تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819999600




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هاليوود و پايان تاريخ


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: هاليوود و پايان تاريخ
دكتر مجيد شاه حسينى *روزگارى كه در آن به سر مى بريم، روزگار غرايب است. از يك سو فضاى عالم آنقدر دگرگون شده كه انسان هاى كاملا ظاهربين هم آن را دريافته اند و از سوى ديگر به نظر مى رسد هنوز مقاومت هايى در برابر اين دگرگونى به صورت يك نگاه واپس گرا وجود دارد. گويى هيچ اتفاقى نيفتاده است.اين وضع تعليقى عجيب بين اين دو نگاه كه يكى قايل به اين است كه اتفاقى افتاده يا مشرف الوقوع است، يا اين كه نه، همان جهان است و هيچ اتفاقى نيفتاده.آنچه مسلم است اين است كه به نظر مى رسد فضاى عالم به آن استوارى كه پيش از اين ادعا مى شد، نيست. گويى وقتى بشر مى خواهد از فرداى خودش صحبت كند ـ منظور از بشر، بشر غربى است ـ ديگر مثل سابق نيست. به طور مثال محتواى مقالات دهه۸۰-۷۰ بلند پروازانه تر بود. بشر تصور مى كرد بعد ازعمران و آبادانى زمين، كرات ديگر را تسخير خواهد كرد. اما الان انگار دغدغه ها زمينى تر شده و بشر جور ديگرى به آينده نگاه مى كند. اگر بخواهيم اين وضع را واضح تر بگويم، به نظر مى رسد نگاه جديدى كه دينى است درباره آينده دارد اتفاق مى افتد.در تاريخ ۵۰۰ ساله اخير غرب، بشر غربى با آسمان قهر كرده بود. بعد از رنسانس به زعم خود غول دين را در شيشه كرده بود. شان دين، يك شان ارتباط فردى با خدا شده بود. يك شان روز يكشنبه اى كه بشر به كليسا برود و به گناهانش اعتراف كند و پاك بيرون بيايد و به دنبال زندگى اش برود. قرار نبود دين در زندگى بشر نقش كليدى و استراتژيك ايفا كند. اما انگار اتفاق ديگرى مى افتد. چرا نگاه بشر به فرجام خود دينى شده؟براى اثبات اين ادعا بايد به سراغ مصاديق بروم. مثلا در سينما به عنوان مصداق از آغاز عمرش از زمان مليس كه فيلم هاى ابتدايى آينده نگر ساخته مى شود، نگاه به آينده مهم بود. اگر بخواهيم تقسيم بندى كنيم، اين نگاه آخر الزمانى مطرح در سينما را به چند گرايش مى توان تقسيم كرد: آخر الزمان طبيعى، تكنولوژيك، عملى ـ تخيلى، اساطيرى و دينى.اما آخر الزمان دينى، گرايش بارز سينماى غرب است كه در نگاه آخر الزمان غلبه پيدا كرده است. در اين نگاه يك پايگاه شيطانى وجود دارد، به عنوان قطب شر. در سينماى آمريكا، فرضا در فيلم طالع نحس (The Omen) اين نگاه را مى توان ديد.بنده شخصا بر اين باورم كه بعد از وقوع انقلاب اسلامى، اين نگرش به وجود آمده است.بزرگترين جرم انقلاب اين نبود كه ايران را از حوزه نفوذ آمريكا خارج كرد، بلكه بزرگ ترين جرم اين بود كه غول دين را از شيشه در آورد. اين تاثير ،غولى مثل شوروى را به زمين زد. بزرگ ترين جرم ما اين است كه اين موج را ناخواسته در عالم ايجاد كرديم به گونه اى كه كسانى را به فاز انفعال فرو برد كه ناگزير شدند آخر الزمان دينى را به عنوان گرايش غالب ودست برتر در بحث آخر الزمان انتخاب كنند و باعث شد تا حوزه خاصى از انتظار در مخاطب غربى تعريف شود.بايد ديد دقيقا مقصود از انتظار دينى چيست؟ بر مبناى اين نگاه قرار است كه عيسى به دنبال يك سلسله وقايع زمينى از آسمان به زمين بازگردد و در اين رجعت ثانويه كه با نام ناصرى يا نازارين او را مى شناسند ارواح همه شهدا از قبرها برخيزند و رجعتى اتفاق بيفتد و به آن بزرگوار ملحق شوند و به دنبال آن نبرد بزرگى ميان خير و شر صورت گيرد و بعد از شكست نيروهاى شر، دنياى سه هزار ساله طلايى آغاز شود.هال ليندسى اولين كتاب خود را با رويكرد آخر الزمان دينى بر مبناى مكاشفات يوحنا انجام داد. او اصرار داشت با يك دين همانى دقيقى بگويد كه مثلا وقايع دهه ،۷۰ دقيقا مصاديق آخر الزمانى عصر ماست و نشان مى دهد كه در آستانه دروازه هاى آخر الزمان ايستاده ايم. بعد از وقوع انقلاب اسلامى اين نگاه كاملا جدى شد. بعد امثال آقاى پت رابنسون، جرى فالول و ديگران گردهم آمدند و شبكه TVN را شكل دادند. رد پاى جدى اين فرقه را در هاليوود مى بينيم. ده ها فيلم مستند در اين خصوص وجود دارد كه در سايت آقايان معرفى مى شود. بعضى از اين فيلم ها اصلا قرار نيست در دنيا ديده شود مصرف داخلى دارد. بعضى از اينها در مخاطب مسيحى به شدت اميدآفرين و ايمان زا هستند كه مسيح قطعا خواهد آمد.چند فيلم ديگر هم هست كه قرار است به مخاطب بگويند آن واقعه عظيم در حال اتفاق است، براى آن نبرد بزرگ آماده باشيد. تعداد مسيحيان تبشيرى كه مهم ترين صفاتشان منتظر بودن است كه در انتظار با مسلمانان شريك هستند و اين خيلى عجيب است كه چرا اينها اينقدر منتظرند.قبلا در سياست دخالت نمى كردند، ولى چنان در سياست دخيل شده اند كه حتى جرج بوش توسط اينها راى مى آورد. در بعضى از آنها به تخريب مسجدالاقصى و ضرورت ساخت معبد سليمان اشاره شده است. نظر مسيحيان صهيونيسم اين است كه مسيح برنمى گردد مگر اين كه يهود در بيت المقدس ساكن شود. با اين رويكرد، تحليل فيلم هاى سينمايى براى ما راحت تر است. آمريكا فهميده است كه يك فرهنگ حماسى استشهادى ( كربلايى) در فيلم هايش كم دارد. پس به اين فرهنگ روى آورده است.گويى كه بايد براى آن نبرد بزرگ، به تدريج سرباز نيز تربيت شود. در لايه ديگرى از فيلم هاى TVN به عنوان تريبون رسمى كليساى تبشيرى، آنچه اتفاق مى افتد فيلم هايى است كه قراراست ما هم ببينيم و به همه دنيا ارسال مى شود. جنبه داستانى و تبليغاتى دارند. مثلا مجموعه پاناكالوت ۱ و ۲ از آن جمله اند و جالب تر اين كه در اين فيلم ها نبرد آرمان گدون كامل ديده مى شود. در اين نبرد رئيس جمهور آمريكا منجى زمين است و عنايت خاص نازارين به او تعلق مى گيرد.يك مساله ديگر، وقوع ۱۱ سپتامبر است كه بعد از آن فضاى عالم به نوعى آخر الزمانى مى شود. واژگانى از ادبيات كه پيش از اين در گفتار رئيس جمهور آمريكا شنيده نمى شد، حالا مى بينيم كه با آن ادبيات دينى صحبت مى كند. ماموريت الهى، محور شيطانى. آنچه او گفت محور شرارت نبود؛ خيلى مودبانه ترجمه كرديم كه به خودمان برنخورد. محور شيطانى و نه محور شرارت.در اينجا يك سوال اساسى مطرح مى شود آن هم اين كه آيا ما باور كنيم كه اين افراد انسان هاى مومن و متدين هستند. واقعا جرج بوش همان موهن توابى است كه از ميگسارى توبه كرده. خود او گفته كه قبلا اينطور بودم بعد اينطور شدم؛ دلم به نور ايمان روشن شد، حس كردم ماموريت بزرگى در جهان دارم.در جامعه آمريكا اين حس كاملا القا مى شود. اگر بگوييم يك گروه مومن از جنس ايمانى كه مسيحيان تبشيرى دارند، در مقابل ايستاده اند بايد بپذيريم كه يك دشمن با رويكرد دينى پيش روى ما ايستاده است. اگر هم بپذيريم كه آنها ريا مى كنند و اين رفتارها و ادعاها تزوير است - كه به نظر مى رسد چنين باشد ـ در اين صورت نيز تفاوتى نمى كند، زيرا او موج سوارى سياسى مى كند. چون او از سلاح دين استفاده مى كند، هر چند با تزوير. پس مى خواهند يك مولفه ايمانى را شكل دهند. آخر الزمان دينى آن چيزى است كه ما پيش رو خواهيم داشت. سوال بعدى كه در اينجا مطرح مى شود اين است كه دشمن ما با وجود اين همه زرادخانه هاى هسته اى و قدرت نظامى و اقتصادى، چه نيازى به سلاح تزوير دارد؟ چرا با زبان ما با ما مى جنگد؟ چرا با زبان خود با ما رفتار نمى كند؟اولا اين كه قبلا آن راه را امتحان كرده و نتيجه نگرفته است. گفتمان ليبرال دموكراسى تمام اين سال ها در كشور ما تبليغ شده و آنچه كه نظر آنها بوده، محقق نشده است.ثانيا نگاه ايمانى فوايد زيادى براى سردمداران كاخ سفيد دارد. كمترين فايده اين ديدگاه اين است كه ده ها ميليون آمريكايى را با خود همسو مى كند. ديگر اين كه وقتى به افكار عمومى آمريكا تفهيم بكنند كه آن نبرد عظيم و بزرگ در شرف وقوع است و رئيس جمهور متدين آمريكا قرار است تنها منجى عالم باشد، طبعا افكار عمومى به راحتى مى پذيرد كه در اين آخرين نبرد سرنوشت ساز اگر هم جنايتى صورت بگيرد اشكالى ندارد.وقتى آمريكا درگير جنگ ويتنام مى شود آن همه اعتراض در داخل آمريكا صورت مى گيرد و سيل اين اعتراضات به پايان جنگ ويتنام منجر مى شود. اما آمريكا الان دو كشور را اشغال كرده، ظاهرا هيچ اتفاقى نيفتاده. گويى اين نگاه دينى، يا اين تظاهر بزرگ دينى به گونه اى بيعت خوف از افكار عمومى جهان گرفته است.در اين تصويرسازى، دنيا مريض بدحالى نشان داده مى شود كه قرار است جان او را نجات دهند.هر مريض بدحالى به بيمارستان برود، پزشك از بستگان او رضايت نامه عمل هاى ريسك مى گيرد. اين يك رضايت نامه معمولى نيست. برائت نامه هاى ريسك در واقع به پزشك اختيار عمل تام مى دهد.گويى از افكار عمومى جهان مى خواهند چنين برائت نامه اى بگيرند كه آستانه تحمل نسبت به جنايات آمريكا بالا برود.ديگر كسى اعتراض نكند كه حالا دو تا بمب ده تنى بر سر زن و كودك بى پناه افغانى يا عراقى انداختيم، رفتار غيرقابل تحملى به نظر نيايد. اولا اين سرزمين شيطان است و خيلى مهم نيست سكنه اش بميرند. ديگر اين كه اين نبرد مقدمه آن نبرد بزرگ است. پس مى توان آستانه تحمل جامعه را بالا برد.ارتشى كه سرباز آن با باور دينى مى جنگد انگيزه و عملكرد بهترى نشان خواهد داد. آن جعل فضاى حماسى دينى يا كربلاى آمريكايى - با تسامح اين واژه را به كار مى بريم ـ دقيقا به خاطر ايجاد همين روحيه ايمان است.حتما پيش درآمد اين نبرد آغاز شده است. كاملا واضح و آشكار است كه اين نبرد قرا راست با چه كسى باشد آن هم توسط angriag man معروف به نام اليور استون كه سال ها فيلم هاى متعدد و خلاف سياست هاى آمريكا را ساخته است، حال چه شده كه اسكندر مى سازد. يا كار جديد اسكات كه end of hiven نام دارد و باز توليد جنگ هاى مسيحى و جنگ هاى صليبى است و آن هم درباره جنگ ايران و روم در زمان ساسانيان است كه ارتش ايران از روم شكست خورد.ظاهرا اينطور به نظر مى رسد كه وقتى مى خواهيم كشورى را تسخير كنيم، اول بايد روى پرده سينما تسخير كنيم و به افكار عمومى دنيا بگوييم كه ما در اين تسخير محقيم. حالا بر اين مبنا راز تخريب مسجدالاقصى مشخص مى شود؛ چرا بايد باور ايجاد معبد سليمان به بر و بار بنشيند و براى آخرين عمليات بزرگ آمريكا در خاورميانه جرقه نهايى زده شود.نكته مهمى كه نبايد از آن غافل شد اين است كه همان موج صهيونيسم مسيحى كه تلفيق باور يهودى و باور مسيحى در منطقه است بر اين مساله سرمايه گذارى كرده است. يادمان نرود كه يكى از توفيقات بزرگ حضرت امام (ره) اين بود كه رقيب را ناگزير مى كرد با ادبيات او سخن بگويد. ايشان ادبيات ديپلماتيك جديد خلق مى كرد، واژگان سياسى خاصى را مى ساخت. زمانى كه ايشان گفتند شيطان بزرگ، بسيارى بر ما ايرانيان خرده گرفتند كه در حوزه ديپلماسى اين صحبت ها جايى ندارد، شما ادبيات دينى را به حوزه ديپلماسى وارد كرديد.حالا ملاحظه بفرماييد كه رقيب مى گويد محور شيطانى، يعنى با ادبيات دينى در حوزه ديپلماسى سخن مى گويد.كل اين جريان، جريان واكنشى است كه انقلاب ما در عالم ايجاد كرده است.*سخنرانى در كارگاه آموزشى راز تخريب؛ جمعيت دفاع از ملت فلسطين(معارف فلسطين ۲۳)
 چهارشنبه 27 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن