واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دانش اسلامی؛ نگاهی متفاوت، چالشی نو...
گفتار پیشین: گذار از سیطره سكولاریسم به رغم جدیت پارهای از تلاشها در حوزه طرح «اسلامیسازی دانش» كه پژوهشگاه جهانی اندیشه اسلامی آنها را انجام میدهد، حتی همین تلاشهای جدی نیز از عكسالعملهای منفی یا مقاومت در برابر طرح مذكور خالی نیستند؛ به عنوان مثال نقدی که سردار به فاروقی وارد می کند و در آن اشاره دارد كه فاروقی از ادراك حقیقی عاجز بوده كه مفاد آن این است كه علوماجتماعی غربی، هرچند بنابر دیدگاههای خود درباره واقعیت انسانی پایه ساخت جهان را تشكیل میدهد، با این حال نمیتواند آن را محفوظ دارد یا آن را توسعه و تكامل دهد. به نظر سردار، علم و تكنولوژی دو عامل حفظ نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسیای است كه بر جهان سیطره دارند. جامعه كنونی بهكمك علم ساختاردهی میشود و معرفت علمی و تكنولوژیكی ( فناورانه ) ابزار اصلی امپریالیسم معرفتی غرب است .این مطلب تا حدی مبهم است كه باید گفت اگر سردار در این جا میان مفهوم علم در علوماجتماعی و سایر علوم تمایز قایل میشود، از كجا به این نتیجه رسیده است كه برای علوماجتماعی نباید هیچ نقشی درآنچه او « امپریالیسم معرفتی غرب »برجهان نامیدهاست، قرار داد. و چگونه بسیج وسایل ارتباط جمعی ازسوی غرب مانند برنامههای تلویزیونی كه از شبكههای ماهوارهای پخش میشوند و مطابق آخرین نتایج پژوهشهای روانشناسی و سایر علوم دیگر برنامهریزی شدهاند را تفسیر میكند.اگر در اینجا به این گونه تلاشها با شتاب و به صورت گذرا اشارهای میشود، به این دلیل است که این گونه تطبیقات مختلف نیازمند پژوهش ژرفتر و ارزیابی دقیق و علمی است. در اینجا كافی است تلاشهای مختلف «اسلامی سازی دانش» در زمینه علوماجتماعی به صورت عام و پارهای از عكسالعملهای ناشی از آن ارائه شود؛ به عنوان نمونه در سال (1992 م.) در قاهره همایشی از سوی پژوهشگاه جهانی اندیشه اسلامی و كانون مهندسان برگزار شد. در این كنگره، مسئله یكسونگری و یكجانبهنگری در علوماجتماعی طرح شد و مواردی كه با این موضوع ارتباط داشت، مورد بررسی قرار گرفت؛ مانند «علوم اجتماعی بین نوسازی و غربیسازی» اثر «رفیق حبیب» و «چشم اندازهای یك جانبهگرایی و واقعبینی در اندیشه اجتماعی غربی و خلدونی» اثر «محمود الذوادی» و …اگر این اثر اخیر را به عنوان نمونهای از مسائل و قضایای این كنگره موردبررسی قرار دهیم، دیده میشود كه الذوادی پس از تعیین محدوده مفهوم «واقع بینی» و «یكجانبهگرایی» به بیان عوامل یكجانبهگرایی در علوماجتماعی غرب میپردازد و تأكید میكند كه بخش مهمی از بحرانی كه علوماجتماع (جامعه) و انسان حداقل از دو دهه پیش با آن درگیر است به مسئله یكجانبهگرایی و واقع بینی برمیگردد.او برای اثبات و تقویت این نظر، نقدهای روز افزونی را كه از سوی بعضی از متفكران و متخصصان غربی در حوزه علوماجتماعی صورت میگیرد، به عنوان شاهد میآورد. اگرچه الذوادی در ارائه اقوال و آرایی كه نظر او را تقویت میكنند كاملاً برحق است، با این حال ارائه این نظرات بدون بررسی و ارزیابی آنها و بدون ارائه اقوال و نظراتی كه مخالف این دیدگاهها هستند، خود به خود نوعی یكجانبهگرایی و یكسونگری محسوب میشود كه شایسته نیست دانشمند مسلمان دچار آن شود ! اما درمورد بحران مسلمانان در زمینه علوماجتماعی ، الذوادی آن را در دومورد منحصر میسازد:1- به كارگیری آزاد دیدگاههای عقل مادهگرایانه تجربی غربی در مورد انسان و جامعه.2- عدم هدایتطلبی از بهرهمندیهای عقل ابنخلدون در زمینه بهرهبرداری از منابع معرفت مادی و تجربی از یك سو و منابع معرفت روانی، روحی و غیبی از سوی دیگر. ( این امر بر اثر سیطره غرب و تقلید از غربیان صورت گرفته است.)در كنار تلاشهای مؤثر مرحوم فاروقی در زمینه آگاهسازی دانشمندان نسبتبه اهمیت ساختاردهی اسلامی به علوماجتماعی و تلاشهای انجمن جامعه شناسان مسلمان و سایر نهادها و افراد، در سال (1978 م.) مقالهای از «مالك بدری» باعنوان «روانشناسان مسلمان در لانه سوسمار» كه ترجمه معانی كتاب خود او به زبان انگلیسی بود، منتشر شد. كتاب بدری در تبیین جنبه ارزشی و دینی در مسائل روانی و آگاه سازی نسبتبه خطر تقلیدكوركورانه از روانشناسان غربی و به كارگیری غافلانه روانشناسی غربی بدون رعایت تمایزات فرهنگی، محیطی، دینی و … تأثیر مثبتی داشت.نگارنده هیچ مانعی در به كارگیری روش ابنخلدون در بررسی مسائل مربوط به عمران و تحلیل تاریخ بر وفق روش تاریخی او نمیبیند؛ اما درمورد بحران اول یعنی به كارگیری آزاد] و بدون پالایش[ عقل مادهگرایانه تجربی غربی در مورد انسان و جامعه، ملاحظاتی قابل ارائه است.نخست آنكه نمیتوان این سخن را به طور كامل و كلی تعمیم داد. دوم، نتایج این به كارگیری دیده نمیشود؛ زیرا این به كارگیری ـ در صورتی كه حقیقی باشد ـ باید به گسترش اندیشه تجربی در میان مسلمانان در حوزه علوماجتماعی بینجامد؛ ولی مطلب قابل ملاحظه، كاملاً عكس این مسئله است؛ بهطوریكه دور شدن مسلمانان به طور كلی از تجربه بهحدی است كه با اندكی احتیاط میتوان گفت ما از «فوبیای تجربه» یا «ترس تجربه» رنج میبریم!الذوادی پس از این تعمیم، از روانشناسی مثال میآورد كه به قول او به كارگیری موش، كبوتر یا میمون در آزمایشهای رفتاری به صورت یك عرف علمی شایع، بویژه در روانشناسی درآمده است و نتایج این تجارب به سلوك و رفتار انسان نیز تعمیم داده میشود و معنای این امر این است كه روانشناسی به انسان به عنوان موجودی مینگرد كه اختلاف چندانی با حیوانات و پرندگان ندارد.اگر صحت این سخن را بپذیریم و با اندكی احتیاط انطباق آن را بر نظرات طرفداران مكتب رفتارگرایی قبول كنیم، نمیتوان این حكم را بر همه حوزههای روانشناسی كه در حال حاضر به پنجاه حوزه میرسد و نیز بر روانشناسانی كه بدون شك به مكاتب دیگری انتساب دارند و در دیدگاهها، آرا و روشهای خود با رفتارگرایی اختلاف آشكاری دارند، تعمیم داد.در كنار تلاشهای مؤثر مرحوم فاروقی در زمینه آگاهسازی دانشمندان نسبتبه اهمیت ساختاردهی اسلامی به علوماجتماعی و تلاشهای انجمن جامعه شناسان مسلمان و سایر نهادها و افراد، در سال (1978 م.) مقالهای از «مالك بدری» باعنوان «روانشناسان مسلمان در لانه سوسمار» كه ترجمه معانی كتاب خود او به زبان انگلیسی بود، منتشر شد. كتاب بدری در تبیین جنبه ارزشی و دینی در مسائل روانی و آگاه سازی نسبتبه خطر تقلیدكوركورانه از روانشناسان غربی و به كارگیری غافلانه روانشناسی غربی بدون رعایت تمایزات فرهنگی، محیطی، دینی و … تأثیر مثبتی داشت.در واقع آگاه سازی درزمینه بحران روانشناسان مسلمان ، امری كاملاً جدی است. با این حال كافی نیست؛ بلكه باید روانشناسان مسلمان از « بحران » موجودی كه در آن به سر میبرند و نیز از نقد مداوم « بحران علوماجتماعی » غرب خارج شوند و علوماجتماعی دیگری را با موضوعات و روشهای دقیقی برای فهم صحیح واقعیت كنونی مسلمانان و مشاركت علمی در حل مشكلات آنان متبلور سازند، بیآنكه از عقیده خود دست بردارند یا از خویشتن آگاه خود كنارهگیرند. خلاصه آنكه دكتر بدری، ما را از خطر ورود به «لانه سوسمار» آگاه ساخته است، ولی با این همه روش روشنی برای خروج از این لانه نمایان نساخته است.ـ ضیاءالدین ، سردار، «أسلمـة العلوم أم تغریب الإسلام»، ( لندن : مؤسسه الدراسات الفكریـة ) ترجمه فضیل دلیو و جمال میمونی، صص 104 ـ 116 دارالفكرالعربی، شماره 75 ، زمستان 1994 م .ـ كنگره مسئله یكسونگری و یكجانبهگرایی ، نظرگاهی معرفتی و دعوتی برای اجتهاد، 15 ـ17 شعبان 1412 هـ / 19 ـ 21 فبریه 1992 م، از طرف پژوهشگاه جهانی اندیشه اسلامی و كانون مهندسان ( قاهره ).ـ العلوم الاجتماعیـة بین التحدیث و التغریب.ـ ملامح التحیز فی الفكر الاجتماعی الإنسان الغربی و الخلدونی . خلدونی : منسوب به ابن خلدون . مـ همان ، ص 6.ـ همان، ص 19.21. DILEMMAلینکها: علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی دین، جامعه و انحرافات اجتماعی پیشگیری از انحرافات اجتماعی در دیدگاه اسلام علم متجدد در غیبت خدا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]