محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826934078
تو را هميشه من از راه دور ميبينم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تو را هميشه من از راه دور ميبينم جام جم آنلاين: در اين شماره از صفحه شعر جوان سعي ميكنيم به نامهها و شعرهاي شاعراني بپردازيم كه در فاصله يك ماه گذشته آثارشان در نوبت چاپ قرار داشته و به دلايل مختلف امكان پرداختن به آنها فراهم نشده است. اسماعيل صالحي نور : آقاي صالحي از نور، شهرستان سر سبز و شمالي كشورمان آثارش را براي شعر جوان ارسال كرده است. اسماعيل صالحي براي سرودن، قالب سپيد را انتخاب كرده است و به نظر ميرسد تجربه سرودن در قالبهاي ديگر و بويژه شكلهاي سنتي شعر مانند غزل، رباعي، مثنوي و ... ندارد؛ چراكه اكثر شاعران جواني كه تجربه سرودن شعر كلاسيك را ندارند نسبت به بار موسيقايي كلام و كلمات چندان وسواس و دقت به خرج نميدهند و براحتي ميتوان در شعرشان كلمات را جابهجا كرد، بيآنكه آسيب جدي به شعر وارد شود. يكي از شعرهاي به نسبت موفق اسماعيل صالحي، شعري است با عنوان « پرانتز » كه اين شعر جوهر شاعرانه خوبي دارد و به عبارتي اگرچه خوب پرداخت نشده اما روايت و يا تم كلي كه در ذهن صالحي شكل گرفته، شاعرانه است. صالحي از پرانتزي سخن ميگويد كه در ميان آن پرانتز خودش يا به عبارتي خود واقعياش قرار دارد. اگر به نشانه شناسي زبان فارسي رجوع كنيم در تعريف پرانتز با دو نكته روبهرو ميشويم؛ نخست آنكه پرانتز نشانهاي است براي آوردن توضيح در درون آن كه اين توضيح معادل و هم معني آن چيزي است كه قبل از پرانتز ذكر شده است و از سوي ديگر نشاني است كه در متن به كار رفته و غالبا به صورت جفت استفاده ميشود. با اين دو تعريف و اين نوع نگاه به سراغ چند سطر ابتدايي شعر اسماعيل صالحي ميرويم: پرانتز كه باز ميشود تازه ميشوم شبيه خودم شبيه خودم كه تو بودي در شعري كه هنوز آغاز نشده است... ميبينيد كه چقدر خوب با كلمه پرانتز در اين شعر بازي شده است، در درون پرانتز تعريف ديگري از خود شاعر قرار ميگيرد، خود شاعر در زماني كه يك «تو» در زندگياش حاضر بوده است و اگر به آن نشانهشناسي هم كه گفته شد يعني معمولا به صورت جفت استفاده ميشود دقت كنيم، آن هنگام شاعر و آن تو مفهوم بهتري مييابند. صالحي شعرهاي ديگري هم براي ما ارسال كرده است شعرهاي كوتاهتري كه تا حدودي ميتوان آن را تحت جريان شعر فرانو دانست كه در شمال كشور گسترش خوبي داشته است. يكي از مهمترين ويژگيهاي شعرهاي كوتاهي كه معمولا با نشان فرانو از آنها ياد ميشود، طنز است كه در سطرهاي صالحي هم تا حدودي ديده ميشود. مانند اين كار كه تا حدودي هم متفاوت است و هم طنزي شيرين در آن وجود دارد: دلم آب شده از بس تو را نديده حالا بيا لنگرت را بينداز اگرچه در اين كار زبان و موسيقي چندان مورد توجه صالحي قرار نگرفته است، اما كار برد خوب و بجا از بيان فولكلور كه آميخته با ضربالمثل هم شده است (آب شدن دل و لنگر انداختن در خانه يا دل كسي) تركيب خوبي را ايجاد كرده است. اكثر شاعران جواني كه تجربه سرودن شعر كلاسيك را ندارند نسبت به بار موسيقايي كلام و كلمات چندان وسواس و دقت به خرج نميدهندكبري بهپور- شيراز: خانم كبري بهپور در نامهاي، ضمن اظهار لطف به صفحه شعر جوان از توجه اين صفحه به شاعران شهرستاني و گمنام تشكر كردهاند و البته چند شعر در قالب سپيد هم براي ما ارسال كردهاند؛ شعرهايي كه در مقايسه با آثار اسماعيل صالحي نسبت به زبان حساستر است و البته تا حدودي تخيل شاعرانه را كمتر دارد.شعر كبري بهپور سطرها و تركيبهاي قشنگ و زيبايي دارد مانند: كاش ميشد بهار را در گلداني بكارم يا: ديشب درختي تا صبح گريه ميكرد تنش مجروح بود از يادگاريهاي من و تو ! اما مشكل عمده شعرهاي كبري بهپور نداشتن ايجاز است ؛ البته اين موضوع به معناي بلند بودن شعرهاي او نيست؛ چراكه شعرهاي بهپور چندان طولاني نيست اما همان سطرهاي كوتاه نيز به ميزان زيادي نگاه توصيفي و توضيحي دارد و جداي از اين كه برخي سطرها حشو هستند؛ خانم بهپور بايد بداند در شعر آزاد امروز، اين حرفهاي نگفته يك شاعر است كه مخاطب را به درون شعر دعوت ميكند تا با بازسازي نشانههايي كه توسط شاعر ارائه شده است، تاويلي متناسب از احساس و تفكر خودش از شعر داشته باشد. به عنوان مثال در اين سطرها: ديروز ديدمش پاي چشمانش گود افتاده بود و چند چين عميق روي پيشانياش چقدر پير شده بود يادم باشد فردا آينهام را عوض كنم! پيشنهاد من به كبري بهپور نخست اين است كه در شعر به جاي حرف زدن به دنبال اجرا كردن باشد يعني به گونهاي بايد شعر را پيش ببرد، فضاسازي و تصوير سازي كند كه مخاطب خودش پير شدن «او» را احساس كند و از لابهلاي سطرها مفهوم و معناي پيري را بيرون بكشد نه از بيان رو و مستقيم او در شعر. مثلا مفهوم پيري در تصويري كه او از وجود چين و چروك در پيشاني ارائه ميكند، مستتر است. سعيد حيدري - ساوه: آقاي حيدري شاعري كلاسيك سراست كه براي صفحه شعر جوان غزلهاي خوبي ارسال كردهاند كه ابتدا و بيهيچ مقدمه اي يك غزل از او را ميخوانيم: تو را هميشه من از راه دور ميبينم تو را چطور بگويم، چه جور ميبينم به موج موج تو دريا! اسيرم و خود را هميشه ماهيتنگ بلور ميبينم به آن پرنده برج بلند دل بستم مني كه دور و برم را به زور ميبينم قطار ميرود و ريلها زمينگيرند و اين منم، كه تو را در عبور ميبينم كلاف رابطه ما پر از گره شده است در اين كلاف، گرههايكور ميبينم تمام هستي من را به ارث خواهي برد و من نشستهام و به مرور ميبينم ... پيش از ورود به نقد و بررسي اين شعر بايد بگوييم مصراع نخست آن دقيقا وصف صفحه شعر جوان در برابر مخاطبان عزيز و بيشمار آن است. به تعبير سعيد حيدري از همين راه دور و هنگامي كه نامههاي شما به دست ما ميرسد، انگار در لابهلاي تمام سطرها و شاعرانههايتان شما را حس ميكنيم، ميفهميم و ميبينيم و سپاسگزار لطف شما هستيم. اما برويم سراغ غزل، غزلي كه تا حدودي از منظر فرم و ويژگيهاي ذاتي تغزلي سرودن، اثري قابل تامل و تقريبا بدون نقص است حتي در بيتهاي متعدد، حيدري توانسته از ظرفيتهاي قافيه نيز بخوبي استفاده كند و بهره ببرد. مثلا در همان بيت نخست قافيه «جور» به اصطلاح خيلي خوش در شعر نشسته است يا تضادهايي كه در بيتهاي مختلف ايجاد ميكند به يكنواخت نشدن شعر بسيار كمك ميكند. ضمن اين كه حضور شاعر در كنار شعر به عنوان يك راوي بسيار نامحسوس و آرام بوده است و هرگز شاعر خودش را به مخاطب تحميل نميكند و تا پايان و رسيدن به بيت آخر كه مخاطب متوجه ميشود شاعر خودش آرام گوشه اين روايت نشسته و همه رخدادها را مرور ميكند و حتي با گذاشتن 3 نقطه در پايان اين بيت روايت خود را باز ميگذارد و آن را تمام نميكند: تمام هستي من را به ارث خواهي برد و من نشستهام و به مرور ميبينم... اما نكته ديگري كه در ارتباط با آثار سعيد حيدري بايد گفت به همان جمله اول يعني شاعري كلاسيك سرا باز ميگردد. او در آثارش از همه تجربههاي موفق تغزلي سرودن كه امتحان خود را پس دادهاند، استفاده ميكند اما از خودش خلاقيت، آشنايي زدايي و برخوردي ديگرگون در اين غزل نميبينيم. كلمات و تركيبها هريك خيلي خوب در شعر حيدري و در جايي كه انتظار ميرفت، قرار گرفته است. اما نكته دقيقا همينجاست شعر حيدري شعري نيست كه تو را غافلگير كند؛ شعري است كه ابهام و ترديد ايجاد نميكند و تاويل پذيري متن تقريبا در حد صفر است اما همان طور كه گفتم نبايد از لحن تغزلي و عاشقانه سرايي او بسادگي گذشت، ضمن اين كه حيدري نشان ميدهد عروض و قافيه را خوب ميداند و اين دو كاملا در خدمت زبان شسته رفته او هستند، نه اين كه زبان و شعر در خدمت آنها. اين موضوع خود توفيق كميبراي يك شاعر جوان نيست. محمد ليلايي - تهران : آقاي محمد ليلايي شاعر ديگري هستند كه مدتهاي زيادي چاپ اثرشان به تاخير افتاد. محمد ليلايي شعر را به شيوه سعيد حيدري سنتي و كلاسيك دنبال ميكند، با اين تفاوت كه ليلايي هنوز آن تسلط لازم را بر وزن عروضي شعر ندارد. اگرچه غزل ليلايي شكست وزني ندارد، اما نوع انتخاب و گزينش كلمات نشان ميدهد كه وزن، خودش را بر شاعر تحميل كرده است. با هم چند بيتي از غزل محمد ليلايي را ميخوانيم تا نكته ديگري را در ارتباط با شعر او بگويم: وقتي كه گيسوان دو تا شانه ميكني مجنون خود دوباره تو ديوانه ميكني در اوج دلربايي و دلدادگي عجب هنگامه اي تو دلبر جانانه ميكني درياي بيكرانه مهري چه با شكوه در قلب كوچكم به وفا خانه ميكني اي شمع پر فروغ تو سوزي و عاشقت اندر مدار عشق چو پروانه ميكني... مهم ترين ويژگي يك شاعر، هنرمند و نويسنده اين است كه فرزند زمان خودش باشد يعني به قول سهراب زندگي آب تني كردن در حوضچه اكنون است. اين فرزند زمان بودن بايد در تمام مولفهها خودش را نشان دهد، از توجه به رويداهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي گرفته تا بهكارگيري زبان و بيان همان زمان و روزگار اگر اين بيتهاي ليلايي را در اختيار يك زبانشناس يا تاريخدان قرار دهيم و بگوييم شاعر آن در چه روزگاري ميزيسته است در خوشبينانهترين حالت او را متعلق به سبك بازگشت و دوره پيش از مشروطيت ميداند. محمد ليلايي بايد سعي كند با مطالعه آثار شاعران و غزلسرايان مطرح و شناخته شده معاصر مانند محمدعلي بهمني، حسين منزوي، قيصر امينپور و بزرگان ديگر آهسته آهسته از اين زبان و بيان فاصله بگيرد و شعري متناسب با روزگار اكنون بسرايد. آثاري از محمد فرخطلب، الهام رحيميكازراني، مهدي شعبانپور، معرفتالله حاتمي، پرنياز اوحدي، ساناز سماواتي، رضا كاشيگر، منيژه رضايي، ناهيد حسينآبادي، فتحعلي محمدعليزاده، سيد جمال صالحي و ... نيز به صفحه شعر جوان رسيده است كه در نوبتهاي بعدي به آنها پرداخته خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]
صفحات پیشنهادی
تو را هميشه من از راه دور ميبينم
تو را هميشه من از راه دور ميبينم جام جم آنلاين: در اين شماره از صفحه شعر جوان سعي ميكنيم به نامهها و شعرهاي شاعراني بپردازيم كه در فاصله يك ماه گذشته آثارشان در نوبت ...
تو را هميشه من از راه دور ميبينم جام جم آنلاين: در اين شماره از صفحه شعر جوان سعي ميكنيم به نامهها و شعرهاي شاعراني بپردازيم كه در فاصله يك ماه گذشته آثارشان در نوبت ...
تا خدا چه قدر راه است ؟
View Full Version : تا خدا چه قدر راه است ؟ raya17th November 2007, 07:22 AMبا سلام و ... که همیشه دچار وسواس می شیم تو دل سپردن، اونوقته که راه خطا رو در پیش می گیریم. ... به نظر من خدا اونقدرهام دور نیست فقط این ماییم که حسش نمی کنیم حاضری از چه ... خدا رو دارم میبینم و حالتم اینه که تا آخر عمرم شکر بگم برخوردت با خدا چه طوریه ؟
View Full Version : تا خدا چه قدر راه است ؟ raya17th November 2007, 07:22 AMبا سلام و ... که همیشه دچار وسواس می شیم تو دل سپردن، اونوقته که راه خطا رو در پیش می گیریم. ... به نظر من خدا اونقدرهام دور نیست فقط این ماییم که حسش نمی کنیم حاضری از چه ... خدا رو دارم میبینم و حالتم اینه که تا آخر عمرم شکر بگم برخوردت با خدا چه طوریه ؟
كا 750 در راه جواتي!
البته من اصلا همچين نظري ندارم(امضامو ببين) ولي مي خواستم نظر شما رو بدونم يعني كا 750 نوكيا 6600 دوم ميشه؟ ... سونی اریکسون=استقلال نوکیا=لنگ (پرسپولیس) مثل همیشه خز و بدبخت M O H S E ... ها بنظر من هم كا 750 جواد ميشه چون تو خيابون دست يه چرخي هم ميبينم گوشي كا 750 دستشه همه دارن ... زیاد دور بر ندار تازه از راه رسیده.
البته من اصلا همچين نظري ندارم(امضامو ببين) ولي مي خواستم نظر شما رو بدونم يعني كا 750 نوكيا 6600 دوم ميشه؟ ... سونی اریکسون=استقلال نوکیا=لنگ (پرسپولیس) مثل همیشه خز و بدبخت M O H S E ... ها بنظر من هم كا 750 جواد ميشه چون تو خيابون دست يه چرخي هم ميبينم گوشي كا 750 دستشه همه دارن ... زیاد دور بر ندار تازه از راه رسیده.
شعر و متن های عاشقانه بسیار زیبا برای اونا که عاشقن
... قشنگ ترین غروبو تو چشای تو می بینم تموم عالمو پر از صدای تو می بینم تو چه پاکی ... و به گل های فرخفته به دامان سکوت من به یک کوچه ی گیج گیج از عطر اقاقی ها می ... ستاره کور ناتوان گذشته ام ز کوچه ها نیمه جان رسیده ام به نیمه راه چون کلاغ خسته ... دم به تو می اندیشــــم به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی به ...
... قشنگ ترین غروبو تو چشای تو می بینم تموم عالمو پر از صدای تو می بینم تو چه پاکی ... و به گل های فرخفته به دامان سکوت من به یک کوچه ی گیج گیج از عطر اقاقی ها می ... ستاره کور ناتوان گذشته ام ز کوچه ها نیمه جان رسیده ام به نیمه راه چون کلاغ خسته ... دم به تو می اندیشــــم به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی به ...
صبر كن بهت بگم تو كي هستي!
2-در اين جنگل شما مشغول راه رفتن هستيد كه ناگهان به يك كليد (Key) برخورد ... درخت های بزرگ وسرسبز ویه خورده دور ازهم وشاخه های خشکیده. ... من هميشه تصورم از يك جنگل اينطوريه در ضمن خيلي سرسبز و تمام درختان حتي تنهشان نيز سبز شده مثل درختاي شمال. 2- خب اين كليد رو توي گل و لاي و جلبكها ميبينم يه كليد طلايي كه ظاهري قديمي ...
2-در اين جنگل شما مشغول راه رفتن هستيد كه ناگهان به يك كليد (Key) برخورد ... درخت های بزرگ وسرسبز ویه خورده دور ازهم وشاخه های خشکیده. ... من هميشه تصورم از يك جنگل اينطوريه در ضمن خيلي سرسبز و تمام درختان حتي تنهشان نيز سبز شده مثل درختاي شمال. 2- خب اين كليد رو توي گل و لاي و جلبكها ميبينم يه كليد طلايي كه ظاهري قديمي ...
10 راه برای شاد شدن فوری !
همه همیشه می گویند، "بیشتر از اینها باید دور هم جمع شویم و از این مراسم ها داشته باشیم." ما خودمان سه بار در ... شخصیت من جنبه های گیج کننده ای دارد و گاهی اوقات می بینم که دلم می خواهد دور بریزمشان. ... آبی خیلی به تو می آید سعی کن بیشتر آبی بپوشی!
همه همیشه می گویند، "بیشتر از اینها باید دور هم جمع شویم و از این مراسم ها داشته باشیم." ما خودمان سه بار در ... شخصیت من جنبه های گیج کننده ای دارد و گاهی اوقات می بینم که دلم می خواهد دور بریزمشان. ... آبی خیلی به تو می آید سعی کن بیشتر آبی بپوشی!
بهترين راه عملى براى درمان غرور چيست؟
View Full Version : بهترين راه عملى براى درمان غرور چيست؟ roksana_200621st June 2006, 12:01 ... ديگران ترجيح داده و استبداد رأى پيدا مىكند و در نتيجه از واقعبينى و حقيقتيابى به دور خواهد ماند. ... اما اینکه همیشه خودمونو بگیریم بگیم من غرورمو حفظ کردم خیلی بده. ... اگه توجه کنین تو یه جامعه مردم با ادمای مغرور زیاد حال نمیکنن.
View Full Version : بهترين راه عملى براى درمان غرور چيست؟ roksana_200621st June 2006, 12:01 ... ديگران ترجيح داده و استبداد رأى پيدا مىكند و در نتيجه از واقعبينى و حقيقتيابى به دور خواهد ماند. ... اما اینکه همیشه خودمونو بگیریم بگیم من غرورمو حفظ کردم خیلی بده. ... اگه توجه کنین تو یه جامعه مردم با ادمای مغرور زیاد حال نمیکنن.
ویورس غیر فعال کننده show hidden رو چطوری پاک کنم !! لطفا ...
اگه میشه کمکم کنید در ضمن روش سوم هم اگه من اشتباه کرده ام رو هم اصلاح کنید تا من هم بتونم برای همیشه این ویروس رو از کامپیوتر دور کنم فقط قصد من دور کردن ویروس برای همیشه هستش . ... روش بریز چون تا اونجا که من می دونم بهترین راه مقابله با این ویروس پیشگریه و موقع ای که افتاد تو کامپیوتر دیگه .... هر موقه ميبينم خندم ميگيره.
اگه میشه کمکم کنید در ضمن روش سوم هم اگه من اشتباه کرده ام رو هم اصلاح کنید تا من هم بتونم برای همیشه این ویروس رو از کامپیوتر دور کنم فقط قصد من دور کردن ویروس برای همیشه هستش . ... روش بریز چون تا اونجا که من می دونم بهترین راه مقابله با این ویروس پیشگریه و موقع ای که افتاد تو کامپیوتر دیگه .... هر موقه ميبينم خندم ميگيره.
فصل آخر
آره تو كه خوابیدی بارون شروع شد تا دو ساعت هم یه ریز ریخت. ... دستش را روی گونه هایم می كشد مثل همیشه گرم است. ... وقتی برمی گردم چترش را آویزان جالباسی می بینم می دوم دم در، صفحه آسانسور روی p چشمك ... می روم پشت پنجره،سرویس مدرسه اش از راه می رسد. ... من حتی یك لحظه هم سر جایم نشستم مدام دور میزها می چرخیدم و با همه حرف می زدم .
آره تو كه خوابیدی بارون شروع شد تا دو ساعت هم یه ریز ریخت. ... دستش را روی گونه هایم می كشد مثل همیشه گرم است. ... وقتی برمی گردم چترش را آویزان جالباسی می بینم می دوم دم در، صفحه آسانسور روی p چشمك ... می روم پشت پنجره،سرویس مدرسه اش از راه می رسد. ... من حتی یك لحظه هم سر جایم نشستم مدام دور میزها می چرخیدم و با همه حرف می زدم .
تسبیح
ذكرهایم به هزار هزار رسیده است و هنوز از تو خبری نیست . خودت گفتی ... با اولین آژیر خطر حمله هوایی كه دروغ بود همگی از شهر زدند بیرون ، نمی دانم چرا من از نیمه راه برگشتم . ... ماه منیر گفت : من از تنهایی می ترسم ما همیشه با هم بوده ایم . ... حساب كه می كنم ، می بینم باید رفته باشند . ... می روم با بند تسبیحش كه دور دستش حلقه كرده است .
ذكرهایم به هزار هزار رسیده است و هنوز از تو خبری نیست . خودت گفتی ... با اولین آژیر خطر حمله هوایی كه دروغ بود همگی از شهر زدند بیرون ، نمی دانم چرا من از نیمه راه برگشتم . ... ماه منیر گفت : من از تنهایی می ترسم ما همیشه با هم بوده ایم . ... حساب كه می كنم ، می بینم باید رفته باشند . ... می روم با بند تسبیحش كه دور دستش حلقه كرده است .
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها