تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837588412




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تجربه‌هاي پست مدرن يك شاعر


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تجربه‌هاي پست مدرن يك شاعر جام جم آنلاين: «دروغ‌ هاي مقدس» نيز مانند بسياري از مجموعه شعرهايي كه در اين سال‌ها از جوانان بويژه غزلسراي جوان ديده‌ايم، تركيبي است از گرايش‌هاي مختلف ادبي كه در طول دهه اخير و دهه گذشته مهمان عروس شعر پارسي، غزل بوده‌اند. اما 2 اتفاق سبب مي‌شود دروغ‌هاي مقدس با بسياري از آنها متفاوت باشد. وقتي دروغ‌هاي مقدس را از ابتدا تا انتها مرور مي‌كني، در مي‌يابي شاعر در حركتي سيال و بدون جوگرفتگي و ذوق‌زدگي، ذهن و زبان غزل‌هاي خود را ديگرگون كرده و بر خلاف بسياري از هم نسلانش، در فاصله يكي دو غزل دنياي شاعري خود را زيرورو نكرده است. تفاوت ديگر و مهم‌‌تر دروغ‌هاي مقدس آن است كه شاعر در تقريبا هيچ كدام از غزل‌هاي مجموعه، اهل تجربه محض نيست. به اين معني كه هيچ‌كدام از غزل‌هايي كه در اين مجموعه به چاپ رسيده‌اند، كپي‌هاي ضعيف‌تر از اصل جريان‌هاي مختلف غزل معاصر نبوده‌اند كه سيا‌ه مشق‌هاي شاعري ابراهيم‌پور تلقي شوند. «حامد ابراهيم‌پور» اگر چه براي تني چند از اهالي اين روزهاي غزل كشور نامي نا آشناست؛ اما در دروغ‌هاي مقدس نشان داده است كه پا را در هر حياط و حياتي از اين قالب خوش نقش شعر فارسي گذاشته، توانسته نشانه، اتفاق يا ردپايي را رقم بزند كه در غزل اين سال‌ها و در همان حوالي، حداقل كم سابقه و غيركليشه‌اي بوده است. اين ويژگي‌ حتي در غزل حسي آغاز كتاب با استفاده از يك رديف فعلي در وجه منفي، كار را از بسياري از غزل‌هاي رمانتيك پس از انقلاب فراتر برده است. تو مي‌تواني شوق سفر نداشته باشي‌ دوباره حوصله دردسر نداشته باشي‌ تو مي‌تواني ميل سفر اگر كه بيايد به آسمان بزني، هسمفر نداشته باشي‌ يا وقتي شاعر به سمت روايت‌هاي دو قطبي مي‌رود، كه ماجراي معروف غزل‌ سال‌هاي پاياني دهه 70 بودند با استفاده از رويكردهايي چون بازي با رديف و بهره‌گيري از ابيات يك مصرعي و ناقص كه هنوز هم آنچنان در غزل توانمند و متفاوت اين روزها جاي نگرفته‌اند، غزل خود را از موقعيتي تعريف شده و تكراري يك يا چند پله بالاتر مي‌برد: از گوشه‌هاي خلوت ميدان روبه‌رو مي‌بينمت كنار خيابان روبه‌رو با چكمه‌هاي قهوه‌اي‌ات راه مي‌روي‌ در زير چكه‌چكه باران روبه‌رو چتر سپيد، روسري صورتي و باز اخم زنان و حسرت مردان روبه رو در مي‌زني و پنجره‌اي باز مي‌شود... گپ مي‌زني و نرم نمك قهوه مي‌خوري‌ بر صندلي كوچك ايوان روبه‌رو با فال سرنوشت مرا ثبت مي‌كني: يك بشكه نفت در ته فنجان روبه‌رو... *** فورا مسير كفش تو را متر مي‌كنم‌ تا خانه بزرگ چراغان روبه‌رو پيشاني سپيدتو تكثير مي‌شود در شمعدان نقره و قرآن روبه رو امشب بهار مي‌شوي و سبز مي‌شوي‌ من مي‌روم به جنگ زمستان روبه‌رو خانم! چقدر ساده فراموش مي‌كني‌ من را ميان اين همه مهمان روبه‌رو از شيشه‌ها جنون مرا حدس مي‌زني‌ آتش گرفته است خيابان روبه‌رو اما از اين گذشته، شاعر از حدود صفحه 40 اين كتاب صد و اندي صفحه‌اي به بعد چند ويژگي را در شعرهاي خود نشان مي‌دهد كه غزل او را از تعريفي كه در سطرهاي بالاتر كرديم، برجسته‌تر مي‌كند. البته اين به معني سكون روند غزل‌ها نيست؛ چرا كه شاعر همچنان در غزل‌هاي خود به دنبال كشف‌ هاي جديد و رويكردهاي متفاوت‌تر است. اما در يك نگاه كلي، غزل‌هاي شقه دوم دروغ‌هاي مقدس چند ويژگي دارند كه به برجستگي آنها هم كمك مي‌كند. غزل‌هاي مذكور، معمولا روايت‌هايي هستند كه اگر نگوييم پساساختارگرايانه‌اند، بايد بپذيريم تكنيك‌هاي نوين روايت در دهه‌هاي اخير ادبيات اروپاي غربي و آمريكا را بخوبي به دست گرفته‌اند. از طرف ديگر، عادت معمول شاعر اين مجموعه آن است كه در طول ابيات، به اين تكنيك‌ها پهلو مي‌زند و همين سبب مي‌شود ابيات بيشتري در قالب غزل خودنمايي كنند. از طرف ديگر، همان گونه كه به طور مختصر نيز در ابتداي مطلب اشاره شد، ابراهيم‌پور به غزل اندروني، يعني همان غزل‌هايي كه در ميان يك غزل ديگر با رديف و قافيه مجزا مي‌آيند، علاقه زيادي دارد و در كل خود را چندان در بند فرم تعريف شده سنتي غزل نمي‌بيند. هرچند آشنايي قابل قبول او با موسيقي آوايي و عروض شعر فارسي سبب شده است كه اين تكنيك‌ها شعر او را از خوش‌خواني نيندازد. نكته بسيار برجسته آن است كه اين تغييرات و تكنيك‌هاي فرعي معمولا بوضوح در خدمت خرده روايت‌ها شكل مي‌گيرند و تقريبا در دروغ‌هاي مقدس فراروي بي‌دليل و غيرجذاب را شاهد نيستيم. همچنين معمولا در ميان اين خرده روايت‌ها، زبان شعر به گونه‌اي كاملا طبيعي، بر دهان راوي‌هاي مختلف، متفاوت جلوه مي‌كند و همه اينها نشان از موفقيت شاعر در بهره‌گيري از طبع روان و استعداد ذاتي خود دارد. ويژگي ديگر و كاملا منحصر به فرد غزل‌هاي ابراهيم‌پور در شقه دوم دروغ‌هاي مقدس بهره‌گيري از پيشاني‌ نوشت‌هاي شعرهاست. در بسياري از غزل‌هاي مجموعه شاهديم كه ابتداي غزل‌ها، جمله يا روايتي كوتاه و معمولا مشهور نقل مي‌شود و ذهن مخاطب در حالي كه هنوز درگير آن است وارد روايتي مي‌شود كه به گونه‌اي غافلگيركننده آغاز شده است و اين غافلگيري با آن مقدمه معمولا بخوبي گره مي‌خورد. بسياري از اين ويژگي‌ها را مي‌توان در غزل زير كه با نقل‌قولي از شكسپير و برگرفته از اتللو آغاز شده است، جستجو كرد: آهنگ آخر به رقص آمد سر پنجه‌هاي رنجورش‌ به شادماني عادت نداشت تنبورش‌ به رقص آمد و زن روي ماسه‌ها ‌رقصيد خبر رسيد به عشاق جور واجورش‌ يكي به آب زد و زير موج‌ها گم شد يكي رو به سوي بسته سيانورش! يكي سياه شد و مثل مرده‌ها يخ زد و آسمان را پر كرد بوي كافورش... اما يكي از شعرهاي مجموعه دروغ‌هاي مقدس اتفاقي بود، متفاوت از همه آنهايي ديگر. غزلي كه با اين روايت مشهور از انجيل لوقا آغاز شده بود كه: «در شهرها و روستاها مي‌گشت و تعليم مي‌داد به سوي اورشليم سفر كرد كه كسي به او گفت اي خداوند آيا هستند كساني كه نجات يابند؟ او به ايشان گفت تلاش كنيد تا از در تنگ داخل شويد» و به زيبايي و با رويكردي كه بيش از هر نگرشي به پسا مدرن نزديك شده بود با به سخره گرفتن مرگ به اين نكته عميق مي‌پردازد كه اتفاقات بزرگ و كوچك تفاوت‌ ماهوي با هم ندارند و با همين نگرش اين بضاعت را از ابراهيم‌پور نشان مي‌دهد كه او مي‌تواند، اگر بخواهد يكي از نام‌ آشنايان روزهاي آتي غزل متفاوت يا پست مدرن باشد. با هم بيت‌هايي از اين شعر را مي‌خوانيم: رستگاري در 3 اپيزود اپيزوداول: به كفش پاشنه‌دار سپيد گارسونش به عطر قهوه همراه بوي ادكلنش‌ نگاه كرد به گوشه كنار كافه پير شيكاگوي دهه بيست بود و آل كاپونش‌ كلافه بود به فنجان خالي‌اش زل زد و بي‌علاقه چنگال زد به ژامبونش‌ تپانچه‌اش را برداشت، كافه خلوت بود صدا نبود به جز ناله‌ گرامافونش‌ صدا نبود به جز خواندن زني در باد ميان لهجه ديوانه آكاردئونش‌ تپانچه را از روي شقيقه‌اش برداشت ... اپيزود دوم: كتاب‌هايش را چيد توي كارتنش‌ نگاه كرد به گوشه كنار پانسيونش كسل كننده‌ترين روز احتمالي بود: فرانسه دهه شصت، بندر تولونش‌ شمرد تك‌تك از دست داده‌هايش را نگاه كرد به سرتاسر كلكسيونش صداي پر ضربان تلويزيونش‌ آپارتمان بود و ميزباني مك لين‌ كنار حسرت اميدوار جك لمونش‌ نگاه كرد... و ليوان قرص را انداخت ... اپيزود سوم: به ميز و قوطي كنسرو نيمه سرد تنش‌ به جشن مورچه‌ها روي نان تافتونش به دفتر خفه بي‌مجوزش: زل زد به شعر زندگي زندگي خراب كنش هزار و سيصد و هفتاد و هشت، تهران بود...؟ دوباره سردش شد، فكر خود نويسش بود نگاه كرد به جيب لباس گرم كتش‌ نوشت بر همه شيشه‌ها خداحافظ و بعد خم شد از نرده‌هاي بالكونش‌ بدون توضيح از چشم آسمان افتاد... در پايان بايد گفت شعرهاي ابراهيم‌پور متعلق به جرياني از غزل جوان است كه با توجه به ويژگي‌ها و مولفه‌هايي كه براي خود تعريف مي‌كند كمتر موفق به برقراري ارتباط و جذب مخاطب عام مي‌شود و بيشتر شعرهايي تجربي به‌شمار مي‌روند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن