واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: من دختری 25 ساله هستم. لیسانس کامپیوتر، یک زمانی موفق در زمینه برنامهنویسی، علاقهمند به کارهای هنری و البته کمی استعداد نقاشی، شعر، خیاطی، خطاطی و... .خواستگاران زیادی داشتهام اما به هیچ یک از آنها اجازه رسمی شدن ندادم یا چطور بگويم بر خلاف دختران دیگر، من تا یک بار جواب نه میدادم البته خیلی غیررسمی آن آقا کنار میکشید. نمیدانم چه مشکلي دارم که با داشتن خانواده، ظاهر و به طور کلی موقعیت خوب، نمیتوانم هیچ جنس مخالفی را جذب کنم. در ضمن از نظر روابط اجتماعی هم بسیار قوی هستم.
لطفا اگر ممکن است کمکم کنید خیلی خستهام و حوصله هیچ کاری را ندارم.
پاسخ: تجربه "پس زده شدن"، بسیار تلخ است اما لزوما به معنای انتهای بازی زندگی نیست. بنا نیست ما از همه خوشمان بیاید و برعکس مقبول همگان باشیم. وقتی چند بار پس زده میشویم یک اتفاق دیگر نیز میافتد و آن ترک برداشتن اعتمادبهنفس است. شیوه شما برای ارزیابی خودتان کمی طبیعی نیست. یعنی صحیح نیست ما بقیه را امتحان کنیم که چند بار میتوانند از ما "نه" بشنوند تا متوجه بشویم چقدر مقبولیم! ملاک مقبولیت شما میتواند نکات زیر باشد:
اخلاقتان، تاثیرگذاریتان، برخوردهایی که سایر افراد آشنا با شما دارند، مهارتهایی که بلدید، تناسب اندام و ظاهر آراسته شما، قدرتهای معنویتان و...
اما نکات دیگری هم هست که لازم است برايتان بگویم.
بعضی دخترها بسیار نکات خوبی دارند اما در رفتارشان اضطرابهای ترساننده مردان وجود دارد. مثلا قبل از دیدار با مرد آنقدر نگران لباس یا دیر نرسیدن یا آراستگی هستند که آدم سختی میشوند. همه مردان و حتی زنان از کسی خوششان میآید که راحت باشد به قول انگلیسيها کمی خونسرد و cool باشد.
نکته بعدی این است که گاهی به قدری سرد و خشک برخورد میکنیم که بار گرم نگه داشتن جلسه خواستگاری یا گفتوگو به دوش طرف مقابل میافتد و این تجربه سختی است.
گاهی یک خانم بد حرف میزند. نه اینکه حرفهای بیادبی میزند بلکه طرز صحبت کردنش پسر را میترساند. مثلا با لحنی خشک و سوالاتی بیروح مرد را ارزیابی نمیکند بلکه بازجویی میکند. حتی سوالات درستی میپرسد با لحنی غیرمتناسب که در مرد ایجاد اضطراب میکند. خیلی از زنها بیدلیل به بهانه حیا ورزیدن، بسیار خشک برخورد میکنند آن هم در جلسهای که بناست زیباییهای انسان بودن ما اعم از ظاهری و اخلاقی دیده شود.
*جناب آقاي دكتر شيري سلام. من 4 سال است كه زندگي مشتركم را آغاز كردم. در اين 4 سال به خاطر مسايل متفاوت دعواهاي آن چناني داشتيم. هنوز هم گاهي با هم دعوا داريم و من هيچ وقت احساس خوشبختي نميكنم. احساس ميكنم بيهوده زندگي ميكنم چون هيچ وقت در خانه منتظر آمدنش نيستم، هيچ وقت منتظر تلفنش نيستم و هيچ وقت نميتوانيم با يكديگر حرف بزنيم تا شايد مشكل را برطرف كنيم .الان مدتي است احساس ميكنم افسرده شدهام و هيچ انگيزهاي براي ادامه دادن ندارم. هميشه خسته و بيحوصلهام. و روزبهروز اين افسردگي بيشتر ميشود.
همسر من به طور كلي نميتواند زن را درك كند و اصلا مرا در هيچ شرايطي درك نميكند. به نظرم اصلا بلد نيست با من رابطه برقرار كند. من دختر بشاش، با روحيه و خوشمشربي بودم كه با وجود 26 سال سن الان خستگي و ناآرامي را بيشتر در وجودم احساس ميكنم. دختر بسيار فعالي بودم ولي الان خستهام و زندگي را دوست ندارم. ممنون ميشوم اگر كمكم كنيد. "سعیده"
پاسخ: شما دارید بازی زندگی را واگذار میکنید آن هم در میانه دهه سوم زندگیتان در جاییکه باید بهترین درسها و لذتهای زندگی را با اندوختن تجربه فرا بگیرید. شما حالتان خوب نیست. نه روحی و نه جسمی، در وضعیت خوبی به سر نمیبرید. یک مرد با دیدن این شرایط بیشتر به هم میریزد و درماندهتر میشود و این درماندگی باعث بدتر شدن وضعیت خانه شما میشود. در درجه اول شخص خودتان به روانپزشک مراجعه کنید. روانپزشک درمانگری است که اگر تشخیص افسردگی یا اختلال اضطرابی در ما بدهد با تنظیم لام دارویی کمک میکند ما سریعتر به وضعیت ملایمتر نزدیک شویم. بعد ممکن است لازم باشد زوجدرمانی را به کمک بگیرید تا بتوانید با شوهرتان به مسايل اصلی زندگیتان نیز بپردازید.
فکر میکنم سهم همسرتان را در فرسودگی الانتان زیاد کردهاید. منظورم این است که بقیه زندگیتان (تحصیل، کار، موثر بودن، روابط فامیلی، دوستیهای شخصی) را به بهانه فقدان یک شوهر خوب تعطیل نکردهاید؟ گیریم اصلا شوهرتان هیولاست اما بنا نیست که همه حال خوب آدم را، ازدواج خوب آدم به او بدهد. حال خوب محصول نمرات مختلفی در زندگی است. نمره ارتباطات آدم، مطالعات او، معنویتش، خانوادهاش، موثر بودنش در زندگی.
اینها را نوشتم تا متوجه شوید به بهانه داشتن یک شوهری که درکتان نمیکند، بنا نیست خودتان نیز نیازهای روحتان را درک نکنید.
9 نکته به درد بخور درباره یک ازدواج درست
که پدر و مادرتان به شما نگفتهاند
نکاتی درباره ازدواج خوب
1- وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارتهای ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارتهای ارتباطی موضوع پیچیدهای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد. کسی که خودکمبین است ارتباطهایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر اینکه ضعفهای درونیاش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم، اعتمادبهنفس نداشتهاش را از او دریافت کند، این میشود یك رابطه انگلی عاطفی.
2- وقتی خودشیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس میکنی حرفهای تو، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو، دینداری تو، اخلاقیات تو و سکوتهای تو خیلی خاصاند و همسرت باید فعلا تو و رازهای نبوغت را کشف کند. آدمهای خودشیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور ديگران را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی خیانت کنند
3- مراقب آدمهایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزيیات زندگی تو هست! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارانویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبینها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم میکنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند! تمام هم و غمشان این است که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشتهای، کدام رستورانها رفتهای. همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفیات شود، حرام قانع کردن یک آدم مریض میشود. در دوره نامزدی میشود رفتارهای افراد شکاک را شناخت. یادت نرود شکاک ویروسی به تو میزند که بعدا توجه نرمال یک آدم نرمال را خیلی کم و ناکافی ببینی.
4- مراقب باش خیلی کمالطلب نباشی زیرا کمالطلب perfectionist چنان همه چیز را سخت میگیرد (نامزدی،مراسم عروسی، تشریفات بعد از ازدواج) که زندگی جهنم میشود. کمالطلبها فقط وارد بخشهایی از زندگی میشوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصتهای ناب زیستن را از دست میدهند.
5- این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی" هم باید بود. دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشان را خوب کنید در حالیکه ما در زندگی خودمان بیشتر موظفیم حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و خوشاخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر، زنی است که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است. همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم میشکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمانم تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد.
6- هر چقدر نگران اعتیاد به مواد مخدر در نامزدتان هستید، بترسید از اینکه طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگیاش باشد تا او احساس رضایت کند. حالا این ممکن است با تغییر زودبهزود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکن است وارد ارتباطهای او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواجهایی خطرناکند زیرا دايم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند.
7- شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع میگیریم: خانواده خود، کار خوب، تحصیلات، تاثیرگذاری اجتماعی، دوستان خودمان و ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما بگذارد، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در درازمدت شما را خوشحال نگه دارد.
8- نیمنگاهی به روابط نامزدتان با خانوادهاش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار میدهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با فرهاد بیرون رفتهای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر نازنین دايم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک میکند. معنیاش این است که در این خانه فضای کنترل زیادی حاکم است و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قايل نیستند. بنابراین اگر روزی دیدی همسر تو (دختر این خانواده) دارد پیامکهای تلفن همراه تو را بدون اجازه تو میخواند، نباید شاخ دربیاوری زیرا به حریم شخصی او احترامی نگذاشته بودند که الان او این كار را بلد باشد.
9- در حال حاضر مهمترین دلیل طلاق در ایران مسايل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاسها و کتابهای خوب و سوال کردن از متخصصان بالا ببرید، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید؛ مثلا اگر خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی توپرتر خوشتان میآید، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید، خوب است به او نیز این سلیقه خود را اطلاع دهید تا کمی تغییرش دهد. خیلی خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگر را بخورید. خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعدا گرفتاری ایجاد نشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]