ اينها با ابزار علم رفتند آن مناطق را صاحب شدند. خوب، وقتى كه استعمار از علم زائيده شد و قدرت بين‌المللى و قدرت سياسى متكى به علم شد، اين علم را در اختيار ديگران نبايد بگذارند؛ و الّا اين قدرت تهديد مي‌شود. و تا امروز همين جور عمل كردند.» سپس با تاكيد بر اهميت برنامه‌ريزي در توليد علم، اشاره كردند: «درباره اهميت علوم انسانى، خوشبختانه امروز دوستان به طور مستوفى حرف زدند؛ اين همان حرف دل ماست.... علوم انسانى كنونى در كشور بومى نيست، متعلق به ما نيست، ناظر به نيازهاى ما نيست، متكى به فلسفه‌ ما نيست، متكى به معارف ما نيست، اصلاً ناظر به مسائل ديگرى است، مسائل ما را حل نمي‌كند.مشكلاتى كه يكى از آقايان گفتند، كاملاً درست است. اين عدم تغيير سرفصل‌هاى علوم انسانى كه گفتند و زمانهايش را هم مطرح كردند، من اطلاع دارم؛ كاملاً درست است. واقعاً اين عيب است كه ما 20 سال، 25 سال سرفصل فلان دانش را اصلاً تغيير نداده باشيم؛ اين نشان‌دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه است؛ اين همين چيزى است كه ما از آن بيمناكيم. جرأت ندارند كه مناقشه كنند؛ همان را كه هست، درس دادند، باز هم درس مي‌دهند؛ ده سال ديگر هم ممكن است همان را درس بدهند.» * خست غربي‌ها در علوم انساني سال‌هاست متون گرانسنگ علوم انساني دور از دسترس دانشگاهيان ايران قرار مي‌گيرد، گويا تعمدي دركار است كه مراكز علمي ايران، چند دهه از آخرين آراي علوم انساني عقب نگه داشته شوند. برخي از مدعيان روشنفكري كه دستي در ترجمه دارند نيز به دلايلي چون ضعف بنيه علمي و يا شايد براساس رويكردي تعمدي، به جاي ترجمه متون مبنايي، به ترجمه آراي شارحان و نظريه‌پردازان دست چندم در حوزه علوم انساني بسنده مي‌كنند. نگارنده، در حين تدريس در مراكز آموزش عالي، مكرر با اين مشكل مواجه بوده ‌است كه سرفصل‌ها و متن‌هاي رايج، به روز نيستند. برخي استادان جوان، با دقت، هوشمندي و مجاهده مضاعف علمي، به مدد فضاي مجازي توانسته‌اند، آخرين مباحث علوم انساني را نيز مورد مداقه قرار دهند و با ژرف‌نگري در آنها گذرگاه‌هاي تنگ مباحث انساني در غرب را هم درنوردند. به علاوه با مطالعه ميداني در جوامع اسلامي و به ويژه جامعه ايراني، و تحقيق در قرآن كريم، متون روايي و نيز متون اصيل انديشمندان تاريخ اسلام، دستاوردهاي خود را به دانشجويان عرضه كنند. با اين وصف، مديران مراكز آموزش عالي، تحت تاثير فضاي سياسي، به استادان گوشزد مي‌كنند كه تنها در چارچوب سرفصل‌هاي مصوب سخن بگويند و به همان متون فشرده قناعت كنند تا مبادا به كم‌سوادي متهم شوند. برخي از اساتيد براي گذر از اين تنگناها، با همت مضاعف، دست به اقدامات جالبي زده‌اند. گاه ضمن ارائه سرفصل‌هاي مصوب وزارت علوم، نقدهاي خود را نيز گوشزد مي‌كنند و دانشجويان علاقه‌مند را به حضور در جلسات مافوق برنامه احاله مي‌دهند. اقرار بسياري از دانشجويان را ديده‌ام كه جلسات حاشيه‌اي را غني‌تر از متون مصوب عنوان مي‌كنند. * خبري نيست كه نيست واقعيت اين است كه تمدن غربي در توليد علوم انساني به «پايان تاريخ» رسيده است. تا ميانه سده بيستم ميلادي، كمونيسم، فاشيسم و ليبراليسم به عنوان سه سر اصلي اژدهاي مدرنيته، با تكيه بر قدرت اسلحه براي خود حقانيتي كاذب مي‌ساختند. در ميانه سده بيستم سرهاي چپ و راست مدرنيته توانستند با تشريك مساعي، فاشيسم را از بين ببرند. اما استخوان‌هاي كمونيسم با ظهور انقلاب اسلامي خرد شد و ليبراليسم، از دهه پاياني قرن بيستم مدعي شد، قبله آمال بشريت و پايان تاريخ است. اما حقيقت اين است كه ديگر نه تنها تاريخ مصرف ليبرال دموكراسي به عنوان مظهر قدرت سياسي مدرنيته پايان يافته است، بلكه ديگر طرح‌هاي انسان مدرن نيز نقش برآب است. بشر غربي، راه گذر از محدوديت‌هاي دانش تحصيلي را نمي‌داند. مبتني بر حدس‌ها و ابطال‌هاي پوپري هم راهي براي او نگشوده است. جنبش‌هاي فكري حقوق بشري، نه تنها پاسخي براي كودكان غزه ندارند بلكه در برابر قرباني شدن هزاران انسان مقيم پاريس در شب‌هاي كريسمس سال‌هاي اخير نيز سكوت كرده‌اند. حاصل بن‌بست فكري در برابر فمنيسم، ستم روزافزوني است كه بر زنان فرانسوي و انگليسي مي‌رود. بشر غربي در جست‌وجوي افق‌هاي تازه است. افق‌هايي كه آن را در علوم انساني مراكز آكادميك غرب نمي‌يابد. * نياز و پاسخ باز مي‌گرديم به مراكز دانشگاهي خودمان. متأسفانه هنوز يك تعريف خاص از روانشناسي، ارتباطات، مناسبات سياسي،‌ حزب، دموكراسي، مردمسالاري و مسائل فرهنگي نداريم كه پاسخگوي اقتضائات ما باشد. مي‌دانيم كه آراي انديشمندان غربي، اگر پاسخگوي نيازهاي بشر غربي بوده باشد كه نيست، پاسخگوي جامعه ايراني نيز نمي‌تواند باشد. يكي از اعضاي هيأت علمي دانشكده روان‌شناسي دانشگاه تهران مي‌گفت؛ ميزان مشكلات روحي ـ رواني دانشجويان دانشكده روان‌شناسي در دانشگاه تهران از ديگر دانشجويان بيشتر است. بديهي است آن دانشي كه با زيست بوم فرهنگي و اعتقادي جامعه ايراني سازگار نباشد، نه تنها نمي‌تواند مسائل جامعه ايراني را حل كند بلكه براي دانشجو، دانش پژوهي كه به آن اهتمام كرده است نيز ممكن است مشكل آفرين باشد. * بشر همان بشر است! مي‌خواهم اين بحث را با يك مثال مشهود به فرجام برسانم: چندي پيش يكي از اساتيد دانشگاه تهران در مجلسي كه براي نكوداشت «فيلسوف فرهنگ» برپا شده بود، از اين فرصت بهره جست و به نكوداشت «حقوق بشر غربي» پرداخت. وي تصريح مي‌كرد كه بشر، همان بشر است و شرقي و غربي ندارد. حقوقش هم همان حقوق است، اسلامي و غير اسلامي ندارد.... البته همه ابناي بشر حقوقي دارند كه نزد همگان محترم است؛ حق مطالبه نيازهاي فطري مانند يكتاپرستي، آزادگي، آزادي از قيود نفساني ديگر انسان‌ها و... از اين جنس حقوق است. اما آيا «اعلاميه حقوق بشر» تاكنون توانسته است به مطالبه اين حقوق پاسخ قانع كننده‌اي بدهد؟! برخلاف آراي موهوم و نژادپرستانه‌اي كه برخي از اقوام و مثلا بشر غربي و فرنگي را برتر دانسته است، نزد اسلام، نوع انساني، محترم و شريف است و گرامي‌ترين انسان‌ها نزد خداوند باتقواترين آنهايند. علوم انساني اگر مبتني بر خرد بي آلايشي باشد كه بر وحي و ساحت قدس تكيه دارد، مي‌تواند پاسخگوي حقوق حقه نوع بشر، اعم از انسان مسلمان و غير مسلمان باشد. بديهي است كه اگر انديشمندان ما، بتوانند طرحي نو در علوم انساني درافكنند؛ مي‌تواند مطلوب جهان باشد. انتهاي پيام/ك/2




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن