تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805361562




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.     جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان ادعانامه دستياران بوش عليه جمهوريخواهان آورده است: كاخ سفيد و همكاران نزديك بوش از افشاگري « آلن گرين اسپن » رئيس سابق بانك مركزي آمريكا كه برجسته ترين چهره اقتصادي مورد قبول هر دو حزب بزرگ آمريكا محسوب مي شود دچار سردرگمي شده اند. اين سنگين ترين ضربه حيثيتي عليه نومحافظه كاران است . « گرين اسپن » به مدت 18 سال در دوره رياست جمهوري دمكراتها و جمهوريخواهان رئيس بانك مركزي آمريكا بوده و چهره‌اي برجسته و مورد احترام در آمريكا محسوب مي شود. وي در كتابي كه اخيرا منتشر شد يك طوفان سياسي ـ تبليغاتي عليه بوش كوچك و نومحافظه كاران به راه انداخته است . وي در كتابش به تفصيل نوشته است كه حمله به عراق به خاطر « نفت » بود و نه بخاطر سلاحهاي كشتار جمعي و تروريسم . « اسپن » كه در دوران قبل از شروع تهاجم نظامي آمريكا به عراق و سه سال پس از آن هم رئيس بانك مركزي آمريكا بوده تصريح مي كند كه جنگ عراق بخاطر كنترل جريان صادرات نفت بوده است. اين اظهارات صريح « گرين اسپن » در واقع نشانگر دروغ پردازي ديگري از جانب بوش و بلر محسوب مي شود كه در طول سالهاي پس از اشغال عراق همواره ادعا كرده اند گويا حمله به عراق هيچ ارتباطي به نفت نداشته و صرفا بخاطر يافتن سلاحهاي كشتار جمعي و قطع حمايت رژيم بغداد از تروريسم بين المللي به عراق حمله كرده اند. اهميت و عمق ضربه حيثيتي وارده از جانب « گرين اسپن » به بوش و دستيارانش زماني آشكارتر مي شود كه بدانيم « گرين اسپن » از شخصيت هاي برجسته و صاحب نام آمريكا محسوب مي شود كه مورد احترام و تحسين عمومي سياستمداران و اقتصاددانان آمريكايي است و مطلقا در جنجالهاي سياسي ـ تبليغاتي وارد نشده است و به همين دليل اظهاراتش تاثيرات زيادي را در پي خواهد داشت. اين اظهارات بويژه پس از گزارش ضعيف « پترائوس ـ كراكر » به كنگره آمريكا اثرات به مراتب گسترده تري خواهد داشت و چه بسا كاخ سفيد را وادار كند كه از « گرين اسپن » بخواهند در اظهاراتش تجديدنظر كند و يا حتي آنرا پس بگيرد! از بدشانسي هاي بوش و دستيارانش اينكه دقيقا در همين شرايط بيش از يكصد هزار آمريكايي با برگزاري تجمعات اعتراض آميز در مقابل كاخ سفيد و كنگره خواستار استيضاح جرج بوش به خاطر به راه انداختن جنگ عراق شده اند و ضمن مخالفت با ادامه اشغال اين كشور و خروج فوري نظاميان آمريكايي از عراق بوش را به دروغ پردازي و فريب مردم آمريكا متهم ساخته اند. فعالان ضد جنگ با دعوت از «سيندي شيهان » مادر يكي از قربانيان جنگ در عراق از وي خواستند ديدگاههاي خود را به اطلاع افكار عمومي آمريكا برساند كه در پاسخ اعلام داشت : « مردم عراق از اشغالگران سرزمينشان متنفرند. ما كشوري را اشغال كرديم كه مردمش نمي خواهند ما آنجا باشيم. » اين تظاهرات در واقع نخستين واكنش عمومي در قبال گزارش پترائوس ـ كراكر محسوب مي شود كه طي آن بر ضرورت تداوم حضور نظاميان آمريكائي در عراق تاكيد شده است . بدين ترتيب بنظر مي رسد كه بوش و دستيارانش در بن بست عجيبي گرفتار شده اند و حتي گزارش بشدت حساب شده پترائوس ـ كراكر هم نتوانسته بر ناكاميها و شكست هاي مستمر آمريكا در عراق سرپوش بگذارد. افشاگري « گرين اسپن » در چنين شرايطي قطعا تاثيرات گسترده اي را به همراه خواهد داشت . چرا كه اگر يكصد هزار تظاهر كننده آمريكايي خواستار پايان جنگ و بازگشت آمريكايي ها به خانه هايشان هستند « گرين اسپن » اصل جنگ و علت اصلي شروع آنرا به زير سوال مي برد و دست بوش را بعنوان يك دروغگوي بي آبرو در برابر افكار عمومي آمريكا و جهان باز مي كند. اين احتمال وجود دارد كه جناج جنگ افروز نومحافظه كاران با تدارك امكانات خود تمامي نسخه هاي كتاب جديد « گرين اسپن » را خريداري كنند تا در اختيار افكار عمومي قرار نگيرد. اين همان نكته اي است كه اسپن هم آن را پيش بيني كرده و با افشاي نكات اصلي كتابش به مقابله و رويارويي با اين شگرد كثيف برخاسته است . اينكه گرين اسپن حتي قبل از انتشار كتابش عصاره اي از مفاهيم و نكات آن را بازگو كرده صرفنظر از بازاريابي براي فروش بيشتر يك ضربه پيشگيرانه براي مقابله با سانسور ديدگاهش ارزيابي مي شود. با اين همه آشكار است كه بوش و دستيارانش گستاخ تر از آنند كه با اين قبيل افشاگريها از صحنه كنار بروند يا در مواضع خود تجديدنظر كنند. مسئله اين است كه امروزه طيف وسيع مخالفان سياسي بوش نه تنها حزب دمكرات را در بر مي گيرد بلكه حتي جمهوريخواهان را هم در خود جاي داده است . مواضع اعتراض آميز گرين اسپن كه براي 6 سال در دوره بوش رئيس بانك مركزي آمريكا بوده و اصلي ترين گلوگاه اقتصادي اين ابرقدرت پوشالي را در اختيار داشته نكات مهمي را در ذهنها تداعي مي كند و مطلقا بعنوان مخالفت و اعتراض يك نفر محسوب نمي شود. اين مواضع « اسپن » بويژه آتش خشم و اعتراض دمكراتها را بهمراه خواهد داشت و ابزار كارآمدي براي تاييد تصميمات ضد جنگ در عراق را در اختيار آنها قرار مي دهد و ثابت مي كند كه حتي در اردوگاه جمهوريخواهان هم زمزمه هاي اعتراض عليه بوش كوچك به فرياد مخالفت مبدل شده است. مسئله اينست كه مشكل بزرگ بوش با اين مورد از افشاگري اسپن نيست بلكه مسئله جدي تر به افشاي « عدم انضباط مالي » در عملكرد 7 ساله بوش و دستيارانش باز مي گردد . اسپن در اين كتاب خود به تفصيل و با ذكر مستندات فراوان شخص بوش را به « استفاده غيرمسئولانه » از بودجه كشور متهم ساخته و او را عامل اصلي كسر بودجه شديد آمريكا معرفي مي كند كه در سال 1383 (2004 م ) به بالاترين حد خود يعني 413 ميليارد دلار رسيد . اسپن بوش را متهم كرده كه تمامي بودجه هاي بي رويه را مورد تاييد قرار داده و هيچكدام را « وتو » نكرده است . اسپن همچنين جمهوريخواهان در كنگره را مورد شماتت و اعتراض قرار مي دهد كه « از راه خارج شده اند و بخاطر حفظ قدرت اصول را زير پا گذاشته و در نهايت هر دو را از دست داده اند و باخت حق آنهاست » . كاملا قابل درك است كه اعتراضات و مخالفتهاي « گرين اسپن » فقط متوجه بوش و دستيارانش نيست بلكه وي حتي از عملكرد غيراصولي جمهوريخواهان هم گلايه هاي جدي دارد. اين اظهارات بويژه در ماههاي نزديك به انتخابات رياست جمهوري آمريكا بسيار تعيين كننده و اثرگذار است و يقينا رقباي جمهوريخواهان از اين فرصتها در جهت اثبات ندانم كاري و بي كفايتي جمهوريخواهان بيشترين بهره هاي ممكن را خواهند برد. اين جمله هاي گزنده كه جمهوريخواهان قدرت طلب هستند و براي حفظ قدرت اصول را زير پا گذاشته اند و « باختن حق آنهاست » جملات كوبنده اي است كه همچون پتك بر سر جمهوريخواهان فرود مي آيد و زمينه اي براي پذيرش گزارش هاي دستكاري شده اي همچون گزارش ژنرال پترائوس ـ رايان كراكر باقي نمي گذارد. البته اين ايراد بزرگ به « گرين اسپن » وارد است كه از كسي همچون او با 18 سال سابقه رياست بانك مركزي آمريكا و همكاري با 4 رئيس جمهور از ريگان و بوش پدر گرفته تا كلينتون و بوش كوچك انتظار نمي رفت حقايق عيني و ملموس را بازگو نكند و درست در زماني كه بحران عراق به باتلاق عظيمي تبديل شده دست به افشاگري بزند. لكن بطور همزمان اين براي دنياي معاصر و بويژه متحدان آمريكا بسيار عبرت آموز است كه وضعيت شكننده و به شدت بحراني در مراكز تصميم گيرنده در آمريكا را درك نمايند و حساب خود را از حساب آمريكاي رو به شكست و زوال جدا سازند. شايد واگرائي روزافزون سياست لندن ـ واشنگتن براساس همين واقعيت ها باشد و در واقع به روزهاي تنهائي بوش و انزواي آمريكا نزديكتر مي شويم چرا كه نزديكترين دستياران بوش مرتبا عليه جمهوريخواهان بيانيه و ادعانامه صادر مي كنند. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان قصه سنگ وشيشه به قلم محمد ايماني آورده است:«آمريكا درصدد حمله به ايران است». اين گزاره تبليغاتي، ساليان سال از سوي برخي منابع خبري خاص در غرب تكرار شده است، آن هم درست در مقاطعي كه هيئت حاكمه كاخ سفيد دوره اي از فشارها و تهديد به محاصره و تحريم اقتصادي و انزواي سياسي را عليه ايران به كاربسته و نتيجه نگرفته است. ما در ايران و بسياري ديگر در دنيا ياد گرفته اند گزاره مذكور را چنين فهم و ترجمه كنند كه «آمريكا در فشاري تازه براي به تسليم كشاندن و عقب نشاندن ايران از يكي از حقوق خود، ناكام مانده و در بن بستي جديد، به دام افتاده است.» طي ماه هاي اخير باز هم همهمه تبليغاتي «شايد آمريكا به ايران حمله كند» از سوي همان محافل خاص در غرب به گوش مي رسد. اما آيا واقعا جنگي در كار است؟ و اگر جنگي در بگيرد، سرانجام آن چه خواهد شد؟ در اين باره چند نكته قابل تامل به نظر مي رسد: 1- سرلشگر وفيق السامرايي رئيس دستگاه اطلاعاتي رژيم صدام كه بعدها مغضوب وي واقع شد، در كتاب ويراني دروازه شرقي مي نويسد: «هفته اي 3بار و گاه تمام روزهاي هفته به سفارت آمريكا در بغداد مي رفتم و از آنها پاكت هاي سياه رنگي مي گرفتم كه حاوي اطلاعات ماهواره اي از آخرين تحولات جبهه ايران بود. اين عكس ها و اطلاعات به گونه اي بود كه ما به راحتي مي توانستيم تصاوير سربازاني را كه در پادگان هاي ايران در حال آموزش هستند ببينيم. در عكس ها حتي كساني كه در رژه دست و پايشان را اشتباه حركت مي دادند، معلوم بودند. ما كارخانه هاي سيمان ايران را مي ديديم و حتي مقدار كيسه هايي كه روي كاميون ها قرار داشت، قابل شمارش بود. ماهواره هاي آمريكا همچنين نتايج حملات هوايي و موشكي ما را گزارش مي كردند». در جنگي چنين نابرابر، ميراژهاي فرانسه و سوخوها و ميگ هاي شوروي و انواع جنگنده هاي آمريكايي به خدمت رژيم متجاوز صدام درآمده بودند. 150شركت آلماني و آمريكايي و انگليسي و فرانسوي و... با صدها ميليارد دلار كمك غرب و برخي كشورهاي خائن عربي، ارتش صدام را به آخرين فناوري ها و تسليحات پيشرفته جنگي تجهيز مي كردند. مزدوراني از ارتش هاي برخي ممالك عربي هم در استخدام صدام قرار گرفته بودند. از آن طرف قرار بود تحريم و محاصره اقتصادي ايران پنجه بر گلوي ملت مظلوم و انقلابي بفشارد اما... سرانجام آن زورآزمايي با ملت بزرگ ايران چه شد؟ چه بر سر صدام و حيثيت حاميان غربي و عرب وي آمد؟ آيا مي توان جبهه اي از اين وسيع تر عليه ايران گشود؟ ديگر كدام دولت است كه آلت دست آمريكا شود و پا جاي پاي صدام بگذارد؟ اطلاعات دقيق مي گويد حتي همان كشورهاي مرتجع هم به آمريكا پيغام مي دهند كه اگرچه با ايران مسئله دارند، اما نبايد در جنگي محتمل روي آنها حساب كرد و ناامني را به قلمرو آنها كشاند. مشابه همين تجربه در مرز لبنان و فلسطين اشغالي رخ داد؛ جنگي نابرابر ميان جنبش حزب الله و پنجمين ارتش بزرگ دنيا كه 60-50 سال است اساساً با خوي جنگ و وحشي گري تربيت شده و نهايت قساوت را دارد. سرانجام آن جنگ با انبوهي از ناوها و هواپيماها و هلي كوپترها و تانك هاي پيشرفته و خدمات اطلاعاتي برخي كشورهاي غربي چه شد؟ 2- درياسالار ويليام فالون فرمانده كل نيروهاي آمريكايي در خاورميانه به تازگي در گفت وگو با شبكه الجزيره تاكيد مي كند: «مطمئنا تنش هاي كنوني، به جنگ با ايران نخواهد انجاميد. كوبيدن بر طبل جنگ نه سودي دارد و نه كمكي به ما مي كند. من انتظار ندارم جنگي رخ دهد». او درست مي گويد و خوب مي فهمد. او نيك مي داند طرفي كه در منطقه خاورميانه، گروگان و در محاصره ديگري است، آمريكا و ارتش آن است نه ايران. او و مافوق هايش در پنتاگون و كاخ سفيد و سازمان سيا حتما اين خبر را در رسانه ها ديده اند كه اواسط زمستان سال گذشته در بحبوحه يكي از همين گنده گويي ها و تهديدها، نيروهاي ايراني به اقدامي غافلگيركننده دست زدند و با استفاده از زيردريايي هاي رادارگريز، به يكي از ناوهاي آمريكا در خليج فارس نزديك شدند و آرم خود را بر بدنه آن ناو جنگي حك كردند و به پايگاه خود بازگشتند! بعد كه خبر منتشر شد تازه طرف آمريكايي دچار شوك شد. آنها از هواپيماهاي بدون سرنشين كه مي توانند به ناوهاي دشمن ضربه بزنند خبر دارند و از موشك هاي كوتاه برد و دوربرد با دقت فوق العاده بالا باخبرند كه هنگام رزم، خطا نمي كند. آنها بعدها مطلع شدند كه هواپيماي بدون سرنشين ايران 25دقيقه از ناو آيزنهاور فيلمبرداري كرده است. پايگاه هاي نظامي آمريكا در منطقه كاملا در تيررس موشك هاي متنوع ايراني است همچنان كه اسرائيل- اگر دست از پا خطا كند- در تيررس صدها موشك دوربرد است و اينها همه غير از رزمندگان بومي است كه همزمان مي توانند در عراق و لبنان و فلسطين، براي نظاميان آمريكايي و اسرائيلي جهنم برپا كنند. بي دليل نبود كه همزمان با انتشار خبري مبني بر اينكه «نخستين خطاي اسرائيل با 600 موشك پاسخ داده خواهد شد»، «بارك رگو» سخنگوي وزارت خارجه اسرائيل- كه رژيم متبوعش مدعي تدارك براي حمله به ايران در جريان حمله هوايي به سوريه شده بود- اعلام كرد «ما اين تهديد را بسيار جدي تلقي مي كنيم، اگرچه نفرت انگيز است». نيروهاي آمريكايي مستقر در منطقه به كسي مي مانند كه در ميان ميدان مين گير افتاده اند و انبوهي از تله هاي انفجاري به پايشان پيچيده است. در اين حالت كوچك ترين خطا- ولو يك خطا- فقط با يك ضربت پاسخ داده نمي شود بلكه ممكن است به زنجيره اي از حملات و انفجارها منجر شود و واكنش طرف ايراني هم، ضربه در برابر ضربه نخواهد بود. گذشت آن دوره اي كه مي شد ضربه زد و گريخت. حماقت كردن همان و «غلط كردم» همان! 3- اوضاع فلاكت بار نظاميان آمريكايي از جهت آسيب پذيري و در تيررس بودن بي شباهت به وضعيتي نيست كه اميرمؤمنان درباره جبهه سركش جمل فرمود و به آن عمل كرد: «ان معي لبصيرتي. ما لبست علي نفسي و لا لبس علي. وايم الله لافرطن لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه و لايعودون اليه. بصيرتم با من است. نه كار را بر خود پوشانده ام و نه بر من پوشيده است. و به خدا سوگند آبگيري براي آنها پر كنم كه اگر در آن وارد شوند، خارج شدن نتوانند و اگر خارج شدند، به آن بازنگردند» (نهج البلاغه، خطبه10) تفوق جغرافيايي، نظامي و اطلاعاتي، تنها عامل برتري ايران نيست. اين غلبه رمز و راز بالاتري دارد؛ آنجا كه طرف آمريكايي در دو جنگ احمقانه، جنگيده و از باد تهي شده و از رمق افتاده و در دنيا بي حيثيت گشته و پيش همه هو مي شود و در مقابل، طرف ايراني تدبير برآمده از ايمان را به كار بسته و خوشه چين حماقت هاي برآمده از فشار عصبي دشمن شده است. امروز فرمانده آمريكايي اگرچه 7 تكنيسين ايراني را بي دليل در عراق بازداشت مي كند- كه بعد مجبور به آزادي آنها مي شود- اما به جاي آن كه از موضع اقتدار و غرور و اميد حرف بزند، به گروگان خود مي گويد اين گلوله را بايد در شقيقه خويش شليك كنم كه آمده ام در جهنم زندگي مي كنم. اين جهنم را امروز حتي كاخ نشينان سياست آمريكا هم درك مي كنند، همان ها كه در منظر افكار عمومي به هم لعنت مي فرستند و سرزنش مي كنند و تقصير را به گردن هم مي اندازند. براي طرف آمريكايي جنگ يعني جهنم. ملت ايران البته جنگ طلب نيست اما آنجا كه ميدان جهاد گشوده شود- به شهادت تاريخ افتخارآميز دفاع مقدس- به اين ميدان آغوش مي گشايد و از ميدان نمي گريزد. ملت ايران به تأسي از مقتداي مظلوم اما ستم ناپذير خود علي بن ابيطالب عليه السلام، جهاد را «دري از درهاي بهشت، گشوده براي اولياي خاص خدا» و «سپر استوار و زره محكم خداوندي» مي داند. اين ملت پيرو مقتدايي است كه فرمود «به خدايي كه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است تا مردن در بستر» و «به خدا سوگند فرقي براي من نمي كند كه من بر مرگ وارد شوم يا او ناگهان به سوي من آيد». و نيز به اشعث فرمود «ابالموت تخوّفني اوتهدّدني؟... آيا مرا از مرگ و شهادت مي ترساني يا تهديد مي كني. به خدا سوگند فرقي نمي كند كه من بر مرگ وارد شوم يا او بر من؟». ملت ايران امروز در اوج قدرت و اقتدار در برابر دشمن است اما 27سال پيش هم كه تازه زنجير اسارت گسسته و انقلاب كرده بود و دستش خالي بود، به منطق مولاي خود اباعبدالله الحسين عمل كرد كه فرموده بود «اگر در دنيا هيچ مأمن و پناهي نباشد، با يزيدبن معاويه بيعت نمي كنم». اين منطق از اسارت رستگان و آزادگان است. منطق اهل رستگاري است در برابر دوزخيان. آيا سنگ را از شيشه مي ترسانند؟ ملت ايران روئين تن شده است كه اگر چنين نبود در همان رزم نابرابر 27سال پيش، پيروز و سربلند بيرون نمي آمد. امروز كه اساساً وضعيت فرق كرده است. 4- بسيار بعيد است آمريكا بخواهد وارد جنگ ديگر- و به مراتب بزرگتر و محاسبه نشده تر- شود اما دعوا جاي ديگري است. جبهه ليبرال دموكراسي كه خود را سرور و سردار فاتح تاريخ مي خواند امروز در عرصه پيام و شعار و گفتمان، خود را كاملا تهي دست و فقير مي يابد و بنابراين ناچار است با انواع جنگ رواني، اذهان را از اين عرصه فقرزده منحرف كند. نمونه اش همين هياهو عليه سفر رئيس جمهور كشورمان به نيويورك است. زمزمه جنگ از جمله ترفندهايي است كه شايد بتواند تا مدتي بخشي از افكار عمومي دنيا را سرگرم كند. اما آيا براي هميشه مي توان همه را فريفت؟ رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان عقلانيت ، قدرت و وظيفه ما به قلم امير محبيان آورده است: محمدرضاباهنر در مراسم افطار جامعه اسلامى مهندسين گفت: “ مابه دوستان دوم خردادى توصيه مى‌كنيم كه افراطى‌ها را به حاشيه بكشانند چرا كه ما با عقلاى اصلاح‌طلب مى‌توانيم كار كنيم ومشكلى نداريم. 1- هرچندباهنر مدتى است خود را از متن تحركات سياسى به حاشيه كشانده واز ايفاى نقش موثر پيشين فاصله گرفته است اما در اين حضور مجدد برنكته مهمى تاكيدى دوباره كرده و آن امكان رقابت و بلكه تعامل خردمندانه و مردمسالارانه با عقلاى طيف رقيب است. 2- اين واقعيت كه مثلث “‌عقلانيت، اعتدال و كارآمدي درحال تبديل شدن به گفتمان غالب در نزد فعالان سياسى است جاى خوشحالى دارد ولى شايسته است اين مفاهيم نيز تا اندازه‌اى تحليل گردد. آيات فراوانى از قرآن كريم ،‌انسان‌ها را به تفكر و تعقل فرا مى‌خواندو در سخنان پيشوايان معصوم (ع) نيز ،مسئله فراخوانى به خردورزى كاملا مشهود است . از اين‌رو مى‌توان گفت كه اسلام آئين خردگرايى بوده و هدف مهم آن، شكوفا ساختن عقلانيت انسان‌ها است. اما خردگرايى يا عقلانيت در عرصه سياست به چه معناست؟ عقلانيت و قدرت دو نيروى محورى هستند كه كشورها وحاكميت‌ها را شكل داده‌اند. لغت عقلانيت )Rationality( در زبان انگليسى از واژه لاتين )Ratio( استخراج شده است كه به معناى “ عقل “ و “محاسبه “ است . و عقلانى بودن به معناى به كاربردن خرد و يا به مثابه توانايى به كار بردن قوه خرد در كارهاست. عقلانيت هم حاكى از كيفيت يا حالت عاقل بودن است. عقلانيت با مفهوم درستى هم ارتباط دارد به اين معنا كه داده‌هاى درست به نتيجه عقلانى مى‌انجامد و اگر داده‌هاى نادرست را با مكانيسم عقلانيت فرآورى كنيم لزوما به اين معنانيست كه نتيجه سازوكار عقلانى حتما درست خواهد بود. پس عقلانيت يعنى فرآيندى كه اطلاعات (مقدمات) درست مى‌تواند ما را به نتايج درست راهبر شود( ضرورت آزادى رسانه‌‌‌‌ها تا اطلاعات را به درستى و بدون پرده‌ پوشى‌هاى نالازم به مردم و تصميم‌گيران انتقال دهند در همين جاست.) درمحاسبات امروزه ( كه ناشى از كاربرد اصطلاحات اقتصادى در سياست است) محاسبه درست آن است كه ما ميان نفع وضرر، نفع را برگزينيم هرچند با شاخصه‌هاى مختلف نفع وضرر معناى خود را خواهدداشت. 3- درعرف سياست امروز ما، عقلانيت در رفتارآن است كه جريانات سياسى بتوانند با محاسبه دقيق سود و زيان جريان خود و انطباق آ‌ن با سود و زيان مردم رفتارى را اتخاذ نمايند كه حداكثر سود(نه لزوما مادي) را به جريان متبوع خود و توده‌هاى مردم برسانند. لذا كوته‌نگرى ، افراط‌گرايى وتصميماتى كه براى مردم ضرر به ارمغان آورد؛ بايد نابخردانه شمرده شود. مستندات روشن و حتى نگاهى اجمالى به تاريخ رقابتهاى ده سال گذشته سياست ايران نشان مى‌دهدكه توده‌هاى مردم ايران نسبت به راديكاليسم (افراطى‌گري) در همه ابعاد آن واكنش منفى نشان مى‌دهند و آن را ازسوى هيچ گروهى برنمى‌تابند .لذا با توجه به تعاريفى كه ذكر شد ؛ افراط‌گرايى نردبانى نيست كه احزاب وگروه‌هاى سياسى از آن بتوانند بركرسى قدرت عروج كنند و حتى اگر اين اتفاق رخ دهد بركرسى قدرت مدتى طولانى به راحتى با اتكاء به همين روش درنگ كنند. 4- مى‌دانيم كه پرسش اساسى درحوزه به كارگيرى قدرت ‌آن نيست كه چه كسى قدرت را در دست دارد و يا حتى چرا قدرت را در دست دارد؛ پرسش اساسى بايد اين باشد كه او از قدرت چگونه استفاده مى‌ كند.بنابراين ما مكلفيم براى عقلانى سازى صحنه سياسى وكاربرى‌هاى قدرت، بكوشيم واگر دريافته‌ايم كه افراط‌گرايى حركتى نابخردانه است؛ كه حداقل در دراز مدت چنين نيز هست؛ فراتر از توصيه به رقبا، خود نيز بايد بكوشيم در تمامى جلوه‌هاى رفتار سياسى خود عقلانيت را حاكم گردانيم وهيچ مجالى را براى غلبه تندروى‌هاى نابخردانه وهزينه‌زا براى كشور وجريان اصولگرا فراهم نياوريم. ازهمين رو بر اين باورم؛ افرادى چون باهنرو عسكراولادى كه به لزوم عقلانيت رفتارسياسى اعتقاد دارند، ضرورى است فراتر از توصيه‌هاى كلى پا را از دايره محافظه‌كارى رفتارى بيرون گذاشته ونقشى جدى‌تر را در رويارويى با افراط‌ها بازى كرده و خردگرايى را نه فقط در شعارها بلكه درعمل سياسى دوستان هم‌فكرمان حاكم گردانند. نبايداين حقيقت ناديده انگاشته شودكه حاكم كردن خرد برقدرت سياسي، عملى آسان نيست كه با ملاحظه‌ كارى ومحافظه‌كارى جمع گردد . آينده كشور و جريان اصولگرا بسته به توان ما در حاكم‌سازى بيش از پيش خرد بر رفتارهاى جريانات سياسى است. از اين‌رو ضرورت عقلانيت در رفتارها نبايد تنها توصيه‌اى براى رقبا باشد؛ ما نيز وظيفه‌اى دشوار بردوش داريم.ترديدى ندارم،‌ از آنان كه به اين حقيقت ايمان دارند، در هنگام قضاوت تاريخ هيچ گونه كوتاهى پذيرفته نخواهد شد. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان كداميك واجد راي دادن هستند آورده است: سخنان محمود احمدي‌نژاد مبني بر ارائه لا‌يحه جديدي در مجلس شوراي اسلا‌مي براي كاهش سن راي‌دهندگان از 18 به 15 سال مي‌تواند به مجادله‌اي تبديل شود كه ظاهرا بيشتر بار سياسي دارد تا علمي و كارشناسي. مساله سن راي‌دهندگان چندين بار در سال‌هاي اخير دچار تغيير شده است. فارغ از ملا‌حظات سياسي، نگاه بدين امر بايستي كارشناسي، علمي و منطقي باشد. سابقه و نحوه تعامل ديگر كشورها در امر انتخابات و سن راي‌دهندگان خاصه مطالعه مكانيسم انتخاباتي كشورهايي كه شبيه ما هستند نبايد چندان سخت باشد. از سوي ديگر مجادلا‌ت حقوقي قابل تأملي درخصوص سن راي‌دهندگان صورت گرفته است؛ اينكه چگونه جواني با داشتن 15 سال مي‌تواند راي دهد اما تنها با داشتن 18 سال مي‌تواند از عهده تكاليف و مسووليت‌هاي حقوقي خود در محاضر و مجامع حقوقي برآيد. از سوي ديگر زيبنده نيست كه كليت تصميم‌گيران اجرايي و حقوقي نتوانند براي يك‌بار هم كه شده به صورت نهايي تكليف قانون مذكور و سن راي‌دهندگان را روشن نمايند. در حالي كه در برخي كشورها از ثبات و ماندگاري يك قانون نزديك به يكصد سال مي‌گذرد، مطالعه فرآيند تنظيم و تصويب قوانين و حواشي مترتب بر آن مثنوي هفتاد من خواهد شد. برخي از متوليان امر بر اين باورند كه قوانين متصاعده از مجلس از بار كارشناسي و حقوقي لا‌زم برخوردار نيست. نمايندگان به دليل اشتغالا‌ت غيرضروري و غيرحرفه‌اي در حوزه‌هاي انتخابيه و تبديل شدن به كارگزار موكلا‌ن خود نمي‌توانند بر طرح‌ها و لوايح تمركز منطقي و علمي نمايند. عده‌اي از كارشناسان نيز بر اين باورند كه كارهاي صورت گرفته در كميسيون‌ها از جامعيت و همه‌نگري‌هاي تخصصي برخوردار نيست. لذا يكي از دلا‌يل تغييرات گسترده و جايگزيني‌هاي غيرمتعارف به جامع نديدن هر لا‌يحه و قانوني از سوي نمايندگان مجلس شوراي اسلا‌مي مربوط مي‌شود. اما از سوي ديگر اين ايراد و اشكال بر دولت وارد است كه پس از آنكه طرح و نظرات آن توسط كميسيون‌ها و يا نمايندگان مجلس پذيرفته نمي‌شود، با ارائه لوايح جديد مجددا وقت و توان دولت و مجلس را صرف امور تكراري مي‌نمايد، مضافا اينكه مساله سن راي‌دهندگان يك كادو يا هديه سياسي نيست كه رئيس دولت و يا هر صاحب‌منصب ديگري بخواهد آن را به يك گروه يا طبقه اجتماعي عرضه نمايد. متاسفانه فقدان نظام جامع تصميم‌سازي و مديريت بهنگام در كشور سبب مي‌شود وقت دولت و مجلس صرف اموري شود كه بارها در صحن علني و يا در مذاكرات هيات دولت آمده، مطرح شده و قبلا‌ نتيجه داده است. موضوعاتي مانند تغيير ساعت كار بانك‌ها، سود بانكي، عرضه بنزين مازاد و ... از اين دست است. ‌ اميد كه متوليان مربوطه يك بار براي هميشه تكليف اين امر را نه با پيشداوري‌هاي غيرتخصصي بلكه تحت يك مطالعه فرآيندي و هدفمند روشن نمايند. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان رمز سروري جهان آورده است: سخنان اميدبخش رهبر معظم انقلاب اسلامي در شامگاه دهم رمضان المبارك يك بار ديگر چشم اندازي وسيع و مبتني بر واقعيت از فضاي امروز كشور را ترسيم كرد. آنچه بيش از هر موضوعي در سخنان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مدظله العالي رخ مي نمود اشاره ايشان به ابعاد كارآمدي نظام جمهوري اسلامي بود. اين ابعاد در هشت محور به اين شرح خلاصه مي شد: 1-ظهور و گسترش اعتماد به نفس ملي در زمينه?هاي علمي، فناوري و سياسي 2-احياي كشاورزي نابود شده كشور 3- گسترش خدمات عمومي به مردم 4- رساندن صنعت ابتدايي ايرانِ قبل از انقلاب به صنعت پيچيده و حساس هسته اي 5- پيشرفت در صنايع نوين مانند نانوتكنولوژي 6- ايجاد و تحكيم مردم سالاري در بهترين شكل 7- ايجاد گفتمان پرطراوت بازگشت به هويت اسلامي در امت اسلامي 8- و جايگاه و تأثير گذاري غيرقابل انكار جمهوري اسلامي در مسائل منطقه اي و جهاني واقعيت آن است كه پيشرفت هاي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در ابعاد گوناگون دليل اصلي كينه توزي و جنگ طلبي قدرتهاي زورگو عليه كشورمان به شمار مي رود. اين دولتها حضور ايراني، قدرتمند و داراي انديشه و راهبرد مستقل از نظم جهاني را هرگز برنتابيده و تا حد توان با اين ثمره پربركت اسلام ناب محمدي مبارزه خواهند كرد. اما اين ستيزه جويي گسترده و مزمن با سد عظيم اراده ملت هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسيد و غرب به اين موضوع به طور كامل وقوف دارد. از اينرو پروژه جدايي مسئولان از مردم و افشاندن گرد نارضايتي در ميان آنان در دستور كار جدي استكبار قرار گرفته است. نقشه اي كه صد البته با هوشياري ملت و تذكرات به هنگام رهبري همواره خنثي شده است. اين وفاداري ملي به نظام اسلامي و ارزشهاي انقلابي در حالي پيوندي ناگسستني ميان مردم و نظام ايجاد كرده است كه بسياري از مردم از لحاظ معيشت در تنگنا به سر مي برند، اما با مشاهده پيشرفتهاي كشور نظير آنچه در بيانات رهبر معظم انقلاب برشمرده شد راه صبر و شكيبائي و قناعت را در پيش گرفته اند. ملت به خوبي دريافته است كه اگرچه در سايه برخي خطاهاي محاسباتي توسط برخي از دولتهاي پس از انقلاب در مقاطعي شاهد افزايش تورم و گراني بوده و هستيم، اما برآيند و جمع جبري اوضاع كشور در مقايسه با قبل، از رشدي قابل توجه برخوردار بوده و مسئولان در مسابقه خدمت به مردم گوي سبقت را از يكديگر مي ربايند. حالا اگر اين شوق، توأم با تعقل و استفاده از نظرات و تجربيات كارشناسي شود بي شك در كنار توفيقات بزرگ در زيرساختها و عوامل زيربنائي شاهد رونق بيشتر در زندگي مردم و توان بالاتر ايشان در حيات فردي و اجتماعي خواهيم بود. ترجمان اين كلام در همان «سه عين» خلاصه مي شود كه رهبر فرزانه انقلاب براي ماندن در ذهن مسئولان آن را طراحي فرمودند. يك بهره از «سه عين» عزم و دو ديگر به عقل و علم كه يك منشاء دارند بازمي گردد كه كنايه از لزوم بهره مندي از دانش و انديشه در كنار شور و شوق به خدمت است. باشد كه در مقام عمل و به كارگيري اين «سه عين» عيون پيشرفت و سروري ملت ايران بر پهنه گيتي بجوشد و عيون جهانيان به اين معجزه عظيم فرزندان ايران مبهوت گردد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 664]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن