واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ادب ايران - طنز را جدي بگيريد
![](http://kargozaaran.com/NewsImage/87052819165010-1.jpg)
ادب ايران - طنز را جدي بگيريد
«ناصر فيض» از شاعران برجسته طنزپرداز است كه دبيري سومين جشنواره سراسري طنز مكتوب را برعهده دارد. او كه هماكنون مديريت اجرايي دفتر طنز حوزه هنري را نيز عهدهدار است، چندي پيش از برگزاري سومين جشنواره طنز مكتوب با موضوع «تروريسم» (در بخش ويژه) خبر داده بود. «فيض»، يكي از مقاصد جشنواره را برگزاري در عرصه بينالمللي عنوان كرده بود. به همين منظور گفتوگويي با اين شاعر و طنزپرداز در مورد دشواريهاي كار طنز، راهكارهاي ارائه طنز و برنامههاي جشنواره طنز مكتوب انجام گرفت كه ميخوانيد.
مدتي پيش در خبرگزاري عنوان كرديد به فكر برگزاري جشنواره طنز مكتوب به صورت بينالمللي هستيد. در اين مورد بفرماييد.
دفتر طنز پس از سفرهاي بسيار به استانهاي كشور و برنامههاي موفق و تاثيرگذاري كه در اين مراكز به انجام رساند، زمزمههاي بينالمللي شدن برنامههايش را آغاز كرد. طبيعتا در اين جشنواره سهم كشورهاي فارسيزبان بيشتر خواهد بود و به دليل نزديك بودن فرهنگ و زبان اين كشورها به فرهنگ و زبان ايراني از آثار طنز آنان استقبال بيشتري خواهد شد. دفتر پيش از اين نيز جشنواره بينالمللي طنز را يكبار تجربه كرده است كه از دستاوردهاي تجربي آن در جشنواره بعدي استفاده خواهيم كرد.
هدف در اين جشنواره شناساندن قابليتهاي زبان فارسي در ارائه طنزي است كه بتواند با جهان و ملتهاي گوناگون آن ارتباط بر قرار كند. بدون ترديد با شركت طنزآفرينان كشورهاي ديگر، طنزپردازان فرصتي پيدا خواهند كرد تا با شيوهها و زاويههاي ديد آنان آشنا بشوند و در مقايسه آثار خود با آنان به آنچه كه براي ارائه طنزي مؤثر، سودمند باشد برسند. ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي با تفاوتهاي نه چندان زياد مشكل و معضل مشترك ملتهاست. طنز ميتواند به عنوان زباني مشترك در مسير رفع اين ناهنجاريها گامبردارد. دعوت به خير و ستايش نيكي و در برابر آن نكوهش شر و مبارزه با دنائت و پستي اشتراكاتي است كه در جهان همه با آنها آشنا هستند و اين همه انگيزه كمي نيست تا در حركتي فرهنگي و ادبي، زيباييهاي آن را به نمايش بگذاريم.
طنز عواملي ميخواهد كه بدون وجود آنها ارائه آن گاه غيرممكن يا حداقل دشوار است. غالبا يكي از اين عوامل را مسائل سياسي ميدانند اما در اين ميان نقش مسائل فرهنگي را هم نميتوان ناديده گرفت. آيا براي ارائه طنز در ايران بستر فرهنگي مناسب وجود دارد؟ وجود مسائل سياسي چه نقشي در اين ميان دارد؟
ايرانيان از ملتهاي متمدن و هوشمند جهان هستند، نقش ادبيات و فرهنگ به برجستهترين شكل در آثار مكتوب اين ملت به يادگار مانده است. طنز در متون پهلوي به شكل و معناي فاخر آن حضور داشته است؛ «درخت آسوريك» يكي از نمونههاي مستند آن است. در قرون متمادي شعر و ابيات فارسي، كمتر شاعر و اديبي است كه از اين ابزار تاثيرگذار در آثارش استفاده نكرده باشد، سعدي، حافظ، عبيد، مولانا و... با هدف تاثيرگذاري بيشتر در اشعار و نوشتههايشان از طنز كمك گرفتهاند. بنابراين زمينههاي آن در جامعه ايراني وجود داشته و دارد. گاه در تعريفها نگاههاي متفاوت و متناقض وجود دارد كه يكي از وظايف طنزپرداز در روزگار ما تبيين نظريههاي اصولي و كارشناسانه در اين زمينه است. مسائل سياسي همواره يكي از پرسوژهترين عرصهها بوده و بخش بزرگي از آثار طنزپردازان در همين عرصهها رقم خورده است. طنزپرداز با آگاهي از اينها، قلم برميدارد و چون نكتهپرداز و سخنسنج و ظريف است ميتواند قلم را به گونهاي بر كاغذ بگذارد كه هم توانسته باشد به مرزهاي خاص يا حتي ممنوعه نزديك شود و هم حرف خودش را بدون آنكه زير سوال برود يا متهم بشود، زده باشد. طنزپرداز تلخيها را قابل تحمل ميكند اما نميگذارد آنها براي هميشه از دغدغههاي ما كناره بگيرند. او به جامعه در جهت رفع صفات ناپسندش تذكر ميدهد و كاري ميكند كه آنها زشتي كار خود را بيشتر مشاهده كنند. تماشاچيان به آثار طنزپرداز ميخندند و از آن لذت ميبرند در حاليكه قرباني اصلي آن، از درد به خود ميپيچد و اين اوضاع نشان ميدهد كه طنزپرداز به نابودي فكر نميكند و به اميد بهبود اوضاع، حرف تلخ و شيريناش را بر زبان ميآورد. اميدوارم كه در جامعه ما طنزپرداز را دشمن خود نپندارند و او را دلسوز بدانند و اگر در حيطهاي به انتقاد پرداخت، صاحبان آن حيطه، شمشير براي نابودي او بر ندارند. اگر كمي به خودمان مراجعه كنيم بعيد نيست كه بپذيريم، بايد چيزهايي را در خود اصلاح كنيم. در جامعه تكنولوژيزده امروز كه انسان از طبيعت فاصله بسياري گرفته است، انسان كامل حكم اورانيوم غنيشده را دارد و كيمياست.
گاهي شاهد پنهان شدن طنز در لايههاي متن هستيم. گاهي عدهاي از اقشار، انتقاد در قالب طنز را برنميتابند و طنزپرداز ناچار ميشود حرف خود را در قالب بياني چندپهلو و پر از رمز و ايما و اشاره عنوان كند. آيا اين به نفع گسترش طنز است يا ضرر آن؟
طنز در آشكارا ناگزير از پالايش خود است و به جهت داشتن مخاطبهاي گوناگون و طبيعتا دريافتهاي متفاوت در جامعه، حدود و مرزهايي را بايد رعايت كند. در طنزي كه براي ارائه آن در جامعه موانعي وجود داشته باشد، گرايش به عدمرعايت حقوق و اعتقادات ديگران بيشتر حضور دارد به عبارت ديگر طنزپرداز با گستاخي بيشتر و دست و دلبازي ويژهاي انتقاد ميكند و همين اختيار تام داشتن، ممكن است آثار وي را به سمت ابتذال بكشاند. كنايه و چند پهلو سخن گفتن يكي از عناصري است كه به ايجاد طنز كمك فراواني ميكند. طنز وقتي در پنهان آفريده شود و به قصد ارائه آن براي عدهاي خاص، خلق شود مصون از آفت نيست و بيپرده گفتن و شعارگونه حرف زدن بيشتر در آن نمايان ميشود. اما شاعر با استفاده شايسته از صناعات لفظي و معنوي و شاعرانگي و ظريفانديشي كه دارد، ميتواند طنزي را خلق كند كه براي خلق هم بخواند. به همين دليل طنزپرداز در اين شرايط كارش دشوارتر ميشود و از هر عامل و عنصري كه به پوشيدگي طنزش كمك كند بهره ميگيرد و سخنش را در لباسي برازنده در معرض ديد همگان قرار ميدهد. با اين حساب پنهان شدن طنز در جامعه به نظر من ميتواند به زيان طنز و نيز جامعه باشد. در جامعهاي كه ميل به اصلاح و حركت به سوي تكامل دارد، مانع ايجاد كردن بر سر راه طنز و انتقاد، با شعارهاي آن تناقض دارد. طنزپرداز را اگر دوست بدانيم اتفاقات زيبايي خواهد افتاد.
امسال موضوع بخش ويژه جشنواره، «تروريسم» است. چرا اين موضوع را انتخاب كرديد؟
اگر موضوع ويژه هر عنوان ديگري داشت، ميتوانستيد اين چرا را بپرسيد؟ مثلا چرا انتخابات؟ چرا انرژي هستهاي؟ كه البته سالهاي پيش به اين سوالها پاسخ داده شده است. در سومين جشنواره هم كه تروريسم انتخاب شده، اين «چرا» وجود دارد. ميگويم، چرا كه نه؛ مضحكتر و در عين حال جديتر از اين در جهان سوژهاي وجود ندارد! قدرتهايي كه خود مركز تصميمگيري و اجرايي ترورهاي متنوع در هر زمينه هستند و خواب و آرامش را از چشم ملتها گرفتهاند، با گستاخي بيشتر ديگران را متهم به حمايت از تروريسم ميكنند. اين تناقض آشكار ميتواند سوژه قابل تاملي براي طنزپردازان باشد. بگذاريد كمي به اين مفهوم بخنديم و به حاميان واقعي تروريسم خنده تمسخرآميز خود را نشان بدهيم. تروريسم واقعي تا مرزهاي كشور ما آمده است و صداي شعار حقوق بشرشان گوش اهالي منطقه را كر كرده است اين همه تناقض فقط طنزپرداز كم دارد كه يك دل سير، طنزآفريني كند. فرصت خوبي است براي عرضاندام در زمينه و موضوعي كه جهان درگير آن است. غرب اجازه داشته باشد كه ناكازاكي و هيروشيما را در آتش كينه از بشر، شعلهور كند اما خاورميانه براي گذاشتن از ظلمت قرن حاضر روشنايي از خود نداشته باشد. اينها با هيچ منطقي در يكجا جمع نميشوند. بياييد به اين همه ناهمگوني از ته دل بخنديم.
در مورد فعاليت دفاتر طنز در استانها و برنامههايشان بگوييد.
ما با هدف تبيين مباني علمي و نظري طنز و نيز شناسايي استعدادهاي درخشان در اين زمينه و در كنار آن شناختن و آشنا شدن با طنز اصيل و بومي مناطق مختلف كشور، شب شعر «در حلقه رندان» را به استانها برده اين و هر ماه مهمان يكي از استانهاي عزيز كشورمان هستيم. در اين استانها با برگزاري كارگاههاي آموزشي طنز به نقد و بررسي مفاهيم و شاخههاي متنوع طنز ميپردازيم و هر بار با استفاده از علم و تجربيات اساتيد صاحبنظر به شكل شايستهاي با علاقهمندان دور از پايتخت ديدار ميكنيم كه در اين ملاقاتها با آثار آنان نيز از نزديك آشنا ميشويم. در حال حاضر پس از حدود يك سال و نيم، بدون ترديد در استانها طنز، شناختهشدهتر از سالهاي پيش از آن است جشنوارههاي بسياري كه در اين مدت از سوي استانها به تنهايي يا با مشاركت برگزار شده است ادعاي ما را تاييد ميكند. اگر نتيجه تصميمات و حركتهاي دفتر طنز ايجاد علاقه در بين سخنپردازان و دوستداران هنر و ادبيات مكتوب باشد، به ادامه راهي كه آنان خواهند رفت، ايمان كامل داريم. دفتر طنز با صداي بلند اعلام ميكند:
لطفا طنز را جدي بگيريد!
طنزپرداز با كسي شوخي ندارد، همين.
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]