واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: «فرهنگ معيري» طراح چهرهپردازي پيشكسوت ايراني صبح امروز درگذشت. به گزارش خبرگزاري فارس، اين چهرهپرداز ايراني سينما و تئاتر ساعت 8 صبح امروز بر اثر سكته قلبي دارفاني را وداع گفت. فرهنگ معيري سال 1322 در شهر مرند متولد شد. وي عضو گروه چهرهپردازان سيماي جمهوري اسلامي و مدير آموزشگاه چهره پردازي «آينه در آينه» بوده است. به گزارش فارس، طراحي چهرهپردازي فيلمهايي چون اشك سرما، رخساره،سگ كشي، افعي، نقش عشق، سفر عشق، سرزمين آرزوها، شناسايي، اتاق يك، پرواز در شب، ماديان، رخساره توسط وي انجام شده است. او همچنين طراح چهرهپردازي فيلمهايي چون مسافران، شايد وقتي ديگر، شكار، كاني مانگا ، باشو غريبه كوچك، طلسم،خانه عنكبوت،نقطه ضعف،اشباح،خط قرمز، چريكه تارا، سفر سنگ و كلاغ بوده است. «گناه من»(مهرشاد كارخاني) از آخرين كارهاي مرحوم معيري به شمار ميرود. وي همچنين در جشن اخير چهرهپردازان خانه تئاتر كه دهم ارديبهشت انجام شد، مورد قدرداني قرار گرفته بود. به گزارش فارس، فرهنگ معيري در اين مراسم گفت:من به خاطر عشق به شما اين جا آمدهام و شما هم بزرگوار هستيد اما كسي قدر شما را نميداند. مراسم تشييع پيكر اين هنرمند فردا راس ساعت 30/9 صبح از مقابل خانه سينما به سوي روستاي واريان واقع در جاده چالوس برگزار خواهد شد. * زندگينامه «فرهنگ معيري» به قلم خودش؛ «معيري» نوشته است: تولد، يك خرداد 1322؛ خواسته؟ و يا ناخواسته؟ و چرا؟ گفتند خير است و خير بشود و خير بماند، عدد"هفت پسر" خواست پدر بود. كودكيم در پس بازي با كتابهاي خانواده بهمراهي برادران و قصههاي مادر بزرگ و پري كه كتابهاي كرايهاي شبي دهشاهي را در نظر بازي برادران برايم ميخواند. و در ترنم شعرهاي پدر در روشني روز شبهاي جمعه همراه مادر در پي يافتن گوشه چادر بيبيشهربانو با ماشين دودي، و زيارت سيدنصرالدين و گاهگاهي بههمراه خانواده سر پل تجريش در شميران آن زمان و امامزاده صالح جائيكه مادر و مادربزرگ هر يك به گوشهاي از ضريع ميآويختند و بوسهها و بوسهها و چشمايشان را از نور آقا منور ميكردند و در گورستان باوقار آرميده در بلندي دربند «ظهير الدوله» شانههاي مردانه پدر به لرزه بود و تفو بر زمانه با چشماني سرخ فام ميگذشت كه به عكس رسيدم عكسهاي سياه و سپيد و در نهايت سينما از تراس سينما «ديانا» و اين آغاز آشنايي بود كه در سينماهاي «كشور»، «جهان مهين»، و روزهاي عيد به همراه خانواده در سينماهاي «پارك» و «متروپل» و «ركس» و باقيمانده «گراندسينما» ادامه مييافت. بسيار كوچك بودم كه در فيلم «سياوش در تخت جمشيد» در نقش كودكي سياوش حضور يافتم در رويش سبيل تنكم در «شب قوزي» به بازي نشستم. در پس خواندن و ديدن و ديدن و خواندن تا رسيدم به پشت صحنه «خشت و آئينه»(ابراهيم گلستان) و ديدار بزرگان حرفها و حديثهايشان از نو بودن، ناب شدن و نگاهي ديگر به ماهيت آنچه كه هست پس با اين دستاوردها كه آويزه گوشم بود بارور ميشدم و تلويزيون كه نفر سيزدهم شدم، در واقع نفر اول؛ چرا؟ چون از هيچ كس و هيچ جا توصيه و يا سفارش نشده بودم. پس به گناه ديگر نگاهم به گريم به مهاباد فرستاده شدم. ساختم سه فيلم كوتاه از فرهنگ پر بار عاميانه آنجا و حضور در فيلم «5 قصه كردي» «فليپ لوروا» در جوار استاد «ژان دورو» كه به باورم نشاند كه نگاه و انديشهام اشتباه نبوده و نيست. با ترفيع به تهران بازگشتم در پس گريم «رومئو و ژانت» آقاي «همايون شهنواز» خواهانم شد. در ادامه ميخوانيم: در «دليران تنگستان» حضور يافتم و مهارت و تمايز كاريم و كيفيت آن بخوبي با گريمور قبلي نمايان است در نيمههاي كار موج جديدي بوجود آورده بودم و راهگشايي شد براي حضور گريمورهاي تلويزيون در سينما. پيامهايي از تهران ميرسيد؛ در يك فرصت كوتاه كه به تهران آمده بودم دعوتهايي انجام شد در آن فرصت توانستم در فيلم «لشكركشي كوروش» با آلمانيها(گريشنر) همكاري نمايم بايستي باز ميگشتم و بازگشتم. «سمك عيار» آقاي اصلاني و بعدها آقاي واروژ كريم مسيحي. ادامه اين دعوتها حضور در فيلم «كلاغ» ساخته بهرام بيضايي و ... و مسعود كيميايي، تست «زخميها»، «سفر سنگ» و «خط قرمز» بود؛ سيروس الوند در «نفس بريده»و «موضوع جدي نيست» و تست «معصوم اول» گلشيري و «انگشتي متحرك» كه قصهاش بماند براي زماني ديگر. در اين مدت كمتر به بازيهاي غلط تن در داده بودم و ميدهم پس در اول انقلاب با آراي كامل مسئول واحد گريم شدم مسئوليتي نفسگير در هنگامه هنگام. در گريم به يك معماري دراماتيكي و اجراي با مهارت و لحظهاي آن اعتقاد دارم و اينكه هر سيماي پرداخت شدهاي از ارزش نمايشي معين و ويژهاي بايستي برخوردار بوده باشد چرا كه انديشههاي راستين واكنش معيني نميطلبد. وي نوشته است: آنچه كه در آئينه زمان برجاي مانده اولين فيلم سريال سياه و سفيد ايران(دليران تنگستان) و اولين فيلم سريال رنگي ايران(سمك عيار) و فيلمهايي ماندگار و شناسنامهدار هستند؛ و اولين و آخرين تائيديه از جشنواره بين المللي فيلم لندن براي گريم ايران؛ فيلم طلسم(داريوش فرهنگ) .و تنها گريمور ارشد سازمان صدا وسيما. در نمودار جمع بندي صاحب نظران سينمائي چه به لحاظ هنري و چه به لحاظ گيشه در هر دو فهرست 5 الي 6 فيلم در ردههاي اول , بهترين فيلم براي هر دهه؛ دهه اول مسافران و دهه دوم سگ كشي بوده است. در ادامه نوشته مرحوم معيري ميخوانيم: اين را گفته بوده باشم هميشه كيفيت و گزيده كاري برايم دلپذيرتر بوده و هست. براي تامين موقعيت ظاهري نميتوانم عاطفههايم را ناديده بينگارم، آنچه كه دربارهام ميگويند: «استعداد و توانائيها و شناسنامه كاري اش بعضي ها را آزار ميدهد و شاگردانش در هر گوشه جهان كه باشند موفق عمل ميكنند آئينه در آئينه شدهاند.» «زندگيام صرف عشق به آموختن و آموزاندن و گسترش عرصههاي دانش گريم شد.» انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 587]