واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: يلدا، شب عاشقان بيدل است خبرگزاري فارس: شاعران و اديبان پارسيسخن، از قرنهاي گذشته تا به امروز در قالبهاي گوناگون شعري، و به طور مستقيم و غير مستقيم از مضمون شب يلدا بهره جستهاند. به گزارش خبرنگار فارس، اين شاعران در قالبهاي مختلف شعري، از غزل و قصيده گرفته تا دوبيتي و رباعي، واژه «يلدا» را در معناي مستقيم آن كه بلندترين شب سال است و معناي كنايي و استعاري آن كه پايان تيرگي شب فراق و دوري و ظلمت و بردميدن سپيده نور و اميد است، بهكار گرفتهاند. حافظ در غزل «بر سر آنم كه گر ز دست برآيد» ميگويد: صحبت حكام ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد جوي بو كه برآيد سعدي در غزلي آورده است: نظر به روي تو هر بامداد نوروزيست شب فراق تو هر شب كه هست يلداييست وي در غزل ديگري ميسرايد: باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود استاد سخن در غزلي ديگر ميگويد: برآي اي صبح مشتاقان اگر نزديك روز آمد كه بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم سعدي در غزل ديگري ميآورد: روز رويش چو برانداخت نقاب شب زلف گفتي از روز قيامت شب يلدا برخاست پروين اعتصامي نيز در قصيدهاي ميگويد: دور است كاروان سحر زينجا شمعي ببايد اين شب يلدا را عطار نيز به شب يادا قسم ميخورد و ميگويد: به عزت شب قدر و شب حساب برات به حرمت شب آبستن و شب يلدا وحشي بافقي در غزلي ميگويد: عمر ابد ز عهده نميآيدش برون نازم عقوبت شب يلداي خويش را او در غزل ديگري ميآورد: شام هجران تو تشريف به هر جا ببرد در پس و پيش هزاران شب يلدا ببرد وحشي بافقي همچنين در غزل ديگري ميگويد: رتبه عرفان شود شام فنا روشنت قيمت انوار شمع در شب يلدا طلب ناصر خسرو نيز ميگويد: او بر دوشنبه و تو بر آدينه تو ليل قدر داري و او يلدا خاقاني شرواني در قصيدهاي ميآورد: آري كه آفتاب مجرد به يك شعاع بيخ كواكب شب يلدا برافكند وي در قصيده ديگري ميسرايد: همه شبهاي غم آبستن روز طرب است يوسف روز، به چاه شب يلدا بينند خاقاني در قصيده ديگري آورده است: هست چون صبح آشكارا كاين صباحي چند را بيم صبح رستخيز است از شب يلداي من اوحدي نيز در غزلي مطلعش را چنين آغاز ميكند: شب هجرانت، اي دلبر، شب يلداست پنداري رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداري خواجوي كرماني نيز ميگويد: تا در سر زلفش نكني جان گرامي پيش تو حديث شب يلدا نتوان كرد وي مطلع غزل ديگرش را چنين آغاز ميكند: مهره مهر چو از حقه مينا بنمود ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود باباطاهر هم در دوبيتي خود ميگويد: شوم از شام يلدا تيرهتر بي درد دلم ز بودردا بتر بي همه دردا رسن آخر بدرمون درمان درد ما خود بي اثر بي محتشم كاشاني نيز ميگويد: شب يلداي غمم را سحري پيدا نيست گريههاي سحرم را اثري پيدا نيست فروغي بسطامي نيز ميگويد: من از روز جزا واقف نبودم شب يلداي هجران آفريدند عبيد زاكاني در رباعي خود ميسرايد: اي لعل لبت به دلنوازي مشهور وي روي خوشت به تركتازي مشهور با زلف تو قصهايست ما را مشكل همچون شب يلدا به درازي مشهور هوشنگ ابتهاج (سايه): اي سايه! سحر خيزان دلواپس خورشيدند زندان شب يلدا، بگشايم و بگريزم اقبال لاهوري: اشك خود بر خويش ميريزم چو شمع با شب يلدا درآويزم چو شمع مسعود سعد: شاهي كه هول و كينه او بر عدوي ملك تابنده روز را شب يلدا همي كند صائب تبريزي: بيدار شو كه در شب يلداي نيستي در پرده است چشم تو را طرفه خوابها انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]