تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداى عزوجل به موسى وحى كرد: اى موسى در هيچ حالى مرا فراموش نكن و به ثروت زياد شاد نش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799436093




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جهان اسلام از نگاه شهيد مطهري


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جهان اسلام از نگاه شهيد مطهري خبرگزاري فارس: استاد مطهري، افزون بر آگاهي از مشكلات و مسايل فرهنگي و اجتماعي مسلمانان كشور و كوشش در جهت رفع آن همه، از وضع حاكم بر جهان اسلام رنج مي‏برد . در حقيقت، مطهري در مقام بسترسازي اصلاح فراگير زندگي و جامعه جهاني مسلمان بود. در منظر اسلام، عالمان دين، جايگاهي در خور اعتنا داشته و تكريم شده‏اند . شكي نيست كه حرمت‏ها، حاكي از مسؤوليت‏ها بوده و هر عالم ديني در قبال اسلام وامت عصر خود، ناگزير از بيان حقيقت و ارايه طريق فلاح و سعادت اين جهاني و آن جهاني است . از سويي، ايمان به خداوند و پيامبر و ابديت، عالم را وا مي‏دارد تا احساس مسؤوليت نموده و در توصيه به حق و صبر، (1) پيش قدمي جويد و از سويي ديگر، علم و دانايي از قرآن و احكام و حدود الهي، تكليف نجات بخشي امت را بر دوش او مي‏نهد . بدين سان فزوني و سنگيني رسالت عالم مسلمان، نسبت‏به يك مسلمان، آشكار مي‏گردد . سكوت و سكون عالمان ديني در برابر كژانديشي‏ها و كژروي‏هاي زمانه و جامعه، با توحيد و تقوا ناسازگار بوده و آنان را نزد حق و خلق، خوار مي‏سازد . ترديدي نيست كه در عرصه فكري و فرهنگي، مي‏بايست‏شاهد حضور زنده و زاينده عالمان ديني بود، چرا كه دشمن همواره از رهگذر شبيخون فرهنگي نفوذ كرده و از خواب آلودگي عالمان و مردمان سود جسته است . پيشينه حوزه‏هاي علميه شيعه، به روشني نشان مي‏دهد كه عالمان بزرگ و تاثيرگذار بر حيات امت، پيوسته در زمان‏شناسي و شناخت تكليف‏ها و پاسخگويي و واكنش معقول در برابر انحطاطها و شبهات بوده‏اند . چنان كه مي‏نگريم، شيخ طوسي از ناموران حوزه علمي شيعي بدين نكته اشارت كرده است: علماي بزرگ چه آنان كه در روزگار كهن زيسته و چه آنان كه بعد آمده و پيوسته‏اند، همه در جهت‏بهره‏گيري از دليل‏هاي معقول و متناسب با زمان كوشيده‏اند از آن جا كه همواره شبهات مسايل تازه در رابطه با دين و ايمان طرح شده، عالمان مواضع آگاهانه‏اي در برابر آن همه داشته‏اند . (2) عالماني كه از تاريخ نكته آموزي داشته و سرگذشت اديان و اقوام و مخالفان را دانسته‏اند و نيز با زمانه و جامعه خويش آشنايي ورزيده‏اند، بي‏گمان عرصه فراخي پيش روي خود مي‏نگريسته‏اند . زيرا كه جهل و جمود فكري سبب نمي‏شد تا آنان در تنگناي انديشه گرفتار آمده و خواسته و ناخواسته به طعن و لعن مخالفان پردازند و از احياگري دين باز مانند . نگرش اجتماعي - تاريخي عالم زمان شناس بستر ساز اقدام‏هاي حكيمانه گشته و روشناي آموزه‏هاي فراگير دين را آشكار مي‏گرداند . شهيد مطهري از اين شمار بود . او از يك سو به گذشته كوچيده و جريان‏هاي فكري - مذهبي پيشين را بررسي كرده بود واز ديگر سو، به عصر حاضر چشم دوخته بود . مطهري و انحطاط مسلمانان استاد مطهري، افزون بر آگاهي از مشكلات و مسايل فرهنگي و اجتماعي مسلمانان كشور و كوشش در جهت رفع آن همه، از وضع حاكم بر جهان اسلام رنج مي‏برد . در حقيقت، مطهري در مقام بسترسازي اصلاح فراگير زندگي و جامعه جهاني مسلمان بود، و يك متفكر احياگر مسلمان، بايد اين آرزو و شيوه را داشته باشد . او در اين باره، چنين مي‏نويسد: «اين جانب، درست‏به ياد ندارد كه از چه وقت‏با مساله انحطاط مسلمين آشنا شده است؟ و از چه زماني شخصا به بحث و تحقيق در اين مساله علاقمند گرديده و درباره آن فكر مي‏كرده است؟ ولي مي‏تواند به طور يقين ادعا كند كه متجاوز از بيست‏سال است كه اين مساله، نظر او را جلب كرده و كم و بيش در اطراف آن فكر مي‏كرده است و يا نوشته‏هاي ديگران را در اين زمينه مي‏خوانده است . (3) استاد مطهري در جاي ديگر سيماي يك متفكر و مصلح را مي‏نماياند كه فقط به حقيقت پرداخته و به دور از هر گونه مصلحت‏انديش جاهلانه، در مقام تبيين مسايل فرهنگي و چاره‏انديشي براي همه مسلمانان است: «يافتن راه اصلاح اوضاع حاضران جهان اسلامي، بستگي زيادي دارد به پيدا كردن علل و موجبات انحطاط آن‏ها كه در گذشته وجود داشته است و يا اكنون نيز موجود است . براي اين كار لازم شد كه اولا نظر ديگران را اعم از مسلمان و غير مسلمان - تا آن جا كه دسترسي دارم بررسي كنم - ثانيا موضوعاتي كه از اين نظر قابل طرح و گفت و گوست، هر چند تا كنون از اين نظر طرح نشده است، بدون اغماض و پرده پوشي طرح كنم .» (4) در ميان عالمان حوزوي، كمتر مي‏توان نظيري براي شهيد مطهري سراغ گرفت كه به سان او نگرش فرامرزي داشته و نسبت‏به جهان اسلام، احساس مسؤوليت كرده باشد . از اين منظر، بايد از دوست ديرينه و سخت‏كوش وي; امام موسي صدر ياد كرد، كه نقش به سزايي در اصلاحات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي جنوب لبنان داشته و زمينه سربلندي تشيع را در جهان عرب پديدار ساخت . مرحوم مطهري در پاريس، به هنگام ياد كرد از امام موسي صدر، در حالي كه از ناپديد شدن وي سخت متاثر بود، اظهار مي‏دارد: «اگر آقا موسي الان بود، چون دنيا را دقيقا مي‏شناخت، مي‏توانست كسي باشد كه وضع جهان را براي امام تشريح كند و به عنوان يك كارشناس قوي، موضوعات و نيازها را بگويد . احكام واضع هستند و اشكال همه ما در عدم شناخت موضوع است . آقا موسي در دنيا عمل و اجرا، نيازها را درك كرده بود، مسايل و مشكلات [جهان اسلام و] حركت [كنوني] را مي‏دانست و لمس كرده بود و براي اغلب موضوعات حكم فقهي داشت .» (5) عالمان و متفكراني كه اسلام را در بستر جاري تاريخ نگريسته و شناخته‏اند، به آساني مي‏توانند از راهبردهاي تاثير گذار سود برند و كارآمدي دين را در تمامي عرصه‏ها نشان دهند . گسست‏هاي تاريخي و فرهنگي و عاطفي، عالمان را از مردم و مطالبات معقول آن بيگانه ساخته و مسير تهاجم ضد فرهنگي استعمار را هموار مي‏كند . بدين سان به دست مي‏آيد كه بينش فراگير و واقع بينانه و حاكي از كليت جهان اسلام، به تدريج موجب تفاهم و تعاون فرهنگي و علمي و عملي عالمان اسلام گشته و تقريب عيني و تعيين كننده مسلمانان را بشارت مي‏دهد . و پيداست كه ملي گرايي‏هاي منفي و بيگانگي از سرنوشت جهان اسلام، سبب ساز تفرقه و اتهام و خشونت فرقه‏اي خواهد گشت و در نهايت كمترين حساسيت در برابر تجاوز پيشگي و صهيونيسم را نخواهيم داشت . وضع اسف بار فلسطين مثال بارز اين فاجعه است كه بر اثر بي‏تفاوتي‏ها و بيگانگي مسلمان‏ها از يكديگر پديد آمده است . اسلام و تمدن اسلامي شهيد مطهري كه ساليان دراز در انديشه و تحقيق پيرامون وضع مسلمانان عصر حاضر كوشيده است، در حقيقت نگران از دست رفتن واپسين سرمايه هايي بوده است كه پديد آورنده تمدن بزرگ اسلامي است . در نگاه مطهري، بعد فرهنگي حركت‏باز گشت‏به خويشتن مسلمانان، بيش از بعد نظامي و سياسي آن - كه در كشور گشايي با ديگر فاتحان وجه اشتراك مي‏يابد - شايان اعتناست . چرا كه اسلام، مكتب حيات بخش است و فراتر از سلطه و سيطره بر منابع مادي، روشناي ذهن‏ها و فراخ‏ناي فضليت و عدالت و عزت بشري را مي‏طلبد . . . «اين مطلب جاي ترديد نيست كه مسلمين، دوران عظمت و افتخار اعجاب آوري را پشت‏سر گذاشته، نه از آن جهت كه در برهه‏اي از زمان حكمران جهان بوده‏اند و به قول مرحوم اديب الممالك فراهاني «از پادشاهان باج و از دريا امواج گرفته‏اند» ، زيرا جهان حكم رانان و فاتحان بسياري به خود ديده است كه چند صباحي به زور خود را بر ديگران تحميل كرده‏اند و طولي نكشيده كه مانند كف روي آب، محو و نابود شده‏اند بلكه از آن جهت كه نهضت و تحولي در پهنه گيتي به وجود آوردند و تمدني عظيم و با شكوه بنا كردند كه چندين قرن ادامه يافت و مشعل دار بشر بود، اكنون نيز يكي از حلقات درخشاني تمدن بشر به شمار مي‏رود و تاريخ تمدن به داشتن آن مي‏بالد . مسلمين چندين قرن در علوم و صنايع و فلسفه و هنر و اخلاق و نظامات عالي اجتماعي بر همه جهانيان تفوق داشتند و ديگران از خرمن فيض آن‏ها توشه مي‏گرفتند . تمدن عظيم و حيرت‏انگيز جديد اروپايي كه چشم‏ها را خيره و عقل‏ها را حيران كرده است و امروز بر سراسر جهان سيطره دارد، به اقرار و اعتراف محققين بي غرض غربي، بيش از هر چيز ديگر از تمدن با شكوه اسلامي مايه گرفته است .» (6) استاد مطهري، به جاي ستايش‏هاي بي حاصل يا غفلت‏هاي زيان بار، در كنار تعليم معارف گران سنگ اسلامي، واقعيت تمدن مسلمانان را به تصوير مي‏كشد و ذهن را به تكاپو به منظور نجات از خود باختگي و اسارت بر مي‏انگيزد در همان روزگار، در آثار مذهبي تصويرهاي فخرآميز از دوران بالندگي و تاثير گذاري تمدن و فرهنگ اسلامي به دست داده مي‏شد، بي آن كه موقعيت كنوني اسلام در ميان مسلمانان بررسي گشته و چاره انديشي شود . شهيد مطهري اين گونه به تبليغ دين و فرهنگ و تاريخ ديني نمي‏پرداخت و يك سر در انديشه و دردمندي و ارايه نابساماني‏ها و راه كارهاي خروج اسلام از انزوا و خاموشي بود . «قدر مسلم اين است كه پديده‏اي درخشان و چراغي نور افشان به نام تمدن اسلامي قرن‏ها در جهان وجود داشته و سپس اين پديده نابود و اين چراغ خاموش شده است . امروز مسلمانان با مقايسه با بسياري از ملل جهان، و با مقايسه با گذشته پر افتخار خودشان در حال انحطاط و تاخر رقت‏باري به سر مي‏برند . طبعا اين پرسش پيش مي‏آيد كه چطور شد مسلمانان پس از آن همه پيش روي و ترقي در علوم و معارف و صنايع و نظامات به قهقرا برگشتند؟» (7) از دير باز در تبليغات استعماري كه پيش‏تر از زبان كليسا شنيده مي‏شد - اين گونه وانمود مي‏شد كه اسلام و قرآن، عامل انحطاط مسلمانان بوده وآنان ناگزير از روي كرد به مسيحيت‏يا مكتب‏هاي سياسي - اجتماعي امروزين اند . حال آن كه واقعيت‏ها به دست مي‏دهد كه حساب اسلام از حساب تمدن اسلامي جداست و هنوز اين آيين فراگير، توانمندي طرح حيات شايسته و بالنده و متناسب با شرايط عصر حاضر را دارد . حركت‏هاي فكري و خيزش‏هاي سياسي سده‏هاي اخير در جهان اسلام، آشكارا از حضور اسلام جوان و پويا و پاسخ گو به ضرورت‏هاي زندگي امروز حكايت دارد . خاموش شدن تمدن اسلامي يا تمدن مسلمانان را بايد در رابطه با حاكميت‏هاي خود كامه و غفلت زده جست و جو نمود، كه فقط دغدغه حفظ مصالح و منافع خود را داشته و دارند . مطهري، مصلحي است كه اسلام را در حيات و جنبش مي‏نگرد و نجات بخش مسلمانان را در سايه آموزه‏هاي آن ممكن مي‏شمارد . » با آن كه تمدن اسلامي نابود شده، اسلام به صورت نيرويي زنده و فعال و گسترش يابنده باقي مانده است و با نيرومندترين نيروهاي نو اجتماعي و انقلابي رقابت مي‏كند .» (8) آن چه سبب ساز انحطاط مسلمانان شده است، بي گمان برداشت‏هاي ناصواب از مفاهيم اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي اسلام است كه ذهنيت‏بيمار گونه‏اي را پديد آورده است، عوامل ديگر; استبداد داخلي و استعمار خارجي در همين بستر نامساعد رشد كرده و مانع پيشرفت اسلام و ترقي مسلمانان گشته است . مطهري در تحليل خود، ضرورت پژوهش در مقوله‏هاي زير را خاطر نشان مي‏سازد; اسلام و مقتضيات زمان; سرنوشت و قضا و قدر; تاثير معاد در ترقي يا انحطاط جامعه; شفاعت; انتظار فرج; سيستم اخلاقي اسلام; حكومت از نظر اسلام; قوانين جزايي اسلام; حقوق زن در اسلام، قوانين بين المللي اسلام; جعل و تحريف و وضع حديث; اختلافات شيعه و سني; جمود و اجتهاد ; فلسفه و تصوف; روحانيت ; فعاليت‏ها ي تخريبي اقليت‏ها در جهان اسلام; سقوط اندلس و استعمار، (9) تامل در اين عنوان‏هاي پژوهشي به دست مي‏دهد كه افزون بر بد زخمي هايي كه مسلمانان نسبت‏به اصول و مفاهيم عقيدتي خود داشته و از شناخت درست ناتوان مانده‏اند، در عمل نيز دچار تعصب و فرقه گرايي و تن آسايي شده‏اند . احيا گرايي اسلام در عصر حاضر، همچون شهيد مطهري در طي دوران مجاهدت‏هاي فرهنگي و تبليغي، از سويي در پيراستن اسلام كوشيده و از سويي ديگر سعي در تفاهم و تقريب ميان مسلمانان داشته‏اند و آنان را در جهت‏حماسه و حيات طيبه برانگيخته‏اند . كارنامه مسلمانان عصر حاضر نشان مي‏دهد كه آنان به رغم موانع ياد شده - كه گاه جنبه نظري و گاه عملي داشته است - تحرك‏هايي را آغازيده‏اند . استمرار آن همه، روشن بيني و گفت وگو پيرامون عوامل عقب ماندگي در عرصه‏هاي علمي و عملي را ضرورت انكارناپذير مي‏نماياند . چنان كه امروزه رسانه‏هاي تبليغي - فرهنگي در جهت تفكيك دين از سياست و انديشه و دانش و اقتصاد و تربيت كوشش مي‏كنند، در دهه‏هاي پيش از انقلاب اسلامي نيز ماترياليسم و سوسياليسم را مظهر ترقي خواهي تلقي مي‏نمودند . شهيد مطهري در تجزيه و تحليل سياست دين زدايي از جهان اسلام، از يك سو پيشينه مذهب در غرب و تعليم و تبليغ مذهبي كليسا را زمينه ساز آن همه مي‏داند و از ديگر سو، ناتواني‏هاي مسلمانان در ارايه اسلام به عنوان يك مكتب فراگير و تاثير گذار در اروپا و طبعا در جهان اسلام، نوعي ارتباط مصنوعي ميان ايمان به خدا و مشروع شمردن استبعدادها و اختناق‏ها از يك طرف، و ميان بي‏خدايي و حق حاكميت ملي و پيكار در راه كسب وحقوق از طرف ديگر برقرار شد اين‏ها موجب شد كه برخي مصلحان اجتماعي و داعيه داران، براي اين كه خود را در راه مبازرات اجتماعي يكسره از اين قيود آزاد كنند، از اساس منكر خدا و هر معني و مفهومي كه از فكر خدا منشعب شود گشتند و به سوي ماترياليسم رو آوردند . علت گرايش آن افراد به ماترياليسم، محاسن خود ماترياليسم نبود، بلكه مفاسدي بود كه در دستگاه‏هاي به اصطلاح مذهبي از جنبه‏هاي فكري و اخلاقي و عملي و اجتماعي پديد آمده بود . نمي‏خواهيم ادعا كنيم كه در حال حاضر ماترياليسم توانسته است تمام سنگرهاي انقلاب و نوجويي و نوسازي و پرخاش گري را از دست الهيون بگيرد . مخصوصا در جهان اسلام اين كليت‏به هيچ وجه صادق نيست، تاريخ نيم قرن اخير مبارزات ضد استعماري در سرزمين‏هاي اسلامي بهترين شاهد مدعا است .» (10) ضرورت رويكرد فرهنگي مسلمانان ترديد نبايد داشت كه امروز جهان اسلام به نوسازي احتياج دارد . رويكرد نظامي و سياسي مسلمانان كه رژيم را دگرگون ساخته و در پاره‏اي از جوامع توفيقي به همراه نداشته است، به هر حال مي‏بايست جنبه فرهنگي و اصلاح گرايانه پيدا كند . تهاجم فرهنگي فزاينده غرب، خود دليل آشكاري بر ضرورت پرداختن جهان اسلام به طرح انديشه‏هاي زنده و راه گشاي اجتماعي است، به منظور دست‏يابي به اين راهبرد، بايد دستگاه‏هاي فكري و مذهبي متناسب با نيازهاي زمانه و جامعه را پديد آورد . كوتاهي دست اندركاران عرصه و تبليغ مذهبي و سرگرم ساز خود به نزاع‏هاي جناحي و سياسي زود گذر و ترديد كننده، جهان اسلام را با دشواري‏هاي بسيار روبه رو خواهد ساخت . در اين فقدان حضور و ابزارها و نيروهاي انساني است كه تهاجم ضد فرهنگي استكبار مجال مي‏يابد و سياست زدايي از اسلام را سبب مي‏شود . استاد مطهري، در عين حال كه به امور اجرايي و اجتماعي عنايت مي‏ورزيد بر اين باور بود كه عناصر مستعد در سامان بخشي انديشه و فرهنگ ديني، بايد در اين عرصه وقت نهاده و فعاليت كنند . طرح و تحقيق ايشان درباره انحطاط و عظمت مسلمانان، هر چند بار سنگين آن را يك تنه و بي هيچ توقع و تكريمي بر دوش كشيد، اين حاصل را داشت كه روشنايي ذهن نسل جوان و جست و جو گر را سبب شود . امروز بر وام داران فكر و اجتهاد مطهري است كه در تعالي انديشه و فرهنگ و نوسازي جامعه مسلمانان بكوشند، بايد به اين باور نايل آمد كه بدون نگرش و كوشش برون مرزي و بهره مندي از مجموعه كار آمد فكري فرهنگي نمي‏توان مرز باني از اسلام و تشيع علوي را عينيت‏بخشيد . و از طرفي براي ايجاد مصونيت جوانان و ديگر گروه‏هاي اجتماعي، به ويژه زنان ناگزير از گفت و گوهاي تعيين كننده در جهان اسلام و تبادل تجربه‏ها و دانسته‏هاي خود هستيم، هم فكري‏ها و هم كاري‏هاي فرهنگي و رسانه‏اي، به ميزان بالايي از حجم و توسعه تهاجم فرهنگي موجود خواهد كاست . درست است كه پاره‏اي از مشكلات وبحران‏هاي داخلي هر كشور، با موقعيت‏هاي جغرافيايي و سياسي و بومي آن، ارتباط پيدا مي‏كند، ولي در هجوم ضد فرهنگي و ارزش ستيزانه استكبار جهاني، اين مسلمان بودن است كه هدف قرار گرفته است، از اين رو وحدت و ديالوك مسلمانان، ضرورتي غير قابل انكار مي‏نمايد . وحدت اسلامي; بستر ساز تعاون فرهنگي استاد مطهري در تحليل شخصيت مرجع و زعيم كم نظير جهان تشيع، مرحوم آية الله بروجردي، عنايت‏خاص معظم له را سبت‏به وحدت اسلامي و تفاهم و تقريب مذاهب اسلامي معاصر، شاخصي شايان اعتنا مي‏شمارد . نتايجي كه برآيند اين حركت را نشان مي‏دهد، در خور تامل است . از يك سو هدف بزرگ و متعالي اسلام كه همانا همبستگي اقاليم قبله است، منظور شده و از ديگر سو، معارف و ميراث علمي و تخصصي شيعه - كه بر اثر كژ انديشي‏هاي حاكمان و علماي درباري از نظر پنهان مانده - شناسانده مي‏شود . گفتني است كه مطهري، اين همه را محصول بينش تاريخي و علمي مرحوم بروجردي تلقي مي‏كند كه مي‏بايست هر مرجع و رهبري از آن برخوردار باشد . از بيان شهيد مطهري بر مي‏آيد كه خود، سخت‏به مقوله همبستگي جهان اسلام و ايجاد ارتباط فرهنگي با برادران اهل سنت‏باور داشته است . افزون بر تامل و تفكر ديني - جهاني وي كه در جاي ديگر بدان خواهيم پرداخت، - مشاهده حركت‏سيد جمال الدين اسد آبادي و علامه سيد شرف الدين در لبنان و نيز وارث لايق او، جناب امام موسي صدر، بي گمان نقش و تاثير بسياري دارد . «يكي از مزاياي معظم له [آية الله بروجردي] توجه و علاقه فراواني بود كه به مساله وحدت اسلامي و حسن تفاهم وتقريب بين مذاهب اسلاميه داشت . اين مرد چون به تاريخ اسلام و مذاهب اسلامي آشنا بود، مي‏دانست كه سياست‏حكام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف، چه اندازه تاثير داشته است . و هم توجه داشت كه در عصر حاضر نيز سياست‏هاي استعماري از اين تفرقه حداكثر استفاده را مي‏كنند و بلكه آن را دامن مي‏زنند و هم توجه داشت كه دوري شيعه از ساير فرق، سبب شده كه آن‏ها شيعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتي دور از حقيقت‏بنمايند . به اين جهات بسيار علاقمند بود كه حسن تفاهمي بين شيعه و سني برقرار شود كه از طرفي وحدت اسلامي كه منظور بزرگ اين دين مقدس است تامين گردد و از طرف ديگر شيعه و فقه شيعه و معارف شيعه آن طور كه هست‏به جامعه تسنن كه اكثريت مسلمانان را تشكيل مي‏دهند معرفي شود . (11) فعاليت فرهنگي مسلمانان در عرصه بين المللي، در حقيقت استمرار تعاون فرهنگي و تقريب مذهبي آنان است . شهيد مطهري - كه خود به طور مستقيم با خارج مزرها و افكار مسلمان و غير مسلمان ارتباط نداشته و در داخل پشتوانه كم نظيري در مقوله تغذيه فكري جوانان و دانشگاهيان بود - كوشش شيعي و سني را ارج مي‏نهاد . انديشمنداني هم چون دكتر اقبال لاهوري و ابوالاعلي مودودي و سيد قطب و محمد قطب و طه حسين - كه روزگاري در اروپا زيسته و در تحصيل و تبليغ اسلام كوشيده‏اند، تقدير مي‏شود . مطهري، آية الله بروجردي رامي ستايد كه ميان مرجعيت و جهان معاصر و مسلمانان پيوند زده و مشاركت‏شيعه در روند فرهنگي عصر حاضر را سبب گشت . اعزام بزرگواري مانند امام موسي صدر و دكتر بهشتي به آلمان و لبنان در همين راستا قابل ذكر است . «از گام‏هاي برجسته‏اي كه در زمان معظم له [آية الله بروجردي] و به وسيله ايشان برداشته شد اعزام مبلغ و نماينده مذهبي به كشورهاي خارجي بود معرفي اسلام به كشورهاي خارجي هر اندازه تا كنون صورت گرفته يا به وسيله شرق شناسان اروپايي بوده و يا به وسيله بعضي از دانشجويان با استعداد مسلمان كه تا حدودي موفق شده‏اند فعاليت هايي در مدت اقامت‏خود در كشورهاي خارجي متمدن بنمايند از قبيل دكتر محمد اقبال پاكستاني در مدتي كه در اروپا مي‏زيستد، و يا به وسيله دانشمندان مصري و هندي بوده كه بعضي كتاب‏هاي جالب درباره اسلام نوشته‏اند و به زبان خارجي ترجمه شده . . . قدر مسلم اين است كه از طرف جامعه شيعه تا چند سال پيش هيچ گونه اقدامي به هيچ شكلي نشده بود! (12) از نكته سنجي‏هاي استاد مطهري در مقوله تبليغ دين كه هم در آن تجربه‏هاي بسيار و آموزنده داشته و هم به پژوهش‏هايي يا زيده است - در مقايسه‏اي ميان دعوتگران مسيحي و مسلمان، اين است كه ايشان دست اندركاران كليسا را در كار عبرت آموزي از گذشته خود مي‏نگرد . پيداست كه كوشش و تعاون و تعالي فرهنگي مسلمانان هنگامي محصول مي‏دهد كه همراه با تجديد نظر در شيوه‏ها و آموزه‏هاي خود باشد . عبور از اندرزهاي يك سويه و اعتراف‏گيري‏هاي كم تاثير و تعصب ورزي‏هاي مذهبي و تخريب مذهبي - سياسي يكديگر مسيحيت را به مرتبه گفت و گو رسانده است . هدف مطهري و هر احياگري در عرصه انديشه‏هاي ناب اسلام و سرنوشت مسلمانان اين است كه آيين خود را آييني تاثير گذار و هدايت گر و خدمت گزار به بشريت معرفي كنند . «اگر فعاليت‏هاي مذهبي مسيحي‏ها را در نظر بگريم كه چه انداره توسعه پيدا كرده و از مرحله خطبه و مقاله گذشته و به مرحله عمل و احسان و تبليغ عملي رسيده و حتي از تعصب و تخريب ساير مذاهب و برگرداندن به مذهب مسيح كاسته شده و جنبه خدمت‏به بشريت و انسانيت پيدا كرده و خواهيم ديد كه ما هنوز اندر خم يك كوچه‏ايم! (13) با اين همه استاد مطهري بر اين باور بود كه وضع تبليغي شيعه در رابطه با خارج از كشور با گذشته تفاوت دارد چرا كه حتي فكر اين كارها در دماغ‏ها را نداشت . (14) از اين رو تكليف ديني شيعه مي‏داند كه اين برنامه اعزام مبلغ به اروپا و امريكا را تقويت و تكميل كرده و توسعه داده شود . (15) از اين رهگذر است كه اسلام و ايمان جوانان جهان اسلام، حفظ شده و رو به كمال مي‏رود . زيرا دين و آموزه‏هاي آن در رقابت‏با مكتب‏هاي فلسفي و اجتماعي و اخلاقي روز، سر بلند از ميدان و آزمون در آمده و چراغ راه شده است . طرح اسلام در برون مرزها فراتر از نگرش و پسند عوامانه بوده و متكي به دليل و خرد و دانش است . در حقيقت، همين روند تبليغي معقول بود كه سبب ورود مذاهب به دانشگاه گشته و حماسه آفريني جامعه را پديد آورد . علوم انساني و اجتماعي معاصر، طبعا مسايلي را مطرح كرده كه برخورد معقول‏با آن همه از سوي اسلام شناساني چون استاد مطهري; پاسخ هايي كار آمد به همراه مي‏آورد . اگر نگرش اسلامي - جهاني در ميان نبود چگونه مي‏توانستيم حضور تاثير گذار اسلام و تشيع را در دهه‏هاي اخير نظاره گر باشيم؟ مطهري و هم فكران او از اين جهت، خدمات شاياني نموده و سزاوار تقدير و پيروي خواهند بود . مطهري: انقلاب اسلامي و آينده اسلام انقلاب اسلامي، پديده غير منتظره‏اي بود كه تحليل گران، به خصوص متفكران عرصه احيا گري اسلام و مسلمانان را به تامل فزون‏تر در ابعاد ارتباط با مسلمانان جهان واداشت . زيرا كه اسلام در اين حركت معجز آسا نشان داد كه هنوز آن توش و توان را دارد كه ملتي بزرگ و برخوردار از تاريخ و فرهنگي ديرينه را در جهت‏بازگشت‏به دوران سيادت و عظمت‏خود ياري دهد . در حقيقت انقلاب 57 آينه‏اي بود كه درستي و نادرستي آيين‏ها و مراسم‏ها را نماياند و نيز اسلام و ايمان به خدا و آخرت را برترين انگيزه‏هاي زنده يك ملت‏شناساند . از اين رو مي‏توان گفت، آينده انقلاب با آينده اسلام پيوندي ناگسستني يافته است، هر چند كه بستر رويش آن ايران بوده است . تاثير گذاري اين حركت در طي دو دهه گذشته بر سرنوشت مسلمانان قابل انكار نيست . تفسير و تعبيرهاي ديني، پس از انقلاب اسلامي ايران به گونه ديگري عرضه شد . وطبعا ذهنيت مطلوب و متناسب حقيقت در نسل‏هاي اسلام معاصر پديد آمده است . استاد مطهري، همواره بر اسلامي بودن انقلاب ايران، اصرار و تكيه داشت و در تحليل رهبري و ترسيم چشم اندازهاي آن، اسلام و فرهنگ و حقوق بر آمده از ميراث نبوي و علوي را خاطر نشان مي‏ساخت . از ديدگاه وي، ملت ايران به سبب مسلمان بودن، مخاطب امام خميني شده و جايگزيني جمهوري اسلامي را خواسته ملي خويش خوانده‏اند انقلاب اسلامي يعني راهي كه هدف آن، اسلام و ارزش‏هاي اسلامي است . (16) نهضت ما واقعا يك نهضت اسلامي بوده است‏با آن كه نهضت از سويي خواهان عدالت‏بود و از سويي ديگر در جست و جوي آزادي و استقلال، ولي عدالت را در سايه اسلام مي‏خواست و استقلال و آزادي را در پرتو اسلام جست و جو مي‏كرد و به عبارت بهتر نهضت ما همه چيز را با رنگ و بوي اسلامي طلب مي‏كرد . اين، همان جهت مورد خواست و ميل ملت‏بود . (17) ارتباط مفاهيم و ايده‏هاي سياسي - اجتماعي با ايمان و اسلام در نهضت امام خميني، مردم ايران را كه پاي بند معنويت و شعائر دين و روحانيت‏بودند به سمت رويارويي با حاكميت‏شاه كشانيد . «مساله آزداي و آزادي خواهي در جامعه (دوران پهلوي) با شدت مطرح بود، با اين حال چندان تاثير در حال مردم نداشت، ولي وقتي همين مساله از زبان رهبر مطرح شد يعني كسي كه رهبر ديني و مذهبي است . مردم براي اولين بار دريافتند كه آزادي يك موضوع صرفا سياسي نيست، بلكه بالاتر از آن يك موضوع اسلامي است . واين نكته روشن شد كه يك نفر مسلمان بايد آزاد زيست كند و بايد آزادي خواه باشد .» (18) بدين سان اسلاميت انقلاب و جمهوري ايران زمينه ساز پيوند مسلمانان كشور و جهان اسلام است . از رهگذر چنين تفكر و ايده‏اي است كه مي‏توان سرنوشت مشترك جمعي مسلمان‏ها را نشان داده و آنان را در دعوت به خير و معروف برانگيخت جهان استكباري در رويارويي با ايدئولوژي و تكاپوي يك امت منسجم و يك صدا - چنان كه تجربه نمايانده - سخت هراسان و ناتوان خواهد بود ناكامي حركت‏هاي ملي گرايانه و استمرار نهضت‏هاي مذهبي در منطقه و جهان را مي‏بايست‏بر پايه همين تحليل ارزيابي كرد . مطهري، هيچ گاه حاكميت مفاهيم اسلام و روح توحيد آن بر حركت ملت مسلمان ايران از ياد نبرده و آن همه رمز ماندگاري انقلاب مي‏دانست‏خلوص گرايي شهيد مطهري در شناحت اسلام و مبارزه با استبداد و استعمار و ارتجاع - كه سرانجام جان خويش را بر سر آن نهاد - ارتباطي تنگاتنگي با تداوم حاكميت اسلام و انقلاب اسلامي و رستگاري مسلمانان دارد . كند و كاو استاد مطهري در ريشه يابي و ارزيابي بستر زايندگي و بالندگي انقلاب اسلامي به روشني نشان مي‏دهد كه اين پديده در جهان اسلام رخ داده و با سرنوشت همه مسلمانان پيوند دارد . از اين رو، ضرورت تمسك به اسلام و آموزه‏هاي آن در داخل كشور، ونيز احساس مسؤولت جمعي اهل قبله در قبال انقلاب اسلامي ايران را نبايد از ياد برد توطئه‏هاي دشمنان مشترك نظام جمهوري اسلامي در طي دوران‏هاي متفاوت دوستي همين نظريه را به دست مي‏دهد» . حوادث پنجاه ساله اخير از جمله: استبداد و استعمار نو; دور نگه داشتن دين از سياست; كوشش براي بازگشت‏به دوره قبل از اسلام; تحريف در ميراث گران قدر فرهنگ اسلامي، كشتارهاي بيرحمانه، شكاف طبقاتي; تسلط عنصر غير مسلمان بر مسلمانان; نقض آشكار قوانين اسلامي; مبارزه با ادبيات فارسي و اسلامي به نام مبارزه با واژه‏هاي بيگانه، بريدن از كشورهاي مسلمان و پيوند با ضد مسلمانان نظير اسرائيل; تبليغ ماركسيسم و . . . از جمله ريشه‏هاي انقلاب به حساب مي‏آيند . مساله عمده بيداري اسلامي مردم ما است . روح و هويت اسلامي مردم ما بار ديگر در ضمن اين برخوردها برجسته و مطرح شد . در زمان ما به طور كلي در همه كشورهاي اسلامي نوعي بيداري و به خود آمدگي اسلامي پيدا شده است . ملل مسلمان با سرخوردگي از معيارها و مكتب‏هاي شرقي و غربي به جست و جوي هويت واقعي و اصيل خود برخاسته‏اند .» (19) بدين گونه چشم انداز انقلاب اسلامي ايران در عرصه‏هاي بين المللي آكنده از اميد و روشنايي است . بستر گشوده‏اي كه ملت مسلمان ايران در پرتو اسلام و قرآن و تعاليم پيامبر و عترت گران سنگ او پديد آوردند بايد رو به فراخي نهد و زمينه عزت مسلمانان را فراهم نمايد . تلخ و شيرين‏هاي زندگي مسلمانان در چند صده‏اي كه بر آنان گذشت لزوم عبرت آموزي آنان را خاطر نشان مي‏سازد .» مسلمانان يك دروه خود باختگي را پشت‏سر گذاشته‏اند و به يك دوره باز يافتگي رسيده‏اند از اين رو بايد گفت كه جهان سومي در حال تولد است كه شرق و غرب را به مقابله بر انگيخته است .» (20) «جهان سومي‏» كه شهيد مطهري توسعه يافتگي آن را مي‏نگرد بيش از هر مقوله‏اي، در ابعاد فرهنگي و معنوي و اجتماعي و سياسي تجلي مي‏كند زدودن خود باختگي‏ها و گشودن خود باوري‏ها، مسلمانان را به سمت و سوي باز انديشي ديني سوق داده و كرامت انساني و تاريخي نشان را نمايانده است . «غرب - منظور تمام ابر قدرت‏هاست - از يك چيز وحشت دارد و آن بيداري خلق مسلمان است . اگر شوق بيدار شود و خود اسلامي خود را كشف كند، در آن صورت حتي بمب اتمي هم از پس نيروي عظيم و اين توده، به پا خاسته بر نخواهد آمد . راه اين بيداري، آشنايي با تاريخ و فرهنگ و ايدئولوژي خودمان است .» (21) توانمندي اسلام در تمدن سازي هنوز در باور متفكران مسلمان و غير مسلمان نهفته است، ولي به هر حال نيازمند ملت‏هاي بازگشت كرده به خويشتين خويش است . بي‏آن كه با خود و ميراث‏هاي ذهني و عيني گذشته آشنايي داشته و از آن همه در عرصه‏هاي زندگي معاصر بهره اندوخته باشيم، پيداست كه نمي‏توان از اسلام و مسلماني سخن راند . آينده اسلام و جهان اسلام، مي‏تواند روشناي اميد بخشي به همراه داشته باشد . اما آشكار است كه با خود باختگي و خود فراموشي نمي‏توان چنان آينده‏اي را براي خود رقم زد . سرمايه‏هاي فيزيكي و فرهنگي متناسب با حيات و تحولات اجتماعي معاصر را بايد شناخته و از آن همه سود گرفت .» ما پنج قرن بر جهان، سيادت علمي و فرهنگي داشتيم، تا آن جا كه اروپا امروز خود را مديون تمدن و فرهنگ اسلامي مي‏داند . من در موضوعاتي كه مورد تحقيقم بوده‏اند برايم مثل روز روشن است كه فلسفه‏هاي اجتماعي اسلام، به مراتب مترقي‏تر از فلسفه‏هاي زندگي غربي است .» اقبال لاهوري‏» ، فلسفه‏اي دارد به نام «فلسفه خودي‏» و منظورش از اين فلسفه، باز گرداندن ملت‏هاي مسلمان به خود اسلامي خودشان است . پيروزي نهضت ما در آينده بستگي به ايمان به خود و احياي ارزش‏هاي اصيل اسلامي دارد .» (22) فرداي اسلام و مسلمانان در نگاه مطهري، همان است كه قرآن كريم به مسلمانان صدر اول بشارت داده است . يك مصلح و متفكر وفا دار به روح توحيدي اسلام، راهي و راي‏آموزهاي الاهي نشان نمي‏دهد و همگان سلوك مومنانه در راه خدا و رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله را مي‏طلبد .» اگر راه خود را بر اساس معيارهاي اسلامي دنبال كنيم و مقاصد و معايب را تنها بر اساس ضوابط اسلامي از ميان بر داريم و صبر و تقوايي اسلامي داشته باشيم و روحيه جهاد و امر به معروف و نهي از منكر اسلامي در ما زنده باشد، در آن صورت پيروزي ما قطعي خواهد بود .» (23) نظام جمهوري اسلامي بر اين پايه است كه مي‏تواند در بهينه سازي وضع جهان اسلام نقش و تاثيري بر جاي گذارد وگر نه با شعارها و شيوه‏هاي مغاير با توحيد گرايي و تقوا پيشگي و نظارت فراگير و متقابل حاكمان و ملت، و ساده زيستي پيامبرانه، از نجات بخشي خود هم ناتوان خواهيم بود .» شما نهضت فلسطين را ببينيد . يكي از عوامل پيشروي كند اين نهضت اسلامي، خالص نبودن آن و وجود رگه‏هاي كمونيستي در آن است . امروز مسلمانان در هر كجاي جهان، بايد اين حقيقت را درك كنند كه تنها اتكاء به نيروي خود آن‏ها و اعتقاد به عنايت و حمايت الهي است كه رهايي از قيد و بند استثمار را ممكن مي‏سازد . (24) پي‏نوشت‏ها: 1) سوره والعصر . 2) رك: تلخيص الشافي . 3) انسان و سرنوشت، مقدمه، ص سه و چهار . 4) همان، ص چهار و پنج . 5) نامه مفيد، سال چهارم، ش 16، ص 99 (در گفت و گو با دكتر صادق طباطبايي). 6) انسان و سرنوشت، مقدمه، ص شش . 7) همان، ص نه . 8) همان، ص يازده . 9) همان، ص بيست و تا بيست و دو . 10) علل گرايش به ماديگري، ص 160 - 159 . 11) بحثي درباره مرجعيت و روحانيت، ص 243 . 12) همان ص 246 . 13) همان ص 246 . 14) همان . 15) همان . 16) پيرامون انقلاب اسلامي، ص 57 . 17) همان، ص 54 . 18) همان، ص 53 . 19) همان، ص 118 - 117 . 20) همان، ص 118 . 21) همان، ص 122 . 22) همان، ص 123 . 23) همان، ص 124 - 123 . 24) همان، ص 124 . نويسنده:ابوالفضل هدايتي ................................................................................................. انتهاي پيام/




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن