تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805562588
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: مهدي منتظر(عج) از ديدگاه اهل سنت refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
مهدي منتظر(عج) از ديدگاه اهل سنت
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: مهدي منتظر(عج) از ديدگاه اهل سنت
![](http://www.ettelaat.com/new/newdata/2008/08/08-14/11-10-11.jpg)
برخي تصور ميكنند كه اعتقاد به مهدي منتظر، ويژة شيعيان است، درحالي كه اصل اين عقيده از نظر اهل سنت با شيعه همسان بوده و بين اين دو فرقه از حيث بشارتهاي پيامبر(ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموريت جهاني وي و دربارة شخصيت برجسته و مقدس آن بزرگوار و حتي نشانههاي ظهور و ويژگيهاي انقلاب او، تفاوتي وجود ندارد. و تنها فرقي كه در اين مورد وجود دارد اين است كه ما شيعيان او را امام دوازدهم به نام محمدبن حسن عسكري(ع) و متولد به سال 255 هجري ميدانيم و بر اين عقيده هستيم كه خداوند عمر او را همچون عمر خضر(ع) طولاني نموده و او اكنون زنده و غايب است، تا خداوند هر زمان اراده فرمايد ظهور خواهد كرد. درحالي كه اغلب دانشمندان اهل سنت ميگويند هنوز متولد نشده و غايب نيست، بلكه بزودي متولد خواهد شد و به آنچه پيامبر(ص) بشارت داده جامة عمل ميپوشاند و عدة كمي از آنان در مورد ولادت و غيبت او با ما همعقيدهاند.
اصالت اعتقاد به حضرت مهدي(عج) از ديدگاه اصل سنت از آنجا روشن ميگردد كه روايات فراواني در منابع و اصول روايي و اعتقادي آنها و نيز فتاوا و آراي دانشمندان و تاريخ علمي و سياسي آنان در خلال نسلهاي گذشته وجود دارد كه گواه بر اين عقيده است.
شمار راويان احاديث مربوط به حضرت مهدي(عج) از صحابه و تابعين اهل سنت كمتر از راويان شيعه نيست. همچنين است اشخاصي از آنان كه روايت ياد شده را در اصول و مجموعههاي احاديث، تدوين نموده و كساني كه داراي تأليفات ويژهاي در اين زمينه ميباشند.آوردن آراي دانشمندانِ اهل سنت از كتاب «الامام المهدي عند اهل السنه» سودمندتر است. اين كتاب از سوي «كتابخانه اميرالمؤمنين(ع)» در اصفهان چاپ و منتشر گرديده است و حاوي فصلهايي از كتب احاديث و رسالههاي جداگانه و پژوهشهايي پيرامون مهدي(عج) بوده كه به قلم بيش از پنجاه تن از دانشمندان و پيشوايان اهل سنت ميباشد و كتابخانه ياد شده وعده داده است ساير منابع خطي را در مجلّدي ديگر منتشر سازد. در زير به بعضي از آرا و انديشه هاي بزرگان اهل سنت مي پردازيم :
***
ابن قيّم جوزي
ايشان در كتاب خود به نام «المنار المنيف في الصحيح و الضعيف» پس از نقل تعدادي از روايات مربوط به مهديمنتظر(عج) ميگويد:
«اين روايات بر چهارگونه است: صحيح، حسن1، غريب2، موضوع3 و مردم در مورد مهدي(عج) داراي چهار ديدگاه متفاوت ميباشند: نخستين ديدگاه: اينكه عيسي بن مريم در حقيقت همان مهدي است و طرفداران اين گفته به روايت محمد بن خالد جندي «لامهدي الاعيسي» استدلال كردهاند و ما چگونگي آن را جاي ديگر بيان كرده و گفته ايم درست نيست و اگر درست باشد دليلي بر اين امر نخواهد بود.ديدگاه دوم: اينكه مهدي همان مهدي خليفة عباسي است كه به خلافت رسيد و حكومتش منقرض شد، پيروان اين گفته به روايت احمد در مسند استناد ميكنند.
«وقتي درفشهاي سياه را مشاهده كرديد از سوي خراسان روي آوردند به سوي آنها بشتابيد اگرچه با خزيدن روي برف باشد زيرا مهدي خليفة خدا در ميان آنهاست»
… و در سنين ابن ماجه از عبدالله بن مسعود نقل شده كه گفت:«زماني ما نزد پيامبر(ص) بوديم كه جواناني از بنيهاشم وارد شدند، همين كه پيامبر آنها را ديدند اشك از چشمانشان جاري و رنگشان دگرگون شد. عرض كردم: ما پيوسته حالتي را در سيماي شما ميبينيم كه آن را دوست نداريم! فرمود: خداوند براي ما اهل بيت آخرت را بر دنيا برگزيده است. و البته به زودي گرفتار بلا و مصيبت و آوارگي خواهند شد تا آنكه قومي از مشرق بيايد در حالي كه درفشهاي سياه با خود دارند حق را مطالبه كنند و به آنها داده نشود، آنگاه به نبرد و مبارزه بپردازند تا پيروز شوند .در اين وقت خواسته آنان را عملي كنند ولي آنها نميپذيرند تا آنكه درفش را به دست مردي از خاندان من بسپارند و او زمين را پر از عدل و داد كند. آن گونه كه قبلاً از ظلم و ستم پر شده بود. پس هركسي آن زمان را دريابد بايد به نزد ايشان بشتابد گرچه با خزيدن روي برف باشد.»
«… اين مورد و مورد قبلي اگر صحيح باشد در آن دليلي وجود ندارد بر اينكه مهدي خليفة عباسي همان مهدي است كه در آخر زمان ظهور ميكند بلكه او مهديي است مانند مهديهاي ديگر. عمربن العزيز نيز از نظر آنها مهدي بود بلكه ميتوان گفت وي به اين نام سزاوارتر از مهدي عباسي بود.
… امّا مهدي(عج) همواره در جهت خير و هدايت بود و نقطة ماقبل مانند دجّال كه پيوسته در جهت شرّ و گمراهي است. و همان گونه كه قبل از دجّالِ بزرگ كه داراي كارهاي خارقالعاده است دجالهاي دروغين ظاهر ميشوند همين طور پيش از مهديموعود(عج) نيز افراد هدايتگر و صالح ظاهر ميشوند.
ديدگاه سوم: اينكه وي مردي از خاندان پيامبر(ص) و از فرزندان حسن بن علي در آخر زمان است وقتي كه زمين آكنده از ظلم و جور شده باشد ظهور ميكند و آن را سرشار از عدل و داد ميگرداند و بيشتر روايات بر اين قول دلالت دارد و اينكه آن بزرگوار از فرزندان حسن خواهد بود خود سرّي لطيف است زيرا حسن(ع) كه براي خدا دست از خلافت برداشت خداوند از فرزندان وي كسي را به حق، خليفه ميگرداند كه زمين را از عدالت مالامال سازد و اين است سنّت خداوند كه در ميان بندگانش هركس به خاطر او چيزي را ترك كند خداوند به او يا فرزندانش بهتر از آن را عطا ميفرمايد…»4 .. تا آخر.
ابن حجر هيثمي
وي در كتاب خود «الصواعق المحرقه» گويد:
«مقاتل بن سليمان و مفسران پيرو او گفتهاند كه آية شصتويكم فرمودة خداي سبحان «و انّه لعلم للسّاعه» دربارة حضرت مهدي(عج) نازل گرديده است و رواياتي كه به صراحت وي را از خاندان پيامبر(ص) ميداند خواهد آمد .در اين صورت آية شريفه دلالت بر بركت در ذرّية فاطمه و علي دارد و خداوند از آن دو، فرزندان پاك و شايستهاي برآورد و نسل آن دو را كليدهاي حكمت و معادن رحمت قرار ميدهد و سرّ آن اين است كه پيامبر ذرّيه خود را از شر شيطان رانده شده در پناه خداوند قرار داد و براي علي نيز چنين دعايي نمود كه شرح تمام آن از سياق روايات مربوط به او استفاده ميشود.»5
به نظر من ممكن است بين تفسير آية شريف به مهدي و عيسي(ع) را بتوان جمع كرد، زيرا عيسي(ع) در زمان حضرت مهدي(عج) فرود ميآيد و با او همكاري مينمايد و نشانههاي حق و قيامت توسط هر دو آشكار ميشود.
ابنحجر پس از آنكه مجموعهاي از رواياتِ مربوط به حضرتمهدي(عج) را در حاشيه روايت «لامهدي الاّعيسي بن مريم» ميآورد ميگويد:
«پس بنابراين تفسير، اينكه نيست مهدي به جز عيسي، مسلماً براساس ثابت بودن آن است و گرنه حاكم گفته است: من آن را به عنوان تعجب آوردم نه براي استدلال به آن و بيهقي ميگويد: تنها محمد بن خالد آن را نقل كرده است و حاكم گويد كه وي: مجهول است و در سند آن روايت اختلاف وجود دارد و نسائي به صراحت او را مجهول و ناشناخته دانسته است و ديگر حافظان. روايت به طور قطع اظهار كردهاند كه رواياتِ قبل از آن يعني روايتي كه صراحتاً دلالت دارد بر اينكه مهدي از فرزندان فاطمه است از حيث سند صحيحتر ميباشد.»6
و سپس مجموعهاي ديگر از رواياتِ مربوط به مهدي(عج) را بيان ميكند.
ابوفداء ابنكثير
او در نهايه ميگويد:«فصلي است در ذكر مهدي كه در آخر زمان ظهور ميكند. او يكي از جانشينان راستين (پيامبر) و پيشوايان هدايت شده ميباشد كه احاديث نبوي دربارة او سخن ميگويد و بيان ميدارد كه وي در آخر زمان خواهد بود…»
و به دنبال اين روايت كه «درفشهاي سياهي از خراسان خروج مينمايند و هيچ چيز مانع بازگشت آنها نميشود تا اينكه در ايلياء نصب گردند» ميگويد:
«اين پرچمها آنهايي نيستند كه ابومسلم خراساني آنها را به حركت درآورد و به وسيله آن دولت بنياميه را در سال 132 هـ منقرض گرداند، بلكه درفشهاي ديگري است كه ياران مهدي ميآورند و او، محمدبن عبدالله علوي فاطمي كه حسني ميباشد كه خداوند وي را در يك شب شايستگي ميبخشد .يعني توبه او پذيرفته و او را موفق ميكند و به او الهام نموده و به راه راست هدايت كند در حالي كه قبلاً اين گونه نبوده است و گروهي از مردم مشرقزمين او را پشتيباني و ياري ميكنند و حكومت او را برپا داشته و اركان دولت قوي را استوار ميسازند كه پرچمهاي آنان نيز سياه است و آن نشانهاي است كه داراي وقار ميباشد. زيرا درفش پيامبرخدا(ص) سياه بود و عقاب ناميده ميشد.»
«… به هرحال اينكه آن مهدي كه حضورش در آخرالزمان وعده داده شده طبق برخي از روايات، اصل ظهور و خروج وي از ناحية مشرق بوده و در كنار خانه (خدا) با او بيعت ميكنند و من فقط، تنها دربارة مهدي(عج) بخشي جداگانه آوردم و للهالحمد.»7
جلالالدين سيوطي
او در كتاب «الحاوي للفتاوي» ميگويد: «ابنجرير در تفسير خود به نقل از سدّي درباره اين آيه: «و من اظلم مّمن منع مساجدالله ان يذكر فيها اسمه و سعي في خرابها» آورده است كه: آنان روميان هستند كه در خراب كردن بيتالمقدس از بختالنصر پشتيباني كردند و دربارة اين آيه: «اولئك ما كان لهم أن يدخلوها الاخائفين» گفت: در روي زمين در آن روز روميي نيست كه داخل آن شود مگر آنكه بيمناك است از اينكه گردنش را بزنند و يا اينكه از پرداخت جزيه هراسان است و در مورد اين آيه: «لهم في الدنيا خزي» گفت امّا خواري و ذلّت در اين جهان اين است كه وقتي مهدي(عج) قيام نمايد و قسطنطنيه آزاد گردد آنها را از دم شمشير بگذارند و اين است خواري و ذلت»8
و در حاشية بر اين روايت «لامهدي الا عيسي بن مريم» ميگويد: قرطبي در تذكره گفته است: سند اين روايت ضعيف است در حالي كه احاديث نبوي در صراحت داشتن دربارة خروج مهدي و اين كه او از عترت و خاندان پيامبر(ص) و از فرزندان فاطمه ميباشد ثابت بوده و از اين روايت صحيحتر است بنابراين حكم كردن به آن باطل است.ابوالحسن محمد بن حسين بن ابراهيم بن عاصم سحري ميگويد: اخبار دربارة آمدن مهدي متواتر است و از جهت كثرتِ راويان آن از پيامبر(ص) در حدّ استفاضه است كه بيان ميدارد مهدي از اهل بيت است و هفت سال حكمراني خواهد نمود و زمين را پر از عدل و داد ميكند و عيسي همزمان با او خروج نموده و در كشتن دجّال در دروازة لُدّ در سرزمين فلسطين وي را ياري ميكند و او بر اين امّت، امامت ميكند و عيسي پشت سر او در تمام مدت فرمانروايي وي نماز ميگذارد.»9
ابن ابي الحديد معتزلي
وي در شرح نهجالبلاغه در بيان اين سخنِ امام(ع) كه ميفرمايد: «و بنا يختم لابكم» ميگويد:«اين گفته اشاره به مهدي است كه در آخر زمان ظهور ميكند و بيشتر محدّثان برآنند كه وي از فرزندان فاطمه ميباشد و پيروان معتزله اين نظر را انكار نميكنند بلكه در كتابهاي خود به بيان آن تصريح كرده و اساتيد و بزرگانشان به اين امر اعتراف نمودهاند.
با اين تفاوت كه به اعتقاد ما او هنوز آفريده نشده و آفريده خواهد شد و اربابان حديث نيز به اين عقيده گرايش دارند.»10
و در شرح اين سخنِ امام(ع) كه فرمود: «لتعطفنّ الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها» و در پي آن اين آيه را تلاوت نمود: «و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين» ميگويد:
«اماميه بر اين عقيدهاند كه آن وعده راجع به امام غايب است كه در آخر زمان بر زمين حكمراني خواهد كرد و همكيشان ما (معتزله) ميگويند: مسلّماً اين وعده مربوط به امامي است كه بر زمين فرمانروايي كرده و بر ممالك استيلا مييابد ولي لازم نيست او احتمالاً وجود داشته باشد... و فرقة زيديه ميگويد: بيترديد كسي كه بر زمين حكمراني ميكند شخص فاطمي است و جماعتي از فاطميها كه بر مذهب زيديه هستند از او پيروي ميكنند، هرچند اكنون كسي از آنان وجود ندارد»11
و در شرح اين گفتة حضرت «پدرم فداي فرزند بهترين كنيزان» ميگويد:
«اما اماميّه بر اين باورند كه امام دوازدهمين آنان فرزند كنيزي است به نام نرجس ولي معتزله ميگويند او فاطمي است و در زمان آينده از كنيزي ولادت خواهد يافت و اكنون متولد نشده است… و زمين را همان گونه كه از ستم انباشته شده، از عدل و داد مملوّ خواهد كرد و از ستمكاران انتقام ميگيرد و با سختترين مجازات آنان را كيفر ميدهد»12
امّا اگر مثلاً در عصر ما تولّد يابد، كنيز كجا خواهد بود و فرزند كنيز و فرزند بهترين كنيزان چگونه ممكن خواهد بود؟ ابنابيالحديد ميگويد:
«اينكه امام(ع) فرمود: «پنهان از مردم به سر ميبرد» اشاره به شخص ياد شده است و اين گفته در مذهب شيعه سودي براي آنان ندارد هرچند تصوّر كرده باشند كه امام نظر آنها را بيان كرده است. زيرا جايز است خداوند اين امام را در آخر زمان بيافريند و مدتي ميان مردم پنهاني به سر ببرد و داراي مبلغاني باشد كه أمر و دعوت او را اجرا كنند و پس از آن اختفا، ظهور نمايد و بر كشورها فرمانروايي و بر دولتها استيلا يابد و مالك زمين گردد.»13
علامة مناوي صاحب فيض القدير
ايشان در شرح روايت «مهدي مردي از فرزندان من است و چهرهاش چون ستارهاي درخشان است» در مطامح ميگويد:
«آوردهاند كه او در ميان اين امت خليفهاي است كه ابوبكر بر او فضيلت ندارد و … و روايات مربوط به مهدي فراوان و مشهور است كه آنها را چند تن به صورت جداگانه گردآوري نمودهاند.»
سمهودي ميگويد:
«از اخباري كه دربارة او ثبت گرديده به دست ميآيد كه وي از فرزندان فاطمه ميباشد و در سنن ابوداوود آمده كه او از فرزندان حسن ميباشد و راز آن اين است كه حسن خلافت را براي خدا و ترحّم بر مردم رها كرد و قائم از فرزندان وي، به هنگام نياز مبرمِ مردم و آكنده بودن زمين از ستم، به خلافت ميرسد و اين سنّت خداوند در بين بندگانش ميباشد كه هركس به خاطر او از چيزي دست برداشت خداوند بهتر از آن را به او و يا فرزندانش عطا ميفرمايد».
و پس از توجه دادن به مطلب ميگويد:
روايات مربوط به مهدي با حديث «لامهدي الا عيسي بنمريم» هيچ گونه تعارضي ندارد زيرا مراد از آن، چنان كه قرطبي آورده است يعني مهديي كامل و بركنار از گناه غير از عيسي نيست. (روياني) در مسند خود از حذيفه نقل كرده كه ابنجوزي و ابن احمد رازي گفتهاند: اين روايتي باطل است… و نيز در آن كتاب آمده است كه محمد بن ابراهيم صوري گفته است: در كتاب ميزان به نقل از ابنجلاب گفته كه وي روايت باطل و مجهولي را دربارة مهدي از رواد نقل كرده است. سپس اين روايت را ادامه داد و گفت اين روايت باطل است.»14
پينوشتها:
1- روايتي است كه به واسطة راوي شيعه و مورد ستايش با قطع نظر از عدالت او، سند آن روايت به معصوم(ع) برسد.
2- روايتي است كه آن را فقط يك راوي نقل كند و به آن (شاذّ) نيز ميگويند.
3- روايتي است ساختگي و جعلي، و معناي روايت صحيح قبلاً گذشت.
4- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 289.
5- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 420.
6- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 433.
7- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 296 و 301 و 302
8- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 354.
9- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 369.
10- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 164.
11- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 174.
12- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 152.
13- الامام المهدي عند اهل السنه ج 1 ص 163.
14- الامام المهدي عند اهل السنه ج 2 ص 54.
پنجشنبه 24 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
-
گوناگون
پربازدیدترینها