تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مردم اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820405294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بنيادي ترين آسيب هاي دانشگاه


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: بنيادي ترين آسيب هاي دانشگاه
مهدي جمشيدي
دانشگاه ما به مثابه يك ساختار اجتماعي، كارويژه هايي را در حوزه«معرفت»و«فرهنگ» برعهده دارد. چنانچه دانشگاه نتواند كارويژه هاي خود را به انجام برساند، نيروهاي انساني جايافته در درون آن نيز نخواهند توانست، براي نظام اجتماعي، نقش هاي كاركردي ايفا كنند. به عبارت ديگر، در صورت معيوب بودن ساختار اجتماعي، برون دادها و محصولات ان نيز مطلوب و مفيد نخواهند بود.متأسفانه در جامعه معاصر ايران، دانشگاه همواره داراي عيوب و نواقصي بوده كه تا كنون نيز از اسارت آن ها رهايي نيافته است. اهميت مطالعه اين معضل در آن جاست كه دانشگاه، گونه اي خاص از ساختار اجتماعي ست كه قادر است به«نسل جوان جامعه»، شخصيت و هويت ببخشد و از اين طريق،«آينده فرهنگي جامعه»، را طراحي و ترسيم نمايد. به همين سبب است حضرت امام خميني(ره) در (بند واو) وصيت نامه خويش تصريح كردند:«نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور و ملت است.» در امتداد همين نگرش، در اين نوشتار، نگاهي گذرا به برخي از بنيادي ترين بيماري ها و آسيب هاي دانشگاه ها مي افكنيم:
1- در تفكر اسلامي و قرآني، نه تنها «تعليم» صرف نمي تواند به تكامل و تعالي انسان بينجامد و «تربيت» نيز ضرورت دارد، بلكه تربيت بر تعليم «تقدّم» دارد. از نظر اسلام، آنچه اصالت دارد عبارت است از تزكيه و تهذيب و تربيت و پرورش. در مقابل، در ساختار آموزشي سكولاريستي، علم و تعليم، مستقلاً و ذاتاً اصالت مي يابد و راه «دانش» از «ارزش» جدا مي گردد. به سبب وجود رويكرد سكولاريستي در نظام آموزشي، امروز دانشگاه هاي ما سخت نيازمند بازتوليد«معرفت و معنويت اسلامي» در فضاي دروني خود هستند.
2- فاصله گيري«حوزه» و «دانشگاه« از يكديگر، تا كنون به زيان هر دو نهاد اجتماعي مذكور تمام شده است. امام راحل(ره) به عنوان معمار و خالق انقلاب اسلامي، از اوايل خيزش انقلاب آفرين خويش، به روشني دريافته بود كه يكي از مهم ترين ريشه هاي ناكامي و عدم توفيق حوزه و دانشگاه، گسستگي و شكاف ميان اين دو است. از اين رو، ايشان نظريه«وحدت حوزه و دانشگاه» را مطرح ساختند كه تاكنون، آنچنان كه بايسته است تحقق نيافته است. آن هنگام كه وحدت و يكپارچگي حوزه و دانشگاه تحقق يابد، متفكران حوزه مي توانند «هدايت معرفتي و معنوي دانشگاهيان»را بر عهده گيرند و دانشگاه را به پايگاهي براي«بسط فكر و فرهنگ ديني» - در مقابل بسط فكر و فرهنگ غربي - تبديل كنند. دانشگاه در صورتي مي تواند با«سنت اسلامي» ارتباط برقرار نمايد و از ذخاير و درون مايه هاي آن توشه برگيرد كه دست به سوي متفكران و عالمان حوزه - كه حاملان حقيقي اسلام اصيل هستند - دراز كند.
3- دانشگاه هاي ما به پايگاه هاي«مصرف علم» تبديل شده اند و از«تولي»« و «خلاقيت» و «نوآوري» دور مانده اند. روشن است دانشگاهي كه خود گرفتار«تقليد» و «ترجمه» و «تكرار» است هرگز نخواهد توانست گامي در امتداد جامعه پردازي ديني بردارد. در مقابل اين آسيب، بايد گفتمان«جنبش نرم افزاري و نهضت توليد علم» را در دانشگاه ها بسط داد و تثبيت كرد.
4- معضل پيشين، يعني ترجمه و تكرار غرب در دانشگاه، سبب گرديده تا در حوزه علوم انساني، دانشگاه نتواند با«نيازها و مقتضيات جامعه معاصر ايران» تناسب و همخواني داشته باشد. علوم انساني غرب از شرايط خاص تاريخي و اجتماعي آن ديار برخاسته است؛ از اين رو، اين علوم نمي توانند در بستر فرهنگي جامعه ايران، جايگاه ريشه دار و مستحكمي داشته باشند. به همين دليل است كه علوم انساني غرب نتوانسته با جامعه ما ارتباط و پيوند برقرار كند و از چارچوب تئوري و مباحثات روشنفكري فراتر رود.
5- جنبش دانشجويي تاكنون نتوانسته غلظت«سياست» را در گفتمان هاي دانشگاهي، به صورت معقول و شايسته اي تنظيم نمايد. از اين رو، گاه سياست سهم اندكي دريافت كرده و معضل«سياست گريزي» رواج يافته و گاه سهمي بسيار به آن داده شده و معضل «سياست زدگي » متداول شده است. حال آن كه دانشگاه بايد گفتماني را بپروراند كه جامه «جامعيت» به تن كند و از «يك سويه نگري» و «تك ساحتي بودن» روي بگرداند.
البته افراط و تفريط در اين زمينه، خاص مقوله سياست نيست، چرا كه در دانشگاه هاي ما، با مقولات ديگر نيز چنين معامله اي شده است؛ بطوري كه، «عدالت خواهي محض»، «علم زدگي»، «معيشت زدگي»، «عمل گرايي»، «مصلحت گرايي» و ... را نيز بايد در فهرست اين معضلات مقطعي و موسمي گنجانيد.
6- يكي از ريشه ها و علل آسيب پيشين،«نارسايي ها و نقايص معرفتي» فعالان سياسي - اجتماعي دانشگاه ها و جنبش دانشجويي است. از آن جا هنوز ضرورت و اهميت «مطالعه» در دانشگاه ها و در ميان دانشجويان روشن نشده، هيچ گونه برنامه جدي، عميق و بلند مدت در اين باره، پاي در ميدان عمل ننهاده است. در نتيجه،«اندك بودن مطالعات ديني، فلسفي و اجتماعي» موجب گرديده تا دانشجويان چندان به«بلوغ معرفتي و اجتماعي» لازم براي گفتمان پروري دست نيابند و نقادي، پرسشگري و پيشتازي آن ها گاه با ناپختگي ها و كج روي هاي برجسته اي همراه باشد. در دانشگاه اسلامي - كه مورد نظر امام راحل (ره) است - كنش سياسي و اجتماعي دانشجويان بايد مبتني بر مباني نظري اسلام و تفكر اصيل اسلامي باشد، اما لازمه اين ابتناء و اتكاء، برخورداري از«شناخت صحيح و عميق نسبت به جهان بيني و ايدئولوژي اسلامي» است.
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن