واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: غزل، خزانه واژگان عصر خود است خبرگزاري فارس: پرويز خائفي با تأكيد بر اهميت انتخاب واژه در غزل و اين كه نبايد از كلمات مندرس و ساييده شده استفاده كرد، معتقد است غزلسرا در عين توجه به رنگ و بوي اصيل اين قالب، بايد متناسب با زمان و با توجه به خزانه واژگاني عصر خود عمل كند. پرويز خائفي، شاعر و حافظپژوه شيرازي در گفتوگويي با خبرنگار فارس درباره غزل در ادبيات معاصر ايران سخن گفت. * بسياري از نوآوريهاي امروز در غزل، تفنن است نويسنده كتاب «سير غزل در فارس» كه به تازگي آن را منتشر كرده، درباره غزل معاصر بيان داشت: بدون ترديد غزل معاصر بايد چشماندازي نو داشته باشد و چارچوب بياني تازهاي را ارائه دهد، ولي از سوي ديگر استخوانبندي و چارچوب قرنها غزلسرايي را هم رعايت كند و با بدعتهاي بيپشتوانه جايگاه اين قالب را تنزل ندهد. اين شاعر 73 ساله در ادامه بيان داشت: از نظر من حافظ و سعدي ميتوانند معياري براي چارچوب كلي غزل فارسي باشند. همه بايد در نظر بگيريم كه نميتوانيم با بدعتهاي ناهوشيارانه غزل را عوض كنيم و در آن نوآوري كنيم. براي مثال با طويل كردن مصرعهاي يك غزل، غزل نو نميشود بلكه در فرم غزل تغييري بچهگانه اعمال ميگردد. خالق مجموعه شعر «حصار» در ادامه با تفنني خواندن بسياري از اعمالي كه اين روزها با نام نوآوريها از آن ياد ميشود، گفت: اثر ادبي زاده زمان و شرايط اجتماعي زمان توليدش است، حال در دنياي معاصر شاعر بايد لغات معاصر را هم به استخدام خود در آورد. شاعر بايد اهتمام تمام به واژه و كلمات غزلش داشته باشد. مثلاً لغات «پيرمغان»، «رطل»، «ميكده»، «آب آتشگون» و بسياري از واژههاي تاريخ مصرفدار نبايد وارد غزل امروز بشوند. غزل بايد متناسب با زمان و با توجه خزانه واژگاني عصر خود، منتها با رنگ و بوي اصيل اين قالب شعري عمل كند. * نوآوري همراه با تجربه و آگاهي، قابل قبول است اين حافظ پژوه و نويسنده كتاب «حافظ در اوج» گفت: براي مثال امروز غزلهايي را شاهديم كه چهار كلمه رديف دارد و اين معضلي است كه هم پيام غزل را مغفول ميگذارد و هم باعث تنزل جايگاه غزل و غزلسرايي ميشود. از سوي ديگر در شعر معاصرمان نمونههاي بسيار مؤثر و محكمي از غزل نيز ارائه شده است. به تازگي كتابي با نام «باز هم غزل» خواندهام كه در آن محمد حاجيزاده نمونه موفق غزلهاي معاصر را جمعآوري كرده است. نويسنده كتاب «نگاهي به غزل حافظ» ادامه داد: شاهديم كه فرمها و ابداعهايي در غزل به وجود ميآيد كه در اكثر مواقع به دليل عدم كفايت و آشنايي مبدع با سبكي كه خود خلق كرده ناموفق و شايد هم مخرب ميگردد. از نظر من تعداد كمي از غزلسراياني كه فرم خلق كردند توانستهاند درونمايه و شعري درخور را در اين قالب و فرم خودساخته، نهادينه كنند. خائفي تصريح كرد: اگر نوآوري در حوزه غزل باتجربه و آگاهي توأم باشد قابل قبول است، اما نوآوريهايي كه بر مبناي احساسات يا خودنمايي صورت ميپذيرد غزل را به قهقرا خواهد برد. من بحث نوآوري در غزل را بامفهوم نوآوري مضموني و واژگاني يكي ميدانم. همانطور كه قبلاً هم گفتم بسياري از واژهها تاريخ مصرف دارند و تنها در يك مختصات زماني ميتوانند در شعر خودنمايي كنند، حال اگر شاعري اين كلمات را به شعر معاصر بسط دهند تنها باعث به استخفاف كشيدن غزل ميشود. وي ادامه داد: بسياري از لغات ديگر مندرس، كهنه و ساييده شدهاند و استفاده از آنها ديگر جايز نيست. براي مثال بسياري از لغات حالت سمبليك داشتند و نماد بودهاند و امروز ديگر خارج از آن مكان و زمان معنا و مفهومي نمييابند. مثلا «جام باده»، «ميخانه»، «پيرمغان»، «خرابات»، «رطل گران» و.... الفاظي هستند كه زاده يك شرايط فرهنگي خاص بودند و در غزل قرون هفت و هشت به چشم ميخوردند، حال استخدام اين واژگان در غزل معاصر از نظر من به هيچ وجه كار صحيحي نيست و تنها مخاطب غزل را به بيراهه ميبرد. * نظرات پست مدرن به غزل هم سرايت كرده است شاعر مجموعه «از لحظه تا يقين» بيان داشت: براي مثال در غزل پُست مدرن كه بسياري از نظريات دهه هفتاد وارد آن شده ما شاهد يك نوآوري بوديم. رضا براهني طبق تجربههايش مسائلي را وارد شعر كرد كه بخشي از آن هم به غزل راه پيدا كرد و مؤثر هم بود. محمدحقوقي نيز در راستاي نو كردن غزل و به وجود آوردن غزل نو فعاليتهايي انجام داد كه در خور توجه است. وي بيان داشت كه تكه پاره كردن غزل و به هم ريختن ساختار آن به اسم غزل پست مدرن را نميپذيرد. * حافظ انسان بعد از خودش را هم پيشبيني كرده است خائفي با اشاره به تأثير پاياي حافظ بر غزل فارسي گفت: زبان و نگرش حافظ با آيندهنگري و بيزماني همراه است. او كليت انسان يعني شادي، غم، فرسودگي، دلبستگي و... را براي سالهاي بعد از خودش هم در غزل پيشبيني كرده است. حافظ يك انسان قرن هشتمي است كه امروز هم نظرياتش به دليل جهانبيني و نگرش عميقي كه نسبت به انسان داشته طرفداران بسياري دارد. نويسنده كتاب «مقالهها و مقابلهها» اظهار داشت: غزل حافظ مثل منشور ابعاد مختلف دارد و مانند يك هزارتو است. شعر حافظ چون بر محور انسان جامعه و اعتراض است كهنه نشده است. بعضي واژهها در شعر حافظ كهنه شده اما شاكله غزل و پيام غزل كماكان پايا و مستدام است و انديشهاش هنوز در خور توجه است. اين غزلسرا با اشاره به پرطرفداري غزل در جامعه ايراني اذعان داشت: پنجاه سال پيش ميگفتند عمر غزل تمام شد و غزل مُرد، اما امروز ميبينيم كه غزل پابهپاي شعر نو و سپيد پيش ميآيد و با همت نسل جوان بدعتهاي مؤثري هم براي به روز كردن آن صورت ميپذيرد و چهره مشخص و متشخص خود را حفظ كرده است. «پرويز خائفي» در 16 آذر 1315 در شيراز متولد شده و هماكنون نيز ساكن همين شهر است. خائفي در دهه 40 از دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شيراز، در رشته ادبيات فارسي فارغالتحصيل شده و پس از آن در رشته علوم اجتماعي فوق ليسانس خود را از دانشگاه تهران دريافت كرده است. پدرش، خائف شيرازي، هم شاعر بوده است. از آثار اين شاعر و پژوهشگر ميتوان به مجموعههاي شعر «حصار» ، «باز آسمان آبي است»، «از لحظه تا يقين» ، «اين خاك تابناك» ، «كي شعر تر انگيزد»، «پيرار و پار»، «ياد و باد» و «آخرين آغاز» و چند كتاب درباره حافظ با عنوانهاي «حافظ در اوج»، «مقالات و مقابلهها» و «نگاهي به غزل حافظ» اشاره كرد. مجموعه شعر «كنار لحظههاي عمر» و همچنين كتاب پژوهشي «غزلسرايي در خطه فارس» از اين شاعر تحت انتشار است. انتهاي پيام/ م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]