محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826103313
وصف حماسه عاشورا
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: سوگچامه درخشان محتشم كاشاني و «گنجينه اسرار» عمان ساماني و ترجيعبند «با كاروان نيزه» اثر عليرضا قزوه سه ضلع مثلث ماندگار و شكوهمند شعر عاشورايي ايران به شمار ميآيند. به گزارش خبرگزاري فارس، واقعه عاشورا، حقيقتي تاريخي است كه شباهت غريبي با اساطير دارد. اسطوره نه به معناي خرافه، بلكه داستاني شكوهمند و رمزناك است كه پيش و بيش از آن كه بيانگر واقعيات و "هست"ها باشد، تبيين نمادين "بايد"هاست. بي هيچ مقدمهاي، اين پرسش جدي را در عرصه عاشورا پژوهي ميتوان مطرح كرد كه آيا حداقل حماسهاي همسنگ و برابر با سوك سياوش در شاهنامه فردوسي، براي سيدالشهداء و حماسه خونين و عظيم وي در فرهنگ شيعه سروده شده است؟ پاسخ، ما هرچه باشد، بيانگر كوتاهي ما در باب آفرينش ادبي عاشورايي است. گفتمان مسلط عاشورا، مع الاسف، گفتماني تراژيك است كه آن هم با نگاه اسطورهاي و نوعي گرايش متافيزيكي اغراقآميز و غلوگونه آميخته شده و بيش از اين كه نسبتي با واقعه حماسي/ عرفاني عاشورا داشته باشد، انعكاسِ اجتماعي سوگواريهاي شخصي و دردهاي فردي/ جمعي و بازخواني آلام تاريخي و خشونتها و ستمهايي است كه بر خود ما رفته است و عاشورا، ملجأ و پناهگاهي تا در سايه اندوهبار آن بر سرنوشت خويش گريه ساز كنيم. يا در بهترين شرايط هدف ما اين است كه با گريستن، برائت وجدان و سبكباري روحاني پيدا كنيم. بدون اين كه تأمل و تفكري عميق در بنيادها، ذات و آثار اين واقعه داشته باشيم. اكتفا و اقتصار ورزيدن به بُعد كلامي واقعه و غفلت از ابعاد عرفاني و وجود شناختي عاشورا نيز از ديگر نقايص و كاستيهاي فرهنگ موجود عاشورايي است. نگاه و رويكرد پسيكولوژيك و نفساني به واقعه عاشورا كه نتيجه قهري آن ايجاد نوعي امنيت رواني و جنبه عاطفي دارد، اگر مسبوق و مصبوغ به مباني معرفتي و وجودي نباشد با كوچكترين شبههاي، دچار تزلزل شده و فرو ميريزد. با بررسي كلي ادبيات عاشورا (شعر عاشورايي)، به ويژه بررسي اشعاري كه طي دو دهه اخير سروده شده است برخي كاستيها مشاهده ميشود. بيترديد، اشاره به اين نكات و نقاط منفي، صرفاً با انگيزه گوشزد و هشدار به شاعران متعهد جهت اصلاح بينش و نگرش خود به عاشورا صورت ميگيرد، نه تخطئه يا - خداي ناكرده - تضعيف ادبيات عاشورا. هنر اگر در قالب ادبي متناسب با آن ريخته نشود و ظرف مناسب خود را نيابد فاقد تأثير خواهد بود. نگارنده با بررسي و مطالعه صدها شعر مربوط به عاشورا برخي علل "در حاشيه ماندن ادبيات عاشورا" را به شرح ذيل يادآوري ميكند: الف. تكرار مكرّرات و زيادهگويي بدون نوآوري. ب. شعاري بودن اشعار، كليگويي و بيتوجهي به صبغه ادبي در آفرينش آثار عاشورايي. ج. رجوع به وقايع غيرمستند و تحريف شده و خلاء مقبوليت تاريخي. د. بهره جستن از بيان غيرعيني و مفهومي و به كارگيري تركيبات كليشهاي و فقدان آرايههاي تصويري و حسّي. ه. غفلتورزي از ابعاد عرفاني، حماسي و به طور كلي ارزشي عاشورا و انحصار آن در بُعد سوگواري و عاطفي و. بيتوجهي به تأثير اعجازگونه القاء غيرمستقيم مضامين عاشورا و روي آوردن به القاء بيواسطه پيامهاي عاشورا. ز. عدم شناخت وافي نسبت به شخصيت قهرمانان كربلا و پايگاه حقيقي آنان. ح. و از همه مهمتر، عدم تأمل عميق فكري و فلسفي در حادثه عاشورا و رويارويي آگاهانه و آزادانه حسين بن علي و يارانش با پديده مرگ، و عدم استخراج اصول و مباني وجودشناختي (اگزيستانسياليستي)، معرفتشناختي و انسانشناختي اين حادثه بزرگ و مقدس. در انتخاب آثار گزيده و مطرح عاشورايي، توجه به موارد مزبور و لزوم حضور آنها در شعر امري لازم و بايسته بوده، خلاء وجودي يكايك آنها به نقص و كاستي آن اثر منجر خواهد شد. چرا كه بر كالبد استوار و لايزال عاشورا، خلعت و جامهاي فاخر و چشمنواز، زيبنده است و عاشورا از آثاري كه سنخيت و تناسبي با آن ندارند مستغني بوده و خواهد بود. در اين مقال و مجال اندك در پي پاسخ اين پرسش نيستيم كه چرا از دوره صفوي تا به حال، شعر عاشورايي ما بر مدار تركيببند محتشم كاشاني چرخيده است و شاعران، همه، آثاري آفريدهاند كه هم در صورت و هم در معني شباهت و همساني غريبي با آن دارد؟ تنها ميتوان اشاره گون از كنار بحث عبور كرد كه ادبيات در هر جامعهاي جزئي از مجموعه و ارگانيزم پيچيده و در هم تنيده اجزاء آن ديار است و اگر برسرزميني خاك سرد سكون و ركود پاشيده شده باشد،ا ز ادب و هنر آن جا نيز نبايد تازهرويي و طراوت را توقع داشت. در اين جا صرفا به معرفي و بررسي سه اثر گزيده عاشورايي خواهيم پرداخت . درباره تبيين و نقد آثار محتشم و عمان برخي كارها صورت گرفته است علاوه بر اين، ترجيع بند "با كاروان نيزه" اثر عليرضا قزوه، از فاخرترين و شكوهمند ترين شعرهايي ست كه تا به حال درباره واقعه عاشورا سروده شده است. بيشك ميتوان اين شعر را سومين ضلع مثلث ماندگار و شكوهمند عاشورايي، يعني سوگچامه درخشان محتشم كاشاني و گنجينه اسرار عمان ساماني به شمار آورد. * تركيببند محتشم كاشاني اين مرثيه، بسيار استادانه و زيبا سروده شده است و برخي از ادبا، اين تركيببند را "جاودانهترين سوگچامه تاريخ نظم هزار ساله پارسي" به شمار آوردهاند. به عقيده محققان و منقتدان ادبي "سروده والاي او "(محتشم) هرگز مشمول گذشت روزگاران نشده است و مثل اصل مصيبت عظيم و بيمانند حضرت سيدالشهداء به مرور ساليان هيچگاه كهنگي نپذيرفته و هر روز در تجدد و تازگي بوده است". استقبال دهها شاعر بعد از محتشم تا زمان حاضر از تركيب بند غرا و رساي او، نشانه مقبوليت، اهميت و اثرگذاري خاص اين شاعر بر متأخران است. كتيبههاي منقش به تركيببند معروف اين شاعر بلند آوازه در هيبت بيرقهاي سرخ و سياه، مهم ترين نماد قبول عام اين اثر بوده است. در ابتداي اين تركيببند، محتشم با تجاهل العارفي زيبا و سپس به واسطه صنعت براعت استهلال، با به دست دادن شمهاي از واقعه، از داستان غمانگيز بلندي پرده برميگيرد. استفاده از آيات و روايات و تلميحات مذهبي و ديني در اين تركيببند به وفور انجام شده است. استفاده از صناعات لفظي و ادبي، بخصوص واجآرايي (آليتراسيون)، تناسب، جناس (در انواع متنوع آن)، صنعت تشخيص، اغراق، استعاره و كنايه... نيز از جمله اوصاف و امتيازات تركيببند او به شمار ميرود. در شاهكار محتشم، نوع نگاه شاعر و زاويه ديد او متغير است و به صورت سيري از عالم خاك و نباتات تا عالم اعلي و حتي تا ذات خداوند ادامه مييابد كه محتشم با رعايت ادب شرعي، به طرزي بديع و شگفت اين مسأله را چنين زيبا مطرح كرده است: كرد اين خيال، و همِ غلط كار، كان غبار/ تا دامن جلال جهان آفرين رسيد هست از ملال گرچه بري، ذات ذوالجلال/ او دردل است وهيچ دلي نيست بيملال.. با اين همه در شعر محتشم، نكتهها و نقطههاي دل آزاري نيز ديده ميشود كه از آن جمله ميتوان به باور - داشتِ محتشم به جبري بودن حادثه عاشورا اشاره كرد، علاوه بر اين محتشم چرخ را مسبب و باعث حدوث واقعه عاشورا ميداند و فقط در يك بيت! به مسأله و فلسفه عقوبت مخالفان امام (ع) پرداخته است. * گنجينه اسرار عمان ساماني يكي از شاهكارهاي ادبيات عاشورايي، مثنوي گرانسنگ گنيجينه اسرار، اثر تاجالشعراء ميرزا نورالله عمان ساماني است، مرثيهاي حماسي و عرفاني در بيان رموز و لطايف عارفانه حادثه كربلا، كه به تعبير مرحوم جلالالدين همايي در مقدمه مخزنالدرر عمان، اگر او اشعاري بجز گنجينه اسرار هم نداشت، در موفقيت او ترديدي نبود. اين مثنوي ارجمند 812 بيت است و در سال 1355 تدوين شده است. به حق بايد گنجينه اسرار را نقطه عطفي در تاريخ ادبيات عاشورايي تلقي كرد. شروع مثنوي با مقدمهاي عرفاني و مسجع است در تحميد باري تعالي: "معشوق مطلقي را حمد و ستايش سزاست - جل جلاله - كه تمام موجودات عاشق و مقيد اويند، همه راه اوست ميپويند و وصل اوست ميجويند و حمد اوست ميگويند...". مقدمه كتاب از لحاظ صناعات و زيباييهاي ادبي قابل قياس با متون مطرح ادبي و عرفاني است. البته تأثير گلستان سعدي در جاي جاي آن مشهود و محسوس است. اين مثنوي به قسمتهاي مختلف منقسم است و هر فصل با مقدمه و معرفي كوتاهي با جمله "در بيان..." آغاز ميگردد. فصل اول در بيان تجلي است و شروع آن ابياتي سخت آشنا و زيبا كه ترنم موزوني بر لبان شيفتگان عرفان است: كيست اين پنهان مرا در جان و تن / كز زبان من هميگويد سخن اينكه گويد از لب من راز كيست؟ / بنگريد اين صاحب آواز كيست در من اين سان خودنمايي ميكند/ ادعاي آشنايي ميكند كيست اين گويا و شنوا در تنم؟/ باورم يا رب نيايد كاين منم... عمان ساماني با مقدمهاي عرفاني، وارد قضيه عاشورا ميشود. جام شرابي تابسوز و مردافكن در ميانه ي بزم نهاده اند و حريفي خوش و سرمست ميطلبند تا جرعهاي از جام بلا/ولا را بنوشد، وي باز به قصه پيامبران برميگردد و حكايت بلاياي مقربان بزم را ميگويد، حكايت آدم و نوح و ايوب و خليل و يونس و يوسف و يعقوب و موسي و عيسي و احمد(ص) و مرتضي(ع) و امام حسن مجتبي(ع). مجتبي زان باده تا سرمست گشت شد دلش خون و فرود آمد به طشت عمان به نام حضرت سيدالشهداء(ع) كه ميرسد، از خود بيخود ميشود و از غيرت نميتواند نام او را بر زبان آرد. وي خود را غرقه در درياي خون ميبيند. چرا كه آن "سخنگوي از لب خود" را يافته است: شوخ شيرين مشرب من كيستي؟ / اي سخنگوي از لب من كيستي! عمان اين مي پرمشعله را سوزاننده مشغله عارفان ميداند، شرابي كه رهروان از آن مستيها خواهند كرد. فصول بعد، شرح برخي صحنههاي عاشورا و تأويلهاي عرفاني مستفاد از آن است. اين تأويلها بخصوص در بيان داستان حزين يزيد رياحي و سقاي كربلا سخت شنيدني و دلكش است. عمان، سيدالشهداء(ع) را بحر محيط ميداند و با عتابي لطفآميز، خطاب به علمدار عاشورا ميسرايد: اي ز شط سوي محيط آورده آب/ آب خود را ريختي، واپس شتاب آب آري سوي بحر موجخيز/ بيش از اين آبت مريز، آبت بريز! نكته جالب توجه اين كه عمان از فروغلطيدن به ورطه اتحاد و دام حلول به شدت ميپرهيزد و يادآوري ميكند كه اتحاد ائمه و ذات الوهيت، نسبتي با آراء موهن و مردود پارهاي از غلات ندارد و چيزي شبيه نسبت آهن و آتش است. حق هميداند كه غالي نيستم / اشعري و اعتزالي نيستم اتحادي و حلولي نيستم/ فارغ از اقوار بيمعني ستم پرسش مهمي كه در نقد شعر عمان به ذهن متبادر ميشود اين است كه آيا ديدگاه و رويكرد عرفاني به واقعه ي عاشورا، عليرغم دل انگيزي و هوشربايي خاص خود،به نوعي غفلت از وجوه زميني و انساني واقعه ي عاشورا منجر نخواهد شد ؟ و آيا چنين رويكردي راه را براي ورود تحريفات به فرهنگ عاشورا هموار نمي كند ؟ به عنوان نمونه يكي از قضايايي كه در حادثه كربلا از نگاه صاحبنظران تحريف و برساخته و قضيه جعلي محسوب است،قضيه عروسي و دامادي قاسم است كه مورخان و پژوهشگران عاشورايي به شدت اين مسأله را مورد انتقاد قرار داده و معتقدند كه عروسي قاسم جزو تحريفات عاشورا است. اما در گنجينه اسرار اين واقعه آمده است و از آن استفاده عرفاني شده است! آرزو را ترك گفتن خوشتر است/ با عروس مرگ خفتن خوشتر است كي خضاب دستتان باشد صواب / دست عاشق را زخون بايد خضاب با كاروان نيزه سومين شاهكار ادبيات عاشورايي به شمار ميآيد. پيش از بررسي اين ترجيع بند ضرورت دارد كه اشارهاي كوتاه به چند شعر درخشان عاشورايي در گستره ادبيات انقلاب اسلامي داشته باشيم. 1. گنجشك و جبرئيل: حادثهاي در زبان از جمله دفترهاي شعر عاشورايي كه به حقيقت بايد آن را نقطه عطفي در ادبيات عاشورا تلقي كرد گنجشك و جبرئيل سروده زنده ياد حسن حسيني شاعر معاصر است. اين مجموعه مشتمل بر سي شعر نو در خصوص حادثه عاشورا است. از جمله نقاط قوت و استحكام اين مجموعه ميتوان به موارد زير اشاره كرد: الف) استفاده از عنصر تفكر و انديشه: اين عنصر تشخّص خاصي به شعر حسيني بخشيده است و آن را از بسياري از دفترهاي شعر عاشورايي متمايز كرده است: تبرّي ميجويم، / از سنگ جاهلي / كه نرخ مرواريد محمدي را شكست / از پولادي كه در كوفه / برج آفتاب را به دو نيمه كرد / و در عاشورا بوسهگاه نبي را درنورديد. ب) عطف توجه به عنصر فرم و ساختار شاعرانه، اين مسأله در غالب شعرهاي مجموعه مزبور، مشهود است. به خصوص در شعر "گنج در ديوار" كه از لحاظ فرماليستي، اثري در خور توجه است. ج) كاربرد واژگان و عبارات روزمره يا متداول با ظرافت بينش و ديدي خاص: آه اي عالم رباني عشق! / در كتاب ابدي / شرح منظومه بيداري ما را بنويس. د) استفاه از بيان طنز در اثري تراژيك: شاعر براي تعميق گزندگي و تبيين ابعاد حماسه عاشورا در برخي شعرها به زبان طنز روي آورده است. در شعر "زيارت نواحي مقدس"، وي با بياني طنزآلود چنين سروده است: از نان مگو / فكر ايمان / دندان را ميشكست / و سوءهاضمه / از دو سو بيداد ميكرد... به طور كلي مجموعه گنجشك و جبرئيل در شمار دفترهاي موفق ادبيات (شعر) معاصر ايران قرار دارد و ميتواند به مثابه طليعه مباركي در افق ادبيات عاشورايي، درخشندگي و جلوهگري نمايد. 2. بر خشك چوب نيزهها علي معلم دامغاني، شاعر مثنويهاي بلند و نوآئين اوائل دهه هفتاد به شمار ميرود. وي بدون اعتنا به داوري برخي ناقدان، اقدام به استعمال اوزان بلند به جاي اوزان كوتاه در مثنوي نمود. تا به حدي كه وي را به عنوان شاعر وزنهاي نامتعارف ميشناسند. بيترديد مهمترين شعر وي در بحر رجز، شعري است كه در خصوص حماسه عاشورا سروده است و وزن آن "مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع" ميباشد. از جمله ديگر اوصاف شعر معلم كه در شعر مورد نظر كابرد داشته استفاده از رديف در شعر است و همين امر باعث استحكام و صلابت شعر وي شده است. زبان و ساختار زباني اشعار علي معلم نيز از سويي ريشه در سبكهاي خراساني، هندي و عراقي دارد و از ديگر سوي متوجه دگرگوني زباني در شعر معاصر است و اين تلفيق، برجستگي و تشخّص خاصي به شعر وي بخشيده است. وفور تلميحات و اشارات قرآني - روايي نيز جلوه خاصي به شعر وي بخشيده است. شعر عاشورايي معلم با بيان واقعه اسارت و بر نيزه بردن سرهاي امام حسين(ع) و اصحاب وي شروع ميشود: روزي كه در جام شفق مل كرد خورشيد / بر خشك چوب نيزهها گل كرد خورشيد استفاده از استعارههاي دلنشين و تصويرسازي شاعران در جا جاي مثنوي مزبور مشاهده ميشود: شيد و شفق را چون صدف در آب ديدم / خورشيد را بر نيزه گويي خواب ديدم بر صخره از سيب زنخ برميتوان ديد / خورشيد را بر نيزه كمتر ميتوان ديد شعر معلّم را گذار از مرحلة تأثر به مرحلة تفكّر برشمردهاند و اين سخني گزافه نيست، چرا كه تاريخ مرثيه سرايي اين مرز و بوم، با پديده ي تحريك عواطف و اثر گذاري احساسي، همزاد بوده است ومهمترين عنصري كه اين مثنوي را از ساير اشعار عاشورايي متمايز ساخته و برتر مينشاند توجه به بعد حماسي و شكوهمند عاشورا و اجتناب از رويكرد عاطفي محض و منفعلانه به اين واقعه است. نهيب و سرزنشي بيدارگرانه كه جانهاي خفته را مخاطب قرار داده و آنان را به تفكر در علل واقعه و اندوهخواري بر سكوت استمراري آنان فراميخواند: در برگ ريز باغ زهرا برگ كرديم / زنجير خائيديم و صبر مرگ كرديم چون بيوگان ننگ سلامت ماند بر ما/ تاوان اين خون تا قيامت ماند بر ما علاوه بر اين لازم است ذكري از شعرهاي عاشورايي سلمان هراتي، موسوس گرمارودي،جليل واقعطلب، محمدكاظم كاظمي، محمدعلي مجاهدي، محمدرضا آقاسي و... در ميان آورد. با كاروان نيزه، اما نگيني تابناك بر انگشتري ادب عاشوراست اين تركيب بند،آميزهاي از ويژگيهاي دو سبك عراقي وهندي است هم عاشقانه سرايي و كلمات گدازان و سوزناك و عشق آلوده ي سبك عراقي در آن بسيار به كار رفته است وهم نازك خياليها و باريك انديشيهاي سبك هندي: قرآن منم چه غم كه شود نيزه، رحل من/ امشب مرا در اوج ببين سرفرازتر عشق توام كشاند بدين جا، نه كوفيان/ من بينيازم از همه، تو بينيازتر.... معاصرت زباني و پرهيز از شكستن كلمات و كهن گرايي، نيز بر دل انگيزي شعر افزوده است : اشارههاي شاعرانه و طعن آلود به اشخاص/ وقايع تاريخي نيز به رئاليستي شدن فضاي شعر كمك كرده است : پيشاني تماميشان داغ سجده داشت / آنان كه خيمهگاه مرا تير ميزدند اين مردمان غريبه نبودند،اي پدر/ ديروز در ركاب تو شمشير ميزدند ماندند در بطالت اعمال حجشان / مُحرم نگشته تيغ به تقصير ميزدند در پنج نوبتي كه هبا شد نمازشان/ بر عشق، چار مرتبه تكبير ميزدند شعر در يك بافت و ساختار تراژيك و سوگناك پديد آمده و با سلوكِ راوي/ شاعر در پردههاي دلكش و خون افشان عاشورا ادامه مييابد و عليرغم اين كه اندوهي ژرف بر كلمات آن سايه افكنده است چندان لطيف و دلنشين توصيف شده است كه شوري غريب در ذهن و جان مخاطب بر ميانگيزد: از دست رفته دين شما، دين بياوريد! / خيزيد، مرهم از پي تسكين بياوريد! دست خداست، اين كه شكستيد بيعتش/ دستي خداي گونهتر از اين بياوريد! وقت غروب آمده، سرهاي تشنه را/ از نيزههاي بر شده، پايين بياوريد مشب براي خاطر طفل سه سالهام / يك سينه ريز، خوشهي پروين بياوريد! گودال، تيغ كند، سنانهاي بيشمار/ يك ريگزار، سفرهي چرمين بياوريد! سرها ورق ورق، همه قرآن سرمديست!/ فالي زنيد و سورهي ياسين بياوريد! در نگاهي گذرا ازدريچه نقد صورتگرايي به اين شعر ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد. الف) شعر با كاروان نيزه از انسجام (integritas)بر خوردار است.يعني بريده بريده وتودهاي فاقد نظم وپراكنده تلقي نميشود و واجد كليت است. البته نبايد از ياد برد كه اين كليت در سايهسار وحدت موضوعي و عاطفي متعلق شعر به دست آمده است. ب) اين شعر داراي ويژگي هماهنگي(consonantia) به مفهوم لزوم يكپارچگي و تناسب در اثر است. اين تناسب هم در گستره كميت خود را نشان داده است و هم در حوزه ي كيفيت. اين نكته نيز لازم به يادآوري است كه در شعر "باكاروان نيزه"، هماهنگي، صرفا از نظر فرم بيروني و ساخت اثر نيست، بلكه شامل تناسب ميان صور خيال و جنبههاي احساسي و عاطفي نيز هست. ج) مهمترين نكتهاي كه در نقد صورتگرايانه ي شعر مزبور بايد به آن اشاره شود اين كه در اين شعر عنصر درخشش (claritas) يعني وجود جوهر زيبايي شناختي و "آنِ" نهفته در اثر، مشهود و محسوس است. چيز يكه از آن به افسون شعر يا سِحر كلام تعبير كردهاند . اثر گذاري و تحريك عاطفي و ادراكي مخاطبان در شعر مزبور را ميتوان مرهون همين لطيفه مُلهمه و "آنِ وصف ناشدني" دانست. از ديدگاه نقد اسطورهاي نيز حضور و ظهور اسوهها و اسطورهها در اين شعر چشم گير است. البته حضور اسطوره در اين شعر قزوه صرفا در حد ذكر نام و استفاده از آنها به عنوان پيرايههايي در تعابير شعري در حد سطوح ولايههاي بيروني شعر نيست، بلكه بهرهگيريهايي تصويري بيشتر مبتني بر تشبيه يا استعاره است.اين شكل از استفاده،اگر چه در حد يك تلميح يا اشاره بر اساس زمينههاي قابل تداعي صورت گرفته است، اما در اكثر بندهاي شعر، در توان القايي و تاثيري شعر مفيد افتاده است، بيآنكه منزلت حضور اسوهها را در شعر كليشهاي يا نازل كند. نويسنده: سيد عبدالحميد ضيايي انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2742]
صفحات پیشنهادی
وصف حماسه عاشورا
وصف حماسه عاشورا. خبرگزاري فارس: سوگچامه درخشان محتشم كاشاني و «گنجينه اسرار» عمان ساماني و ترجيعبند «با كاروان نيزه» اثر عليرضا قزوه سه ضلع مثلث ماندگار ...
وصف حماسه عاشورا. خبرگزاري فارس: سوگچامه درخشان محتشم كاشاني و «گنجينه اسرار» عمان ساماني و ترجيعبند «با كاروان نيزه» اثر عليرضا قزوه سه ضلع مثلث ماندگار ...
عبرت ها و درس های ماندگار حماسه عاشورا
عبرت ها و درس های ماندگار حماسه عاشورا نويسنده: نوروز اکبری زادگانمنبع:کتاب ... امّا بزرگ پاسدار رشید سپاه حسینی ، با شجاعت وصف ناپذیری وارد شریعه شد ، کف از ...
عبرت ها و درس های ماندگار حماسه عاشورا نويسنده: نوروز اکبری زادگانمنبع:کتاب ... امّا بزرگ پاسدار رشید سپاه حسینی ، با شجاعت وصف ناپذیری وارد شریعه شد ، کف از ...
حماسه زنان در عاشورا
حماسه زنان در عاشورا. ... به راستي نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباريهاي بزرگبانوي كربلا، «زينب»، چگونه ميتوان وصف نمود؟ آن گاه كه زنان با احساسات ...
حماسه زنان در عاشورا. ... به راستي نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباريهاي بزرگبانوي كربلا، «زينب»، چگونه ميتوان وصف نمود؟ آن گاه كه زنان با احساسات ...
فرهنگ عاشورا(12)
[3]در حماسه عاشورا، «صبر»هم در گفتارها و شعارها و هم در عملها و رفتارها مشهوداست،هم در ..... 2-وصف قيام او:نهضت امام بر اساس اخلاق و شهامت و مصلحت عامه بود وجهادى به قصد ...
[3]در حماسه عاشورا، «صبر»هم در گفتارها و شعارها و هم در عملها و رفتارها مشهوداست،هم در ..... 2-وصف قيام او:نهضت امام بر اساس اخلاق و شهامت و مصلحت عامه بود وجهادى به قصد ...
رسمیت سوگواری در زمان آل بویه
... سوگواری رسمی بر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای حماسه عاشورا به ... سرودن بر ایشان، بیانگر ریشهای بودن مسئله نوحه سرایی در وصف اهلبیت ـ علیهم ...
... سوگواری رسمی بر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای حماسه عاشورا به ... سرودن بر ایشان، بیانگر ریشهای بودن مسئله نوحه سرایی در وصف اهلبیت ـ علیهم ...
پيشزمينههاي حماسه بزرگ
پيشزمينههاي حماسه بزرگ. ... امام را با لقبهاي متفاوتي ميشناسيم، اما اين لقبها توانايي وصف شخصيت و ويژگيهاي اخلاقي او را ندارند. يكي از ويژگيهاي بارز اخلاقي و ...
پيشزمينههاي حماسه بزرگ. ... امام را با لقبهاي متفاوتي ميشناسيم، اما اين لقبها توانايي وصف شخصيت و ويژگيهاي اخلاقي او را ندارند. يكي از ويژگيهاي بارز اخلاقي و ...
تجلي عاشورا و انقلاب حسيني در شعر شيعه(4)
وصف، مدح، هجا و رثا در تاريخ ادبيات عربي از كاربردي ذاتي و ماهوي برخوردار است؛ .... شاعر به دنبال آن، با اشاره اي زيركانه به مفهوم آب در حماسه ي ثارالله، مفهوم فدا شدن و ...
وصف، مدح، هجا و رثا در تاريخ ادبيات عربي از كاربردي ذاتي و ماهوي برخوردار است؛ .... شاعر به دنبال آن، با اشاره اي زيركانه به مفهوم آب در حماسه ي ثارالله، مفهوم فدا شدن و ...
تبلور عزت مداري عاشورا در سيره زينبي (س)
تبيين نقش عزت و عزت مداري در واقعه عاشورا و همنچنين پرداختن به عزت نفس و ... از اوصاف خود را رب العزه مي داند صافات37/180 اين وصف نشانگر آن است كه خداوند مالك و ... تبلور عزت در حماسه حسيني واقعه كربلا تجلي گاه عزت است سرور شهيدان همواره در ...
تبيين نقش عزت و عزت مداري در واقعه عاشورا و همنچنين پرداختن به عزت نفس و ... از اوصاف خود را رب العزه مي داند صافات37/180 اين وصف نشانگر آن است كه خداوند مالك و ... تبلور عزت در حماسه حسيني واقعه كربلا تجلي گاه عزت است سرور شهيدان همواره در ...
واقعه کربلا و ادبیات شیعه
خاصه اگر این حماسهها، همچون حماسه عاشورا، در طول تاریخ، با نوعی مراقبت همیشگی و ... را، همان گونه كه بودهاند وصف كند، به وظیفه خود عمل كرده، و اجر خویش را برده است.
خاصه اگر این حماسهها، همچون حماسه عاشورا، در طول تاریخ، با نوعی مراقبت همیشگی و ... را، همان گونه كه بودهاند وصف كند، به وظیفه خود عمل كرده، و اجر خویش را برده است.
تآملی درعزت حسینی و عظمت عاشورا
تآملی درعزت حسینی و عظمت عاشورا نويسنده: غلامرضا گلی زواره مفهوم عزت واژه «عزت» ... نیز عزت و عظمت و کبریایی پروردگار، با شکوه و بلاغتی تمام وصف گردیده است . .... (20) اما سومین فروغ امامت و ستاره پرتابش حماسه و ایثار، در بحبوحه خونین روز ...
تآملی درعزت حسینی و عظمت عاشورا نويسنده: غلامرضا گلی زواره مفهوم عزت واژه «عزت» ... نیز عزت و عظمت و کبریایی پروردگار، با شکوه و بلاغتی تمام وصف گردیده است . .... (20) اما سومین فروغ امامت و ستاره پرتابش حماسه و ایثار، در بحبوحه خونین روز ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها