واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: جايگاه قرآن در شعر معاصر ايران(1)خداوند و ايمان هميشه در شعر ايرانيان حضور دارند
گروه ادب: جايگاه خداوند و ايمان به آفريننده در نزد ايرانيان قدمتي چندهزار ساله دارد و سندهاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد كه از مهمترين آنها اشعار باقيمانده از اين دوران است.
ايرانيان از نخستين مردماني هستند كه به يگانِگي خداوند ايمان آوردهاند و در تكامل اين انديشه هميشه پيشقدم بودهاند. جايگاه خداوند و ايمان به آفريننده در نزد ايرانيان قدمتي چند هزارساله دارد، و سندهاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد كه از مهمترين آنها اشعار باقيمانده از اين دوران است.
با توجه به اهميت مسايل عرفاني و ديني در نزد ايرانيان، آنها اين ايمان به خداوند را كه در قالب شعر عرضه شده بود، سينهبهسينه حفظ ميكردند و به نسل بعد انتقال ميدادند.
دكتر «ابوالقاسم اسماعيل پور» اسطورهپژوه و مدرس دانشگاه، معتقد است: «حفظ و بقاي اشعار ديني به اين دليل است كه مردم آنها را جزو متون مقدس به حساب مي آوردند و با جان و دل از آن نگهداري كردند. در تلخترين دورههاي تاريخي، بسياري از اين اشعار را حفظ كرده و سينهبهسينه به نسلهاي بعدي منتقل كردهاند. اصولا، بيشترين حجم باقيمانده از شعر و متون منثور گذشته، ديني يا عرفاني بودهاند.»
او ميافزايد: «كلاً شعر براي مردم ايران باستان و ميانه بيشتر مفهومي ديني داشته و مفهوم غنايياش فرع قضيه بوده و خيلي جدي گرفته نميشده است؛ چون عامه مردم به اشعار ديني بيشتر نياز داشتند تا اشعار غنايي.»
اين مدرس دانشگاه در پاسخ به اين نظر كه «پس بايد گفت با توجه به آثاري كه تاكنون ترجمه و موجود است، اين حرف درست است كه بيش ترين كاربرد اشعار در ايران باستان توجه به خدا و ديني بوده است؟» گفت: «بله. كاركرد عمده اشعار باستاني بيان مسايل ديني است، اما مسايل اساطيري و عرفاني را هم بايد به آن اضافه كرد. ويژگيهاي فرعي ديگري هم دارد كه در يك نوشتار تحقيقي تخصصي ميتوان به آنها پرداخت.
به هرحال، اگر بخواهيم از اشعار باستاني و ميانه از نظر نوع ادبي يك تقسيمبندي را ارائه كنيم، ميتوانيم بگوييم كه اين اشعار شامل انواع تعليمي، غنايي و روايي است.
اشعار ديني عمدتاً از نوع تعليمي و بعضاً از نوع غنايياند، اما اشعار غير ديني عمدتاً غنايياند. نوع روايي شعر هم بيشتر شامل داستانها يا داستانكهاي تمثيلي و رمزي است كه بسيار ارزشمندند.»
آنچه از سخنان دكتر «اسماعيلپور» ميتوان برداشت كرد، اين است كه شعر در ايران باستان بيشتر در خدمت حمايت از بندگي خداوند است. شاعران درحد توان و دانستههاي خود، مردم را با شعر به سوي خداوند سوق مي دادند و بزرگي و خالق بودن او را به تصوير ميكشيدند. اما اين انديشه زماني در شعر به اوج خود مي رسيد كه «قرآن» به عنوان كتابي مقدس و بزرگ به ايرانيان معرفي ميشود و در رأس تمام كتابهاي ديني قرار ميگيرد.
قرآن ستون انديشههاي ديني ايرانيان ميشود و شاعران با اشتياق و به زيباترين شكل از اين معجزه استفاده ميكنند. وسعت انديشههاي مطرح شده در قرآن و امكان بالاي بهرهبرداري از آن در شعر، چنان به اوج رسيد كه شاعران غربي نيز به آن پيبردند و براي آنكه بار معنايي و انديشه اشعار خود را افزايش دهند به سوي آن گرايش پيدا كردند.
«ضياءالدين ترابي» شاعر و مترجم نيز اين حرف را تأييد ميكند و ميگويد: «ما در ميان شاعران ايران، «حافظ» و «مولانا» را داريم كه با استفاده از انديشههاي قرآني به خوبي توانستهاند جايگاه خود را در ادبيات جهان تثبيت كنند. توانايي و هنر استفاده از انديشهها و اسطورههاي موجود در كتابهاي آسماني، امتياز بسيار بزرگي است كه نهتنها شاعران بزرگ كلاسيك و معاصر ايراني به آن توجه داشتهاند، بلكه شاعران غربي همچون «اليوت» از آن سود بردهاند...».
«محمود معتقدي» شاعر و محقق ادبي ميگويد: «از همان روزگاران نخستين، انسانها در نشان دادن قداست و يگانگي پيامبران، به كمك رنگها، نقشها و خطوط، به بازنمايي و بازگويي و چه بسا رابطه خود با آسمان، به سمت قالبهاي ادبي و هنري روي آوردند و از متنهاي مقدس به سود يافتهها و گفتههاي خود سود بردند.
پس سابقه و تأثير تاريخي متنهاي مقدس برميگردد به وسعت دانش و خردورزي انسان در فضاهاي تاريخي و باستاني و اين همه، خود همانا فرصتي براي يكي شدن فضاهاي مشترك انسان و آسمان، كه واسطه فرهنگي آن اديان و متنهاي آييني بودهاند. در فضاي چنين رويكردي، در ايران نيز، بهرهگيري از فضاهاي آييني و متنهاي مقدس از روزگار كهن تا ظهور اسلام، بهطور گستردهاي در آثار فرهنگي و ادبي، ديده ميشود.
در قرون اوليه اسلام، نويسندگان و تاريخنگاران و شاعران، هركدام با توجه به شرايط زمانه، به بازانديشي و بازنويسي افسانهها و قصهها و همچنين واقعيتهاي تاريخي روزگار خود ميپرداختند كه هركدام از آنها با رنگ و بوي نگرشهاي مذهبي و آييني همراه شد و در اين ميان سهم شعر و شاعران بيش از همه اهالي قلم بوده است.»
كليت مثنوي مولوي زير نفوذ كليت بيان قرآن است
معتقدي با اشاره به جايگاه انديشه ديني و عرفاني در شعر شاعران، ميگويد: «از روزگار فردوسي تا به امروز، شاعران، جهان پيرامون خود را در پيوند با نگرشي هستيشناسانه، رقم زده و با زبان و نگاهي آييني، وقايع، شخصيتها، جنگها و حضور نحلههاي فكري، بهخصوص بازتاب مقوله عرفان را به زيباترين شكل و زبان به نمايش گذاشتهاند.
اين همه خود تاثيرپذيري و بازتاب نگرشهاي آييني و بهرهگيري از قصهها و داستانهايي بود، كه در قالب پيامها و نگاههاي آسماني انسان به طبيعت و تاريخ بوده و هست.
نمونههاي درخشان از اين دريافتهاي آييني، بهويژه به جهان اسلام در فضاهاي شاعرانِگي شعر شاعراني همچون مولوي، حافظ، سنايي، عطار، جامي و... ديده ميشود كه هركدام در اشاعه شعر عرفاني و به مدد و نگاههاي ديني و آييني توانستهاند، از چشمانداز آثار و اقوال مقدس، آثار ادبي درخشاني را به روزگاران پس از خود عرضه كنند.»
تاثير قرآن بر برخي شاعران كلاسيك ايراني تا اندازهاي است كه اگر انديشههاي قرآني، از اشعار آنها گرفته شود، آن شاعر از جايگاه بزرگ خود سقوط ميكند.
دكتر «مهدي محبتي» مدرس دانشگاه و محقق ادبي، در گفتوگويي به بهانه پايان كتاب «كارنامه مولوي پژوهي در ايران» اظهار ميكند: «نكتهاي را كه بايد در مورد مولانا توجه داشت، اين است كه، اگرچه كتاب «حافظ » بيشتر با قرآن همنشين شده، اما مولوي هزار برابر حافظ و ديگر شاعران زير نفوذ قرآن است. مولوي ذوب در قرآن است.»
وي با اشاره به نوع تاثير مولانا از قرآن، ميافزايد: «سه نوع تأثيرپذيري داريم. يكي تاثير مستقيم است كه براي مثال دنبال آيات قرآني در مثنوي ميگردند، كه اين سادهترين نوع است. نوع دوم نيز تاثير غير مستقيم. رسالات زيادي به اين دو نوع كه گفتم كار شده است.
اما نوع سوم؛ كه پوشيده و پيچيدهترين نوع است؛ شناخت زير بناهاي انديشه و زبان مولوي است كه زير نفوذ قرآن است؛ چيزي كه ظاهراً به چشم نميآيد اما هست! مثلاً، رَوِش مثنوي كه «تو در تو» و «تكرار در عين تنوع» و «تنوع در تكرار » را دارد، زير نفوذ قرآن است. يعني، كليت مثنوي زير نفوذ كليت بيان قرآن است.»
ادامه دارد...
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 708]