واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اخلاق جنسی ( 2 ) وعده داديم كه اصولی را كه " اخلاق نوين جنسی " بر روی آنها پايهگذاری شده است تحليل و انتقاد كنيم . ولی به نظر میرسد ، قبل از بيان انتقادات طرفداران اين سيستم اخلاقی ، نسبت به اخلاق كهن جنسی و بيان مواد جديدی كه در زمينه اصلاح اخلاق جنسی پيشنهاد میكنند ، انتقاد از اصول نامبرده چندان مفيد نخواهد بود . ممكن است افرادی كه اطلاع كافی ندارند طرح مباحث بالا را چندان لازم و مفيد ندانند اما به نظر ما بحث در اين گونه مسائل در اجتماع حاضر بسيار ضرورت دارد ، نه تنها از آن جهت كه افكار فلاسفه و مفكرين معروف و مشهوری را به خود جلب كرده است ، بلكه از آن نظر كه اين افكار در ميان طبقه جوان در حال پيشرفت و توسعه است ، و چه بسا جوانانی هستند كه سرمايه فكريشان وافی نيست كه به بررسی منطقی اين مسائل بپردازند ، ممكن است شخصيت و شهرت صاحبان اين افكار آنها را تحت نفوذ و تأثير خود قرار دهد و عقيده پيدا كنند كه اين سخنان صد در صد مطابق با منطق است . به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جريان بگذاريم و آگاه كنيم كه افكاری كه در اين زمينه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الف بای آن آشنا شدهاند و احيانا تحت عنوانهای مقدسی نظير " آزادی " و " مساوات " با جان و دل ، آنها را میپذيرند به كجا منتهی میشود ؟ آخر اين خط سير كجا است ؟ آيا اجتماع بشر ، قادر خواهد بود در اين مسير گام بردارد و راه خود را ادامه دهد ؟ يا اينكه اين كلاهی است كه برای سر بشر خيلی بزرگ است . اين راهی است كه ادامه دادن آن جز فناء بشريت چيزی در بر ندارد ؟ از اين رو ما لازم میدانيم كه در اينجا ولو به نحو اختصار اين مسائل را طرح كنيم و البته تفصيل كامل آنها را در جای ديگر ذكر خواهيم كرد ( 1 ) . مدعيان اصلاح اخلاق جنسی ادعا میكنند كه اخلاق كهن جنسی علل و اسباب و سرچشمههائی داشته است كه اكنون از ميان رفته يا در حال از ميان رفتن است ، اكنون كه آن علل در كار نيست ، دليل ندارد كه ما باز هم اين سيستم اخلاقی را كه احيانا توأم با خشونت هم بوده است ادامه دهيم . بعلاوه اموری كه منشأ پيدايش اين اخلاق شده جرياناتی جاهلانه و يا ظالمانه بوده است كه با آزادی و عدالت و حيثيت ذاتی انسانی منافات دارد ، عليهذا به خاطر انسانيت و عدالت هم كه باشد بايد با اين اخلاق مبارزه كرد . میگويند اخلاق كهن جنسی را امور ذيل به وجود آورده است : مالكيت مرد نسبت به زن ، حسادت مردان ، كوشش مرد برای اطمينان به پدری خود ، اعتقادات مرتاضانه و راهبانه به پليدی ذاتی رابطه جنسی ، احساس پليدی زن نسبت به خود به واسطه عادت ماهانه زنانه ، و پرهيز مرد از او در اين مدت ، مجازاتهای شديدی كه زن در طول تاريخ از ناحيه مرد ديده است ، و بالاخره عوامل اقتصادی كه زن را همواره نيازمند به مرد میكرده است . اين علل و اسباب چنانكه واضح است يا ريشه تعدی و ستمگری دارد و يا از خرافات ناشی شده است و شرائط محدود زندگی آن وقت چنين ايجاب میكرده است . اكنون كه مالكيت مرد نسبت به زن از ميان رفته است ، اطمينان پدری را از راه استفاده از داروهای ضد آبستنی كه در اثر پيشرفت طب پيدا شده ، بدون بكار بردن روشهای خشونت آميز قديم میتوان بدست آورد ، عقايد مرتاضانه و راهبانه بسوی زوال و نيستی میرود ، احساس پليدی عادت زنانه را با بالا بردن سطح معلومات ، و تفهيم اينكه يك عمل ساده وظايف الاعضائی بيش نيست میتوان از بين برد ، دوران آن مجازاتهای سخت و شديد هم ديگر سپری شده است ، عوامل اقتصادی كه زن را اسير میكرد ديگر وجود ندارد و زن امروز استقلال اقتصادی خود را باز يافته است ، بعلاوه دولت تدريجا دستگاههای خود را بسط میدهد و زن را در ايام بارداری و زايمان و شيردادن تحت حمايت خود قرار میدهد و او را از مرد بی نياز میكند و در حقيقت دولت جانشين پدر میشود . حسادتها را با تمرينهای اخلاقی بايد از ميان برد و با وجود اينها ديگر لزومی ندارد ما همچنان به اين اخلاق كهن بچسبيم . اين است انتقادات و خردهگيريهائی كه بر اخلاق كهن جنسی گرفته میشود و اين است دلائلی كه ايجاب میكند حتما رفورمی در اين بخش از اخلاق بشری صورت گيرد . اكنون ببينيم چه موادی در اين سيستم اخلاقی پيشنهاد میشود ، البته از اول بايد توجه داشته باشيد كه همه اين مواد اصلاحی بر محور شكستن قيود كهن و رفع منعها و محدوديتهای قانونی گذشته میچرخد . اولين موضوعی كه مورد توجه قرار گرفته است كاميابی آزادانه زنان و مردان از معاشرتهای لذت بخش جنسی است و به عبارت ديگر آزادی عشق است ، میگويند زن و مرد نه تنها قبل از ازدواج بايد از معاشرتهای لذت بخش آزادانه جنسی بهرهمند باشند ، بلكه ازدواج نيز نبايد مانعی در اين راه بشمار آيد ، زيرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی اطمينان پدر است به پدری خود نسبت به فرزندی كه از زن معينی بدنيا میآيد ، اين اطمينان را با بكار بستن داروهای ضد آبستنی كه مخصوصا پيشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است میتوان بدست آورد . بنابراين هر يك از زن و مرد میتوانند علاوه بر همسر قانونی ، عشاق و معشوقههای فراوانی داشته باشند ، زن مكلف است كه در حين آميزش با عشاق خود از داروی ضد آبستنی استفاده كند و مانع پيدايش فرزند او گردد ، ولی هر گاه تصميم گرفت كه صاحب فرزند گردد الزاما بايد از همسر قانونی خود استفاده كند . " كمونيسم جنسی " تنها از آن نظر قابل عمل نيست كه رابطه نسلی را ميان پدران و فرزندان قطع میكند ، بشر از اعتماد نسلی نمیتواند صرف نظر كند ، هر پدری میخواهد فرزند خود را بشناسد و هر فرزندی میخواهد بداند از كدام پدر پيدا شده است . فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی همين است و بس ، اختصاص جنسی را به همين اندازه بايد محدود كرد ، و با تأمين رابطه نسلی به وسيله فوق موجبی برای تحديد بيشتر وجود ندارد . برتراند راسل میگويد : " جلوگيری وسائل ( وسائل ضد آبستنی ) توليد نسل را ارادی كرده و آنرا از صورت يك نتيجه اجتناب ناپذير روابط بيولوژيك ( توليد قهری فرزند در اثر آميزش ) بيرون آورده است . به دلائل متعدد اقتصادی كه در فصول پيش شرح داديم ، محتملا پدر برای تربيت و اعاشه اطفال كمتر اهميت خواهد داشت ، بنابراين دليلی نيست كه مادری برای پدری اطفال خود همان مردی را انتخاب كند كه خاطرش را برای عاشقی و رفاقت میخواهد . " مادر " آينده ممكن است شانه از زير اين تعهد خالی كند بدون آنكه لطمهای بسعادت او وارد شود . برای مردان ، انتخاب مادر اطفال خود از اين هم آسانتر و سادهتر خو اهد بود . كسانی كه مانند من معتقدند كه روابط جنسی فقط هنگامی مسئله اجتماعی و ( قابل تجديد ) محسوب میشود كه طفلی به وجود آيد بايد مثل من اين دو نتيجه را بگيرند : اولا عشق بدون بچه آزاد است ( و ثانيا ) ايجاد اطفال بايد تحت مقرراتی شديدتر از آنچه امروز هست قرار گيرد " ( 1 ) . " راسل " بعدا به حل يك مشكل اجتماعی ديگر نيز میپردازد و آن مشكل بهبود نژاد بشر است . میگويد وقتی روابط جنسی بر اين اساس قرار گرفت ، اجتماع میتواند فقط به زنان و مردان معينی كه از لحاظ شخصی و ارثی واجد شرايطی باشند اجازه توليد نسل بدهد ، آن زنی كه پروانه توليد نسل دارد از مردانی كه از لحاظ ارثی ارجح شناخته شوند برای تخم گيری و توليد نسل استفاده میكند ، در حالی كه مردان ديگری كه عشاق خوبی خواهند بود از حق پدری محروم خواهند بود ( 1 ) . راسل كم كم به گفتهها و پيشنهادهای خود جنبه اخلاقی نيز میدهد و به اندرز و موعظه میپردازد ، چون معتقد است يكی از ريشههای اخلاق جنسی كهن حسادت است ، مردان و زنان را به ترك حسادت توصيه میكند ، میگويد : " در طريقی كه من پيشنهاد میكنم راست است كه زوجين را از وفاداری نسبت به يكديگر مبری میدارم ، اما در عوض تكليف دشوار منكوب كردن حسادت را به عهدهشان میگذارم ، يك زندگی هشيارانه بدون تسلط بر نفس غير ممكن است ، در اين صورت بهتر است يك احساس شديد و مزاحم را چون حسادت تحت انتظام درآوريم و نگذاريم مانع نمو عمومی احساسات عاشقانه بشود ، اشتباه اخلاق قديمی در آن نيست كه كف نفس را توجيه میكند بلكه در آن است كه در مورد استعمال آن اشتباه مینمايد " ( مقصود راسل اين است كه قدما از لحاظ اخلاقی به كف نفس توصيه میكردند ، من نيز به كف نفس توصيه میكنم ، اما نظر قدما در كف نفس بر اين بود كه غريزه جنسی محدود گردد و نظر من به اين است كه جلو حسادت در امر جنسی كه نامش را غيرت گذاشتهاند گرفته شود مردان آنگاه كه با عشقبازيهای همسران خود مواجه میشوند و احساس ناراحتی میكنند بايد كف نفس و اغماض كنند ، مزاحم آنها نشوند بلكه از آن مرد بيگانه كه همسر محبوب آنها را خوشحال و مسرور كردهاند شكرگذار باشند ) . هم او میگويد : " ايجاد فرزندان بايد فقط در ازدواج صورت گيرد و روابط بيرون از ازدواج به وسائل مختلف خنثی گردد ، و شوهران هم نسبت به عشاق همانقدر غمض عين داشته باشند كه شرقيان نسبت به غلامان خنثی ( مقصود غلامان اخته و خواجه سرايان است ) داشتند ، اشكال اساسی اين طريق ، اطمينان اندكی است كه به وسائل ضد آبستنی از يك طرف و صميميت زنان از طرف ديگر ( كه از عشاق خود باردار نشوند و به ريش شوهر نبندند ) میتوان داشت اما اين اشكال با مرور زمان كاهش خواهد يافت " . رفورم و اصلاح ! به همين جا خاتمه پيدا نمیكند ، موضوعات ديگری نظير ستر عورت ، ممنوعيت ازدواج با محارم ، نشر صور قبيحه ، استمناء ، تمايل به هم جنس ، سقط جنين ، آميزش در ايام عادت و امثال اينها نيز مورد بحث قرار میگيرد . بعضی از اين موضوعات از قبيل لزوم ستر عورت و منع نشر صور باصطلاح قبيحه صريحا مورد انتقاد قرار گرفته و بعضی ديگر از قبيل استمناء از حوزه اخلاق خارج دانسته شده است و در قلمرو طب بشمار آمده است ، احيانا از نظر طبی اگر غير مجاز شناخته میشود كسی كه بسلامت خود علاقمند است آنرا ترك میكند ، به هر حال نمیتواند ممنوعيت اخلاقی داشته باشد ! اكنون نوبت آن است كه ما اصول اساسی و اركان اصلی اين سيستم اخلاقی را كه قبلا بيان كرديم دقيقا بررسی كنيم ، سپس فلسفه اخلاق جنسی اسلامی را كه با اخلاق جنسی قديم و جديد غرب مغاير است توضيح دهيم ، تا يك بار ديگر روشن شود يگانه مكتبی كه صلاحيت رهبری بشر را دارد اسلام است ، و هم روشن شود كه كار غرب در فلسفه اجتماعی به هذيان و پريشانگوئی رسيده است ، وقت آن است كه غرب مانند همه زمانهای ديگر ، با همه تقدمی كه در علوم و صنايع دارد ، فلسفه زندگی را از شرق بياموزد . استاد شهيد آيت الله مطهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 802]