واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
خبرگزاري فارس: گاه ممكن است در يك نيمروز فروشگاهداري يك عنوان فيلم را در دست چند بازارياب ببيند و در مواردي فيلمي در روزهاي اول پخش به شهرستان عرضه نميشود اما خريداران تهراني مستقيما به نيايت از موسسه پخشكننده ظرف چند ساعت محموله را به شهرهاي دور و نزديك در ازاي معاملهاي پر سود ميرسانند. نشست و گفتوگو با تني چند از دستاندركاران و مديران پخش محصولات شبكه نمايش خانگي در روزهاي گذشته، پرده از نكات و واقعياتي برداشت كه در جاي خود بايد مورد بررسي دقيق قرار گيرند. متخصصان امر بر اين عقيده هستند كه در زمينه مديريت و نظام توزيع و پخش جايگاه چندان خوبي را در جهان و منطقه پيرامون دارا نيستيم و برگزاري سه كنفرانس در فاصله سالهاي 75 تا 78 با هدف آگاهسازي مديران دولتي و بخش خصوصي از مباني علمي و ارائه تجارب ديگر كشورها گامي در اين راستا بوده است. عدم حضور نمايندگان دستگاههاي فرهنگي اعم از دولتي و غير دولتي در كنفرانسهاي ياد شده به قدر كافي گوياي فقر و عقبماندگي بخش فرهنگ و هنر در زمينهاي توسعه بازار كالا و خدمات فرهنگي ميباشد. از آنجا كه موضوع اين يادداشت نيمنگاهي به چگونگي توزيع و پخش محصولات ويديويي است، اجمالا به ترسيم وضعيت كنوني و چالشهاي پيش روي آن خواهم پرداخت. * فلاشبك تا پيش از عرضه فيلمها در زنجيره سوپرماركتها و كيوسكهاي مطبوعاتي، فروشگاههاي عرضه محصولات فرهنگي به عنوان واحدهاي صنفي اختصاصي اجاره و فروش اين كالاي فرهنگي بيشتر از طريق نمايندگان توزيع موسسات ويديو رسانه تغذيه ميشدند. در بسياري از مواقع يك نماينده توزيع، كالاي ساير موسسات را به روش بنكداري به فروشگاهها تحويل ميداد و به همين سادگي زنجيره پخش كامل ميگشت. اما از دو سال گذشته با گسترش بازار و افزايش چشمگير پايانههاي فروش و تغيير استراتژي بازار كه به غلبه رويكرد فروش به جاي اجاره انجاميد، فيلم به مثابه كالايي مصرفي باز تعريف شد. كاهش قيمت تا حد يك سوم بهاي پيشين، افزايش تيراژ و تغيير بستهبندي محصول، نخستين نشانههاي تحول براي نفوذ بيشتر كالا در بازارهاي هدف بود. دليل گزينش و اختيار اين راهبرد همانطور كه همگان ميدانند، ناشي از مقابله ايجابي با تكثير و رايت گسترده آثار شبكه مجاز ويديويي توسط تكثيركنندگان با تكنيكهاي شبهصنعتي و رايترهاي خانگي بود. شايد اين مطلب را كمتر جايي شنيده يا خوانده باشيد كه بعضي از موسسات ويديو رسانه با اين اقدام مخالف بودند و بر شيوههاي مالوف و نسبتا نهادينه خود اصرار ميورزيدند اما پيشگامي موسسه رسانههاي تصويري كه مدير آن همزمان دبير ستاد مبارزه با محصولات غير مجاز سمعي و بصري بود، سنتشكني كرد و پس از مدتي كوتاه، همراهي داوطلبانه ديگر موسسات را باعث شد. * زندگي شيرين ميشود براي مديران موسسات در نخستين ماهها استفاده از ظرفيت شبكههاي تخصصي پخش فراوردههاي غذايي و دارويي، يگانه گزينه پيش روي بود. زيرا توزيع صدها هزار نسخه از هر محصول سينمايي كه به دليل انگ مصرفي بودن ميبايست در اسرع وقت در حدود ده هزار واحد صنفي (فقط در تهران بزرگ) نشانده ميشد، به تجربه، اطلاعات، نيروي انساني و شبكه حمل و نقل نيازمند بود. اولين محمولهها كه به سوپرماركتها رسيد، سوپرماركتداران كه تجربه عرضه و فروش اين كالاي نوظهور را نداشتند، ابتدا با ترديد و سپس با مشاهده استقبال مشتريان، روي خوشي به آن نشان دادند. بازخورد نسبتا خوب مشتريان و حلاوت و شيريني بازار جديد نه فقط به مذاق ويديو رسانهها بلكه به كام تهيهكنندگان سينما نيز خوش آمد. افزايش جهشي ارزش رايت ويديويي و ارقام چشمگير كه بعضا كل هزينههاي توليد يك فيلم را پوشش ميداد، به رويايي ميماند كه به تحقق پيوسته بود. مشكل از جايي آغاز شد كه فضاي محدود و تنگناي جا در واحدهاي صنفي خردهفروش، موسسات را وارد عرصه رقابت كرد تا به لطايف الحيل كالاي خود را زودتر از همكاران بر پيشخوان مغازهها قرار دهند. آنها خيلي زود دريافتند كه مكانهاي جديد عرضه، بيشتر طالب فيلمهاي ايراني و انيميشنهاي خارجي هستند. به همين خاطر موسساتي كه همه پلها را پشت سر خود خراب نكرده بودند، نسخ چند ده هزارتايي فيلمهاي خارجي را به واحدهاي اختصاصي يعني فروشگاههاي عرضه محصولات فرهنگي سپردند و يا آنكه به فكر ايجاد بازارهاي جانبي افتادند. * كس نخارد پشت من بعضي از مديران با گلايههايي نظير آنكه شركتهاي پخش طرف قرارداد؛ كالاهاي موسسات رقيب را بهتر و زودتر در مغازهها مينشانند، آرام آرام ساز جدايي را كوك كردند و درصدد ايجاد پخش اختصاصي براي توزيع مويرگي محصولات خود برآمدند. اين عده با آگاهي از اينكه سرمايهگذاري در چنين كاري هزينههاي بالاسري آنها را با افزايش سرسامآوري مواجه ميكند، دل به دريا زدند و صابون آن را به تن ماليدند. چيزي نگذشت كه خبر آغاز فعاليت شركتهاي پخش وابسته به موسسات در بازار پيچيد و آگهي جذب بازارياب و قبول نمايندگي در صفحات نيازمنديهاي مطبوعات جا خوش كرد. اين موسسات براي آنكه خيلي بيگدار به آب نزده باشند، مديران با سابقه در كار پخش مواد غذايي را دعوت به كار كردند و اختيارات لازم را بدانها تفويض كردند. مديران پخش منتخب با انگيزه كافي و اقدامات ابتكاري، فتح تدريجي بازار را سرلوحه كار خويش قرار دادند. عدهاي از آنها بدون شناخت از كار فرهنگي با اين استدلال كه مشتري حرف اول و آخر را در بازار ميزند، با عرضه چند كمدي عامهپسند، ضرورت سرمايهگذاري براي توليد يا تامين اينگونه تصويري را به موسسات متبوع خويش تفهيم كردند. نسخهاي كه پيچيدند بد جواب نداد. اما كپيسازي و تقليدهاي ناشيانه از اين آثار به ابتذال و سريسازي آنها انجاميد و ديري نگذشت كه بازتاب و حجم گسترده انتقادات رسانههاي گروهي، تامل و تدبير تازه مسئولان امر را در پي آورد. * ماراتن پخش با آغاز به كار شبكههاي پخش اختصاصي موسسات به موازات ديگر شبكههاي توزيع كالا، عارضه تازهاي پديدار شد. بر خلاف بسياري از گروهاي كالايي (داراي برند و شناسنامه) كه توزيع آن را سامانه پخش مشخصي برعهده ميگيرد و منطقه و محدوده معيني براي توزيع آنها در نظر گرفته ميشود، در حوزه پخش محصولات نمايش خانگي اين قاعده جاري نيست.! نمايندگان توزيع و حتي ويزيتورهاي يك موسسه واحد هيچ حد و حريمي را براي يكديگر قائل نيستند. گاه ممكن است در يك نيمروز فروشگاهداري يك عنوان فيلم را در دست چند بازارياب ببيند و او مخير باشد كه در برابر بهترين شرايط واگذاري از آنها فرصت فكر كردن بخواهد.! در مواردي فيلمي در روزهاي اول پخش به شهرستان عرضه نميشود اما خريداران تهراني مستقيما به نيايت از موسسه پخشكننده (!) ظرف چند ساعت محموله را به شهرهاي دور و نزديك در ازاي معاملهاي پر سود ميرسانند. تدابيري همچون تنبيه يا برخورد هم در اين شيوه كارساز نيست؛ چون بازاريابان به طرق مختلف امكان جبران مافات را دارند.! (به دليل بدآموزي از بيان شيوههاي جبراني معذورم) * همه درون در يك كادر در سالهاي نه چندان دور، موسسات ويديو رسانه كه هنوز تعداد آنها به انگشتان يك دست نرسيده بود، مشت واحدي شدند و با تشكيل يك شركت مشترك پخش به نام آريا توزيع ادواري محصولات خود را به آن سپردند. روزهايي خاص در ماه نمايندگان توزيع از سراسر كشور به محل شركت ميآمدند و سفارش محصول ميدادند. تغييرات مديريتي در شركت فوق از يكسو و حذف سهميههاي اجباري از سوي ديگر مانع از ادامه فعاليت شركت گرديد. اما بازخواني خدمات موثر شركت آريا تجارب و عبرتهاي خوبي را براي اصلاح امور پخش در حال حاضر به همراه خواهد داشت. يكي از جنبههاي مثبت در پخش به شيوه مشترك آن بود كه هر بار يك فيلم قوي و پرمخاطب نقش ليدر را براي ساير محصولات ايفا ميكرد و مخاطبان نيز در طول سال با تنوع و گوناگوني فيلم و برنامه مطابق با سلايق خود روبهرو بودند. ----------------------------------------------------------------- نويسنده: سعيد رجبيفروتن مدير كل دفتر همكاريهاي سمعي و بصري و شبكه نمايش خانگي معاونت سينمايي -----------------------------------------------------------------
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]