تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804941473
صبر كن بهت بگم تو كي هستي!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: connect22nd April 2009, 10:10 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بچه هاي گلم؛ دوستان عزيز! خانمها! آقايان! جريان از اين قراره كه من در اين تاپيك سؤالاتي از شما مي‌پرسم و شما با پاسخ دادن صادقانه به آنها منتظر تفسير بنده مي‌مانيد. سعي كنيد پاسخهايتان با صداقت تمام توأم باشه چون بهتر تفسيرهايم را در مورد خودتان خواهيد سنجيد! ضمناً دوستاني كه مايل باشند، من تفسيرشان را فقط بصورت پيام خصوصي برايشان ارسال ميكنم.:) 1-فرض كنيد شما در يك جنگل هستيد.... در چه فصلي از سال آنرا در ذهنتان به تصوير ميكشيد؟ آنرا توصيف كنيد: درختانش به چه شكلي هستند؟ اندازه آنها پراكندگي يا انبوه بودن آنها و ... 2-در اين جنگل شما مشغول راه رفتن هستيد كه ناگهان به يك كليد (Key) برخورد ميكنيد! آنرا برايم توصيف كنيد! ضمناً بفرمائيد كه عكس‌العمل شما در اين مورد چيه؟ 3-بعد به راهتان ادامه ميدهيد... در راه به يك شير برمي‌خوريد! عكس‌العمل شما چيه؟ 4-در ادامه راه به نهر آبي يا رودخانه برخورد ميكنيد؟ الآن چه كار ميكنيد؟ 5-به راهتان ادامه ميدهيد، هم اكنون به يك ديوار يا بن بستي مي‌رسيد... اين دفعه تصميمتان چيست؟ 6-پرنده اي جلوي چشمانتان به هوا پرمي‌كشد آنرا توصيف كنيد! 7-حيواني در نزديكي شماست آنرا چگونه در ذهن داريد؟ jomong22nd April 2009, 10:38 AMفصل بهار........درخت های بزرگ وسرسبز ویه خورده دور ازهم وشاخه های خشکیده......... یه کلید زرد گنده مثل کلید صندوقچه های قدیمی......اول خوب دوروبرم ونگاه می کنم اگه کسی نبود برمی دارمش........... اولش سعی می کنم فرارکنم .اگه نتونستم شاید باهاش بجنگم .شاید هم تسلیم بشم.......... کنارش می شینم وآب می خورم.................. هیچ بن بستی بن بست نیست .شاید راه رو اشتباه اومدیم .پس می گردم دنبال راه خروج .حتما یه راه خروج هست .شاید بتونم برم بالای دیوار............... یه پرنده بزرگ وقشنگ مثل سیمرغ........... یه اسب سفید بالدار....................... sima joon22nd April 2009, 10:49 AM1-فرض كنيد شما در يك جنگل هستيد.... در چه فصلي از سال آنرا در ذهنتان به تصوير ميكشيد؟ آنرا توصيف كنيد: درختانش به چه شكلي هستند؟ اندازه آنها پراكندگي يا انبوه بودن آنها و ... 2-در اين جنگل شما مشغول راه رفتن هستيد كه ناگهان به يك كليد (key) برخورد ميكنيد! آنرا برايم توصيف كنيد! ضمناً بفرمائيد كه عكس‌العمل شما در اين مورد چيه؟ 3-بعد به راهتان ادامه ميدهيد... در راه به يك شير برمي‌خوريد! عكس‌العمل شما چيه؟ 4-در ادامه راه به نهر آبي يا رودخانه برخورد ميكنيد؟ الآن چه كار ميكنيد؟ 5-به راهتان ادامه ميدهيد، هم اكنون به يك ديوار يا بن بستي مي‌رسيد... اين دفعه تصميمتان چيست؟ 6-پرنده اي جلوي چشمانتان به هوا پرمي‌كشد آنرا توصيف كنيد! 7-حيواني در نزديكي شماست آنرا چگونه در ذهن داريد؟ 1- اول اينكه هميشه در فصل تابستان تصور ميكنم.درختانش تودر تو سربه فلك كشيده و سرسبز هستند و بسيار پر برگ و بار.درختاني بزرگ قطور و با شاخ و برگهاي انبوه.من هميشه تصورم از يك جنگل اينطوريه در ضمن خيلي سرسبز و تمام درختان حتي تنه‌شان نيز سبز شده مثل درختاي شمال. 2- خب اين كليد رو توي گل و لاي و جلبكها ميبينم يه كليد طلايي كه ظاهري قديمي اما درخشان داره و بسيار زيبا است.مثل كليدهايي كه تو كارتونا نشون ميده. 3- شايد اولش بترسم و حتي جا بخورم اما سعي مي كنم اگه گرسنه باشه بهش غذا بدم يا اينكه نوازشش كنم تا بتونم ازش رد شم و اونو تقزريباً رام كرده باشم.هيچگاه نمي تونم خودمو قايم كنم چون در اينصورت معلوم نيست ت اچه موقع بايد در مخفيگاه بمونم بايد يه چيزي باشه كه بتوني شير رو از سر راه برداشت. 4- خب نهر آب فرق داره با رودخونه اگه نهر آب باشه كه ازش مي گذرم تا به اونور برسم و راهمو ادامه ميدم.اما رودخونه خب سخته سعي مي كنم از طول رودخونه برم تا به يه جاي كم آب تر و ايمن تر برسم تا بتونم برم اونور. 5- اگه بن بست باشه كه خب هيچي ميگردم راه در رو پيدا كنم اگه ن كه همونجا اتراق مي كنم اما ديوار اگه كوتاه باشه با زور هم كه شده ميرم اونور ديوار اگه بلند بود كه بازم اتراق ميكنيم. 6-خب اون يه پرنده با بالهاي رنگارنگ و كشيده است درست مثل طوطيهاي جنگلهاي استوايي.پرنده اي كه پرهايش در برابر نور آفتاب مي‌درخشد و چشم را خيره مي‌كند. 7- اين حيوان حيواني اهلي است كه به آرامي در چمنزار كنارم مشغول چرا است چيزي شبيه يك آهوي زيبا با بدني پر نقش و نگار و از بودن كنار من اصلاً احساس ترس نمي‌كند و من نيز از بودن او لذت مي‌برم. connect22nd April 2009, 12:27 PMفصل بهار........درخت های بزرگ وسرسبز ویه خورده دور ازهم وشاخه های خشکیده......... یه کلید زرد گنده مثل کلید صندوقچه های قدیمی......اول خوب دوروبرم ونگاه می کنم اگه کسی نبود برمی دارمش........... اولش سعی می کنم فرارکنم .اگه نتونستم شاید باهاش بجنگم .شاید هم تسلیم بشم.......... کنارش می شینم وآب می خورم.................. هیچ بن بستی بن بست نیست .شاید راه رو اشتباه اومدیم .پس می گردم دنبال راه خروج .حتما یه راه خروج هست .شاید بتونم برم بالای دیوار............... یه پرنده بزرگ وقشنگ مثل سیمرغ........... یه اسب سفید بالدار....................... من در شخصيت شما روحيه بسيار بالا، ژرف انديش با طراوتي ميبينم، شما آمادگي يك تصميم بزرگ يا شروع يك حركت هدفمند را داريد، احتمالاً فرزندي از يك خانواده مرفه و نجيب (جنتلمن) هستيد، به اطرافيانتون احترام خاصي قائل هستيد و با آنها بسيار بزرگمنشانه و مدبرانه برخورد ميكنيد، با اين وجود به تدريج شاهد كهولت، پيري، مرگ و جدايي آنها هستيد. اميد و توقع شما از زندگي بسيار خوشبينانه است شانس خوبي هم داريد. اما نميدونم ترستون از چيه؟ از غريبه ها ميترسيد چون تصور ميكنيد كه ضعيف هستيد؟ احتمالاً مثل من خجالتي بوده و زياد اهل ورزش و تحرك و جنب و جوش نيستيد. از مبارزه با مشكلات زندگي متنفريد مگر اينكه ناچار شويد، شما زياد احساساتي نيستيد اما هميشه از فضاي دوستي و محبت محيط اطرافتون استفاده ميكنيد و لذت مي‌بريد. شما زياد اهل منطق و تفكر و تعقل نيستيد و بيشتر از روي هوا و هوس تصميم مي‌گيريد براي همين هم به هدفتون شك داريد و زياد مصمم نيستيد، اما به هر حال نميتونيد بدون هدف، زندگي كنيد! هرطور شده بايد يه راه حلي باشه! روياهاي خيلي قشنگي داريد و خيالپرداز خوبي هم هستيد.:rolleyes: اگر اشتباه گفتم لطفاً اشاره كنيد. ضمناً بفرمائيد تا چه حدي درست گفتم. مچكرم jomong22nd April 2009, 12:39 PMمن در شخصيت شما روحيه بسيار بالا، ژرف انديش با طراوتي ميبينم، شما آمادگي يك تصميم بزرگ يا شروع يك حركت هدفمند را داريد، احتمالاً فرزندي از يك خانواده مرفه و نجيب (جنتلمن) هستيد، به اطرافيانتون احترام خاصي قائل هستيد و با آنها بسيار بزرگمنشانه و مدبرانه برخورد ميكنيد، با اين وجود به تدريج شاهد كهولت، پيري، مرگ و جدايي آنها هستيد. اميد و توقع شما از زندگي بسيار خوشبينانه است شانس خوبي هم داريد. اما نميدونم ترستون از چيه؟ از غريبه ها ميترسيد چون تصور ميكنيد كه ضعيف هستيد؟ احتمالاً مثل من خجالتي بوده و زياد اهل ورزش و تحرك و جنب و جوش نيستيد. از مبارزه با مشكلات زندگي متنفريد مگر اينكه ناچار شويد، شما زياد احساساتي نيستيد اما هميشه از فضاي دوستي و محبت محيط اطرافتون استفاده ميكنيد و لذت مي‌بريد. شما زياد اهل منطق و تفكر و تعقل نيستيد و بيشتر از روي هوا و هوس تصميم مي‌گيريد براي همين هم به هدفتون شك داريد و زياد مصمم نيستيد، اما به هر حال نميتونيد بدون هدف، زندگي كنيد! هرطور شده بايد يه راه حلي باشه! روياهاي خيلي قشنگي داريد و خيالپرداز خوبي هم هستيد.:rolleyes: اگر اشتباه گفتم لطفاً اشاره كنيد. ضمناً بفرمائيد تا چه حدي درست گفتم. مچكرم اشتباه که نگفتی تقریبا 70 درصد درست گفتید. دست شما مرسی......... connect22nd April 2009, 02:39 PM1- اول اينكه هميشه در فصل تابستان تصور ميكنم.درختانش تودر تو سربه فلك كشيده و سرسبز هستند و بسيار پر برگ و بار.درختاني بزرگ قطور و با شاخ و برگهاي انبوه.من هميشه تصورم از يك جنگل اينطوريه در ضمن خيلي سرسبز و تمام درختان حتي تنه‌شان نيز سبز شده مثل درختاي شمال. 2- خب اين كليد رو توي گل و لاي و جلبكها ميبينم يه كليد طلايي كه ظاهري قديمي اما درخشان داره و بسيار زيبا است.مثل كليدهايي كه تو كارتونا نشون ميده. 3- شايد اولش بترسم و حتي جا بخورم اما سعي مي كنم اگه گرسنه باشه بهش غذا بدم يا اينكه نوازشش كنم تا بتونم ازش رد شم و اونو تقزريباً رام كرده باشم.هيچگاه نمي تونم خودمو قايم كنم چون در اينصورت معلوم نيست ت اچه موقع بايد در مخفيگاه بمونم بايد يه چيزي باشه كه بتوني شير رو از سر راه برداشت. 4- خب نهر آب فرق داره با رودخونه اگه نهر آب باشه كه ازش مي گذرم تا به اونور برسم و راهمو ادامه ميدم.اما رودخونه خب سخته سعي مي كنم از طول رودخونه برم تا به يه جاي كم آب تر و ايمن تر برسم تا بتونم برم اونور. 5- اگه بن بست باشه كه خب هيچي ميگردم راه در رو پيدا كنم اگه ن كه همونجا اتراق مي كنم اما ديوار اگه كوتاه باشه با زور هم كه شده ميرم اونور ديوار اگه بلند بود كه بازم اتراق ميكنيم. 6-خب اون يه پرنده با بالهاي رنگارنگ و كشيده است درست مثل طوطيهاي جنگلهاي استوايي.پرنده اي كه پرهايش در برابر نور آفتاب مي‌درخشد و چشم را خيره مي‌كند. 7- اين حيوان حيواني اهلي است كه به آرامي در چمنزار كنارم مشغول چرا است چيزي شبيه يك آهوي زيبا با بدني پر نقش و نگار و از بودن كنار من اصلاً احساس ترس نمي‌كند و من نيز از بودن او لذت مي‌برم. [/right] شما سيماجون! خواهر گلم؛ زندگي شلوغ يا پر مشغله‌اي داريد، به اطرافيانتون كه از شما با تجربه تر يا موفق‌تر هستند، زياد فكر ميكنيد. روابط شما با آنها بسيار خوب و نرمال است، شما نسبت به جومونگ، از واقع نگري بيشتري برخوردار هستيد، شما هم مثل جومونگ، نسبت به عتيقه‌جات و بخصوص طلا علاقه مند هستيد و خود را خوش شانس ميدانيد اما رسيدن به هدف خود را در لابلاي همين سختي‌هاي زندگي جويا هستيد، برخلاف جومونگ كه خوشبختي را در داشتن موقعيتهاي خيلي خوب و كلاس بالا مي‌داند. شما از سادگي، خونسردي و صميميت قابل ستايشي برخوردار هستيد و با اطرافيانتون خيلي راحت تر وسريعتر ميتونيد ارتباط برقراركنيد و دلشون را بدست بياوريد. شما خجالتي نيستيد و برخورد اجتماعي خوبي با اطرافيانتون داريد. براي رسيدن به هدفتون عجله داريد و تأمل را اصلاً جايز نمي‌دانيد حتي به قيمت به خطرانداختن جانتون! شما برخلاف جومونگ، به خوبي مسائل سر راهتون را تجزيه و تحليل ميكنيد تا به نتيجه برسيد. اما تقريباً هيچ اهميتي به احساسات نمي‌دهيد و وقتتان را بخاطر عشق و لذايذ زندگي يا هوا و هوس، تلف نمي‌كنيد چون هدف خيلي مهمتري داريد و براي رسيدن به آن عجله وافر داريد. شما در طول مسير زندگيتان، عشق و زيبايي‌هاي خيره كننده‌اي مي‌بينيد كه يكي يكي از كنار شما مي‌گذرند.[ تأكيد ميكنم؛] شما برخلاف جومونگ، ممكنه به خاطر مسائل يا امتحاناتي كه سر راهتون سبز ميشه تا مدتها منتظر نتيجه بمانيد اما اصلاً از هدفتون در زندگي دست نمي‌كشيد و پشيمان نمي‌شويد چون به هدفتون ايمان داريد و ميدونيد كه قبلاً تصميم درستي گرفته‌ايد. زيبايي و امنيت را در رسيدن به هدفتون مي‌بينيد. شما خيلي آينده نگر هستيد و زياد به آينده‌تان فكر ميكنيد و در اين رابطه خوش بين هستيد. احتمال ميدم كه دانشجوي رشته اي باشيد كه خيلي بهش علاقه داريد و احتمالاً با يكنفر از همكلاسي هايتان كه احتمالاً دخترخانم خيلي زيبارويي هست، خيلي دوست و صميمي يا خودموني هستيد. maral833622nd April 2009, 03:18 PMفصل بهار درختان بلند وانبود شاخه هاوبرگها به هم تنیدن هوای خنک وباد ملایم یک کلید قدیمی میبینم اون رو برش میدارم ولی بعد ممکنه بندازمش زمین... اولش سعی میکنم خونسردی خودمو حفظ کنم!بعد دنبال راه فرارمیگردم ممکنه توراه به بلندی یا جایی برسم که اون شیره دستش بهم برسه اول کنارش میشینم بعدکمی آب میخورم دست وصورتمو میشورم پاهامو میندازم تو آب وااااااای چقدر سرده!اگه رودخانه خروشان باشه کنارش پیاده روی میکنم ولی اگرخطر کمتری داشته باشه بدم نمیاد ازش بگذرم! خب موقعیت رو میبینم حتما راهی وجود داره اگر دیوار خیلی بلند باشه راهمو تغییر میدم پرنده ای متوسط یا کوچیک تقریبا اندازه طوطی و...بسیار زیباست ولی خارق العاده هم نیست حیوانی کم آزار که بادیدن من نمیترسه.نه اون میترسه نه من!اون تو فضای خودشه منم تو حال وهوای خودم! sima joon22nd April 2009, 03:19 PMشما سيماجون! خواهر گلم؛ زندگي شلوغ يا پر مشغله‌اي داريد، به اطرافيانتون كه از شما با تجربه تر يا موفق‌تر هستند، زياد فكر ميكنيد. روابط شما با آنها بسيار خوب و نرمال است، شما نسبت به جومونگ، از واقع نگري بيشتري برخوردار هستيد، شما هم مثل جومونگ، نسبت به عتيقه‌جات و بخصوص طلا علاقه مند هستيد و خود را خوش شانس ميدانيد اما رسيدن به هدف خود را در لابلاي همين سختي‌هاي زندگي جويا هستيد، برخلاف جومونگ كه خوشبختي را در داشتن موقعيتهاي خيلي خوب و كلاس بالا مي‌داند. شما از سادگي، خونسردي و صميميت قابل ستايشي برخوردار هستيد و با اطرافيانتون خيلي راحت تر وسريعتر ميتونيد ارتباط برقراركنيد و دلشون را بدست بياوريد. شما خجالتي نيستيد و برخورد اجتماعي خوبي با اطرافيانتون داريد. براي رسيدن به هدفتون عجله داريد و تأمل را اصلاً جايز نمي‌دانيد حتي به قيمت به خطرانداختن جانتون! شما برخلاف جومونگ، به خوبي مسائل سر راهتون را تجزيه و تحليل ميكنيد تا به نتيجه برسيد. اما تقريباً هيچ اهميتي به احساسات نمي‌دهيد و وقتتان را بخاطر عشق و لذايذ زندگي يا هوا و هوس، تلف نمي‌كنيد چون هدف خيلي مهمتري داريد و براي رسيدن به آن عجله وافر داريد. شما در طول مسير زندگيتان، عشق و زيبايي‌هاي خيره كننده‌اي مي‌بينيد كه يكي يكي از كنار شما مي‌گذرند.[ تأكيد ميكنم؛] شما برخلاف جومونگ، ممكنه به خاطر مسائل يا امتحاناتي كه سر راهتون سبز ميشه تا مدتها منتظر نتيجه بمانيد اما اصلاً از هدفتون در زندگي دست نمي‌كشيد و پشيمان نمي‌شويد چون به هدفتون ايمان داريد و ميدونيد كه قبلاً تصميم درستي گرفته‌ايد. زيبايي و امنيت را در رسيدن به هدفتون مي‌بينيد. شما خيلي آينده نگر هستيد و زياد به آينده‌تان فكر ميكنيد و در اين رابطه خوش بين هستيد. احتمال ميدم كه دانشجوي رشته اي باشيد كه خيلي بهش علاقه داريد و احتمالاً با يكنفر از همكلاسي هايتان كه احتمالاً دخترخانم خيلي زيبارويي هست، خيلي دوست و صميمي يا خودموني هستيد. آقاي فيلك خيلي خيلي ممنون كه راجع به من نظر داديد. بايد عرض كنم كه اون قسمتهايي رو كه با رنگ قرمز مشخص كردم اصلاً درمورد من صدق نمي‌كنه.البته در شرايط مختلف انسانها رفتار متفاوتي دارند.بقيه كه به رنگ بنفش هستند درست و اونيكه با نارنجي مشخص كردم بسيار بسيار بسيار درست مي‌باشد. بله من دانشجوي رشته زبان بودم و به اين رشته بسيار علاقه دارم. و با يكي از همكلاسيهايم كه از كلاس اول ابتدائي با هم بوديم خيلي دوست و صميمي و خودموني هستم.شديدتر از اونيكه فكرشو كني.اما اونقدر هم كه گفتيد زيبارو نيستند.:d:d يه چيز جالب ديگه وقتي داشتم متن راجع به خودمو ميخوندم به خطي رسيدم كه جومونگ رو هم نوشتيد اولش فكركردم سريال جومونگ رو ميگيد پيش خودم گفتم چه ربطي داره به جومونگ بعدش يادم افتاد كه كاربر جومونگ رو ميگيد كلي خنديدم به خودم. connect22nd April 2009, 03:37 PMسيما جون! پس به گمونم 80 درصد درست گفتم ، آره؟ :) sima joon22nd April 2009, 03:42 PMبله درست گفتيد ميگم شما نكنه فالگير باشيد ما نمي دونيم.جل الخالق connect22nd April 2009, 04:22 PMفصل بهار درختان بلند وانبود شاخه هاوبرگها به هم تنیدن هوای خنک وباد ملایم یک کلید قدیمی میبینم اون رو برش میدارم ولی بعد ممکنه بندازمش زمین... اولش سعی میکنم خونسردی خودمو حفظ کنم!بعد دنبال راه فرارمیگردم ممکنه توراه به بلندی یا جایی برسم که اون شیره دستش بهم برسه اول کنارش میشینم بعدکمی آب میخورم دست وصورتمو میشورم پاهامو میندازم تو آب وااااااای چقدر سرده!اگه رودخانه خروشان باشه کنارش پیاده روی میکنم ولی اگرخطر کمتری داشته باشه بدم نمیاد ازش بگذرم! خب موقعیت رو میبینم حتما راهی وجود داره اگر دیوار خیلی بلند باشه راهمو تغییر میدم پرنده ای متوسط یا کوچیک تقریبا اندازه طوطی و...بسیار زیباست ولی خارق العاده هم نیست حیوانی کم آزار که بادیدن من نمیترسه.نه اون میترسه نه من!اون تو فضای خودشه منم تو حال وهوای خودم! جواب را در پيام خصوصي دادم. اگر مايل هستيد در تاپيك قرار بدهم. هرطور ميل شماست، براي من فرقي نداره :) ashkan-patriot22nd April 2009, 04:43 PMبچه هاي گلم؛ دوستان عزيز! خانمها! آقايان! جريان از اين قراره كه من در اين تاپيك سؤالاتي از شما مي‌پرسم و شما با پاسخ دادن صادقانه به آنها منتظر تفسير بنده مي‌مانيد. سعي كنيد پاسخهايتان با صداقت تمام توأم باشه چون بهتر تفسيرهايم را در مورد خودتان خواهيد سنجيد! ضمناً دوستاني كه مايل باشند، من تفسيرشان را فقط بصورت پيام خصوصي برايشان ارسال ميكنم.:) 1-فرض كنيد شما در يك جنگل هستيد.... در چه فصلي از سال آنرا در ذهنتان به تصوير ميكشيد؟ آنرا توصيف كنيد: درختانش به چه شكلي هستند؟ اندازه آنها پراكندگي يا انبوه بودن آنها و ... 2-در اين جنگل شما مشغول راه رفتن هستيد كه ناگهان به يك كليد (key) برخورد ميكنيد! آنرا برايم توصيف كنيد! ضمناً بفرمائيد كه عكس‌العمل شما در اين مورد چيه؟ 3-بعد به راهتان ادامه ميدهيد... در راه به يك شير برمي‌خوريد! عكس‌العمل شما چيه؟ 4-در ادامه راه به نهر آبي يا رودخانه برخورد ميكنيد؟ الآن چه كار ميكنيد؟ 5-به راهتان ادامه ميدهيد، هم اكنون به يك ديوار يا بن بستي مي‌رسيد... اين دفعه تصميمتان چيست؟ 6-پرنده اي جلوي چشمانتان به هوا پرمي‌كشد آنرا توصيف كنيد! 7-حيواني در نزديكي شماست آنرا چگونه در ذهن داريد؟ 1 بهار درخت ها بزرگ و پر برگ انقدر که جنگل و تاریک کرده با برگ هایه تازه ولی شلوغ و پر 2 کلید زنگ زده داغون من ام کاریش ندارم و میرم 3 اگه شیره وحشی باشه سعی میکنم آروم باشم و فرار نکنم و تظاهر کنم که نترسیدم اگه ام اروم باشه سریع میرم از کنارش و به راهم ادامه میدم 4 اول صورتم میشورم بعد سعی میکنم بفهمم ابش آلوده هست یا نه اگه آلوده نبود میخورم از آبه 5 اگه فکر کنم که بتونم از روش میپرم اگه خیلی بلند باشه سریع دنبا لش میکنم تا تموم شه و دور بزم دیوارو 6 یه عقاب گنده منم انقدر نگاش میکونم تا از دید خارج شه 7 حیون دوس دارم اما اگه فکر کنم اون منو دوس نداره سعی میکنم توجه نکنم بهش connect22nd April 2009, 06:06 PM1 بهار درخت ها بزرگ و پر برگ انقدر که جنگل و تاریک کرده با برگ هایه تازه ولی شلوغ و پر 2 کلید زنگ زده داغون من ام کاریش ندارم و میرم 3 اگه شیره وحشی باشه سعی میکنم آروم باشم و فرار نکنم و تظاهر کنم که نترسیدم اگه ام اروم باشه سریع میرم از کنارش و به راهم ادامه میدم 4 اول صورتم میشورم بعد سعی میکنم بفهمم ابش آلوده هست یا نه اگه آلوده نبود میخورم از آبه 5 اگه فکر کنم که بتونم از روش میپرم اگه خیلی بلند باشه سریع دنبا لش میکنم تا تموم شه و دور بزم دیوارو 6 یه عقاب گنده منم انقدر نگاش میکونم تا از دید خارج شه 7 حیون دوس دارم اما اگه فکر کنم اون منو دوس نداره سعی میکنم توجه نکنم بهش اشكان جان! اوه....! شما به تازگي وارد اجتماعي يا شغلي كه مملو از افراد غريبه هست،شده ايد. با ناشناخته ها و سؤالهاي زيادي كه هنوز جوابش را كشف نكرده ايد روبرو هستيد و احتمالاً آينده نامعلومي در پيش داريد. به اندازه كافي هم نسبت به حوادث پيش رو و اطرافيانت بدبين هستيد، اما ميدونيد كه كنترل رفتار آنها از دست شما خارج هست. اينها تقدير است اشكان جان! خونسردي خود را حفظ كن و با خطرات احتمالي مواجه نشو، چاره اي نيست و ميدونم كه همين روش را انتخاب كردي. لذتها، عشق، تفريح و چيزهايي كه مورد علاقه شما هست، همچنان توأم با محدوديت مي‌باشد و تو نميتواني به قدر كافي از آنها بهره ببري، اما چاره اي نيست به همان مقدار كم هم بايد قناعت كني! تو با سرعت و قدرت تمام با مشكلاتت مبارزه ميكني و ترسي هم به دل نداري! احتياط شرط عقل است، اين همان جمله اي است كه بهش معتقد هستي و با ديد باز به مشكلات فرارويت مي‌نگري. احتمالاً شايد به خاطر اينكه سرباز هستيد؟;) نظرت را بگو ببينم چند درصد درست گفتم؟ space22nd April 2009, 06:21 PM1- فصل بهار یا تابستان. درختان بلند و سر به فلک کشیده و جنگل انبوه و پوشیده از گیاه و کمی هم تاریک. 2-کلید فلزی نقره ای رنگ معمولی. برش میدارم مطمئنا. 3-به طور حتم ، اولش میترسم. اما طبق معمول که در موارد بحرانی ، اول هیچ اقدامی نمیکنم و همه جوانب رو می سنجم ، ابتدا نگاه می کنم که چه وضعیتی حاکمه. اگر شیر در حال خوردن شکار باشه ، مطمئنا به من کاری نداره ، چون شیر که سیر باشه ، دیگه درنده نیست. اما اگر گرسنه باشه و قصد حمله داشته ، حتما از بهترین راه فرار میکنم. و صد البته سعی میکنم برم بالای درخت ، تا اینکه هی بدوم و اونم دنبالم بیاد! 4-اگر آب نهر خنک باشه ، یه آبی به دست و صورتم میزنم. 5-اگر بن بست باشه که کاریش نمیشه کرد. چون اکثرا بن بست ها به خونه یا دیوارای بلند ختم میشن. اگر دیوار باشه و دیوارش کوتاه باشه ، و چیزی که اونور دیواره برام مهم باشه ، از روش میپرم. اگرم که هیچ راهی برای رسیدن به اونطرف نباشه ، عیبی نداره ، میرم میگردم ، از یه راه دیگه میرسم اونور. 6-یه کبوت سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 586]
-
گوناگون
پربازدیدترینها