واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مراسم رونمايي «نقد تواريخ هرودوت»/1 بقايي: اين اثر را بايد الگويي براي نقد آثار كهن خودمان قرار دهيم
خبرگزاري فارس:«محمد بقايي» گفت: كتاب «نقد تواريخ هرودوت» ميتواند الگويي باشد تا كتابهاي بنيادي خود را نقد كنيم. اين كتاب ميتواند الگوي براي باشد براي نقد صحيح آثار كهن ايران.
![](http://media.farsnews.com/Media/8501/Images/jpg/A0180/A0180621.jpg)
به گزارش خبرنگار ادبي فارس، مراسم رونمايي و بررسي كتاب «نقد تواريخ هرودوت» عصر ديروز در سراي اهل قلم با حضور «محمد بقايي ماكان» مترجم اثر و «ميرجلالالدين كزازي» پژوهشگر ادبيات برگزار شد. قرار بود در اين مراسم «مرتضي ثاقبفر» و «رضا شعباني» حضور بههم برسانند كه هيچيك در اين مراسم حاضر نشدند.
«محمد بقايي ماكان» در اين مراسم گفت: در تاريخ نشر ايران بسيار كم سابقه بوده است كه عنوان نقد پيش از نام اثر بيايد چون ما از نقد وحشت داريم. در مطبوعاتمان ستوني بنام انتقاد وجود ندارد در صورتي كه در كشورهاي پيشرفته ستون نقد يكي از دلايل جذب مخاطبان اين نشريه است.
اين اقبالشناس ادامه داد: من كتابي را نديدهام كه در عنوان آن كلمه نقد آمده باشد مگر در دهه چهل و آنهم كتاب نقد آثار دشتي كه پرويز نقيبي آن را نوشت. اگر ما ادبيات را به يك درخت تشبيه كنيم يكي از شاخههاي آن شاخه نقد و ادبيات تطبيقي است، كه در بسياري از موارد به دليل شباهت اشتباه گرفته ميشود. متأسفانه در كشور ما شاخه نقد بر درخت ادبياتمان اگر نگوييم كه خشكيده مطمئناً پژمرده است و چيزي به نام نقد در ادبيات فارسي نداريم. آنچه است به اشتباه عنوان نقد گرفته است. اين كتاب دليلي شد براي اينكه نگاهها به طرف نقد معطوف شود.
وي گفت: اين كتاب ميتواند الگويي باشد براي اينكه در حوزه نقد معيار قرار دهيم تا كتابهاي بنيادي خود را نقد كنند. مثلاً «گلشن راز» اثر شيخ محمود شبستري كتاب ارزندهاي است اما چيزي نيست كه جاي نقد نداشته باشد. در آن جبرگرايي و سخناني است كه اگر امروز الگو شود مطمئناً اثرات بدي را بر جامعه خواهد گذاشت. اين كتاب ميتواند الگوي براي باشد براي نقد صحيح آثار كهن ايران.
بقايي تصريح كرد: نويسنده اين كتاب اسپنسر دياسكالا در دانشگاه هارواد تحصيل كرده است و خودش ميگويد هدف من از اين نقد اين است كه عامه مردم از كتاب تواريخ آگاهي پيدا كنند. او با حالتي نرم مؤدبانه و فاضلانه اين 9 كتاب تواريخ هرودوت را يك به يك بررسي ميكند. كلمه تواريخ برخلاف آنچه كه ميپنداريم جمع تاريخ نيست در زبان يوناني تواريخ يعني تحقيقات پس اسم اصلي اين كتاب تحقيقات هرودوت است. اسم اصلي اين كتاب جنگهاي بين ايران و يونان بوده است كه من به صلاحديد خود نام آن را تغيير دادهام.
اين مترجم اذعان داشت: هرودوت نخستين نويسنده تاريخ نيست زيرا براساس تحقيقات موثق پيش از آن نيز كساني بودهاند كه تاريخ را بنويسند اما اين گمان ميرود كه هرودوت آثار آنها را به نوعي معدوم كرده باشد و اين مسئله در آتن سابقه دارد. هرودوت از افسانهپردازي تأثير زيادي پذيرفته است بسياري از صحنههاي خيالانگيز و مبالغهآميز تواريخ او دقيقاً شما را در فضاي از صحنههاي ايلياد قرار ميدهد. جنگهاي ايران و يونان را درست مثل حماسه ايلياد هومر به يك زن مربوط ميكند. بنابراين از اين مسائل چنين برميآيد كه هرودوت بسيار خيالپردازي كرده است. او تحت تأثير داستانپردازيهاي شرقي قرار دارد از اين جهت اين كتاب موثق نيست.
وي با گلايه از صفحات فرهنگي مطبوعات داخلي بيان داشت: 80 درصد مطالب مطبوعات فرهنگي ما به مسائلي و اشخاصي جدا از فرهنگ خودمان مثل هايدگر، فكو، نيچه و... اختصاص يافته است. فيلم 300 به دليل كوتاهي ما بوجود ميآيد. تازگي هم گاردين مولوي را افغاني معرفي كرده است و يك نهاد فرهنگي وجود ندارد كه جواب گاردين را به صورت رسمي بدهد. چرا در پي تغيير نام خليج فارس هستند؟ بهراستي هرچه هست تقصير خودمان است.
وي در ادامه صحبتش اظهار داشت: هرودوت 420 سال قبل از ميلاد ميميرد و گويا 66 سال هم عمر ميكند و 12 تا 20 سال از عمرش را صرف نگارش تواريخ ميكند كه راست يا ناراست قديميترين اثر تاريخ جهان است و باز هم راست يا دروغ او را پدر تاريخ معرفي ميكنند و هيچ غربي هم از او دست نميكشد و همه گفتههاي او را درست ميپندارد.
بقايي ادامه داد: ما در ايران چهرههاي مثل پورداوود، پيرنيا، تقيزاده و كسروي را داريم كه اصلاً هرودوت را قبول ندارند و شكست ايران از يونانيان را به نوعي مورد تجزيه و تحليل قرار دادهاند. پيرنيا بطوري كلي نظرش روي كمبود سلاح و عدم آرايش جنگي و عدم آشنايي سپاه ايران با آن منطقه جغرافيايي و آشنا نبودن با جنگهاي دريايي ذكر ميكند. اما كسروي و رنه دكارت هر دو يك نظر دارند. آنها ميگويند آنچه باعث شكست سپاه ايران شد تفرقه بود و عدم انجام و هماهنگي سپاه بود. دكارت 700 هزار نفري را كه هرودوت از سپاهيان ايران آمار ميدهد تكذيب ميكند و ميگويد سپاه ايران بيش از 100 هزار نفر نميتوانسته باشد. ولي علت شكست را تفرقه ميداند.
انتهاي پيام/ش
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]